|

خیابان‌هایی که خلوت‌ نمی‌شوند

بابک زمانی-نورولوژیست

درخواست مکرر و مبرم برای قرنطینه کامل و درخانه‌ماندن تمام ایرانیان قطع نظر از امکانات مالی ایشان، بدون اندیشیدن راهکارهایی برای حمایت از آنها نه‌تنها غیرعادلانه و غیرمنصفانه است، بلکه بدتر از همه آن است که این غفلت امکان جداسازی و قرنطینه را هم به حداقل می‌رساند و مثل سایر رفتارهای ملی ما شلاق‌زدن به رودخانه تاریخ و رخدادها بدون درنظرگرفتن قانون‌مندی‌های آنهاست؛ همان شلاقی است که خشایارشا بر رودخانه می‌زد که کنار برود. وضعیت اقتصادی توده‌های وسیعی از «شهر»وندان و «حاشیه شهر»وندان که آخرین فریاد بلند آنان در آبان‌ماه شنیده شد، بدون درنظرگرفتن امکانات، بی‌تردید این‌بار رمز بقای آنها را در عبور از محدودیت‌ها و دورزدن و مقابله با قرنطینه به هر قیمتی خواهد یافت. واقعیت غیرقابل انکار آن است که معابر و خیابان‌های شهرهای بزرگ از طرق مختلف محل ارتزاق میلیون‌ها نفر از کسانی است که حداقل سهم آنها هم بخشی از این آب و خاک است؛ از بهترین آنها رانندگان اسنپ و پیک‌های مختلف گرفته تا بدترین آنها که زباله‌ها و چهارراه‌ها را می‌کاوند و نیز تا میلیون‌ها کارگر و کسبه جزء که در تدارک اقساطی جزئی و درآمدی اندک تا همین دیروز و بدون کرونا هم در نبردی اساطیری بودند. خیابان‌های تهران و شیراز و مشهد و... نه تنها شکم میلیون‌ها نفر از کسانی را که در آنجا مشغول کار هستند، سیر می‌کنند بلکه کمک‌خرجی برای ناکارآمدی سیاست‌های کشاورزی و تکه‌تکه‌شدن زمین و افت وحشتناک درآمد حاصل از آن هم هستند. مهم‌ترین راهکار تأمین منابع مالی برای پرداخت حقوق و جیره کارمندان، کارگران و شهروندان در دست دولت‌هاست و صاحبان سرمایه‌های بزرگ هم تنها به سیاست‌ها و تدابیر این مرجع است که تمکین می‌کنند. اما این بدان معنا نیست که سایر مردم، به‌ویژه طبقه متوسط (همان‌ها که سرمایه و قدرت ندارند)، هیچ مسئولیتی ندارند؛ همه‌چیز را از بالا می‌طلبند و همواره مقصر را بسیار دور و بسیار دور‌تر از درون می‌جویند. به‌علاوه سنت‌هایی هم در جامعه ما برای کمک‌های مالی، اهدای سرمایه‌های بسیار بزرگ و کوچک در جهت حمایت از سایر مردم شکل نگرفته؛ سیستم اجتماعی‌ای که همه به آن اطمینان کنند، کمک‌های خود را به آن بسپارند و تنها وقتی از انباشت‌شدن آن در آینده اطمینان یافتند فریاد قرنطینه‌خواهی سر دهند. نه تنها کمترین فعالیتی در نهادهایی که فلسفه وجودی‌شان چنین اقداماتی است مشاهده نشده، کمپین‌هایی مردمی برای این موضوع هم شکل نگرفته‌اند. تنها نهاد دولتی که چند سال پیش به‌صورت معاونتی در وزارت بهداشت تأسیس شد و مهم‌ترین کاربردش هماهنگ‌کردن همین اقدامات در همین مقاطع حساس بود، چند سالی است تعطیل شده است. این قول که همه معاونت‌ها قرار است اجتماعی هم باشند هنوز معنایی عینی نیافته است. انجمن سینماگران تنها برای مرگ یک کارگردان سینما بیانیه داد اما هیچ حرکتی در جلب سینماگران و هنرمندان، کسب اعانات آنان، اعلام آن برای تشویق مردم به شرکت در این کمپین‌ها انجام نداده است. حتی یکی از افراد سلبریتی معروف، یکی از همان‌هایی که سال‌ها غرق محبت مردم بودند و دستمزدهای میلیاردی برای برنامه‌های تلویزیونی دریافت می‌کردند هم هیچ اقدامی به عمل نیاورده‌اند. همه از نبرد با کرونا صحبت و تلاش می‌کنند به مردم امیدواری ‌دهند اما هیچ‌کس گویا نمی‌خواهد باور کند دو صد گفته چون نیم‌کردار نیست و بی‌مایه هم فطیر است! نمی‌پذیرند که هیچ‌چیز مثل اعلام اختصاص یک بودجه قابل توجه برای حمایت از محرومان نمی‌تواند باعث امیدواری شود، هیچ‌چیز جز تأسیس یک حساب بانکی سرگشاده که همه ورود و خروج آن را ببینند برای اعانات مردم و شروع به استفاده از آن نمی‌تواند خیابان‌ها را خلوت کند. هیچ‌چیز به‌اندازه تصویر ستاره معروفی که مبلغی برای محرومان اهدا می‌کند نمی‌تواند مردم را به این کار تشویق کند. شاید نوری هم در دل سازندگان برج‌های گوش‌تاگوش و بی‌انتهای اتوبان‌های شرقی و غربی تهران افتاد خدا را چه دیدی!

درخواست مکرر و مبرم برای قرنطینه کامل و درخانه‌ماندن تمام ایرانیان قطع نظر از امکانات مالی ایشان، بدون اندیشیدن راهکارهایی برای حمایت از آنها نه‌تنها غیرعادلانه و غیرمنصفانه است، بلکه بدتر از همه آن است که این غفلت امکان جداسازی و قرنطینه را هم به حداقل می‌رساند و مثل سایر رفتارهای ملی ما شلاق‌زدن به رودخانه تاریخ و رخدادها بدون درنظرگرفتن قانون‌مندی‌های آنهاست؛ همان شلاقی است که خشایارشا بر رودخانه می‌زد که کنار برود. وضعیت اقتصادی توده‌های وسیعی از «شهر»وندان و «حاشیه شهر»وندان که آخرین فریاد بلند آنان در آبان‌ماه شنیده شد، بدون درنظرگرفتن امکانات، بی‌تردید این‌بار رمز بقای آنها را در عبور از محدودیت‌ها و دورزدن و مقابله با قرنطینه به هر قیمتی خواهد یافت. واقعیت غیرقابل انکار آن است که معابر و خیابان‌های شهرهای بزرگ از طرق مختلف محل ارتزاق میلیون‌ها نفر از کسانی است که حداقل سهم آنها هم بخشی از این آب و خاک است؛ از بهترین آنها رانندگان اسنپ و پیک‌های مختلف گرفته تا بدترین آنها که زباله‌ها و چهارراه‌ها را می‌کاوند و نیز تا میلیون‌ها کارگر و کسبه جزء که در تدارک اقساطی جزئی و درآمدی اندک تا همین دیروز و بدون کرونا هم در نبردی اساطیری بودند. خیابان‌های تهران و شیراز و مشهد و... نه تنها شکم میلیون‌ها نفر از کسانی را که در آنجا مشغول کار هستند، سیر می‌کنند بلکه کمک‌خرجی برای ناکارآمدی سیاست‌های کشاورزی و تکه‌تکه‌شدن زمین و افت وحشتناک درآمد حاصل از آن هم هستند. مهم‌ترین راهکار تأمین منابع مالی برای پرداخت حقوق و جیره کارمندان، کارگران و شهروندان در دست دولت‌هاست و صاحبان سرمایه‌های بزرگ هم تنها به سیاست‌ها و تدابیر این مرجع است که تمکین می‌کنند. اما این بدان معنا نیست که سایر مردم، به‌ویژه طبقه متوسط (همان‌ها که سرمایه و قدرت ندارند)، هیچ مسئولیتی ندارند؛ همه‌چیز را از بالا می‌طلبند و همواره مقصر را بسیار دور و بسیار دور‌تر از درون می‌جویند. به‌علاوه سنت‌هایی هم در جامعه ما برای کمک‌های مالی، اهدای سرمایه‌های بسیار بزرگ و کوچک در جهت حمایت از سایر مردم شکل نگرفته؛ سیستم اجتماعی‌ای که همه به آن اطمینان کنند، کمک‌های خود را به آن بسپارند و تنها وقتی از انباشت‌شدن آن در آینده اطمینان یافتند فریاد قرنطینه‌خواهی سر دهند. نه تنها کمترین فعالیتی در نهادهایی که فلسفه وجودی‌شان چنین اقداماتی است مشاهده نشده، کمپین‌هایی مردمی برای این موضوع هم شکل نگرفته‌اند. تنها نهاد دولتی که چند سال پیش به‌صورت معاونتی در وزارت بهداشت تأسیس شد و مهم‌ترین کاربردش هماهنگ‌کردن همین اقدامات در همین مقاطع حساس بود، چند سالی است تعطیل شده است. این قول که همه معاونت‌ها قرار است اجتماعی هم باشند هنوز معنایی عینی نیافته است. انجمن سینماگران تنها برای مرگ یک کارگردان سینما بیانیه داد اما هیچ حرکتی در جلب سینماگران و هنرمندان، کسب اعانات آنان، اعلام آن برای تشویق مردم به شرکت در این کمپین‌ها انجام نداده است. حتی یکی از افراد سلبریتی معروف، یکی از همان‌هایی که سال‌ها غرق محبت مردم بودند و دستمزدهای میلیاردی برای برنامه‌های تلویزیونی دریافت می‌کردند هم هیچ اقدامی به عمل نیاورده‌اند. همه از نبرد با کرونا صحبت و تلاش می‌کنند به مردم امیدواری ‌دهند اما هیچ‌کس گویا نمی‌خواهد باور کند دو صد گفته چون نیم‌کردار نیست و بی‌مایه هم فطیر است! نمی‌پذیرند که هیچ‌چیز مثل اعلام اختصاص یک بودجه قابل توجه برای حمایت از محرومان نمی‌تواند باعث امیدواری شود، هیچ‌چیز جز تأسیس یک حساب بانکی سرگشاده که همه ورود و خروج آن را ببینند برای اعانات مردم و شروع به استفاده از آن نمی‌تواند خیابان‌ها را خلوت کند. هیچ‌چیز به‌اندازه تصویر ستاره معروفی که مبلغی برای محرومان اهدا می‌کند نمی‌تواند مردم را به این کار تشویق کند. شاید نوری هم در دل سازندگان برج‌های گوش‌تاگوش و بی‌انتهای اتوبان‌های شرقی و غربی تهران افتاد خدا را چه دیدی!

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها