|

اعتراضات آبان‌ماه به روایت جلایی‌پور و کاشی

حمیدرضا جلایی‌پور در جلسه «بررسی بحران‌های اخیر و چالش‌های همبستگی در ایران امروز» گفت: «جنبش سبز بعد از یک سال مهار شد. در دی‌ماه ۹۶ اعتراضات مال‌باختگان در مشهد شروع شد و مهار شد. در آبان‌ماه ۹۸ اعتراضات مردمی خودجوش صورت گرفت‌. ده‌ها آمبولانس تخریب شد، این موضوع در سابقه ایران‌ نبود، بنابراین محل تأمل است. سپس ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی را داشتیم. آن بدرقه در تشییع او را فقط برای امام(ره) دیده بودیم. بعد حادثه دلخراش اسقاط هواپیما پیش آمد».
به گزارش «ایسنا» او با بیان این اعتقاد که «اعتراضات مردمی در ایران حرکتی آگاهانه است و نباید به حرکت‌های کور تقلیلش دهیم»، در تبیین ماهیت این اعتراضات گفت: «همه اعتراضات را زیر یک قالب می‌آورند، در‌حالی‌که با وجود وجوه اشتراک‌شان باید به نقاط تفاوت‌شان توجه کرد. اسم جنبش اعتراضی را روی همه آنها می‌گذاریم، اشکالی ندارد، اما به تفاوت‌ها باید توجه کنیم. به چرایی آن هم باید توجه کرد».
این جامعه‌شناس با پیش‌بینی اینکه «حدس می‌زنم جامعه ایران تا اطلاع ثانوی جنبشی خواهد بود»، مدعی شد: «همه این خیزش‌ها ریشه در نارضایتی مردم دارند. مردم مشکل دارند و اعتراض می‌کنند. به جز استقبالی که از پیکر شهید قاسم سلیمانی کردند، مابقی حضورشان در خیابان اعتراض به حاکمیت بود. اعتراضات همواره در جریان است، فقط گاهی اوقات به سطح جامعه می‌آید. این اعتراضات خصیصه‌های متفاوتی دارد. جنبش سبز جنبش مدنی بود. ‌
او با اشاره به زمینه‌های اعتراضات 10روزه دی‌ماه 96 و نقش رسانه‌های غیر‌رسمی در انتشار زوایای این اعتراضات گفت: «اعتراضات که تمام شد، دوباره همان شد که بود. همه گفتند این اعتراضات مهم است باید به آن توجه کنیم، اما اتفاقی نیفتاد».
او همچنین با بیان اینکه «منشأ اتفاقات آبان 98 افزایش قیمت بنزین بود»، ابراز عقیده کرد: «آبان‌ماه جنبش خودانگیخته معیشتی بود، من جنبش آبان را جنبش معیشتی می‌دانم کسانی بودند که از حرکتی نسنجیده آسیب دیدند».
این فعال سیاسی با اشاره به حضور میلیونی مردم در تشییع پیکر شهید قاسم سلیمانی گفت: «آن حضور خیزشی بود در دفاع از ایران. ایرانیان دیدند ترامپ فرمانده ایران را زده احساس خطر کردند. قاسم سلیمانی فرمانده جنگ بود، با داعش جنگید و طرفدار فقرا بود‌. آمریکا فهمید اینجا سوریه نیست، ایران است؛ بزنی مردم کف نمی‌زنند و به خیابان می‌آیند. ایران که در برابر قدرت سخت آمریکا نیرویی ندارد؛ ایرانیان قدرت نرمی را به رخ آمریکا کشیدند».
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به واکنش‌ها به سقوط هواپیمای اوکراینی نیز گفت: «با اعتراضاتی که در ماجرای سقوط هواپیما رخ داد برخی می‌گفتند جنبش دانشجویی بیدار شده است. اگر اینچنین باشد که هزینه بسیار سنگینی است. آن سقوط و آن سکوت هر جامعه‌ای را ناراحت می‌کرد، از‌جمله دانشجویان».
محمد‌جواد کاشی هم در این جلسه اظهار کرد: «جامعه ایران تحولات پر‌شتابی را در دوماه گذشته پشت‌سر گذاشت که هرکدام جهتی داشتند که با دیگری سازگار نبود؛ رویدادهای اواخر آبان، تحولات بعد از ترور قاسم سلیمانی و تحولات بعد از سقوط هواپیما، سه رویدادی است که در هرکدام عده‌ای خاموش و عده‌ای روشن می‌شدند». او ادامه داد: «هر رویداد از قدرت یک جریان اجتماعی حکایت داشت اما هیچ‌کدام بهره‌ای را که خیال می‌کردند، نبردند».
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «رویداد‌های اواخر آبان قبل از استفاده سیاسی معلوم نشد به کجا انجامید‌. ترور قاسم سلیمانی بیش‌از‌حد متعارف موجب غلیان احساسات شد. بعد از رویداد سقوط هواپیما یک‌جور فضای ابهامی را بر‌انگیخت حتی لطیفه‌هایی هم ساختند که جامعه ایران چه خبر است».
کاشی گفت: «هر سه این بحران‌ها ناگهانی‌، هیجانی و واکنشی بودند. هر اتفاقی واکنش یک گروه را به نحو پیش‌بینی‌ناپذیری برانگیخت». این استاد دانشگاه تصریح کرد: «با جامعه‌ای طرفیم که انرژی‌‌های پشت‌پرده فراوانی دارد، اما باوجود انرژی‌های پنهان‌شده، قدرت ندارد. جامعه به نحو هیجانی واکنش نشان می‌دهد اما معلوم نیست به نفع کیست. انرژی عظیمی در جامعه وجود دارد. همان اندازه که قدرت ندارد سازو‌کار استیلا هم ندارد».
او در بخش دیگری از سخنانش گفت: «ما اصلاح‌طلبان روایتی از جامعه سیاسی ساختیم‌ که همه‌چیز در جامعه سیاسی از صندوق رأی است. صندوق رأی نقطه نهایی است نه نقطه آغاز».
کاشی گفت: «این جامعه تولید قدرت و استیلا نمی‌کند؛ بنابراین هر درزی که گشوده شود، غلیان احساسی ایجاد می‌شود». او در پایان خاطرنشان کرد: «این لحظه‌ای است که سوژه سیاسی می‌تواند بیاید این وضع را ساماندهی کند. امروز آن نیرویی می‌تواند جامعه ایران را سامان دهد که به‌رغم هر جنسیت و عنوانی، یادمان بیاورد که ما انسانیم و در پرتو این همبستگی بنیادین تولید قدرت کنیم».

حمیدرضا جلایی‌پور در جلسه «بررسی بحران‌های اخیر و چالش‌های همبستگی در ایران امروز» گفت: «جنبش سبز بعد از یک سال مهار شد. در دی‌ماه ۹۶ اعتراضات مال‌باختگان در مشهد شروع شد و مهار شد. در آبان‌ماه ۹۸ اعتراضات مردمی خودجوش صورت گرفت‌. ده‌ها آمبولانس تخریب شد، این موضوع در سابقه ایران‌ نبود، بنابراین محل تأمل است. سپس ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی را داشتیم. آن بدرقه در تشییع او را فقط برای امام(ره) دیده بودیم. بعد حادثه دلخراش اسقاط هواپیما پیش آمد».
به گزارش «ایسنا» او با بیان این اعتقاد که «اعتراضات مردمی در ایران حرکتی آگاهانه است و نباید به حرکت‌های کور تقلیلش دهیم»، در تبیین ماهیت این اعتراضات گفت: «همه اعتراضات را زیر یک قالب می‌آورند، در‌حالی‌که با وجود وجوه اشتراک‌شان باید به نقاط تفاوت‌شان توجه کرد. اسم جنبش اعتراضی را روی همه آنها می‌گذاریم، اشکالی ندارد، اما به تفاوت‌ها باید توجه کنیم. به چرایی آن هم باید توجه کرد».
این جامعه‌شناس با پیش‌بینی اینکه «حدس می‌زنم جامعه ایران تا اطلاع ثانوی جنبشی خواهد بود»، مدعی شد: «همه این خیزش‌ها ریشه در نارضایتی مردم دارند. مردم مشکل دارند و اعتراض می‌کنند. به جز استقبالی که از پیکر شهید قاسم سلیمانی کردند، مابقی حضورشان در خیابان اعتراض به حاکمیت بود. اعتراضات همواره در جریان است، فقط گاهی اوقات به سطح جامعه می‌آید. این اعتراضات خصیصه‌های متفاوتی دارد. جنبش سبز جنبش مدنی بود. ‌
او با اشاره به زمینه‌های اعتراضات 10روزه دی‌ماه 96 و نقش رسانه‌های غیر‌رسمی در انتشار زوایای این اعتراضات گفت: «اعتراضات که تمام شد، دوباره همان شد که بود. همه گفتند این اعتراضات مهم است باید به آن توجه کنیم، اما اتفاقی نیفتاد».
او همچنین با بیان اینکه «منشأ اتفاقات آبان 98 افزایش قیمت بنزین بود»، ابراز عقیده کرد: «آبان‌ماه جنبش خودانگیخته معیشتی بود، من جنبش آبان را جنبش معیشتی می‌دانم کسانی بودند که از حرکتی نسنجیده آسیب دیدند».
این فعال سیاسی با اشاره به حضور میلیونی مردم در تشییع پیکر شهید قاسم سلیمانی گفت: «آن حضور خیزشی بود در دفاع از ایران. ایرانیان دیدند ترامپ فرمانده ایران را زده احساس خطر کردند. قاسم سلیمانی فرمانده جنگ بود، با داعش جنگید و طرفدار فقرا بود‌. آمریکا فهمید اینجا سوریه نیست، ایران است؛ بزنی مردم کف نمی‌زنند و به خیابان می‌آیند. ایران که در برابر قدرت سخت آمریکا نیرویی ندارد؛ ایرانیان قدرت نرمی را به رخ آمریکا کشیدند».
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به واکنش‌ها به سقوط هواپیمای اوکراینی نیز گفت: «با اعتراضاتی که در ماجرای سقوط هواپیما رخ داد برخی می‌گفتند جنبش دانشجویی بیدار شده است. اگر اینچنین باشد که هزینه بسیار سنگینی است. آن سقوط و آن سکوت هر جامعه‌ای را ناراحت می‌کرد، از‌جمله دانشجویان».
محمد‌جواد کاشی هم در این جلسه اظهار کرد: «جامعه ایران تحولات پر‌شتابی را در دوماه گذشته پشت‌سر گذاشت که هرکدام جهتی داشتند که با دیگری سازگار نبود؛ رویدادهای اواخر آبان، تحولات بعد از ترور قاسم سلیمانی و تحولات بعد از سقوط هواپیما، سه رویدادی است که در هرکدام عده‌ای خاموش و عده‌ای روشن می‌شدند». او ادامه داد: «هر رویداد از قدرت یک جریان اجتماعی حکایت داشت اما هیچ‌کدام بهره‌ای را که خیال می‌کردند، نبردند».
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «رویداد‌های اواخر آبان قبل از استفاده سیاسی معلوم نشد به کجا انجامید‌. ترور قاسم سلیمانی بیش‌از‌حد متعارف موجب غلیان احساسات شد. بعد از رویداد سقوط هواپیما یک‌جور فضای ابهامی را بر‌انگیخت حتی لطیفه‌هایی هم ساختند که جامعه ایران چه خبر است».
کاشی گفت: «هر سه این بحران‌ها ناگهانی‌، هیجانی و واکنشی بودند. هر اتفاقی واکنش یک گروه را به نحو پیش‌بینی‌ناپذیری برانگیخت». این استاد دانشگاه تصریح کرد: «با جامعه‌ای طرفیم که انرژی‌‌های پشت‌پرده فراوانی دارد، اما باوجود انرژی‌های پنهان‌شده، قدرت ندارد. جامعه به نحو هیجانی واکنش نشان می‌دهد اما معلوم نیست به نفع کیست. انرژی عظیمی در جامعه وجود دارد. همان اندازه که قدرت ندارد سازو‌کار استیلا هم ندارد».
او در بخش دیگری از سخنانش گفت: «ما اصلاح‌طلبان روایتی از جامعه سیاسی ساختیم‌ که همه‌چیز در جامعه سیاسی از صندوق رأی است. صندوق رأی نقطه نهایی است نه نقطه آغاز».
کاشی گفت: «این جامعه تولید قدرت و استیلا نمی‌کند؛ بنابراین هر درزی که گشوده شود، غلیان احساسی ایجاد می‌شود». او در پایان خاطرنشان کرد: «این لحظه‌ای است که سوژه سیاسی می‌تواند بیاید این وضع را ساماندهی کند. امروز آن نیرویی می‌تواند جامعه ایران را سامان دهد که به‌رغم هر جنسیت و عنوانی، یادمان بیاورد که ما انسانیم و در پرتو این همبستگی بنیادین تولید قدرت کنیم».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها