نام گزینه نخستوزیری عراق در پرونده ترور سردار سلیمانی
شرق: صحنه سياسي عراق همچنان آشفتهتر ميشود. بعد از ماهها اعتراضات مردمي، درگيريهاي اطراف ساختمانهاي ديپلماتيک ايران و آمريکا، استعفاي عادل عبدالمهدي از نخستوزيري، ترور سردار سليماني و ابومهدي المهندس توسط ايالات متحده و حمله متقابل ايران به پايگاه عينالاسد، کار به انصراف محمد توفيق علاوي از نخستوزيري و تشکيل کابينه رسيد و حالا گزينه بعدي به دستداشتن در حمله تروريستي آمريکا در خاک عراق متهم شده است. اين گزينه، مصطفي الکاظمي، رئيس اطلاعات عراق است و اين اتهام را يکي از مقامات حزبالله عراق مطرح کرده. ابوعلي العسکري، يکي از مسئولان گردانهاي حزبالله عراق، در پي انصراف محمد توفيق علاوي از نخستوزيري عراق در توييتر نوشت: «آقاي محمد توفيق علاوي تصميم خوبي گرفت، زيرا بار اين مسئوليت در اين مرحله زماني بسيار سنگين است و بهترين کار اين است که مردم عراق از عادل عبدالمهدي حمايت کنند و او را به جايگاه طبيعي خود برگردانند تا از مشکلات عبور کنيم». به گزارش ايسنا، اين مسئول امنيتي حزبالله عراق معتقد است که تنها مانع پيشروي عادل عبدالمهدي نظر مرجعيت است و اگر اين مانع رفع شود، او به مأموريت خود ادامه خواهد داد
و آن را به پايان خواهد رساند». العسکري اما در ادامه مدعي شد: «برخي اعلام کردند که مصطفي الکاظمي، رئيس سازمان اطلاعات ملي عراق، يکي از گزينههاي پيشنهادي براي تصدي منصب نخستوزيري عراق است درحاليکه او يکي از متهمان همکاري با دشمن آمريکايي در جنايت ترور فرماندهان پيروزي، حاج قاسم سليماني و رفيق او ابومهدي المهندس است. بنابراين نامزدي او چيزي جز اعلام جنگ عليه ملت عراق نيست و امنيت باقيمانده عراق را نيز از بين خواهد برد».
بعد از حمله به سليماني، المهندس و همراهانشان در نزديکي فرودگاه بغداد، مقامات عراقي اعلام کردند که تحقيقات درباره اين حادثه و همکاريهاي احتمالي از داخل عراق با اين ترور در دست انجام است. اندکي بعد نيز خبر بازداشت چند نفر، از جمله تعدادي از نيروهاي فرودگاه بغداد در جريان تحقيقات منتشر شد. پس از آن اما جزئيات بيشتري در اين ميان منتشر نشده است. اينکه هنوز نتيجهاي از اين تحقيقات اعلام نشده و جزئيات بيشتر از فرايند منجر به ترور اعلام نشده، احتمالا تا حد زيادي به دليل بحرانهاي سياسي عراق است که باعث شده اين کشور هنوز در بنبست تشکيل دولت مانده باشد و در نتيجه، مديريت صحنه داخلي عراق تا حد زيادي از کنترل ساختار حاکميتي عراق خارج است.
نام مصطفي کاظمي به نقل از منابع عراقي بهعنوان گزينه بعدي نخستوزيري به انتخاب برهم صالح، رئيسجمهور اين کشور مطرح شد. پيش از آن نام محمد شياع السوداني براي تصدي اين پست مطرح شده بود که خود سابقا حضور در کابينه داشته است، اما مخالفت معترضان عراقي با انتخاب او از سويي و مخالفتهاي جرياناتي مانند سائرون، النصر و الحکمه با او به سبب نزديکياش به جريان الدعوه باعث کاهش شانس او شد. نام ديگري که مطرح شده بود، ابراهيم بحرالعلوم بود که او نيز با شرايطي مشابه با السوداني مواجه شد تا نام الکاظمي بهعنوان مقام اطلاعاتي اين کشور به صدر فهرست گزينهها برسد.
اتهام مطرحشده عليه الکاظمي احتمالا بخشي از فضاي سياسي عراق را به مخالفت با او برانگيزد، بهخصوص در ميان جريانهاي شيعي و نزديک به ايران که در ماجراي ترور، هم يکي از متحدان مهم ايراني و هم يکي از فرماندهان نيروهاي عراقي را از دست دادهاند. اين اتهام، الکاظمي را براي ايران نيز به گزينهاي نامطلوب تبديل خواهد کرد. اين از طرفي باعث خواهد شد نيروهاي سياسي نزديک به ايران با او مخالف باشند، اما علاوهبراين ممکن است انتخاب گزينهاي که نارضايتي همسايه قدرتمند عراق را به همراه داشته باشد، از ديد بسياري ديگر نيز ريسکي نابجا به نظر برسد.
تنشهاي اخير سياسي و اجتماعي در عراق، ابهامات زيادي درباره آينده اين کشور آفريده است؛ از سويي درباره سرنوشت اداره کشور، از سويي درباره ترکيب و تقابل نيروهاي سياسي و از طرف ديگر درباره رابطه و ميزان نفوذ قدرتهاي خارجي در عراق. پرونده ادامه حضور ايالات متحده در عراق هنوز روي ميز است و علاوهبر تمايلهاي احتمالي برخي نيروهاي عراقي به پيگيري اين ماجرا و حمايت گروههايي که پيش از ماجراي ترور اطراف سفارت آمريکا تجمع ميکردند، رفتار خود ايالات متحده نيز نشان ميدهد چنين گزينهاي از فهرست احتمالات خارج نيست. از طرف ديگر، درهمريختگي سياسي فعلي آينده ميزان نفوذ ايران در عراق را نيز در معرض سؤال قرار داده است. اعتراضات طولاني عراق البته عمدتا مربوط به ناکارآمديهاي ساختار قدرت در اداره کشور و رسيدگي به نيازهاي مردم بوده است، اما مخالفت با ايران نيز در ميان گروههايي از معترضان ديده ميشد و چندين حمله به ساختمانهاي ديپلماتيک ايران در کنار برخي شعارها عليه اين کشور، نشانه اين رويکرد بود.
يک مسئله قابلتوجه در اين زمينه، حذف سردار قاسم سليماني بهعنوان يکي از مهرههاي تأثيرگذار و بانفوذ در روند تحولات عراق بوده است که هم در پيشبرد گفتوگوهاي داخلي اين کشور و هم در تماس با جريانهاي نزديک به ايران و هماهنگي مواضع با آنها، نقشي اساسي ايفا ميکرد. بعد از ترور او توسط آمريکا، سردار اسماعيل قاآني به جانشيني او منصوب شد، اگرچه هنوز حوزه نفوذ سردار قاآني در منطقه رسانهاي نشده است. با اين اوصاف حضور جدي سردار سليماني در فرايند مبارزه با داعش در خاک عراق، امتياز مهمي براي فرمانده نيروي قدس سپاه به حساب ميآمد. اما حالا در شرايطي که تنشها و ابهامات در عراق اوج گرفتهاند، اين بازيگر مهم از صحنه غايب است.
کنارهگيري محمد توفيق علاوي از يک زاويه شکستي براي مقتدي صدر و جريان او به حساب ميآيد که حامي اين گزينه براي نخستوزيري بود، تا جايي که پس از اعلام انصراف علاوي، در توييتر نوشت: «عشق به عراق به تو الهام کرد که استعفا دهي پس از خير آن گذشتي». وي در ادامه نوشت: «تا چه زماني کساني که عاشق سهمخواهي هستند، در غفلت بهسر ميبرند، مصالح کشور را ناديده ميگيرند و با منابع مردم بازي ميکنند، تا چه زماني عراق اسير گروه فاسد است و تا چه زماني گرفتار گروه اندکي است که با سرنوشت کشور و مردم بازي ميکنند، عشق به وطن را از دست داده و برده اميالشان ميشوند؟».
صدر نوشت: «من از افراد فاسد کساني که از فرمان خدا سرکشي کردهاند تا قيامت بيزاري ميجويم، آنها اسير اميال خود هستند». نارضايتي جدي صدر که از نوشتهاش آشکار است، گوياي ناکامي اوست. مقتدي صدر از سالها پيش که به صحنه سياسي عراق ورود کرده است، همواره بهدنبال کسب جايگاهي تعيينکننده در رهبري نيروهاي سياسي شيعه و در صحنه سياسي عراق بوده است و همزمان تلاشهاي بسياري براي تعامل با بازيگران خارجي در صحنه سياسي عراق، از ايران گرفته تا عربستان و آمريکا پي گرفته است، اما روند تحولات نشان ميدهد او همچنان اهدافي بالاتر از توان سياسي خود را در نظر ميگيرد.
در ميانه همين اخبار اين خبر هم رسيد که محمدجواد ظريف، وزير خارجه ايران، با همتاي عراقي خود تماس گرفته و درباره دغدغههاي دوجانبه گفتوگو کرده است.
رئيس مرکز عربي مطالعات ايران: صدر بهتنهايي کاري از پيش نميبرد
رئيس مرکز عربي مطالعات ايران در گفتوگوي مفصلي که با ديپلماسي ايراني دراينباره داشت، عدم اتحاد و ائتلاف بين گروههاي شيعي عليرغم در اختيار داشتن اکثريت در پارلمان است. محمدصالح صدقيان همچنين اشاره ميکند که بخشي از مشکل به وجود اين تصور در ميان جريان صدر است که اعتقاد دارند «به تنهايي ميتوانند مديريت و برنامهريزي تمام جريانات و فراکسيونهاي شيعه عراق را به دست گيرند و سرنوشت اين کشور را تعيين کنند، اما در تجربه محمد توفيق علاوي بهروشني براي خود مقتدي صدر و ديگر جريانهاي عراقي روشن شد که او [مقتدي صدر] بهتنهايي حلال مشکلات نخواهد بود». او ميگويد برخي، ازجمله خود محمدتوفيق علاوي نيز تصور ميکردند با جلب حمايت صدر ميتوانند به مديريت امور بپردازند.
غيبت سردار سليماني در اين وضعيت مؤثر است
صدقيان همچنين اشاره ميکند که بخشي از مشکل به عدم حضور سردار سليماني در صحنه تحولات سياسي عراق برميگردد: «محمدتوفيق علاوي اولين نخستوزير بعد از ترور سردار سليماني است که نتوانست از پارلمان عراق رأي اعتماد بگيرد، درحاليکه در کليه مقاطع از سال ۲۰۰۳ تا زمان شهادت سردار سليماني تمام نخستوزيرهاي عراق توانسته بودند از پارلمان اين کشور رأي اعتماد بگيرند. يعني اياد علاوي در سال ۲۰۰۴، ابراهيم جعفري در سال ۲۰۰۵، نوري مالکي ۲۰۰۶ و سال ۲۰۱۰، حيدر عبادي سال ۲۰۱۴ و در نهايت عادل عبدالمهدي در سال ۲۰۱۸ توانستند رأي اعتماد را از مجلس عراق کسب کنند. چراکه سردار سليماني توانسته بود علاوه بر توان نظامي و امنيتي به يک درک درست و عميق از جريانات سياسي و اجتماعي عراق برسد.
در طول اين سالها سردار سليماني سعي کرده بود با هماهنگکردن و پررنگکردن فصل اشتراکات جريانات شيعه عراق، سهمی جدي در تعيين نخستوزير داشته باشد؛ بنابراین نقش حاج قاسم سليماني در آينده سياسي عراق غيرقابلانکار بود و اين نشان از خلأ دوران بعد از او دارد؛ بنابراین چون اکنون کسي در حد و اندازههاي او براي مديريت شرايط در عراق وجود ندارد که بتواند به نفع روند سياسي و آينده عراق نقشآفرين باشد، ميتوان اين انتظار را داشت که وضعيت در آينده پيچيدهتر هم بشود».
صدقيان توضيح ميدهد که اثرگذاري غيبت نيرويي مثل سردار سليماني و بلکه اثرگذاري نيروهاي خارجي بهطورکلي تا حدي نيز حاکي از عدم بلوغ سياسي در عراق است. او در پاسخ به پرسش چرايي اهميت نقشآفرينيهاي خارجي در عراق گفت: «بايد به واقعيتهاي ميدان تحولات سياسي عراق رجوع کنيم و در سايه آن من از شما ميپرسم آيا اکنون جريانات عراق به يک بلوغ سياسي براي تعيين تکليف نخستوزير و دولت اين کشور رسيدهاند؟ متأسفانه تجربه تلخي که در جريان محمد توفيق علاوي بهروشني ديده شد اين است که هنوز احزاب عراق اين بلوغ سياسي را کسب نکردهاند و اتفاقا در سايه همين عدم بلوغ سياسي است که برخي از شخصيتها، جريانات و ائتلافهاي پارلماني ميخواهند بهتنهايي و بهصورت فردي دولت و کابينه در عراق را تعيين کنند. درحاليکه بلوغ سياسي ايجاب ميکند که همه جريانها و احزاب سياسي در عراق با هم ائتلاف و اتحاد داشته باشند تا بتوانند براي آينده اين کشور مفيد باشند. با وجود اين مهم، متأسفانه جريانات سياسي عراق با رفتار خود نشان دادهاند که هنوز به درک درستي از وضعيت کنوني اين کشور نرسيدهاند و ميخواهند بهدنبال منافع خود و کسب قدرت باشند. مطمئن باشيد
در سايه همين خلأ و رفتارهاي غلط سياسي آينده عراق پيچيدهتر و مبهمتر از امروز خواهد بود. بنابراین يا بايد فردي بتواند به عراقيها در رسيدن به اين نقطه و بلوغ سياسي کمک کند يا در طول سالها تجربه سياسي اين مهم محقق خواهد شد که دومي هزينه بيشتري براي عراق درپي دارد؛ چراکه مستلزم آزمون و خطاهاي بيشماري است. به همین دلیل حاج قاسم سليماني مهره تأثيرگذاري براي رسيدن به بلوغ سياسي در ميان جريانات عراقي بود و خلأ حضور او باعث ايجاد مشکلاتي خواهد شد».
ادامه بحران ناکارآمدي
در اين ميان اما آنچه هنوز ثابت مانده است، معطلماندن اداره عراق و مديريت مسائل مختلف مبتلا به اين کشور است که حضور معترضانه و البته خشمگين مردم عراق در خيابانها را به همراه داشته است. قفل صحنه سياسي عراق که آشکارا ناشي از ناتواني گروههاي مختلف سياسي، بهویژه گروههاي شيعه در شکلدهي به مصالحه و توافق، حتي بهشکل موفق براي عبور از بحران است، باعث شده معلقماندن وضعيت دولت تنها نتيجه اعتراضات تا به اين لحظه باشد و حکومت عراق همچنان از رسيدگي به مسائل معيشتي و اقتصادي و خدماترساني به گروههاي مختلفي از مردم بازمانده باشد. نگراني اصلي در اين زمينه اين است که اين فضا، بستر مناسبي براي رشد دوباره داعش يا شکلگيري گروههايي مشابه باشد، هرچند با نگاهي بدبينانه ميتوان گفت ورود يک گروه تروريستي به صحنه شايد آخرين راهحل براي اقناع بازيگران صحنه عراق به تعامل براي عبور از بحران باشد.
شرق: صحنه سياسي عراق همچنان آشفتهتر ميشود. بعد از ماهها اعتراضات مردمي، درگيريهاي اطراف ساختمانهاي ديپلماتيک ايران و آمريکا، استعفاي عادل عبدالمهدي از نخستوزيري، ترور سردار سليماني و ابومهدي المهندس توسط ايالات متحده و حمله متقابل ايران به پايگاه عينالاسد، کار به انصراف محمد توفيق علاوي از نخستوزيري و تشکيل کابينه رسيد و حالا گزينه بعدي به دستداشتن در حمله تروريستي آمريکا در خاک عراق متهم شده است. اين گزينه، مصطفي الکاظمي، رئيس اطلاعات عراق است و اين اتهام را يکي از مقامات حزبالله عراق مطرح کرده. ابوعلي العسکري، يکي از مسئولان گردانهاي حزبالله عراق، در پي انصراف محمد توفيق علاوي از نخستوزيري عراق در توييتر نوشت: «آقاي محمد توفيق علاوي تصميم خوبي گرفت، زيرا بار اين مسئوليت در اين مرحله زماني بسيار سنگين است و بهترين کار اين است که مردم عراق از عادل عبدالمهدي حمايت کنند و او را به جايگاه طبيعي خود برگردانند تا از مشکلات عبور کنيم». به گزارش ايسنا، اين مسئول امنيتي حزبالله عراق معتقد است که تنها مانع پيشروي عادل عبدالمهدي نظر مرجعيت است و اگر اين مانع رفع شود، او به مأموريت خود ادامه خواهد داد
و آن را به پايان خواهد رساند». العسکري اما در ادامه مدعي شد: «برخي اعلام کردند که مصطفي الکاظمي، رئيس سازمان اطلاعات ملي عراق، يکي از گزينههاي پيشنهادي براي تصدي منصب نخستوزيري عراق است درحاليکه او يکي از متهمان همکاري با دشمن آمريکايي در جنايت ترور فرماندهان پيروزي، حاج قاسم سليماني و رفيق او ابومهدي المهندس است. بنابراين نامزدي او چيزي جز اعلام جنگ عليه ملت عراق نيست و امنيت باقيمانده عراق را نيز از بين خواهد برد».
بعد از حمله به سليماني، المهندس و همراهانشان در نزديکي فرودگاه بغداد، مقامات عراقي اعلام کردند که تحقيقات درباره اين حادثه و همکاريهاي احتمالي از داخل عراق با اين ترور در دست انجام است. اندکي بعد نيز خبر بازداشت چند نفر، از جمله تعدادي از نيروهاي فرودگاه بغداد در جريان تحقيقات منتشر شد. پس از آن اما جزئيات بيشتري در اين ميان منتشر نشده است. اينکه هنوز نتيجهاي از اين تحقيقات اعلام نشده و جزئيات بيشتر از فرايند منجر به ترور اعلام نشده، احتمالا تا حد زيادي به دليل بحرانهاي سياسي عراق است که باعث شده اين کشور هنوز در بنبست تشکيل دولت مانده باشد و در نتيجه، مديريت صحنه داخلي عراق تا حد زيادي از کنترل ساختار حاکميتي عراق خارج است.
نام مصطفي کاظمي به نقل از منابع عراقي بهعنوان گزينه بعدي نخستوزيري به انتخاب برهم صالح، رئيسجمهور اين کشور مطرح شد. پيش از آن نام محمد شياع السوداني براي تصدي اين پست مطرح شده بود که خود سابقا حضور در کابينه داشته است، اما مخالفت معترضان عراقي با انتخاب او از سويي و مخالفتهاي جرياناتي مانند سائرون، النصر و الحکمه با او به سبب نزديکياش به جريان الدعوه باعث کاهش شانس او شد. نام ديگري که مطرح شده بود، ابراهيم بحرالعلوم بود که او نيز با شرايطي مشابه با السوداني مواجه شد تا نام الکاظمي بهعنوان مقام اطلاعاتي اين کشور به صدر فهرست گزينهها برسد.
اتهام مطرحشده عليه الکاظمي احتمالا بخشي از فضاي سياسي عراق را به مخالفت با او برانگيزد، بهخصوص در ميان جريانهاي شيعي و نزديک به ايران که در ماجراي ترور، هم يکي از متحدان مهم ايراني و هم يکي از فرماندهان نيروهاي عراقي را از دست دادهاند. اين اتهام، الکاظمي را براي ايران نيز به گزينهاي نامطلوب تبديل خواهد کرد. اين از طرفي باعث خواهد شد نيروهاي سياسي نزديک به ايران با او مخالف باشند، اما علاوهبراين ممکن است انتخاب گزينهاي که نارضايتي همسايه قدرتمند عراق را به همراه داشته باشد، از ديد بسياري ديگر نيز ريسکي نابجا به نظر برسد.
تنشهاي اخير سياسي و اجتماعي در عراق، ابهامات زيادي درباره آينده اين کشور آفريده است؛ از سويي درباره سرنوشت اداره کشور، از سويي درباره ترکيب و تقابل نيروهاي سياسي و از طرف ديگر درباره رابطه و ميزان نفوذ قدرتهاي خارجي در عراق. پرونده ادامه حضور ايالات متحده در عراق هنوز روي ميز است و علاوهبر تمايلهاي احتمالي برخي نيروهاي عراقي به پيگيري اين ماجرا و حمايت گروههايي که پيش از ماجراي ترور اطراف سفارت آمريکا تجمع ميکردند، رفتار خود ايالات متحده نيز نشان ميدهد چنين گزينهاي از فهرست احتمالات خارج نيست. از طرف ديگر، درهمريختگي سياسي فعلي آينده ميزان نفوذ ايران در عراق را نيز در معرض سؤال قرار داده است. اعتراضات طولاني عراق البته عمدتا مربوط به ناکارآمديهاي ساختار قدرت در اداره کشور و رسيدگي به نيازهاي مردم بوده است، اما مخالفت با ايران نيز در ميان گروههايي از معترضان ديده ميشد و چندين حمله به ساختمانهاي ديپلماتيک ايران در کنار برخي شعارها عليه اين کشور، نشانه اين رويکرد بود.
يک مسئله قابلتوجه در اين زمينه، حذف سردار قاسم سليماني بهعنوان يکي از مهرههاي تأثيرگذار و بانفوذ در روند تحولات عراق بوده است که هم در پيشبرد گفتوگوهاي داخلي اين کشور و هم در تماس با جريانهاي نزديک به ايران و هماهنگي مواضع با آنها، نقشي اساسي ايفا ميکرد. بعد از ترور او توسط آمريکا، سردار اسماعيل قاآني به جانشيني او منصوب شد، اگرچه هنوز حوزه نفوذ سردار قاآني در منطقه رسانهاي نشده است. با اين اوصاف حضور جدي سردار سليماني در فرايند مبارزه با داعش در خاک عراق، امتياز مهمي براي فرمانده نيروي قدس سپاه به حساب ميآمد. اما حالا در شرايطي که تنشها و ابهامات در عراق اوج گرفتهاند، اين بازيگر مهم از صحنه غايب است.
کنارهگيري محمد توفيق علاوي از يک زاويه شکستي براي مقتدي صدر و جريان او به حساب ميآيد که حامي اين گزينه براي نخستوزيري بود، تا جايي که پس از اعلام انصراف علاوي، در توييتر نوشت: «عشق به عراق به تو الهام کرد که استعفا دهي پس از خير آن گذشتي». وي در ادامه نوشت: «تا چه زماني کساني که عاشق سهمخواهي هستند، در غفلت بهسر ميبرند، مصالح کشور را ناديده ميگيرند و با منابع مردم بازي ميکنند، تا چه زماني عراق اسير گروه فاسد است و تا چه زماني گرفتار گروه اندکي است که با سرنوشت کشور و مردم بازي ميکنند، عشق به وطن را از دست داده و برده اميالشان ميشوند؟».
صدر نوشت: «من از افراد فاسد کساني که از فرمان خدا سرکشي کردهاند تا قيامت بيزاري ميجويم، آنها اسير اميال خود هستند». نارضايتي جدي صدر که از نوشتهاش آشکار است، گوياي ناکامي اوست. مقتدي صدر از سالها پيش که به صحنه سياسي عراق ورود کرده است، همواره بهدنبال کسب جايگاهي تعيينکننده در رهبري نيروهاي سياسي شيعه و در صحنه سياسي عراق بوده است و همزمان تلاشهاي بسياري براي تعامل با بازيگران خارجي در صحنه سياسي عراق، از ايران گرفته تا عربستان و آمريکا پي گرفته است، اما روند تحولات نشان ميدهد او همچنان اهدافي بالاتر از توان سياسي خود را در نظر ميگيرد.
در ميانه همين اخبار اين خبر هم رسيد که محمدجواد ظريف، وزير خارجه ايران، با همتاي عراقي خود تماس گرفته و درباره دغدغههاي دوجانبه گفتوگو کرده است.
رئيس مرکز عربي مطالعات ايران: صدر بهتنهايي کاري از پيش نميبرد
رئيس مرکز عربي مطالعات ايران در گفتوگوي مفصلي که با ديپلماسي ايراني دراينباره داشت، عدم اتحاد و ائتلاف بين گروههاي شيعي عليرغم در اختيار داشتن اکثريت در پارلمان است. محمدصالح صدقيان همچنين اشاره ميکند که بخشي از مشکل به وجود اين تصور در ميان جريان صدر است که اعتقاد دارند «به تنهايي ميتوانند مديريت و برنامهريزي تمام جريانات و فراکسيونهاي شيعه عراق را به دست گيرند و سرنوشت اين کشور را تعيين کنند، اما در تجربه محمد توفيق علاوي بهروشني براي خود مقتدي صدر و ديگر جريانهاي عراقي روشن شد که او [مقتدي صدر] بهتنهايي حلال مشکلات نخواهد بود». او ميگويد برخي، ازجمله خود محمدتوفيق علاوي نيز تصور ميکردند با جلب حمايت صدر ميتوانند به مديريت امور بپردازند.
غيبت سردار سليماني در اين وضعيت مؤثر است
صدقيان همچنين اشاره ميکند که بخشي از مشکل به عدم حضور سردار سليماني در صحنه تحولات سياسي عراق برميگردد: «محمدتوفيق علاوي اولين نخستوزير بعد از ترور سردار سليماني است که نتوانست از پارلمان عراق رأي اعتماد بگيرد، درحاليکه در کليه مقاطع از سال ۲۰۰۳ تا زمان شهادت سردار سليماني تمام نخستوزيرهاي عراق توانسته بودند از پارلمان اين کشور رأي اعتماد بگيرند. يعني اياد علاوي در سال ۲۰۰۴، ابراهيم جعفري در سال ۲۰۰۵، نوري مالکي ۲۰۰۶ و سال ۲۰۱۰، حيدر عبادي سال ۲۰۱۴ و در نهايت عادل عبدالمهدي در سال ۲۰۱۸ توانستند رأي اعتماد را از مجلس عراق کسب کنند. چراکه سردار سليماني توانسته بود علاوه بر توان نظامي و امنيتي به يک درک درست و عميق از جريانات سياسي و اجتماعي عراق برسد.
در طول اين سالها سردار سليماني سعي کرده بود با هماهنگکردن و پررنگکردن فصل اشتراکات جريانات شيعه عراق، سهمی جدي در تعيين نخستوزير داشته باشد؛ بنابراین نقش حاج قاسم سليماني در آينده سياسي عراق غيرقابلانکار بود و اين نشان از خلأ دوران بعد از او دارد؛ بنابراین چون اکنون کسي در حد و اندازههاي او براي مديريت شرايط در عراق وجود ندارد که بتواند به نفع روند سياسي و آينده عراق نقشآفرين باشد، ميتوان اين انتظار را داشت که وضعيت در آينده پيچيدهتر هم بشود».
صدقيان توضيح ميدهد که اثرگذاري غيبت نيرويي مثل سردار سليماني و بلکه اثرگذاري نيروهاي خارجي بهطورکلي تا حدي نيز حاکي از عدم بلوغ سياسي در عراق است. او در پاسخ به پرسش چرايي اهميت نقشآفرينيهاي خارجي در عراق گفت: «بايد به واقعيتهاي ميدان تحولات سياسي عراق رجوع کنيم و در سايه آن من از شما ميپرسم آيا اکنون جريانات عراق به يک بلوغ سياسي براي تعيين تکليف نخستوزير و دولت اين کشور رسيدهاند؟ متأسفانه تجربه تلخي که در جريان محمد توفيق علاوي بهروشني ديده شد اين است که هنوز احزاب عراق اين بلوغ سياسي را کسب نکردهاند و اتفاقا در سايه همين عدم بلوغ سياسي است که برخي از شخصيتها، جريانات و ائتلافهاي پارلماني ميخواهند بهتنهايي و بهصورت فردي دولت و کابينه در عراق را تعيين کنند. درحاليکه بلوغ سياسي ايجاب ميکند که همه جريانها و احزاب سياسي در عراق با هم ائتلاف و اتحاد داشته باشند تا بتوانند براي آينده اين کشور مفيد باشند. با وجود اين مهم، متأسفانه جريانات سياسي عراق با رفتار خود نشان دادهاند که هنوز به درک درستي از وضعيت کنوني اين کشور نرسيدهاند و ميخواهند بهدنبال منافع خود و کسب قدرت باشند. مطمئن باشيد
در سايه همين خلأ و رفتارهاي غلط سياسي آينده عراق پيچيدهتر و مبهمتر از امروز خواهد بود. بنابراین يا بايد فردي بتواند به عراقيها در رسيدن به اين نقطه و بلوغ سياسي کمک کند يا در طول سالها تجربه سياسي اين مهم محقق خواهد شد که دومي هزينه بيشتري براي عراق درپي دارد؛ چراکه مستلزم آزمون و خطاهاي بيشماري است. به همین دلیل حاج قاسم سليماني مهره تأثيرگذاري براي رسيدن به بلوغ سياسي در ميان جريانات عراقي بود و خلأ حضور او باعث ايجاد مشکلاتي خواهد شد».
ادامه بحران ناکارآمدي
در اين ميان اما آنچه هنوز ثابت مانده است، معطلماندن اداره عراق و مديريت مسائل مختلف مبتلا به اين کشور است که حضور معترضانه و البته خشمگين مردم عراق در خيابانها را به همراه داشته است. قفل صحنه سياسي عراق که آشکارا ناشي از ناتواني گروههاي مختلف سياسي، بهویژه گروههاي شيعه در شکلدهي به مصالحه و توافق، حتي بهشکل موفق براي عبور از بحران است، باعث شده معلقماندن وضعيت دولت تنها نتيجه اعتراضات تا به اين لحظه باشد و حکومت عراق همچنان از رسيدگي به مسائل معيشتي و اقتصادي و خدماترساني به گروههاي مختلفي از مردم بازمانده باشد. نگراني اصلي در اين زمينه اين است که اين فضا، بستر مناسبي براي رشد دوباره داعش يا شکلگيري گروههايي مشابه باشد، هرچند با نگاهي بدبينانه ميتوان گفت ورود يک گروه تروريستي به صحنه شايد آخرين راهحل براي اقناع بازيگران صحنه عراق به تعامل براي عبور از بحران باشد.