ترکيه در ادلب چه ميخواهد؟
سيامک کاکايي-پژوهشگر مسائل ترکيه
بحران در ادلب به خاطر کشمکشهاي ميان ارتش سوريه با همکاري روسيه از يک سو و نظاميان ترکيه و گروههاي طرفدار آن کشور در سوريه از سوی دیگر بالا گرفته است. پرسش اساسي که نگاه تحليلگران و رسانهها به آن معطوف شده، اين است که دلايل اصرار ترکيه بر حضور به روش جنگي در ادلب چيست؟
اين مسئله به روند تحولاتي بازميگردد که سوريه در سالهاي اخير با آن مواجه بوده است. ارتش سوريه اقدام کرد تا با همراهي متحدان خود، بهتدريج مناطق ديگر اين کشور را آزاد کند و در پي اين اقدام، نيروهاي شورشي و تروريستي پراکنده در نقاط مختلف سوريه، به منطقه ادلب جابهجا شدند. منطقه ادلب تقريبا يکدهم خاک سوريه را تشکيل ميدهد. از سال ۲۰۱۷ تاکنون، اين منطقه تقريبا به مرکز فرماندهي و تجمع نيروها و گروههاي شورشي، تروريستي و طرفدار ترکيه تبديل شده است. در اين ميان، ترکيه ارتباط خود را با اين نيروها حفظ کرد. در عرصه سياسي، دو سال پيش، هنگامي که سوريه تصميم به عمليات در ادلب گرفت، بگومگوهايي ايجاد شد و ترکيه مخالفت صريح خود را ابراز کرد. اين مسئله باعث انجام مذاکراتي در سطح سران سه کشور ايران، روسيه و ترکيه در آستانه و سپس در سوچي شد که به مذاکرات آستانه و سوچي مشهور شدند. در توافقهایي که در سوچي شد، ترکيه تعهداتي را پذيرفت؛ ازجمله در اين زمينه که گروههاي تروريستي و معارضي که در ترکيه مسلح بودند، خلع سلاح شوند. اما شرايط در ادلب آنگونه که توافق شده بود، پيش نرفت و برعکس، ترکيه ارتباط با ادلب و گروههاي مختلف درون آن را بيشتر کرد. در چنين شرايطي و از اوايل سال جاري ميلادي، يعني از ژانويه، سوريه با حمايت روسيه، تصميم به انجام عمليات نهايي آزادسازي ادلب گرفت. اين امر ترکيه را در شرايط بغرنجي قرار داد. در واقع ترکيه که در اين سالها به حمايت از گروههاي حامي خود در سوريه پرداخته و آنها را تجهيز کرده بود، سر دوراهي مهمی قرار گرفت؛ يک طرف اينکه سرانجام اينها چه خواهد شد؟ اگر عمليات سوريه در ادلب به انجام برسد و اين منطقه به شکل نهايي آزاد شود، فرجام اين گروهها چه خواهد بود؟ آيا وارد ترکيه خواهند شد؟ دوم اينکه ترکيه خود را در وضعيتي ديد که حاصل کارش را بينتيجه ارزيابي ميکرد و این نوعي شکست براي دولت اردوغان حساب ميشد. ترکيه در سالهاي اخير تلاش زيادي براي نفوذ در ادلب کرده بود و به همين دلیل در شرايط اجتنابناپذيري برای اقدام نظامي قرار گرفت. در صحنه داخلي، پرسشهايی جدي مطرح شد که چرا ترکيه به اين شکل وارد منطقه شده است که حالا حاصل جمع و نتيجه آن به زيان ترکيه باشد؟ ضمن اينکه رويکرد ترکيه و عمليات نظامي سوريه نیز دو ماهيت جداگانه داشت. سوريه در آنجا با همپيمانان خود براي آزادسازي خاک خود عمليات ميکرد و اقدام ترکيه در داخل سوريه توجيهي باقي نميگذاشت. در نتيجه اقدام نظامي ترکيه حمايت از تروريستهاي شورشي تلقي شد. کار به آنجا رسید که ترکيه ناگزير از تجهيز نيروهاي طرفدار خود در ادلب، شمار نظاميان خود را افزايش داد. در عمليات چند روز گذشته که عليه مناطق تجمع گروههاي تروريستي در ادلب از سوی سوريه و روسيه انجام شده بود، حدود ۳۴ نظامي ترکيه کشته شدند و روسيه اعلام کرد اين نيروها در داخل منطقه تجمع اين گروهها استقرار داشتهاند. اين موضوع شرايط را بغرنجتر کرد. اکنون ترکيه به دنبال تبيين وضعيت جديدي است؛ اين وضعيت بر ادامه حضور نظامي در ادلب تأکيد دارد. اردوغان اعلام کرده حضور در ادلب ادامه خواهد يافت و حتي گفته است ترکيه به دعوت بشار اسد به اين منطقه نيامده که به خواست او خارج شود. تحليلگران معتقدند با توجه به ارادهاي که سوريه و روسيه براي نهاييکردن وضعيت ادلب دارند، ترکيه با چالشی جدي مواجه خواهد شد و تلاش خواهد کرد شيوه عمليات رواني را به منظور واردکردن ناتو به جريان ادلب پي بگيرد. با اينکه ناتو حمايتهايی ضمني از ترکيه کرده است، در چارچوب قوانيني که دارد، نميتواند ورود کند؛ چون اين درگيري با اقدام سوريه شروع نشده و خارج از خاک ترکيه است. نکته دوم اينکه ترکيه نگران پيامدهاي دروني عمليات ادلب است و اينکه اين وضعيت شرايط را به سمت افزايش انتقادها از دولت اردوغان پيش ببرد؛ بر اين مبنا که کار ترکيه در ادلب چه نتيجهاي داشته است، چرا اصرار بر ادامه آن وجود داشته و سرانجام اين گروهها چه خواهد شد. در اين شرايط، ترکيه بحث آوارگان را بهعنوان اهرمي به کار گرفته که اروپا را همراه کند. درعينحال، حمايت آمريکا از ترکيه نيز شایان تأمل است؛ به اين دليل که شايد فضايي باشد که بخواهند بين ترکيه و روسيه فاصله ايجاد کنند و اين منجر به تغيير سياستهاي ترکيه در قبال روسيه شود. بخشي از موضوع، سياست ايران است و اينکه چه نقشي در مسئله ادلب ايفا کند. با توجه به موضعگيريهاي وزارت خارجه، در واقع ايران از رويکردي حمايت ميکند که منجر به حلوفصل سياسي بحران شود و حتي الان هم در تلاش براي انجام مذاکرات سهجانبه بوده و قرار است اردوغان در آينده نزديک با پوتين ديدار کند. بنابراين بهطور کلي اين نکته درخور توجه است که ايران حاکميت ملي سوريه را بهعنوان اصل در نظر گرفته است و اقدام ترکيه در ادلب در چارچوب خاک و سرزمين سوريه ارزيابي ميشود.
بحران در ادلب به خاطر کشمکشهاي ميان ارتش سوريه با همکاري روسيه از يک سو و نظاميان ترکيه و گروههاي طرفدار آن کشور در سوريه از سوی دیگر بالا گرفته است. پرسش اساسي که نگاه تحليلگران و رسانهها به آن معطوف شده، اين است که دلايل اصرار ترکيه بر حضور به روش جنگي در ادلب چيست؟
اين مسئله به روند تحولاتي بازميگردد که سوريه در سالهاي اخير با آن مواجه بوده است. ارتش سوريه اقدام کرد تا با همراهي متحدان خود، بهتدريج مناطق ديگر اين کشور را آزاد کند و در پي اين اقدام، نيروهاي شورشي و تروريستي پراکنده در نقاط مختلف سوريه، به منطقه ادلب جابهجا شدند. منطقه ادلب تقريبا يکدهم خاک سوريه را تشکيل ميدهد. از سال ۲۰۱۷ تاکنون، اين منطقه تقريبا به مرکز فرماندهي و تجمع نيروها و گروههاي شورشي، تروريستي و طرفدار ترکيه تبديل شده است. در اين ميان، ترکيه ارتباط خود را با اين نيروها حفظ کرد. در عرصه سياسي، دو سال پيش، هنگامي که سوريه تصميم به عمليات در ادلب گرفت، بگومگوهايي ايجاد شد و ترکيه مخالفت صريح خود را ابراز کرد. اين مسئله باعث انجام مذاکراتي در سطح سران سه کشور ايران، روسيه و ترکيه در آستانه و سپس در سوچي شد که به مذاکرات آستانه و سوچي مشهور شدند. در توافقهایي که در سوچي شد، ترکيه تعهداتي را پذيرفت؛ ازجمله در اين زمينه که گروههاي تروريستي و معارضي که در ترکيه مسلح بودند، خلع سلاح شوند. اما شرايط در ادلب آنگونه که توافق شده بود، پيش نرفت و برعکس، ترکيه ارتباط با ادلب و گروههاي مختلف درون آن را بيشتر کرد. در چنين شرايطي و از اوايل سال جاري ميلادي، يعني از ژانويه، سوريه با حمايت روسيه، تصميم به انجام عمليات نهايي آزادسازي ادلب گرفت. اين امر ترکيه را در شرايط بغرنجي قرار داد. در واقع ترکيه که در اين سالها به حمايت از گروههاي حامي خود در سوريه پرداخته و آنها را تجهيز کرده بود، سر دوراهي مهمی قرار گرفت؛ يک طرف اينکه سرانجام اينها چه خواهد شد؟ اگر عمليات سوريه در ادلب به انجام برسد و اين منطقه به شکل نهايي آزاد شود، فرجام اين گروهها چه خواهد بود؟ آيا وارد ترکيه خواهند شد؟ دوم اينکه ترکيه خود را در وضعيتي ديد که حاصل کارش را بينتيجه ارزيابي ميکرد و این نوعي شکست براي دولت اردوغان حساب ميشد. ترکيه در سالهاي اخير تلاش زيادي براي نفوذ در ادلب کرده بود و به همين دلیل در شرايط اجتنابناپذيري برای اقدام نظامي قرار گرفت. در صحنه داخلي، پرسشهايی جدي مطرح شد که چرا ترکيه به اين شکل وارد منطقه شده است که حالا حاصل جمع و نتيجه آن به زيان ترکيه باشد؟ ضمن اينکه رويکرد ترکيه و عمليات نظامي سوريه نیز دو ماهيت جداگانه داشت. سوريه در آنجا با همپيمانان خود براي آزادسازي خاک خود عمليات ميکرد و اقدام ترکيه در داخل سوريه توجيهي باقي نميگذاشت. در نتيجه اقدام نظامي ترکيه حمايت از تروريستهاي شورشي تلقي شد. کار به آنجا رسید که ترکيه ناگزير از تجهيز نيروهاي طرفدار خود در ادلب، شمار نظاميان خود را افزايش داد. در عمليات چند روز گذشته که عليه مناطق تجمع گروههاي تروريستي در ادلب از سوی سوريه و روسيه انجام شده بود، حدود ۳۴ نظامي ترکيه کشته شدند و روسيه اعلام کرد اين نيروها در داخل منطقه تجمع اين گروهها استقرار داشتهاند. اين موضوع شرايط را بغرنجتر کرد. اکنون ترکيه به دنبال تبيين وضعيت جديدي است؛ اين وضعيت بر ادامه حضور نظامي در ادلب تأکيد دارد. اردوغان اعلام کرده حضور در ادلب ادامه خواهد يافت و حتي گفته است ترکيه به دعوت بشار اسد به اين منطقه نيامده که به خواست او خارج شود. تحليلگران معتقدند با توجه به ارادهاي که سوريه و روسيه براي نهاييکردن وضعيت ادلب دارند، ترکيه با چالشی جدي مواجه خواهد شد و تلاش خواهد کرد شيوه عمليات رواني را به منظور واردکردن ناتو به جريان ادلب پي بگيرد. با اينکه ناتو حمايتهايی ضمني از ترکيه کرده است، در چارچوب قوانيني که دارد، نميتواند ورود کند؛ چون اين درگيري با اقدام سوريه شروع نشده و خارج از خاک ترکيه است. نکته دوم اينکه ترکيه نگران پيامدهاي دروني عمليات ادلب است و اينکه اين وضعيت شرايط را به سمت افزايش انتقادها از دولت اردوغان پيش ببرد؛ بر اين مبنا که کار ترکيه در ادلب چه نتيجهاي داشته است، چرا اصرار بر ادامه آن وجود داشته و سرانجام اين گروهها چه خواهد شد. در اين شرايط، ترکيه بحث آوارگان را بهعنوان اهرمي به کار گرفته که اروپا را همراه کند. درعينحال، حمايت آمريکا از ترکيه نيز شایان تأمل است؛ به اين دليل که شايد فضايي باشد که بخواهند بين ترکيه و روسيه فاصله ايجاد کنند و اين منجر به تغيير سياستهاي ترکيه در قبال روسيه شود. بخشي از موضوع، سياست ايران است و اينکه چه نقشي در مسئله ادلب ايفا کند. با توجه به موضعگيريهاي وزارت خارجه، در واقع ايران از رويکردي حمايت ميکند که منجر به حلوفصل سياسي بحران شود و حتي الان هم در تلاش براي انجام مذاکرات سهجانبه بوده و قرار است اردوغان در آينده نزديک با پوتين ديدار کند. بنابراين بهطور کلي اين نکته درخور توجه است که ايران حاکميت ملي سوريه را بهعنوان اصل در نظر گرفته است و اقدام ترکيه در ادلب در چارچوب خاک و سرزمين سوريه ارزيابي ميشود.