|

به بهانه اجرای نمایش «بچه»

سیمای غبارگرفته پناهجو

محمدحسن خدایی

آخرین نمایش افسانه ماهیان از‌قضا مهم‌ترین آنان هم هست. نمایش «بچه» به نویسندگی نغمه ثمینی که مواجهه‌ای است انتقادی با مسئله پناهجویی. همان رابطه پر‌فراز‌و‌نشیب مرکز و پیرامون، ذیل اروپای برخوردار و خاورمیانه گرفتار جنگ و توحش. ماجرا مربوط می‌شود به تعیین هویت یک نوزاد که هیچ‌یک از زنان پناهجوی «کرد ایزدی، افغان و لیبیایی» که مسیری طولانی را برای رسیدن به اروپا طی کرده‌اند، مسئولیت مادری او را نمی‌پذیرند. آنان اما «بچه» را به شکل نمادین، هویت جمعی زنان گرفتاری می‌دانند که برای در امان ماندن به دامان دموکراسی غرب پناه آورده‌اند. آگامبن در مقاله «فراسوی حقوق بشر» و در واکنشی به فروپاشی دولت- ملت و زوال حاکمیت آن، متذکر می‌شود که «اگر بخواهیم از پس رسالت‌های سربه‌سر تازه‌ای که این دوره و زمانه بر دوش ما نهاده برآییم، به‌نظر می‌رسد باید بی‌معطلی مفاهیم بنیادینی (چون بشر و شهروند همراه با حقوقی که به آن دو نسبت می‌دهند و حتی طبقه حاکم، کارگر و غیرذالک) را که تاکنون مبنای توصیف موضوعات سیاسی بوده یک‌سره کنار بگذاریم و فلسفه سیاسی خود را از نو بر‌پایه سیمای یکتای پناهنده استوار کنیم». مقاله آگامبن مربوط است به آغازین سال‌های دهه 90 میلادی و رونق سرمایه‌داری نئولیبرال و نظریه‌هایی چون پایان تاریخ و به‌محاق‌رفتن چپ رادیکال. حال اما وضعیت جهان چنان به مخاطره افکنده شده و رؤیای پایان تاریخ به چنان مضحکه‌ای بدل شده که احیای سیاست رهایی‌بخش بار دیگر به ضرورتی غیرقابل انکار تبدیل شده است.

نمایش «بچه» در این وضعیت برزخی معنادار می‌شود و سوژه‌های سرکوب‌شده زنانه‌اش برای تعین‌بخشی به دوران معاصر اهمیت می‌یابد؛ بنابراین سیاست بازنمایی که اجرا در رابطه با گفتار و بدن زنان به‌کار بسته است، آشکارکننده ناخودآگاه سیاسی نویسنده، کارگردان و گروه اجرائی است. نغمه ثمینی در مقام نمایش‌نامه‌نویس با در کنار هم گذاشتن سه زن پناهجو از سه اقلیم و جغرافیا، تلاش دارد بر این نکته تأکید کند که گویی سرنوشت غمبار زنان پناهجوی جهان، کم‌وبیش یکسان است و تفاوت‌های فرهنگی و تاریخی، جهنم آنان را پایان نمی‌دهد. افسانه ماهیان در مقام کارگردان هر سه نقش زنانه را به فاطمه معتمدآریا سپرده تا با تکیه بر توانایی مثال‌زدنی‌اش، آنان را بر صحنه زندگی کند. از‌منظر زیباشناسانه و با توجه به رویکرد نغمه ثمینی و افسانه ماهیان در رابطه با سرنوشت زنان پناهجو، می‌توان نوعی هم‌راستایی و همپوشانی را رصد کرد. از سوی دیگر، مواجهه زنان پناهجو با فیگور بازجو/‌کارشناس که سعید چنگیزیان آن را بازی می‌کند، نه با یک مرد سفید‌پوست اروپایی که از‌قضا با مردی است از نسل دوم مهاجران که پدر و مادری غیراروپایی دارد؛ یعنی همچنان فیگور انسان اروپایی برخوردار از مواهب زیستن در یک جهان توسعه‌یافته در اجرای «بچه» غایب است. مرد بازجو/کارشناس در انتها کنار تماشاگران نشسته و توضیح می‌دهد که چگونه هویت او در دوران کودکی، دستخوش تمسخرهای زبانی و بدنی همکلاسی‌های متمدن اروپایی‌اش بوده است. نوعی شدت‌بخشیدن به غیاب جهان متمدن در مسئولیتی که در رابطه با این فاجعه دارد.
اسلاوی ژیژک در «علیه اخاذی مضاعف: پناهجویان، ترور و دیگر دردسرهای مربوط به همسایگان» اروپاییان را با سؤالاتی مواجه می‌کند که اغلب کسی را شجاعت بیان کردنش نیست. ژیژک می‌گوید که وقتی کسی از بازگشایی عنان‌گسیخته مرزها حمایت می‌کند، تا پناهجویان وارد شده و قسمتی از اروپای آزاد شوند، این نکته را در نظر نمی‌گیرد که بدون قسمی از ادغام‌شدن و پذیرش ارزش‌های مبتنی‌بر دموکراسی‌های معطوف به دولت- ملت، خیل پناهجویان تا ابد یک مطرود و «دیگری» خطرناک و مستعد انقیاد باقی خواهند ماند. با آنکه نقدهایی جدی بر نظریات ژیژک در این باب از جانب فعالان حقوق بشر مطرح شده، اما نمی‌توان این واقعیت‌های تلخ را منکر شد. از این منظر نمایش «بچه» هم کمابیش گرفتار نوعی آرمان‌گرایی است که در نهایت به برساختن یک جهان برخوردار منجر شده که خاورمیانه را به جهنم خویش بدل کرده تا ارزش‌های دموکراتیک‌ را همیشه به یاد او آورد و از دیگر سو به برساختن یک جهان عقب‌مانده و مصیبت‌زده منتهی شده با انبوهی فیگورهای قربانی. نمایش «بچه» تلاش دارد مرز مابین مهاجرت و پناهجویی را مسئله‌مند کند، اما همچنان توان فاصله‌گیری از سوژه‌هایی که آفریده را ندارد و گاه برای آنان دل می‌سوزاند. اینجاست که رویکرد فیلم‌سازی چون کوریسماکی در آخرین اثرش یعنی «سوی دیگر امید» در رابطه با فیگور پناهجو اهمیت می‌یابد. جایی که پناهجوی سوری، از تمام مردمان فنلاندی که به تصویر کشیده شده، سعادت‌مندتر می‌نماید. نمایش «بچه» را می‌توان گامی بلند برای افسانه ماهیان و نغمه ثمینی دانست اگر که توان فاصله‌گیری از آفریده‌هایشان را بیش از این داشته باشند و برای سرنوشت غمبارشان، کمتر مویه کنند.

آخرین نمایش افسانه ماهیان از‌قضا مهم‌ترین آنان هم هست. نمایش «بچه» به نویسندگی نغمه ثمینی که مواجهه‌ای است انتقادی با مسئله پناهجویی. همان رابطه پر‌فراز‌و‌نشیب مرکز و پیرامون، ذیل اروپای برخوردار و خاورمیانه گرفتار جنگ و توحش. ماجرا مربوط می‌شود به تعیین هویت یک نوزاد که هیچ‌یک از زنان پناهجوی «کرد ایزدی، افغان و لیبیایی» که مسیری طولانی را برای رسیدن به اروپا طی کرده‌اند، مسئولیت مادری او را نمی‌پذیرند. آنان اما «بچه» را به شکل نمادین، هویت جمعی زنان گرفتاری می‌دانند که برای در امان ماندن به دامان دموکراسی غرب پناه آورده‌اند. آگامبن در مقاله «فراسوی حقوق بشر» و در واکنشی به فروپاشی دولت- ملت و زوال حاکمیت آن، متذکر می‌شود که «اگر بخواهیم از پس رسالت‌های سربه‌سر تازه‌ای که این دوره و زمانه بر دوش ما نهاده برآییم، به‌نظر می‌رسد باید بی‌معطلی مفاهیم بنیادینی (چون بشر و شهروند همراه با حقوقی که به آن دو نسبت می‌دهند و حتی طبقه حاکم، کارگر و غیرذالک) را که تاکنون مبنای توصیف موضوعات سیاسی بوده یک‌سره کنار بگذاریم و فلسفه سیاسی خود را از نو بر‌پایه سیمای یکتای پناهنده استوار کنیم». مقاله آگامبن مربوط است به آغازین سال‌های دهه 90 میلادی و رونق سرمایه‌داری نئولیبرال و نظریه‌هایی چون پایان تاریخ و به‌محاق‌رفتن چپ رادیکال. حال اما وضعیت جهان چنان به مخاطره افکنده شده و رؤیای پایان تاریخ به چنان مضحکه‌ای بدل شده که احیای سیاست رهایی‌بخش بار دیگر به ضرورتی غیرقابل انکار تبدیل شده است.

نمایش «بچه» در این وضعیت برزخی معنادار می‌شود و سوژه‌های سرکوب‌شده زنانه‌اش برای تعین‌بخشی به دوران معاصر اهمیت می‌یابد؛ بنابراین سیاست بازنمایی که اجرا در رابطه با گفتار و بدن زنان به‌کار بسته است، آشکارکننده ناخودآگاه سیاسی نویسنده، کارگردان و گروه اجرائی است. نغمه ثمینی در مقام نمایش‌نامه‌نویس با در کنار هم گذاشتن سه زن پناهجو از سه اقلیم و جغرافیا، تلاش دارد بر این نکته تأکید کند که گویی سرنوشت غمبار زنان پناهجوی جهان، کم‌وبیش یکسان است و تفاوت‌های فرهنگی و تاریخی، جهنم آنان را پایان نمی‌دهد. افسانه ماهیان در مقام کارگردان هر سه نقش زنانه را به فاطمه معتمدآریا سپرده تا با تکیه بر توانایی مثال‌زدنی‌اش، آنان را بر صحنه زندگی کند. از‌منظر زیباشناسانه و با توجه به رویکرد نغمه ثمینی و افسانه ماهیان در رابطه با سرنوشت زنان پناهجو، می‌توان نوعی هم‌راستایی و همپوشانی را رصد کرد. از سوی دیگر، مواجهه زنان پناهجو با فیگور بازجو/‌کارشناس که سعید چنگیزیان آن را بازی می‌کند، نه با یک مرد سفید‌پوست اروپایی که از‌قضا با مردی است از نسل دوم مهاجران که پدر و مادری غیراروپایی دارد؛ یعنی همچنان فیگور انسان اروپایی برخوردار از مواهب زیستن در یک جهان توسعه‌یافته در اجرای «بچه» غایب است. مرد بازجو/کارشناس در انتها کنار تماشاگران نشسته و توضیح می‌دهد که چگونه هویت او در دوران کودکی، دستخوش تمسخرهای زبانی و بدنی همکلاسی‌های متمدن اروپایی‌اش بوده است. نوعی شدت‌بخشیدن به غیاب جهان متمدن در مسئولیتی که در رابطه با این فاجعه دارد.
اسلاوی ژیژک در «علیه اخاذی مضاعف: پناهجویان، ترور و دیگر دردسرهای مربوط به همسایگان» اروپاییان را با سؤالاتی مواجه می‌کند که اغلب کسی را شجاعت بیان کردنش نیست. ژیژک می‌گوید که وقتی کسی از بازگشایی عنان‌گسیخته مرزها حمایت می‌کند، تا پناهجویان وارد شده و قسمتی از اروپای آزاد شوند، این نکته را در نظر نمی‌گیرد که بدون قسمی از ادغام‌شدن و پذیرش ارزش‌های مبتنی‌بر دموکراسی‌های معطوف به دولت- ملت، خیل پناهجویان تا ابد یک مطرود و «دیگری» خطرناک و مستعد انقیاد باقی خواهند ماند. با آنکه نقدهایی جدی بر نظریات ژیژک در این باب از جانب فعالان حقوق بشر مطرح شده، اما نمی‌توان این واقعیت‌های تلخ را منکر شد. از این منظر نمایش «بچه» هم کمابیش گرفتار نوعی آرمان‌گرایی است که در نهایت به برساختن یک جهان برخوردار منجر شده که خاورمیانه را به جهنم خویش بدل کرده تا ارزش‌های دموکراتیک‌ را همیشه به یاد او آورد و از دیگر سو به برساختن یک جهان عقب‌مانده و مصیبت‌زده منتهی شده با انبوهی فیگورهای قربانی. نمایش «بچه» تلاش دارد مرز مابین مهاجرت و پناهجویی را مسئله‌مند کند، اما همچنان توان فاصله‌گیری از سوژه‌هایی که آفریده را ندارد و گاه برای آنان دل می‌سوزاند. اینجاست که رویکرد فیلم‌سازی چون کوریسماکی در آخرین اثرش یعنی «سوی دیگر امید» در رابطه با فیگور پناهجو اهمیت می‌یابد. جایی که پناهجوی سوری، از تمام مردمان فنلاندی که به تصویر کشیده شده، سعادت‌مندتر می‌نماید. نمایش «بچه» را می‌توان گامی بلند برای افسانه ماهیان و نغمه ثمینی دانست اگر که توان فاصله‌گیری از آفریده‌هایشان را بیش از این داشته باشند و برای سرنوشت غمبارشان، کمتر مویه کنند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها