|

تأثير کرونا بر چين و تعاملات بين‌المللي

پذيرش اين مسئله که در جهان امروز، مخاطرات بين‌المللي از مرزهاي طبيعي کشورها عبور کرده و به‌ شيوه‌اي جهان‌گستر تمامي جوامع را درگير مي‌کند، نشانگر نوعي بلوغ سياسي در تمام بازيگران عرصه بين‌المللي است. سياسي‌شدن مسائل اقتصادي، اهميت فزاينده آلودگي زيست‌محيطي و خطرات آن براي جوامع، با تأثير بر روابط بين‌الملل، آسيب‌پذيري دولت‌ها و جوامع را در برابر حوادث و جريان‌هايي نشان مي‌دهد که در قلمرو ديگر کشورها رخ مي‌دهد. در اين فضا، شاخصه اصلي نظام بين‌الملل، پيچيدگي، روابط متعدد و متداخل، کشاکش و همکاري است.
ويروس کرونا که اکنون با اسم رسمي کوويد19 شناخته مي‌شود، از پديده‌هايي است که به گفته رئيس سازمان جهاني بهداشت، «هيچ کشوري نبايد تصور کند از آن مصون است. نه‌فقط اين تصور اشتباه است، بلکه جبران‌ناپذير خواهد بود. اين ويروس به مرزهاي بين‌المللي احترام نمي‌گذارد»[1]. اين پديده فرامرزي پس از ظهور، فقط يک کشور را درگير نکرده و با به‌چالش‌کشيدن تمام بازيگران بين‌الملل، همه را ناگزير کرده است به همکاري و هم‌گرايي‌هايي براي مهار بحران روي آورند.در اين‌ راستا، نوشتار حاضر که به نقش چندجانبه‌گرايي در برخورد با پديده کرونا اختصاص دارد، ابتدا به بررسي رويکرد چين در قبال شيوع بيماري کرونا و ارزيابي اقدامات اين کشور پرداخته است. در بخش دوم، واکنش‌هايي را که به اين بيماري در سطح بين‌المللي صورت گرفته، بررسی کرده‌ و سپس در بخش سوم، پيامدهاي ظهور کرونا در سطح بين‌المللي ارزيابي شده‌اند. بخش پاياني مروري انتقادي بر ديدگاه نقادانه آمريکا در قبال چين است که به مطالعه رويکرد آمريکا در قبال شيوع اين ويروس در چين اختصاص دارد.
برخورد چين با ويروس کرونا
ويروس کرونا در چين، 79هزار‌و 389 نفر و در سطح جهاني 85هزار و176 نفر را مبتلا کرده است. با بروز بحران کرونا، علاوه‌ بر مرگ شهروندان چيني، اقتصاد اين کشور نيز با دشوارترين آزمون خود پس از بحران اقتصاد جهاني 2008 مواجه شده است. برخي تحليل‌ها عنوان کرده‌اند شيوع ويروس کرونا، اگر بتواند در سه ماه کنترل شود، از توليد ناخالص داخلي واقعي اين کشور، 0.8‌‌ درصد و اگر در 9 ماه کنترل شود، 1.9 درصد آن را کاهش خواهد داد. اين‌ در حالي‌ است ‌که در مقايسه ‌با شيوع بيماري سارس در سال 2003، اقتصاد چين شکننده‌تر است و نياز به تدابير بيشتري از سوي دولت اين کشور احساس مي‌شود.
مانند هر کشوري، چين نيز مايل نيست ضربه‌اي به ساکنان و منافع اقتصادي خود وارد آورد. ظهور اين ويروس، رخدادي خارج از حوزه تسلط دولت چين بوده است که حتي با توجه به گزارش سازمان جهاني بهداشت، منبع شيوع آن هنوز معلوم نيست. بااين‌حال، وضعيت چين در نظام بين‌الملل به‌گونه‌اي است که موجب شده واقعيت بداقبالي اين کشور به شايعه‌هایي درباره بي‌تدبيري آن تعبير شود. رفت‌و‌آمد و سفر، شمار جمعيتي بالا، اثر متقابل اقتصادي و... موضوعاتي هستند که اهميتي به نقش چين در جهان مي‌دهند و درعين‌حال، هزينه‌هاي چنين رخدادهايي را براي ديگر دولت‌ها بالا مي‌برند.در اين پديده، شناسايي منبع انتشار، ممانعت از گسترش، مديريت و تجميع منابع لازم براي مبارزه و ريشه‌کن‌‌کردن بيماري، در گام نخست متوجه کشور چين و نهادهاي بين‌المللي تخصصي مرتبط و سپس ديگر دولت‌ها در نظام در هم ‌متعامل بين‌الملل بوده است.چين از آنجا که مشابه اين موضوع را پيش ‌از اين در بحران شيوع سارس در سال 2003 تجربه کرده بود، برخي آمادگي‌هاي لازم را براي مديريت بهنگام اين پديده داشت. نخست در حوزه بهداشت و درمان، به گزارش سازمان جهاني بهداشت، اقدام مقامات چين بسيار متفاوت با پديده سارس و بسيار عمل‌گرايانه‌تر بوده است. چين فقط در 10 روز بيمارستاني براي مبتلايان احداث و حتي قبل از دستور سازمان جهاني بهداشت، اعلام قرنطينه کرد که شامل جداسازي 50‌ ميليون نفر در ووهان (Wuhan) و شهرهاي اطراف مي‌شد.
در مرحله دوم، از آنجا که شيوع کرونا نه در سطح ملي و نه در سطح بين‌المللي فقط به حوزه بهداشت منحصر نمي‌شود، در سطح ملي، دولت چين در عرصه حکمراني با پاسخ فوري به چهار مسئله مواجه بود؛ بحران سلامت عمومي، وقفه‌ اقتصادي، احتمال برانگيخته‌شدن خشم و بي‌اعتمادي عمومي و پاسخ به خدشه احتمالي به اعتبار جهاني اين کشور.
پاسخ فوري به بحران سلامت عمومي: چين در چهار مورد یادشده بنا بر‌ تجربه سارس، نهايت تلاش خود را براي هم‌گامي و هم‌افزايي ملي و بين‌المللي انجام داد و مشکل کوويد19 را کاملا وظيفه‌اي ملي در نظر گرفت که قصور در آن جايز نبود. درباره بحران سلامت عمومي، چين بلافاصله همکاري‌هاي خود را با سازمان جهاني بهداشت آغاز کرد و اطلاعات را در اختيار اين سازمان و شبکه بين‌المللي دانشمندان قرار داد و هم‌زمان در سطح ملي زيرساخت‌هاي لازم را براي مديريت چابک اين بحران فراهم آورد که براي درک اين مهم لازم است به گزارش‌هاي‌ سازمان جهاني بهداشت توجه کرد.
- ضربه به اقتصاد جهاني: اين بحران ضربه‌اي به اقتصاد جهاني وارد خواهد کرد؛ به ‌اين ‌سبب‌ که تداخلي عمده در فعاليت اقتصادي چين به‌ وجود آمده است و البته تأثير اقتصادي محدوديت در سفرهاي بين‌المللي را نيز بايد به آن افزود. در نتيجه، کندي چشمگيري در دومين اقتصاد بزرگ دنيا که موتور محرکه رشد جهاني اقتصادي است ديده خواهد شد. طبق ارزيابي بانک جهاني، اين بحران مي‌تواند تا پنج درصد کاهش در توليد ناخالص داخلي جهاني يا به‌ عبارتي سه تريليون دلار خسارت به‌ وجود آورد که اثري جهاني بر تمام کشورهاي دنيا می‌گذارد.
- تداخل در زنجيره تأمين جهاني: موضوع دوم، به‌وجودآمدن تداخل در زنجيره تأمين بين‌المللي است، زيرا چين بزرگ‌ترين سازنده در جهان محسوب مي‌شود و تقريبا در تمامي بخش‌هاي اقتصاد جهاني مشارکت دارد و در حدود 30 درصد از ارزش افزوده جهاني در توليد کالا را داراست.
- کاهش سطح تعهدات ديپلماتيک چين: بحران کرونا مي‌تواند رويدادها و ديدارهاي خارجي، مثل نشست اتحاديه اروپا و چين را در بيجينگ در مارس تحت‌الشعاع قرار دهد. اگرچه شي جينپينگ تدابيري اتخاذ کرده است که بتواند در ديدارهاي تعيين‌شده مانند سفر به ژاپن شرکت کند.
- اثرگذاري بر کشورهاي درگير در ابتکارعمل يک جاده يک کمربند: با توجه‌ به بسته‌شدن راه‌ها و اعمال محدوديت‌هايي بر سفرها، از طرف چين کالاهاي لازم براي ساخت‌و‌ساز به کشورهايي که درگير ابتکارعمل اين کشور بوده‌اند نخواهد رسيد و وقفه‌اي به‌ شکل خواب سرمايه رخ خواهد داد که بر مجموعه کشورهاي همکار در اين طرح و همکاران اين همکاران اثرگذار است.

- احتمال خدشه‌دارشدن اعتبار بين‌المللي دولت چين: با گسترش بحران ممکن است موضوع «تأخير در اطلاع‌رساني چين» بيش ‌از‌ پيش مورد کنکاش قرار بگيرد و اعتبار دولت اين کشور را به‌عنوان بازيگري مسئول در نظام بين‌الملل زير سؤال ببرد. به ‌اين‌ معنا که ديگر نتوان مانع‌ از واکنش برخي کشورها براي محدودکردن يا حذف چين از دايره روابط سياسي آنها شد.
- احتمال کاهش سطح وابستگي به کالاهاي چيني: اين بحران مي‌تواند همان‌طور که در کوتاه‌مدت موجب توقف صادرات چين شده است، در طولاني‌مدت نيز موجب شود کشورها سطح وابستگي خود را به کالاهاي چيني کاهش دهند. البته دو مورد اخير گفته‌شده، فقط فرض‌هايي هستند که در عرصه عمل‌گرا و واقعيت‌محور اقتصاد ممکن است چندان درست نباشند.
با توجه ‌به اين نکات، پديده کرونا را بايد به‌عنوان موضوعي در نظر گرفت که سرريز آن در فضاي به‌هم‌وابسته بين‌المللي، موجب خسارت ديگر کشورها نيز خواهد شد. در سال 2003، چين چهار درصد از توليد ناخالص داخلي جهان را داشت و امروز 17 درصد از آن را به خود اختصاص داده است. همچنين اين کشور در سال گذشته، به‌تنهايي 70 درصد از رشد اقتصادي جهاني را داشت و به خوبي روشن است که اقتصاد موضوعي است که با ايجاد همگرايي‌بخشي، در تمامي امور بين‌الملل اثرگذار است. اين به آن معناست که بحران در چين بر کليت امور جهاني اثرگذار است.
کرونا، آمريکا و چين‌هراسي
طبيعي است ژاپن و آمريکا نگران باشند که کرونا بر اقتصاد آنها اثر بگذارد و تا حدودي چين را در اين مسئله مقصر بدانند، اما حتي اين کشورها که روابط پيچيده‌اي با چين دارند، البته اگر نخواهيم بگوييم رقباي چين هستند، نمي‌توانند از وضعيتي که چين دچار آن شده است خوشحال باشند، زيرا بحران در چين اثر منفي مستقيمي بر خود آنها خواهد گذاشت.
بااين‌حال، در بحران کرونا اين انتقاد به آمريکا وارد است که رويکرد چندجانبه‌گرايانه در برخورد با بحران کرونا را ناديده گرفته است يا حداقل مي‌توان گفت تلاش دارد در تقابل خود با چين از آن استفاده کند.
روشن است بحث‌هاي هويتي، مسائل را از واقعيت‌هاي موجود که بايد عمل‌گرايانه با آنها برخورد کرد، به بحث‌هاي ارزشي وارد مي‌کنند که بازي بي‌پايان مقصريابي، اتهام، هراس و ديگري‌سازي را به ‌وجود مي‌آورد. در فضاي درگيري با کرونا، جهان، به‌ويژه در اروپا و آمريکا بيش از شيوع بيماري، درگير شايعات شدند.
متهم‌کردن کشورها موجب مي‌شود مقامات براي مصون‌ماندن اعتبارشان، ترغيب شوند موقعيت بعدي را به‌عنوان «بدترين سناريوي ممکن» معرفي کنند که البته اين مسئله براي مقابله با بحران بهترين راه‌حل يا به‌اصطلاح سناريوي «پشيماني صفر» (No Regrets) است. آسيب جانبي اين درنظرگرفتن بدترين سناريوي ممکن، ترس «اشتباه‌گرفتن» موقعيت و قضيه است که به‌ جان تصميم‌گير و سياست‌گذار مي‌افتد. اين ترس موجب وقفه است و باعث مي‌شود رهبران در همه سطوح؛ از تيم پزشکي تا دولتمردان، وقتي به نظرشان مي‌رسد اطلاعات کافي ندارند، صبر کنند و از ترس ارتکاب اشتباه نتوانند قضاوت و برمبناي آن تصميم‌گيري کنند. بنابراين، از نظر هيمان، مسئله اين است که آيا منتقدان آمريکايي مي‌خواهند شرايط انساني بهتر يا بدتري به‌ وجود آيد. انتخاب آنها مسئله سرنوشت‌سازي براي بشريت است که خطوط آتي عبور کشورها از مرزهاي ملي به بين‌المللي، تمايل آنها به همگرايي‌ و همکاري بين‌المللي و بهترشدن امور جهاني را تعيين مي‌کند.
در مورد رفتار يک‌جانبه‌گرايانه رئيس‌جمهور آمريکا بحث‌هاي زيادي مطرح است، به‌ويژه با توجه ‌به اينکه اين کشور در بحبوحه انتخابات است. اما با گزارش‌شدن مواردي از ابتلا به کرونا در اين کشور و احتمال شيوع اين ويروس در آمريکا، بايد ديد دولت مدعي اين کشور چه برنامه‌اي خواهد داشت.
رويکرد آمريکا تاکنون برخلاف ژاپن که تلاش براي رفع بحران بوده است، بيشتر بر چين‌هراسي و استفاده ابزاري از اين بحران براي رقابت با چين و تعريف خود به‌عنوان ابرقدرت خوب بوده است. درمقابل، کشورهاي حامي چندجانبه‌گرايي، به‌ويژه هم‌پيمانان آمريکا در اروپا، از رويکردي عمل‌گرايانه براي تمرکز بر منافع ملي خود و کمک‌رساني به رفع اين بحران بين‌المللي استفاده کرده‌اند.

پذيرش اين مسئله که در جهان امروز، مخاطرات بين‌المللي از مرزهاي طبيعي کشورها عبور کرده و به‌ شيوه‌اي جهان‌گستر تمامي جوامع را درگير مي‌کند، نشانگر نوعي بلوغ سياسي در تمام بازيگران عرصه بين‌المللي است. سياسي‌شدن مسائل اقتصادي، اهميت فزاينده آلودگي زيست‌محيطي و خطرات آن براي جوامع، با تأثير بر روابط بين‌الملل، آسيب‌پذيري دولت‌ها و جوامع را در برابر حوادث و جريان‌هايي نشان مي‌دهد که در قلمرو ديگر کشورها رخ مي‌دهد. در اين فضا، شاخصه اصلي نظام بين‌الملل، پيچيدگي، روابط متعدد و متداخل، کشاکش و همکاري است.
ويروس کرونا که اکنون با اسم رسمي کوويد19 شناخته مي‌شود، از پديده‌هايي است که به گفته رئيس سازمان جهاني بهداشت، «هيچ کشوري نبايد تصور کند از آن مصون است. نه‌فقط اين تصور اشتباه است، بلکه جبران‌ناپذير خواهد بود. اين ويروس به مرزهاي بين‌المللي احترام نمي‌گذارد»[1]. اين پديده فرامرزي پس از ظهور، فقط يک کشور را درگير نکرده و با به‌چالش‌کشيدن تمام بازيگران بين‌الملل، همه را ناگزير کرده است به همکاري و هم‌گرايي‌هايي براي مهار بحران روي آورند.در اين‌ راستا، نوشتار حاضر که به نقش چندجانبه‌گرايي در برخورد با پديده کرونا اختصاص دارد، ابتدا به بررسي رويکرد چين در قبال شيوع بيماري کرونا و ارزيابي اقدامات اين کشور پرداخته است. در بخش دوم، واکنش‌هايي را که به اين بيماري در سطح بين‌المللي صورت گرفته، بررسی کرده‌ و سپس در بخش سوم، پيامدهاي ظهور کرونا در سطح بين‌المللي ارزيابي شده‌اند. بخش پاياني مروري انتقادي بر ديدگاه نقادانه آمريکا در قبال چين است که به مطالعه رويکرد آمريکا در قبال شيوع اين ويروس در چين اختصاص دارد.
برخورد چين با ويروس کرونا
ويروس کرونا در چين، 79هزار‌و 389 نفر و در سطح جهاني 85هزار و176 نفر را مبتلا کرده است. با بروز بحران کرونا، علاوه‌ بر مرگ شهروندان چيني، اقتصاد اين کشور نيز با دشوارترين آزمون خود پس از بحران اقتصاد جهاني 2008 مواجه شده است. برخي تحليل‌ها عنوان کرده‌اند شيوع ويروس کرونا، اگر بتواند در سه ماه کنترل شود، از توليد ناخالص داخلي واقعي اين کشور، 0.8‌‌ درصد و اگر در 9 ماه کنترل شود، 1.9 درصد آن را کاهش خواهد داد. اين‌ در حالي‌ است ‌که در مقايسه ‌با شيوع بيماري سارس در سال 2003، اقتصاد چين شکننده‌تر است و نياز به تدابير بيشتري از سوي دولت اين کشور احساس مي‌شود.
مانند هر کشوري، چين نيز مايل نيست ضربه‌اي به ساکنان و منافع اقتصادي خود وارد آورد. ظهور اين ويروس، رخدادي خارج از حوزه تسلط دولت چين بوده است که حتي با توجه به گزارش سازمان جهاني بهداشت، منبع شيوع آن هنوز معلوم نيست. بااين‌حال، وضعيت چين در نظام بين‌الملل به‌گونه‌اي است که موجب شده واقعيت بداقبالي اين کشور به شايعه‌هایي درباره بي‌تدبيري آن تعبير شود. رفت‌و‌آمد و سفر، شمار جمعيتي بالا، اثر متقابل اقتصادي و... موضوعاتي هستند که اهميتي به نقش چين در جهان مي‌دهند و درعين‌حال، هزينه‌هاي چنين رخدادهايي را براي ديگر دولت‌ها بالا مي‌برند.در اين پديده، شناسايي منبع انتشار، ممانعت از گسترش، مديريت و تجميع منابع لازم براي مبارزه و ريشه‌کن‌‌کردن بيماري، در گام نخست متوجه کشور چين و نهادهاي بين‌المللي تخصصي مرتبط و سپس ديگر دولت‌ها در نظام در هم ‌متعامل بين‌الملل بوده است.چين از آنجا که مشابه اين موضوع را پيش ‌از اين در بحران شيوع سارس در سال 2003 تجربه کرده بود، برخي آمادگي‌هاي لازم را براي مديريت بهنگام اين پديده داشت. نخست در حوزه بهداشت و درمان، به گزارش سازمان جهاني بهداشت، اقدام مقامات چين بسيار متفاوت با پديده سارس و بسيار عمل‌گرايانه‌تر بوده است. چين فقط در 10 روز بيمارستاني براي مبتلايان احداث و حتي قبل از دستور سازمان جهاني بهداشت، اعلام قرنطينه کرد که شامل جداسازي 50‌ ميليون نفر در ووهان (Wuhan) و شهرهاي اطراف مي‌شد.
در مرحله دوم، از آنجا که شيوع کرونا نه در سطح ملي و نه در سطح بين‌المللي فقط به حوزه بهداشت منحصر نمي‌شود، در سطح ملي، دولت چين در عرصه حکمراني با پاسخ فوري به چهار مسئله مواجه بود؛ بحران سلامت عمومي، وقفه‌ اقتصادي، احتمال برانگيخته‌شدن خشم و بي‌اعتمادي عمومي و پاسخ به خدشه احتمالي به اعتبار جهاني اين کشور.
پاسخ فوري به بحران سلامت عمومي: چين در چهار مورد یادشده بنا بر‌ تجربه سارس، نهايت تلاش خود را براي هم‌گامي و هم‌افزايي ملي و بين‌المللي انجام داد و مشکل کوويد19 را کاملا وظيفه‌اي ملي در نظر گرفت که قصور در آن جايز نبود. درباره بحران سلامت عمومي، چين بلافاصله همکاري‌هاي خود را با سازمان جهاني بهداشت آغاز کرد و اطلاعات را در اختيار اين سازمان و شبکه بين‌المللي دانشمندان قرار داد و هم‌زمان در سطح ملي زيرساخت‌هاي لازم را براي مديريت چابک اين بحران فراهم آورد که براي درک اين مهم لازم است به گزارش‌هاي‌ سازمان جهاني بهداشت توجه کرد.
- ضربه به اقتصاد جهاني: اين بحران ضربه‌اي به اقتصاد جهاني وارد خواهد کرد؛ به ‌اين ‌سبب‌ که تداخلي عمده در فعاليت اقتصادي چين به‌ وجود آمده است و البته تأثير اقتصادي محدوديت در سفرهاي بين‌المللي را نيز بايد به آن افزود. در نتيجه، کندي چشمگيري در دومين اقتصاد بزرگ دنيا که موتور محرکه رشد جهاني اقتصادي است ديده خواهد شد. طبق ارزيابي بانک جهاني، اين بحران مي‌تواند تا پنج درصد کاهش در توليد ناخالص داخلي جهاني يا به‌ عبارتي سه تريليون دلار خسارت به‌ وجود آورد که اثري جهاني بر تمام کشورهاي دنيا می‌گذارد.
- تداخل در زنجيره تأمين جهاني: موضوع دوم، به‌وجودآمدن تداخل در زنجيره تأمين بين‌المللي است، زيرا چين بزرگ‌ترين سازنده در جهان محسوب مي‌شود و تقريبا در تمامي بخش‌هاي اقتصاد جهاني مشارکت دارد و در حدود 30 درصد از ارزش افزوده جهاني در توليد کالا را داراست.
- کاهش سطح تعهدات ديپلماتيک چين: بحران کرونا مي‌تواند رويدادها و ديدارهاي خارجي، مثل نشست اتحاديه اروپا و چين را در بيجينگ در مارس تحت‌الشعاع قرار دهد. اگرچه شي جينپينگ تدابيري اتخاذ کرده است که بتواند در ديدارهاي تعيين‌شده مانند سفر به ژاپن شرکت کند.
- اثرگذاري بر کشورهاي درگير در ابتکارعمل يک جاده يک کمربند: با توجه‌ به بسته‌شدن راه‌ها و اعمال محدوديت‌هايي بر سفرها، از طرف چين کالاهاي لازم براي ساخت‌و‌ساز به کشورهايي که درگير ابتکارعمل اين کشور بوده‌اند نخواهد رسيد و وقفه‌اي به‌ شکل خواب سرمايه رخ خواهد داد که بر مجموعه کشورهاي همکار در اين طرح و همکاران اين همکاران اثرگذار است.

- احتمال خدشه‌دارشدن اعتبار بين‌المللي دولت چين: با گسترش بحران ممکن است موضوع «تأخير در اطلاع‌رساني چين» بيش ‌از‌ پيش مورد کنکاش قرار بگيرد و اعتبار دولت اين کشور را به‌عنوان بازيگري مسئول در نظام بين‌الملل زير سؤال ببرد. به ‌اين‌ معنا که ديگر نتوان مانع‌ از واکنش برخي کشورها براي محدودکردن يا حذف چين از دايره روابط سياسي آنها شد.
- احتمال کاهش سطح وابستگي به کالاهاي چيني: اين بحران مي‌تواند همان‌طور که در کوتاه‌مدت موجب توقف صادرات چين شده است، در طولاني‌مدت نيز موجب شود کشورها سطح وابستگي خود را به کالاهاي چيني کاهش دهند. البته دو مورد اخير گفته‌شده، فقط فرض‌هايي هستند که در عرصه عمل‌گرا و واقعيت‌محور اقتصاد ممکن است چندان درست نباشند.
با توجه ‌به اين نکات، پديده کرونا را بايد به‌عنوان موضوعي در نظر گرفت که سرريز آن در فضاي به‌هم‌وابسته بين‌المللي، موجب خسارت ديگر کشورها نيز خواهد شد. در سال 2003، چين چهار درصد از توليد ناخالص داخلي جهان را داشت و امروز 17 درصد از آن را به خود اختصاص داده است. همچنين اين کشور در سال گذشته، به‌تنهايي 70 درصد از رشد اقتصادي جهاني را داشت و به خوبي روشن است که اقتصاد موضوعي است که با ايجاد همگرايي‌بخشي، در تمامي امور بين‌الملل اثرگذار است. اين به آن معناست که بحران در چين بر کليت امور جهاني اثرگذار است.
کرونا، آمريکا و چين‌هراسي
طبيعي است ژاپن و آمريکا نگران باشند که کرونا بر اقتصاد آنها اثر بگذارد و تا حدودي چين را در اين مسئله مقصر بدانند، اما حتي اين کشورها که روابط پيچيده‌اي با چين دارند، البته اگر نخواهيم بگوييم رقباي چين هستند، نمي‌توانند از وضعيتي که چين دچار آن شده است خوشحال باشند، زيرا بحران در چين اثر منفي مستقيمي بر خود آنها خواهد گذاشت.
بااين‌حال، در بحران کرونا اين انتقاد به آمريکا وارد است که رويکرد چندجانبه‌گرايانه در برخورد با بحران کرونا را ناديده گرفته است يا حداقل مي‌توان گفت تلاش دارد در تقابل خود با چين از آن استفاده کند.
روشن است بحث‌هاي هويتي، مسائل را از واقعيت‌هاي موجود که بايد عمل‌گرايانه با آنها برخورد کرد، به بحث‌هاي ارزشي وارد مي‌کنند که بازي بي‌پايان مقصريابي، اتهام، هراس و ديگري‌سازي را به ‌وجود مي‌آورد. در فضاي درگيري با کرونا، جهان، به‌ويژه در اروپا و آمريکا بيش از شيوع بيماري، درگير شايعات شدند.
متهم‌کردن کشورها موجب مي‌شود مقامات براي مصون‌ماندن اعتبارشان، ترغيب شوند موقعيت بعدي را به‌عنوان «بدترين سناريوي ممکن» معرفي کنند که البته اين مسئله براي مقابله با بحران بهترين راه‌حل يا به‌اصطلاح سناريوي «پشيماني صفر» (No Regrets) است. آسيب جانبي اين درنظرگرفتن بدترين سناريوي ممکن، ترس «اشتباه‌گرفتن» موقعيت و قضيه است که به‌ جان تصميم‌گير و سياست‌گذار مي‌افتد. اين ترس موجب وقفه است و باعث مي‌شود رهبران در همه سطوح؛ از تيم پزشکي تا دولتمردان، وقتي به نظرشان مي‌رسد اطلاعات کافي ندارند، صبر کنند و از ترس ارتکاب اشتباه نتوانند قضاوت و برمبناي آن تصميم‌گيري کنند. بنابراين، از نظر هيمان، مسئله اين است که آيا منتقدان آمريکايي مي‌خواهند شرايط انساني بهتر يا بدتري به‌ وجود آيد. انتخاب آنها مسئله سرنوشت‌سازي براي بشريت است که خطوط آتي عبور کشورها از مرزهاي ملي به بين‌المللي، تمايل آنها به همگرايي‌ و همکاري بين‌المللي و بهترشدن امور جهاني را تعيين مي‌کند.
در مورد رفتار يک‌جانبه‌گرايانه رئيس‌جمهور آمريکا بحث‌هاي زيادي مطرح است، به‌ويژه با توجه ‌به اينکه اين کشور در بحبوحه انتخابات است. اما با گزارش‌شدن مواردي از ابتلا به کرونا در اين کشور و احتمال شيوع اين ويروس در آمريکا، بايد ديد دولت مدعي اين کشور چه برنامه‌اي خواهد داشت.
رويکرد آمريکا تاکنون برخلاف ژاپن که تلاش براي رفع بحران بوده است، بيشتر بر چين‌هراسي و استفاده ابزاري از اين بحران براي رقابت با چين و تعريف خود به‌عنوان ابرقدرت خوب بوده است. درمقابل، کشورهاي حامي چندجانبه‌گرايي، به‌ويژه هم‌پيمانان آمريکا در اروپا، از رويکردي عمل‌گرايانه براي تمرکز بر منافع ملي خود و کمک‌رساني به رفع اين بحران بين‌المللي استفاده کرده‌اند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها