|

مجازات مرگ برای مردی که دایی‌اش را کشت

شرق: مردی که دایی‌اش را به قتل رسانده بود با درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، فروردین سال جاری زنی به مأموران پلیس خبر داد برادرش به قتل رسیده‌ است. این زن به مأموران گفت: برادرم مدتی قبل از همسرش جدا شده و به خانه من آمده بود. روز حادثه من و شوهرم برای عید‌دیدنی از خانه خارج شدیم و وقتی برگشتیم با جسد غرق در خون برادرم روبه‌رو شدیم. عامل قتل سر از تن برادرم جدا
کرده‌ بود.
تحقیقات مأموران نشان داد مقتول به مواد مخدر اعتیاد داشت و به همین دلیل هم از همسرش جدا شده‌ بود. آنها فهمیدند این مرد با خواهرزاده‌ 34ساله‌اش هم اختلاف داشته ‌است. این مرد جوان احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. بهزاد که سعی داشت همه چیز را مخفی کند وقتی با مدارک مأموران روبه‌رو شد، به قتل دایی‌اش اعتراف کرد و گفت: از وقتی دایی‌ام به خانه ما آمده بود همه چیز خراب شده ‌بود. او برادر کوچکم را معتاد و زندگی‌مان را سیاه کرده ‌بود. مادر و پدرم به خاطر کارهای او خیلی ناراحت می‌شدند اما مادرم حاضر نبود برادرش را از خانه بیرون کند.
متهم گفت: ما چندین بار برادر کوچکم را در کمپ بستری کردیم اما به محض اینکه از کمپ بیرون می‌آمد و با دایی‌ام روبه‌رو می‌شد دایی‌ام به او مواد می‌داد و دوباره او را به چرخه اعتیاد می‌انداخت. روز حادثه به خانه رفتم و دیدم غیر از دایی‌ام کسی در منزل نیست. او در خانه ما داشت مواد می‌کشید. از دیدن این صحنه خیلی ناراحت شدم. به او گفتم بساطش را جمع کند و از خانه ما خارج شود اما او دعوا راه انداخت و گفت تو صاحب این خانه نیستی. ما با هم درگیر شدیم و او من را زد. من خیلی ناراحت شدم و درگیری ما ادامه پیدا کرد. او از جیبش چاقویی بیرون کشید و به سمت من حمله کرد. من برای اینکه بتوانم جلوی او را بگیرم و آسیبی به من نرسد به طرفش رفتم و او را زدم. یک‌دفعه غرق در خون روی زمین افتاد. با خودم فکر کردم اگر زنده بماند من درگیر زندان و بدبختی می‌شوم.
ترسیده بودم.
متهم گفت: سر از تن دایی‌ام جدا کردم و بعد از خانه بیرون رفتم. آواره خیابان بودم اصلا نمی‌دانستم باید چه کنم و نمی‌دانستم به چه دلیل در خیابان هستم کاملا گیج بودم تا اینکه پلیس دستگیرم کرد.
با توجه به شکایت اولیای‌دم و اعترافات متهم و سایر مدارک به‌دست‌آمده پرونده تکمیل و کیفرخواست صادر شد و متهم برای محاکمه به دادگاه رفت.
در جلسه رسیدگی به این پرونده یک بار دیگر اولیای‌دم درخواست قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید به قتل دایی‌اش اعتراف کرد و گفت: همه می‌دانند او چطور زندگی ما را سیاه کرده ‌ و خشم من از دایی‌ام به چه دلیل بود اما کاری که کردم کار بدی بود. من باید مسئله را طور دیگری حل می‌کردم و به خاطر کارهایی که کردم از خانواده‌ام عذرخواهی می‌کنم. من می‌دانم مادرم چقدر برادرش را دوست داشت و سعی می‌کرد از او حمایت کند اما دایی‌ام باعث بدبختی برادرم شده‌ بود. در لحظه حادثه هم من واقعا از خودم بیخود شده‌ بودم و کارهایی انجام دادم که در عمرم نکرده ‌بودم و تصوری هم نداشتم که بتوانم چنین کارهایی بکنم. به همین دلیل چنین جنایتی را مرتکب شدم. حالا هم درخواست بخشش دارم و از خانواده‌ام می‌خواهم من را به خاطر خسارتی که وارد کردم، حلال کنند.
بعد از گفته‌های متهم وکیل‌مدافع او در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را از موکلش مطرح کرد. در پایان هیئت قضات وارد شور شدند و با توجه به درخواست اولیای‌دم و اصرار آنها بر قصاص و سایر مدارک موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کردند.

شرق: مردی که دایی‌اش را به قتل رسانده بود با درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، فروردین سال جاری زنی به مأموران پلیس خبر داد برادرش به قتل رسیده‌ است. این زن به مأموران گفت: برادرم مدتی قبل از همسرش جدا شده و به خانه من آمده بود. روز حادثه من و شوهرم برای عید‌دیدنی از خانه خارج شدیم و وقتی برگشتیم با جسد غرق در خون برادرم روبه‌رو شدیم. عامل قتل سر از تن برادرم جدا
کرده‌ بود.
تحقیقات مأموران نشان داد مقتول به مواد مخدر اعتیاد داشت و به همین دلیل هم از همسرش جدا شده‌ بود. آنها فهمیدند این مرد با خواهرزاده‌ 34ساله‌اش هم اختلاف داشته ‌است. این مرد جوان احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. بهزاد که سعی داشت همه چیز را مخفی کند وقتی با مدارک مأموران روبه‌رو شد، به قتل دایی‌اش اعتراف کرد و گفت: از وقتی دایی‌ام به خانه ما آمده بود همه چیز خراب شده ‌بود. او برادر کوچکم را معتاد و زندگی‌مان را سیاه کرده ‌بود. مادر و پدرم به خاطر کارهای او خیلی ناراحت می‌شدند اما مادرم حاضر نبود برادرش را از خانه بیرون کند.
متهم گفت: ما چندین بار برادر کوچکم را در کمپ بستری کردیم اما به محض اینکه از کمپ بیرون می‌آمد و با دایی‌ام روبه‌رو می‌شد دایی‌ام به او مواد می‌داد و دوباره او را به چرخه اعتیاد می‌انداخت. روز حادثه به خانه رفتم و دیدم غیر از دایی‌ام کسی در منزل نیست. او در خانه ما داشت مواد می‌کشید. از دیدن این صحنه خیلی ناراحت شدم. به او گفتم بساطش را جمع کند و از خانه ما خارج شود اما او دعوا راه انداخت و گفت تو صاحب این خانه نیستی. ما با هم درگیر شدیم و او من را زد. من خیلی ناراحت شدم و درگیری ما ادامه پیدا کرد. او از جیبش چاقویی بیرون کشید و به سمت من حمله کرد. من برای اینکه بتوانم جلوی او را بگیرم و آسیبی به من نرسد به طرفش رفتم و او را زدم. یک‌دفعه غرق در خون روی زمین افتاد. با خودم فکر کردم اگر زنده بماند من درگیر زندان و بدبختی می‌شوم.
ترسیده بودم.
متهم گفت: سر از تن دایی‌ام جدا کردم و بعد از خانه بیرون رفتم. آواره خیابان بودم اصلا نمی‌دانستم باید چه کنم و نمی‌دانستم به چه دلیل در خیابان هستم کاملا گیج بودم تا اینکه پلیس دستگیرم کرد.
با توجه به شکایت اولیای‌دم و اعترافات متهم و سایر مدارک به‌دست‌آمده پرونده تکمیل و کیفرخواست صادر شد و متهم برای محاکمه به دادگاه رفت.
در جلسه رسیدگی به این پرونده یک بار دیگر اولیای‌دم درخواست قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید به قتل دایی‌اش اعتراف کرد و گفت: همه می‌دانند او چطور زندگی ما را سیاه کرده ‌ و خشم من از دایی‌ام به چه دلیل بود اما کاری که کردم کار بدی بود. من باید مسئله را طور دیگری حل می‌کردم و به خاطر کارهایی که کردم از خانواده‌ام عذرخواهی می‌کنم. من می‌دانم مادرم چقدر برادرش را دوست داشت و سعی می‌کرد از او حمایت کند اما دایی‌ام باعث بدبختی برادرم شده‌ بود. در لحظه حادثه هم من واقعا از خودم بیخود شده‌ بودم و کارهایی انجام دادم که در عمرم نکرده ‌بودم و تصوری هم نداشتم که بتوانم چنین کارهایی بکنم. به همین دلیل چنین جنایتی را مرتکب شدم. حالا هم درخواست بخشش دارم و از خانواده‌ام می‌خواهم من را به خاطر خسارتی که وارد کردم، حلال کنند.
بعد از گفته‌های متهم وکیل‌مدافع او در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را از موکلش مطرح کرد. در پایان هیئت قضات وارد شور شدند و با توجه به درخواست اولیای‌دم و اصرار آنها بر قصاص و سایر مدارک موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کردند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها