|

دانش‌آموزان و کرونای عشق

کامل حسینی. معلم

سونامی تهدیدهای عشق در یک شرایط بغرنج از طریق عوامل مختلف، برای دانش‌آموزان همچنان در حال پیشروی است و این درست زمانی است که پدیده «عشق» به مسئله تبدیل می‌شود. دقت کنیم به وضعیتی که در آن، شاعران سرشناس (به‌ویژه بازتاب شعرشان در کتاب‌های درسی ادبیات) و ترانه‌های مختلف، فیلم و... عشق را ستوده‌اند. بدیهی است برخی دانش‌آموزان به‌ویژه دبیرستان دوره دوم هر لحظه ممکن است درگیر عشقی نسبتا جدی شوند و آسیبش مانند میل جنسی سد موفقیت آنها شود زیرا عشق به سبب دید فرهنگی جوامع و ماهیت خود عشق، کمتر از میل جنسی در تیررس منع و شرمِ افراد قرار می‌گیرد. اما پدیده عشقی که این‌چنین در شعر، ترانه و فیلم و... آشکارا ستایش می‌شود، دانش‌آموزان را در دوراهی ابهام و سردرگمی قرار داده است؛ راهی که در یک سرِ آن، عشق بسیار آشکارا ستوده می‌شود اما آنها به سبب تلقین عوامل مختلف به‌شدت در معرض وسوسه احساس عاشقانه قرار می‌گیرند. اما راه دوم می‌گوید شما هنوز در سن عشق نیستید و نباید وارد این حوزه شوید. البته امروز در برخی کتاب‌های درسی و سخنان مشاوران و... به‌طور مستقیم و بیشتر غیرمستقیم بر مذمت و دوری از نوعی عشق احساسی و زودگذر تأکید می‌شود و معمولا احساس عاشقانه حقیقی را موکول کرده‌اند به زمانی که زن و مرد در زیر یک سقف زندگی را آغاز کنند.

این امری کارآمد است اما در اینجا مکانیسمی به‌نام زبان دلسوزی و «رفاقت» برای دانش‌آموزان نیاز است تا با یاری‌گرفتن از آن در این وضعیت گنگ اما به‌شدت وسوسه‌کننده رهایی پیدا کنند بدیهی است والدین و مشاوران احتمالا اطرافیان دلسوز و دانا در این میان شاید بهترین گزینه‌هایی هستند که می‌توانند با درک زوایای کلی ویژگی عاطفی و اخلاقی نوجوانان امروزین به کلمات و توصیه‌های کتاب‌های درسی در این‌باره روح دیگر ببخشند.
یعنی سخن‌گفتن با زبان ویژه و متفاوت برای خویشتن‌داری در برابر اغواگری‌های عشق یا حتی کنترل و کاهش آسیب‌هایش از ممکن‌ترین راه‌های رهایی‌بخش خواهند بود. البته دو حقیقت در اینجا قابل ملاحظه است: نخست اینکه همه می‌دانند نظارت و همیاری با فرزند محصل، زبان مهربانی، فرصت رفاقت و نزدیک‌شدن به روح حساس‌شان از کارآمدترین راهکارهاست اما کسب این زبان و فرصت نیز بیشتر از آنکه جنبه دانستنی و تئوری داشته باشند، امری عینی و عملی هستند به‌طوری که مدام نیازمند به ریاضت نفس، روحیه بالا و تا حدودی ذهنی آسوده از دغدغه‌های مفرط مادی و فردگرایانه درون به‌ویژه والدین است. شوربختانه امروزه در کنار سستی باورها، جهان سرمایه‌داری با وسایل و اهدافش مشغله و دلشوره‌های افراطی حتی برای تأمین نیازهای اساسی یا مصرف‌گرایی فرصت هر گونه زبان مهربانی، رفاقت و اعتماد نیرومند را میان والدین و دانش‌آموزان به طور فزاینده‌ای کاهش داده است.

سونامی تهدیدهای عشق در یک شرایط بغرنج از طریق عوامل مختلف، برای دانش‌آموزان همچنان در حال پیشروی است و این درست زمانی است که پدیده «عشق» به مسئله تبدیل می‌شود. دقت کنیم به وضعیتی که در آن، شاعران سرشناس (به‌ویژه بازتاب شعرشان در کتاب‌های درسی ادبیات) و ترانه‌های مختلف، فیلم و... عشق را ستوده‌اند. بدیهی است برخی دانش‌آموزان به‌ویژه دبیرستان دوره دوم هر لحظه ممکن است درگیر عشقی نسبتا جدی شوند و آسیبش مانند میل جنسی سد موفقیت آنها شود زیرا عشق به سبب دید فرهنگی جوامع و ماهیت خود عشق، کمتر از میل جنسی در تیررس منع و شرمِ افراد قرار می‌گیرد. اما پدیده عشقی که این‌چنین در شعر، ترانه و فیلم و... آشکارا ستایش می‌شود، دانش‌آموزان را در دوراهی ابهام و سردرگمی قرار داده است؛ راهی که در یک سرِ آن، عشق بسیار آشکارا ستوده می‌شود اما آنها به سبب تلقین عوامل مختلف به‌شدت در معرض وسوسه احساس عاشقانه قرار می‌گیرند. اما راه دوم می‌گوید شما هنوز در سن عشق نیستید و نباید وارد این حوزه شوید. البته امروز در برخی کتاب‌های درسی و سخنان مشاوران و... به‌طور مستقیم و بیشتر غیرمستقیم بر مذمت و دوری از نوعی عشق احساسی و زودگذر تأکید می‌شود و معمولا احساس عاشقانه حقیقی را موکول کرده‌اند به زمانی که زن و مرد در زیر یک سقف زندگی را آغاز کنند.

این امری کارآمد است اما در اینجا مکانیسمی به‌نام زبان دلسوزی و «رفاقت» برای دانش‌آموزان نیاز است تا با یاری‌گرفتن از آن در این وضعیت گنگ اما به‌شدت وسوسه‌کننده رهایی پیدا کنند بدیهی است والدین و مشاوران احتمالا اطرافیان دلسوز و دانا در این میان شاید بهترین گزینه‌هایی هستند که می‌توانند با درک زوایای کلی ویژگی عاطفی و اخلاقی نوجوانان امروزین به کلمات و توصیه‌های کتاب‌های درسی در این‌باره روح دیگر ببخشند.
یعنی سخن‌گفتن با زبان ویژه و متفاوت برای خویشتن‌داری در برابر اغواگری‌های عشق یا حتی کنترل و کاهش آسیب‌هایش از ممکن‌ترین راه‌های رهایی‌بخش خواهند بود. البته دو حقیقت در اینجا قابل ملاحظه است: نخست اینکه همه می‌دانند نظارت و همیاری با فرزند محصل، زبان مهربانی، فرصت رفاقت و نزدیک‌شدن به روح حساس‌شان از کارآمدترین راهکارهاست اما کسب این زبان و فرصت نیز بیشتر از آنکه جنبه دانستنی و تئوری داشته باشند، امری عینی و عملی هستند به‌طوری که مدام نیازمند به ریاضت نفس، روحیه بالا و تا حدودی ذهنی آسوده از دغدغه‌های مفرط مادی و فردگرایانه درون به‌ویژه والدین است. شوربختانه امروزه در کنار سستی باورها، جهان سرمایه‌داری با وسایل و اهدافش مشغله و دلشوره‌های افراطی حتی برای تأمین نیازهای اساسی یا مصرف‌گرایی فرصت هر گونه زبان مهربانی، رفاقت و اعتماد نیرومند را میان والدین و دانش‌آموزان به طور فزاینده‌ای کاهش داده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها