فراستخواه و آزادارمکی بررسی کردند
بحرانهای اخیر و چالشهای همبستگی
نشست «بحرانهای اخیر و چالشهای همبستگی در ایران امروز» در سالن اجتماعات انجمن جامعهشناسی در دانشکده علوم اجتماعی تهران برگزار شد. به گزارش «جماران»، مقصود فراستخواه در نشست «بحرانهای اخیر و چالشهای همبستگی در ایران امروز» که در سالن اجتماعات انجمن جامعهشناسی در دانشکده علوم اجتماعی تهران برگزار شد، گفت: «در جامعه ما وضعیتی قطبیشده وجود دارد. به این معنا که در متن جامعه ما وضعیتی قطبی وجود دارد. یعنی ضمن اینکه طبقات متوسط جدید شهری با سایر طبقات اجتماع هستند، طیفهای مختلف سیاسی و فکری هم وجود دارند که نهایتا به این وضعیت منجر شدهاند. درنتیجه وضعیت این جامعه قطبیشده حادتر میشود و به همبستگی اجتماعی لطمه میخورد».
این استاد دانشگاه ادامه داد: «این قطبیشدگی در سویه داغ خیابان که به آن اشاره کردم، خود را بیشتر نشان میدهد. سویه دوم خیابان، سویهای است به درون، یعنی مردم از خیابان وارد دنیای خصوصی خود میشوند. از این سویه خیابان به سمت ذرهوارگی یا اتمیزهشدن پیش میرود. آنها از خیابان فقط برای عبور و مرور استفاده و حداکثر کاری که میکنند، این است که دوباره به سیاستهای زندگی و سبک زندگی غیرخلاق خود بازمیگردند». وی بیان کرد: «سویه دیگری از خیابان، زیرزمینهای شهر، شبهای دیرهنگام و پارتیهای شبانه شهر است. یعنی سیاستهای زیرزمینی به اشکال مختلف است که آن هم آتش زیر خاکستر دیگری برای همبستگی اجتماعی در ایران میشود. اما به نظرم خیابان یکسویه میانی هم دارد که مردم تنها از آن نمیگذرند، بلکه به خیابان میآیند تا مشارکت اجتماعی کنند. یعنی حضور در خیابان با آرامش فعال و هدفمند صورت میگیرد. در این حالت، مردم را میبینیم که با پوزیشن دیگری با خیابان و شهر محشورند. این خیابان پر از درها و پلاکهایی است که نه به مکانهای خصوصی و نه به مکانهای رسمی کار تعلق دارد، بلکه به سازمانهای اجتماعی باز میشود». تقی آزادارمکی، استاد
جامعهشناسی دانشگاه تهران، هم در این نشست در سخنانی گفت: «تصورم این است که نه بحرانها جان کافی به منظور چالشسازی برای همبستگی دارند و نه ظرفیت کافی برای اینکه بتوانند ایجاد همبستگی کنند، دارند. ما در دوره معاصر ایران، دائما در معرض حادثه بودهایم؛ یعنی هم حوادث طبیعی داشتهایم هم شاهد مداخله فراسرزمینی بودهایم و دشمن داشتهایم و هم اینکه در داخل شاهد حوادثی مهم بودهایم. برای نمونه، در همین صدساله اخیر سه سیستم حکومتی در ایران تغییر کرده است. همچنین دو انقلاب و تغییرات و جنبشهای بزرگ اجتماعی در ایران اتفاق افتاده است. مردمان زیادی کشته و آواره شدهاند؛ مردمانی مهاجرت کردند و بسیاری از چیزها عوض شده، حتی همین زبان فارسی امروز تغییراتی ملموس در صد سال اخیر داشته است». وی افزود: «درباره بحرانهای اجتماعی نیز مفاهیمی که ما بهکار میبریم، بسیار بسته هستند. گزارهای مهم که در جامعهشناسی اجتماعی وجود دارد، این است که ما نیازی به تحلیل و تبیین نداریم. آنهایی که این کار را انجام میدهند به نوعی قراضهکاری میکنند. جامعهشناسی تبیینی بسیار مزخرف است. بزرگترین جامعهشناسان جهان توصیفی ناب از جامعه ارائه
دادهاند. همان مارکس بیشتر ساحتهای نظام مدرن را توصیف میکند. همچنین سایر جامعهشناسان مطرح دیگر دنیا همین شیوه را داشتند». او بیان کرد: «برای نمونه، مگر میتوان وقایع آبانماه را همینطور توضیح داد که جامعهشناسان ما ارائه میکنند؟ با این رویکرد، ما ناچار میشویم صد تحلیل ارائه دهیم. با این تحلیلها واقعیتی پیچیده و بزرگ سادهسازی میشود. اگر این تحلیلها پیچیدگی امر اجتماعی را بیان میکردند، حرفی نبود ولی سادهسازی امر پیچیده اجتماعی کار درستی نیست».
در این نشست فرشاد مؤمنی هم در سخنانی به زمینههای اقتصادی مشکلات اخیر پرداخت.
نشست «بحرانهای اخیر و چالشهای همبستگی در ایران امروز» در سالن اجتماعات انجمن جامعهشناسی در دانشکده علوم اجتماعی تهران برگزار شد. به گزارش «جماران»، مقصود فراستخواه در نشست «بحرانهای اخیر و چالشهای همبستگی در ایران امروز» که در سالن اجتماعات انجمن جامعهشناسی در دانشکده علوم اجتماعی تهران برگزار شد، گفت: «در جامعه ما وضعیتی قطبیشده وجود دارد. به این معنا که در متن جامعه ما وضعیتی قطبی وجود دارد. یعنی ضمن اینکه طبقات متوسط جدید شهری با سایر طبقات اجتماع هستند، طیفهای مختلف سیاسی و فکری هم وجود دارند که نهایتا به این وضعیت منجر شدهاند. درنتیجه وضعیت این جامعه قطبیشده حادتر میشود و به همبستگی اجتماعی لطمه میخورد».
این استاد دانشگاه ادامه داد: «این قطبیشدگی در سویه داغ خیابان که به آن اشاره کردم، خود را بیشتر نشان میدهد. سویه دوم خیابان، سویهای است به درون، یعنی مردم از خیابان وارد دنیای خصوصی خود میشوند. از این سویه خیابان به سمت ذرهوارگی یا اتمیزهشدن پیش میرود. آنها از خیابان فقط برای عبور و مرور استفاده و حداکثر کاری که میکنند، این است که دوباره به سیاستهای زندگی و سبک زندگی غیرخلاق خود بازمیگردند». وی بیان کرد: «سویه دیگری از خیابان، زیرزمینهای شهر، شبهای دیرهنگام و پارتیهای شبانه شهر است. یعنی سیاستهای زیرزمینی به اشکال مختلف است که آن هم آتش زیر خاکستر دیگری برای همبستگی اجتماعی در ایران میشود. اما به نظرم خیابان یکسویه میانی هم دارد که مردم تنها از آن نمیگذرند، بلکه به خیابان میآیند تا مشارکت اجتماعی کنند. یعنی حضور در خیابان با آرامش فعال و هدفمند صورت میگیرد. در این حالت، مردم را میبینیم که با پوزیشن دیگری با خیابان و شهر محشورند. این خیابان پر از درها و پلاکهایی است که نه به مکانهای خصوصی و نه به مکانهای رسمی کار تعلق دارد، بلکه به سازمانهای اجتماعی باز میشود». تقی آزادارمکی، استاد
جامعهشناسی دانشگاه تهران، هم در این نشست در سخنانی گفت: «تصورم این است که نه بحرانها جان کافی به منظور چالشسازی برای همبستگی دارند و نه ظرفیت کافی برای اینکه بتوانند ایجاد همبستگی کنند، دارند. ما در دوره معاصر ایران، دائما در معرض حادثه بودهایم؛ یعنی هم حوادث طبیعی داشتهایم هم شاهد مداخله فراسرزمینی بودهایم و دشمن داشتهایم و هم اینکه در داخل شاهد حوادثی مهم بودهایم. برای نمونه، در همین صدساله اخیر سه سیستم حکومتی در ایران تغییر کرده است. همچنین دو انقلاب و تغییرات و جنبشهای بزرگ اجتماعی در ایران اتفاق افتاده است. مردمان زیادی کشته و آواره شدهاند؛ مردمانی مهاجرت کردند و بسیاری از چیزها عوض شده، حتی همین زبان فارسی امروز تغییراتی ملموس در صد سال اخیر داشته است». وی افزود: «درباره بحرانهای اجتماعی نیز مفاهیمی که ما بهکار میبریم، بسیار بسته هستند. گزارهای مهم که در جامعهشناسی اجتماعی وجود دارد، این است که ما نیازی به تحلیل و تبیین نداریم. آنهایی که این کار را انجام میدهند به نوعی قراضهکاری میکنند. جامعهشناسی تبیینی بسیار مزخرف است. بزرگترین جامعهشناسان جهان توصیفی ناب از جامعه ارائه
دادهاند. همان مارکس بیشتر ساحتهای نظام مدرن را توصیف میکند. همچنین سایر جامعهشناسان مطرح دیگر دنیا همین شیوه را داشتند». او بیان کرد: «برای نمونه، مگر میتوان وقایع آبانماه را همینطور توضیح داد که جامعهشناسان ما ارائه میکنند؟ با این رویکرد، ما ناچار میشویم صد تحلیل ارائه دهیم. با این تحلیلها واقعیتی پیچیده و بزرگ سادهسازی میشود. اگر این تحلیلها پیچیدگی امر اجتماعی را بیان میکردند، حرفی نبود ولی سادهسازی امر پیچیده اجتماعی کار درستی نیست».
در این نشست فرشاد مؤمنی هم در سخنانی به زمینههای اقتصادی مشکلات اخیر پرداخت.