|

دالان باريک آزادي

زهرا تدين

نسخه فارسي کتاب «دالان باريک؛ دولت‌ها، جوامع و سرنوشت آزادي» از دارون عجم‌اغلو و جيمز رابينسون با ترجمه محمدرضا فرهادي‌پور به بازار آمده است. اين کتاب با حجم نسبتا زياد خود مي‌تواند همدم خوبي براي روزهاي قرنطينه باشد. مرور زير حاصل خوانش کتاب است.

راه دشوار آزادي
«آزادي تنها در صورتي محقق مي‌شود که به‌طور پيوسته براي آن تلاش کرد». چه کساني و چه نهادهايي بايد مسير آزادي را هموار کنند؟ نقش دولت، جامعه و نهادهاي مختلف چيست؟ هر فرد تا چه اندازه مي‌تواند در اين فرايند مشارکت کند و در سرنوشت خويش سهيم باشد؟ آنچه مسلم است مسير آزادي ساده و سهل‌العبور نيست بلکه به تعبير عجم‌اغلو و رابينسون دالاني است باريک که نه‌تنها ورود به آن دشوار است که ماندن در آن نيز بنا بر تعبير انيشتين نياز به تلاش پيوسته دارد.
لوياتان
«انسان، گرگ انسان است». جمله معروف فيلسوف انگليسي توماس هابز که به بشر بدبين (و يا شايد واقع‌بين!) بود و باور داشت وجود دولت، حتی يک دولت مستبد براي زندگي بشر در جامعه ضروري است. تعبير مورد استفاده او براي دولت «لوياتان» بود؛ ديوي که تاج بر سر، در يک دست شمشير و در دستي ديگر عصا دارد. عجم‌اغلو و رابينسون طيف گسترده‌اي از لوياتان‌ها را در ادوار و جوامع مختلف مورد بررسي قرار داده‌اند. در ميانه اين طيف، آنها بر وجود يک لوياتان دربند براي ورود به دالان باريک و ماندن در آن تأکيد مي‌کنند؛ ديوي که وجودش و به بند کشيدنش توسط جامعه به يک اندازه ضروري است.
از گيل‌‌گمش تا ترامپ
«آنچه که از تاريخ مي‌آموزيم اين است که هيچ از تاريخ نمي‌آموزيم». به نظر مي‌رسد نويسندگان کتاب باور چنداني به گفته هگل ندارند. کتاب يک تور جهانگردي به چهار گوشه دنيا از گذشته تا امروز دارد و براي خوانندگانش حکايت‌هاي مختلفي از افسانه‌هاي دور تا واقعيات نزديک روايت مي‌کند. شايد مخاطب در ميان انبوه روايات تاريخي سردرگم شود اما در نهايت با خواندن آنها مي‌آموزد که ورود و ماندن در دالان باريک امري تک‌بعدي نيست که يک‌شبه حاصل شود بلکه يک داستان بلند طولاني به قدمت سال‌ها و قرن‌هاست.
آليس در سرزمين عجايب
«اکنون، اينجا تا جايي که مي‌تواني بايد بدوي که در جاي سابقت باقي بماني». جمله معروف ملکه سرخ در کتاب آليس در سرزمين عجايب که سنگ بناي فرضيه ملکه سرخ را بنا نهاده است. نويسندگان کتاب نيز بر اين باورند که ملکه سرخ موجب پيشروي فرايند رقابت، تلاش و همکاري ميان دولت و جامعه مي‌شود؛ براي ماندن در دالان باريک بايد دولت و جامعه تا مي‌توانند با سرعت هرچه بيشتر بدوند تا در دالان باقي بمانند.
بايسيکل ران
«زندگي مانند دوچرخه‌سواري است، براي حفظ تعادل بايد حرکت کرد» به نظر مي‌رسد کليد ورود و ماندن در دالان باريک نيز مفاهيم مورد علاقه انيشتين هستند؛ تعادل و حرکت. تعادل ميان لوياتان دربند و جامعه باز و حرکت در مسير دشوار آزادي. نوشتن از اين مفاهيم ساده به نظر مي‌رسد اما چه موانع، شوق‌ها، بيم‌ها و آرزو‌ها در اين مسير از ديرباز تا به امروز نهفته است؛ چنان‌که حافظ شيراز سروده است:
که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکل‌ها

نسخه فارسي کتاب «دالان باريک؛ دولت‌ها، جوامع و سرنوشت آزادي» از دارون عجم‌اغلو و جيمز رابينسون با ترجمه محمدرضا فرهادي‌پور به بازار آمده است. اين کتاب با حجم نسبتا زياد خود مي‌تواند همدم خوبي براي روزهاي قرنطينه باشد. مرور زير حاصل خوانش کتاب است.

راه دشوار آزادي
«آزادي تنها در صورتي محقق مي‌شود که به‌طور پيوسته براي آن تلاش کرد». چه کساني و چه نهادهايي بايد مسير آزادي را هموار کنند؟ نقش دولت، جامعه و نهادهاي مختلف چيست؟ هر فرد تا چه اندازه مي‌تواند در اين فرايند مشارکت کند و در سرنوشت خويش سهيم باشد؟ آنچه مسلم است مسير آزادي ساده و سهل‌العبور نيست بلکه به تعبير عجم‌اغلو و رابينسون دالاني است باريک که نه‌تنها ورود به آن دشوار است که ماندن در آن نيز بنا بر تعبير انيشتين نياز به تلاش پيوسته دارد.
لوياتان
«انسان، گرگ انسان است». جمله معروف فيلسوف انگليسي توماس هابز که به بشر بدبين (و يا شايد واقع‌بين!) بود و باور داشت وجود دولت، حتی يک دولت مستبد براي زندگي بشر در جامعه ضروري است. تعبير مورد استفاده او براي دولت «لوياتان» بود؛ ديوي که تاج بر سر، در يک دست شمشير و در دستي ديگر عصا دارد. عجم‌اغلو و رابينسون طيف گسترده‌اي از لوياتان‌ها را در ادوار و جوامع مختلف مورد بررسي قرار داده‌اند. در ميانه اين طيف، آنها بر وجود يک لوياتان دربند براي ورود به دالان باريک و ماندن در آن تأکيد مي‌کنند؛ ديوي که وجودش و به بند کشيدنش توسط جامعه به يک اندازه ضروري است.
از گيل‌‌گمش تا ترامپ
«آنچه که از تاريخ مي‌آموزيم اين است که هيچ از تاريخ نمي‌آموزيم». به نظر مي‌رسد نويسندگان کتاب باور چنداني به گفته هگل ندارند. کتاب يک تور جهانگردي به چهار گوشه دنيا از گذشته تا امروز دارد و براي خوانندگانش حکايت‌هاي مختلفي از افسانه‌هاي دور تا واقعيات نزديک روايت مي‌کند. شايد مخاطب در ميان انبوه روايات تاريخي سردرگم شود اما در نهايت با خواندن آنها مي‌آموزد که ورود و ماندن در دالان باريک امري تک‌بعدي نيست که يک‌شبه حاصل شود بلکه يک داستان بلند طولاني به قدمت سال‌ها و قرن‌هاست.
آليس در سرزمين عجايب
«اکنون، اينجا تا جايي که مي‌تواني بايد بدوي که در جاي سابقت باقي بماني». جمله معروف ملکه سرخ در کتاب آليس در سرزمين عجايب که سنگ بناي فرضيه ملکه سرخ را بنا نهاده است. نويسندگان کتاب نيز بر اين باورند که ملکه سرخ موجب پيشروي فرايند رقابت، تلاش و همکاري ميان دولت و جامعه مي‌شود؛ براي ماندن در دالان باريک بايد دولت و جامعه تا مي‌توانند با سرعت هرچه بيشتر بدوند تا در دالان باقي بمانند.
بايسيکل ران
«زندگي مانند دوچرخه‌سواري است، براي حفظ تعادل بايد حرکت کرد» به نظر مي‌رسد کليد ورود و ماندن در دالان باريک نيز مفاهيم مورد علاقه انيشتين هستند؛ تعادل و حرکت. تعادل ميان لوياتان دربند و جامعه باز و حرکت در مسير دشوار آزادي. نوشتن از اين مفاهيم ساده به نظر مي‌رسد اما چه موانع، شوق‌ها، بيم‌ها و آرزو‌ها در اين مسير از ديرباز تا به امروز نهفته است؛ چنان‌که حافظ شيراز سروده است:
که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکل‌ها

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها