آینه
دنیای اقتصاد
ماليات بر ظاهر
داوود سوري:.. اين روزها که موعد طرح بودجه سال آتي در مجلس و تصويب آن است، پيشنهادهايي درباره اخذ ماليات مطرح ميشود که به نظر ميرسد بيش از آنکه حاصل يک چارچوب فکري رشدمحور باشد، حاصل گردش چشم و ديدن مظاهر ثروت است و بيش از آنکه دغدغه ماليهاي پايدار براي سياستگذار داشته باشد، تنها تأمين مالي مخارج دولت در سال آتي را در نظر دارند و توجهي به اثرات ماندگار اين سياستهاي «باري به هر جهت» بر تغيير رفتار عاملهاي اقتصادي ندارند. دوستي از ماليات بر دهک نام ميبرد و با ضرب و جمع چند عدد، درآمدي نجومي براي دولت متصور ميشود. اما از خود نميپرسد اصلا چرا دهک بايد مبناي اخذ ماليات باشد؟ از اين هم بگذريم آيا اصلا دهک که مفهومي نظري است، جنبه کاربردي دارد؟ چه فرقي است بين دو نفر که از سطح درآمد و ثروت يکساني برخوردارند، اما يکي ظاهر را حفظ نميکند و خودرو و مسکن لوکس استفاده ميکند و ديگري با حفظ ظاهر از درآمد خود در خفا يا خارج از کشور منتفع ميشود که اولي بايد ماليات بپردازد و دومي نه؟ نتيجه اين ماليات بهخفابردن و خروج سرمايه و ظاهرسازي نخواهد بود؟
جوان
به تازگي ويدئو کوتاهي از سخنراني امام خميني(ره) در فضاي مجازي منتشر شده است که جان کلام و سنگبناي اين گزارش است. امام(ره) در اين سخنراني ميفرمايد: «يه کسي که پنجاه سال مغزش را آنها تربيت کردند. اين هر چي هم که ضربه از غرب به اين مملکتش ميخورد، باز هم از آنها تعريف ميکند!. ما خودمان ميخواهيم خودمان را اداره کنيم. کشور بايد تصفيه بشود از اين مغزهاي پوسيدهاي که عاشق آمريکا هستند و عاشق غرب هستند». همزمان با اعلام تحريم عدهاي از سينماگران گزارشي را منتشر کرديم که جشنواره فجر فرصتي براي سينماگران خواهد بود تا عمليات سياسي خود را براي فراهمکردن خوراک خبري بيبيسي، ايران (سعودي) اينترنشنال، من و تو و سايرين، گسترش دهند تا از يک سياستبازي عجيب و غريب مسير جشنوارههاي فرنگي هموار و اخذ پاسپورتهاي اروپايي و آمريکايي آسانتر شود و دبير جشنواره قطعا از طريق توييترش نميتواند اين فضاسازي بهشدت ساختگي را اداره کند.
اعتماد
سرنوشت محتوم
عباس عبدي: ... نظرسنجيهايي كه در سال جاري انجام شد نشان ميدهد بهطور متوسط در تهران فقط حدود 11 درصد مردم خود را اصولگرا ميدانند و 14 درصد هم اصلاحطلب، 75 درصد بقيه خارج از اين طبقهبندي خود را معرفي كردهاند. شايد بگوييد آنان حتما طرفداراني هستند كه خود را خارج از اين دستهبندي ميدانند. ولي اينطور نيست، زيرا 49 درصد كساني كه خود را اصولگرا معرفي كردهاند، اظهار داشتهاند بهطور قطع در انتخابات شركت ميكنند، درحاليكه اين نسبتها براي اصلاحطلبان 23 درصد و براي كساني كه خود را مبرا از انتساب به اين دو جناح دانستهاند فقط 15 درصد است. بنابراين واضح است كه اغلب قريب به اتفاق آنان دورتر از اصلاحطلبان و اصولگرايان به ساختار هستند... نامزدهاي موجود در بهترين حالت فقط ميتوانند 15 درصد اين مردم را نمايندگي كنند. توجه كنيم كه تعداد رأيدهندگان ملاك اعتبار نيست. همچنان كه در انتخابات سال 1396 نيز بيش از 40 ميليون نفر رأي دادند، ولي اين امر بدان معنا نيست كه نامزدهاي موجود، لزوما نامزد مطلوب آنان بودند. آنان به عللي كه اميدوار بودند تا با ترجيح يكي از دو نامزد موجود بر ديگري گشايشي در كارشان ايجاد شود.
ادامه اين روند حذفي موجب ميشود بخش اعظم مردم كه فاقد نمايندگي مطلوب در مجلس هستند، با ساختار رسمي احساس بيگانگي كنند و كمكم حس تعلق آنان به كليت نظام و حتي كشور كم شود.
دنیای اقتصاد
ماليات بر ظاهر
داوود سوري:.. اين روزها که موعد طرح بودجه سال آتي در مجلس و تصويب آن است، پيشنهادهايي درباره اخذ ماليات مطرح ميشود که به نظر ميرسد بيش از آنکه حاصل يک چارچوب فکري رشدمحور باشد، حاصل گردش چشم و ديدن مظاهر ثروت است و بيش از آنکه دغدغه ماليهاي پايدار براي سياستگذار داشته باشد، تنها تأمين مالي مخارج دولت در سال آتي را در نظر دارند و توجهي به اثرات ماندگار اين سياستهاي «باري به هر جهت» بر تغيير رفتار عاملهاي اقتصادي ندارند. دوستي از ماليات بر دهک نام ميبرد و با ضرب و جمع چند عدد، درآمدي نجومي براي دولت متصور ميشود. اما از خود نميپرسد اصلا چرا دهک بايد مبناي اخذ ماليات باشد؟ از اين هم بگذريم آيا اصلا دهک که مفهومي نظري است، جنبه کاربردي دارد؟ چه فرقي است بين دو نفر که از سطح درآمد و ثروت يکساني برخوردارند، اما يکي ظاهر را حفظ نميکند و خودرو و مسکن لوکس استفاده ميکند و ديگري با حفظ ظاهر از درآمد خود در خفا يا خارج از کشور منتفع ميشود که اولي بايد ماليات بپردازد و دومي نه؟ نتيجه اين ماليات بهخفابردن و خروج سرمايه و ظاهرسازي نخواهد بود؟
جوان
به تازگي ويدئو کوتاهي از سخنراني امام خميني(ره) در فضاي مجازي منتشر شده است که جان کلام و سنگبناي اين گزارش است. امام(ره) در اين سخنراني ميفرمايد: «يه کسي که پنجاه سال مغزش را آنها تربيت کردند. اين هر چي هم که ضربه از غرب به اين مملکتش ميخورد، باز هم از آنها تعريف ميکند!. ما خودمان ميخواهيم خودمان را اداره کنيم. کشور بايد تصفيه بشود از اين مغزهاي پوسيدهاي که عاشق آمريکا هستند و عاشق غرب هستند». همزمان با اعلام تحريم عدهاي از سينماگران گزارشي را منتشر کرديم که جشنواره فجر فرصتي براي سينماگران خواهد بود تا عمليات سياسي خود را براي فراهمکردن خوراک خبري بيبيسي، ايران (سعودي) اينترنشنال، من و تو و سايرين، گسترش دهند تا از يک سياستبازي عجيب و غريب مسير جشنوارههاي فرنگي هموار و اخذ پاسپورتهاي اروپايي و آمريکايي آسانتر شود و دبير جشنواره قطعا از طريق توييترش نميتواند اين فضاسازي بهشدت ساختگي را اداره کند.
اعتماد
سرنوشت محتوم
عباس عبدي: ... نظرسنجيهايي كه در سال جاري انجام شد نشان ميدهد بهطور متوسط در تهران فقط حدود 11 درصد مردم خود را اصولگرا ميدانند و 14 درصد هم اصلاحطلب، 75 درصد بقيه خارج از اين طبقهبندي خود را معرفي كردهاند. شايد بگوييد آنان حتما طرفداراني هستند كه خود را خارج از اين دستهبندي ميدانند. ولي اينطور نيست، زيرا 49 درصد كساني كه خود را اصولگرا معرفي كردهاند، اظهار داشتهاند بهطور قطع در انتخابات شركت ميكنند، درحاليكه اين نسبتها براي اصلاحطلبان 23 درصد و براي كساني كه خود را مبرا از انتساب به اين دو جناح دانستهاند فقط 15 درصد است. بنابراين واضح است كه اغلب قريب به اتفاق آنان دورتر از اصلاحطلبان و اصولگرايان به ساختار هستند... نامزدهاي موجود در بهترين حالت فقط ميتوانند 15 درصد اين مردم را نمايندگي كنند. توجه كنيم كه تعداد رأيدهندگان ملاك اعتبار نيست. همچنان كه در انتخابات سال 1396 نيز بيش از 40 ميليون نفر رأي دادند، ولي اين امر بدان معنا نيست كه نامزدهاي موجود، لزوما نامزد مطلوب آنان بودند. آنان به عللي كه اميدوار بودند تا با ترجيح يكي از دو نامزد موجود بر ديگري گشايشي در كارشان ايجاد شود.
ادامه اين روند حذفي موجب ميشود بخش اعظم مردم كه فاقد نمايندگي مطلوب در مجلس هستند، با ساختار رسمي احساس بيگانگي كنند و كمكم حس تعلق آنان به كليت نظام و حتي كشور كم شود.