آشنايي با رمانتيسيسم
شرق: «رمانتيسيسم» نوشته آيرا مارك ميلن و ترجمه اكرم رضاييبايندر سومين كتاب از مجموعه «مكتبها و جنبشهاي ادبي» است كه در نشر سفير منتشر شده است. در كتاب «رمانتيسيسم» از اين مجموعه ابتدا تاريخچهاي كوتاه از پيدايش اين مكتب به دست داده شده است و بعد از آن نويسندگان شاخص آن معرفي شدهاند. نويسندگاني نظير جين آستن، ويليام بليك، لرد بايرون، الكساندر پوشكين، پرسي بيش شلي، ويليام وردزورث و... . بعد از اين بخش آثار شاخص مكتب رمانتيسيسم معرفي شدهاند. اين آثار چنانكه در اين معرفي آمده عبارتند از: «سفر زيارتي چايلد هارولد» از لرد بايرون، «يوگني آنگين» از پوشكين، «فرانكنشتاين» از مري شلي، «غرور و تعصب» از جين آستن، «پرومتئوس رها از بند» از پرسي بيس شلي، «سرودهاي معصوميت و تجربه» از ويليام بليك و «پاييز» از جان كيتس. بعد از اين بخش آثار اقتباسي از برخي از آثار نامبرده معرفي شدهاند، مثل اقتباسهاي سينمايي از «فرانكنشتاين» مري شلي و اقتباس تلويزيوني از «غرور و تعصب» جين آستن. در بخش بعدي كتاب به درونمايه آثار رمانتيكها پرداخته شده است. اين درونمايهها با اين عناوين در اين قسمت از كتاب بخشبندي شدهاند: وهم و خيال، پانتهايسم، فرديت، عواطف و احساسات. «سبك» موضوعي است كه بخش بعدي كتاب «رمانتيسيسم» به آن اختصاص دارد. در اين بخش سبك آثار رمانتيكها ذيل اين دو عنوان به اختصار معرفي شده است: رهايي شعر از چارچوبها و قواعد خشك و تمركز بر شعر. «شاخههاي ديگر مكتب» عنوان بخش بعدي كتاب است. در اين بخش به رمانتيسيسم آمريكايي، رنسانس سلتي، افلاطونيسم و پيشارافائليها به عنوان شاخههاي ديگر مكتب رمانتيسيسم پرداخته شده است. بعد از اين بخش به بستر تاريخي مكتب رمانتيسيسم پرداخته شده و به رويدادهاي تاريخي و عقايدي كه بر افكار و آثار رمانتيكها تأثير گذاشتهاند. در بخش بعدي كتاب با عنوان «تاريخ در گذر زمان» به اجمال مقايسهاي شده است بين قرن نوزدهم و زمان حاضر، به لحاظ اجتماعي و فرهنگي و ادبي. بعد از اين بخش در بخشي با عنوان «نگاه نقادانه» مروري شده است بر نقدهايي كه به رمانتيكها شده است و بعد از آن در بخشي با عنوان «ديگر چه بخوانم؟» آثاري براي مطالعه تكميلي در زمينه رمانتيسيسم معرفي شده است. «در بوتهي نقد» عنوان بخش پاياني كتاب است. در اين بخش دو مقاله درباره رمانتيسيسم آمده. مقاله اول مقالهاي است با عنوان «تقدس طبيعت» از كلي وينترز كه در آن به مفهوم طبيعت در نزد رمانتيكها و تأثير رويكرد آنها به طبيعت بر نظرات كنوني محيطزيستي پرداخته شده. در بخشي از اين مقاله قسمتي از يك شعر وردزورث نقل شده كه در آن شاعر به بيگانهشدن انسان با طبيعت اشاره ميكند. كلي وينترز بعد از نقل اين قسمت از شعر وردزورث به مقالهاي از جيمز پينكرتون ارجاع ميدهد كه در عصر حاضر نوشته شده و در آن از نابودي طبيعت به دست نظامهاي اقتصادي مبتني بر صنعت سخن رفته است. وينترز سرچشمه چنين نقدي را در دورهاي از شكلگيري انقلاب صنعتي ميداند كه در آن «كارخانههاي زغالسنگ دود سياه خود را بر دشتهاي وسيع و سبز انگلستان گستردند و ضايعات سمي خود را وارد آبهاي پاك رودخانهها كردند». پس چنانكه وينترز نشان ميدهد نگراني بابت ازبينرفتن طبيعت و محيط زيست كه امروزه به يك نگراني مهم بدل شده با ديدگاههاي رمانتيكها كه بخشي از آن واكنش به انقلاب صنعتي نيز بود بيارتباط نيست و از آن ديدگاهها تأثير گرفته است. در بخشي از اين مقاله درباره تأثير رمانتيكها در علاقهمندكردن مردم به طبيعت و از جمله تأثير وردزورث شاعر بر اين علاقهمندي آمده است: «نويسندگان رمانتيك در علاقهمندكردن مردم عادي به كشف طبيعت بيتأثير نبودند. به طور مثال، وردزورث، كه در اشعارش زيبايي طبيعت و نيروي معنوي آن را ميستايد، يكي از شعراي موفق زمانهي خودش بود؛ او حتي در سال 1843 موفق به كسب عنوان ملكالشعرا شد. البته او محبوبيتش را بيشتر از آن كه مديون مجموعه اشعارش باشد مديون نوشتههايي است كه در آن به معرفي محل زندگياش پرداخته است. وردزورث در ليك ديستريكت انگلستان زندگي ميكرد و نوشتههايش دربارهي جاذبههاي طبيعي آن منطقه عدهي زيادي را در اواسط دههي 1800 براي بازديد به آنجا كشاند. مسافراني كه از آن ناحيه بازديد ميكردند اميدوار بودند زيباييهاي طبيعت را همانطور كه او در نوشتههايش به تصوير كشيده درك كنند و به همان شكل از طبيعت الهام بگيرند و روح خود را از آلودگيها پاك كنند. پناهبردن به طبيعت براي تصفيهي روح امروزه امري عادي است، اما در آن دوره تازگي داشت و براي مردم جذاب بود كه در ليك ديستريكت قدم بزنند و شاعر محبوبشان را هم مشغول پيادهروي ببينند». در مقاله دوم با عنوان «عليه تفسير» از سوزان جي.ولفسون سه شعر دوره رمانتيك بررسي شده است.
شرق: «رمانتيسيسم» نوشته آيرا مارك ميلن و ترجمه اكرم رضاييبايندر سومين كتاب از مجموعه «مكتبها و جنبشهاي ادبي» است كه در نشر سفير منتشر شده است. در كتاب «رمانتيسيسم» از اين مجموعه ابتدا تاريخچهاي كوتاه از پيدايش اين مكتب به دست داده شده است و بعد از آن نويسندگان شاخص آن معرفي شدهاند. نويسندگاني نظير جين آستن، ويليام بليك، لرد بايرون، الكساندر پوشكين، پرسي بيش شلي، ويليام وردزورث و... . بعد از اين بخش آثار شاخص مكتب رمانتيسيسم معرفي شدهاند. اين آثار چنانكه در اين معرفي آمده عبارتند از: «سفر زيارتي چايلد هارولد» از لرد بايرون، «يوگني آنگين» از پوشكين، «فرانكنشتاين» از مري شلي، «غرور و تعصب» از جين آستن، «پرومتئوس رها از بند» از پرسي بيس شلي، «سرودهاي معصوميت و تجربه» از ويليام بليك و «پاييز» از جان كيتس. بعد از اين بخش آثار اقتباسي از برخي از آثار نامبرده معرفي شدهاند، مثل اقتباسهاي سينمايي از «فرانكنشتاين» مري شلي و اقتباس تلويزيوني از «غرور و تعصب» جين آستن. در بخش بعدي كتاب به درونمايه آثار رمانتيكها پرداخته شده است. اين درونمايهها با اين عناوين در اين قسمت از كتاب بخشبندي شدهاند: وهم و خيال، پانتهايسم، فرديت، عواطف و احساسات. «سبك» موضوعي است كه بخش بعدي كتاب «رمانتيسيسم» به آن اختصاص دارد. در اين بخش سبك آثار رمانتيكها ذيل اين دو عنوان به اختصار معرفي شده است: رهايي شعر از چارچوبها و قواعد خشك و تمركز بر شعر. «شاخههاي ديگر مكتب» عنوان بخش بعدي كتاب است. در اين بخش به رمانتيسيسم آمريكايي، رنسانس سلتي، افلاطونيسم و پيشارافائليها به عنوان شاخههاي ديگر مكتب رمانتيسيسم پرداخته شده است. بعد از اين بخش به بستر تاريخي مكتب رمانتيسيسم پرداخته شده و به رويدادهاي تاريخي و عقايدي كه بر افكار و آثار رمانتيكها تأثير گذاشتهاند. در بخش بعدي كتاب با عنوان «تاريخ در گذر زمان» به اجمال مقايسهاي شده است بين قرن نوزدهم و زمان حاضر، به لحاظ اجتماعي و فرهنگي و ادبي. بعد از اين بخش در بخشي با عنوان «نگاه نقادانه» مروري شده است بر نقدهايي كه به رمانتيكها شده است و بعد از آن در بخشي با عنوان «ديگر چه بخوانم؟» آثاري براي مطالعه تكميلي در زمينه رمانتيسيسم معرفي شده است. «در بوتهي نقد» عنوان بخش پاياني كتاب است. در اين بخش دو مقاله درباره رمانتيسيسم آمده. مقاله اول مقالهاي است با عنوان «تقدس طبيعت» از كلي وينترز كه در آن به مفهوم طبيعت در نزد رمانتيكها و تأثير رويكرد آنها به طبيعت بر نظرات كنوني محيطزيستي پرداخته شده. در بخشي از اين مقاله قسمتي از يك شعر وردزورث نقل شده كه در آن شاعر به بيگانهشدن انسان با طبيعت اشاره ميكند. كلي وينترز بعد از نقل اين قسمت از شعر وردزورث به مقالهاي از جيمز پينكرتون ارجاع ميدهد كه در عصر حاضر نوشته شده و در آن از نابودي طبيعت به دست نظامهاي اقتصادي مبتني بر صنعت سخن رفته است. وينترز سرچشمه چنين نقدي را در دورهاي از شكلگيري انقلاب صنعتي ميداند كه در آن «كارخانههاي زغالسنگ دود سياه خود را بر دشتهاي وسيع و سبز انگلستان گستردند و ضايعات سمي خود را وارد آبهاي پاك رودخانهها كردند». پس چنانكه وينترز نشان ميدهد نگراني بابت ازبينرفتن طبيعت و محيط زيست كه امروزه به يك نگراني مهم بدل شده با ديدگاههاي رمانتيكها كه بخشي از آن واكنش به انقلاب صنعتي نيز بود بيارتباط نيست و از آن ديدگاهها تأثير گرفته است. در بخشي از اين مقاله درباره تأثير رمانتيكها در علاقهمندكردن مردم به طبيعت و از جمله تأثير وردزورث شاعر بر اين علاقهمندي آمده است: «نويسندگان رمانتيك در علاقهمندكردن مردم عادي به كشف طبيعت بيتأثير نبودند. به طور مثال، وردزورث، كه در اشعارش زيبايي طبيعت و نيروي معنوي آن را ميستايد، يكي از شعراي موفق زمانهي خودش بود؛ او حتي در سال 1843 موفق به كسب عنوان ملكالشعرا شد. البته او محبوبيتش را بيشتر از آن كه مديون مجموعه اشعارش باشد مديون نوشتههايي است كه در آن به معرفي محل زندگياش پرداخته است. وردزورث در ليك ديستريكت انگلستان زندگي ميكرد و نوشتههايش دربارهي جاذبههاي طبيعي آن منطقه عدهي زيادي را در اواسط دههي 1800 براي بازديد به آنجا كشاند. مسافراني كه از آن ناحيه بازديد ميكردند اميدوار بودند زيباييهاي طبيعت را همانطور كه او در نوشتههايش به تصوير كشيده درك كنند و به همان شكل از طبيعت الهام بگيرند و روح خود را از آلودگيها پاك كنند. پناهبردن به طبيعت براي تصفيهي روح امروزه امري عادي است، اما در آن دوره تازگي داشت و براي مردم جذاب بود كه در ليك ديستريكت قدم بزنند و شاعر محبوبشان را هم مشغول پيادهروي ببينند». در مقاله دوم با عنوان «عليه تفسير» از سوزان جي.ولفسون سه شعر دوره رمانتيك بررسي شده است.