|

قرنی از کودتا تا ترور

شرق: «آخر وقت امروز اعلام شد که سرلشکر قرنی درپی یک ترور مسلحانه در بیمارستان مهر تهران جان سپرد. قرنی در سال‌های ۳۴ تا ۳۶ در سمت‌های ریاست رکن ۲ ستاد ارتش و معاونت ستاد ارتش انجام وظیفه کرده بود و ۲۲ سال پیش به‌علت فعالیت‌های ضدرژیم مورد تعقیب قرار گرفت و به سه سال زندان محکوم شد. پس از پیروزی انقلاب، سرلشکر قرنی به ریاست ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و چندی پیش، پس از حوادث کردستان از کار برکنار شد. رئیس سابق ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران، صبح امروز در خیابان پهلوی سابق ترور شد. طبق اطلاع رسیده حادثه حدود ساعت ۱۱:۳۰ صبح در حوالی سینما امپایر رخ داد و به گفته شاهدان یک موتورسوار مسلح به‌سوی سرلشکر قرنی تیراندازی کرده و دو گلوله از ناحیه پا و شکم به او اصابت کرده است. در این حادثه، مهاجم از مسلسل یوزی استفاده کرده است. قرنی را پس از حادثه تیراندازی به بیمارستان منتقل کردند و بلافاصله به اتاق عمل بردند اما تلاش برای نجات وی مؤثر واقع نشد و نامبرده درگذشت. ظهر امروز در یک تماس تلفنی با سرلشکر ناصر فربد، رئیس ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، وی گفت: به‌طوری‌که به ما اطلاع داده‌اند، یک موتورسوار مسلح به مسلسل یوزی به طرف سرلشکر قرنی تیراندازی کرده است. از طرف ارتش، رئیس بهداری ارتش و یک تیم پزشکی به بیمارستان مهر اعزام شدند تا چگونگی حادثه را مورد بررسی قرار داده و اقدامات لازم را برای معالجه به عمل آورند. مسئولان بیمارستان مهر نیز اعلام کردند که در این حادثه دو نفر که مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند به بیمارستان منتقل شده‌اند اما هویت شخص دیگر هنوز مشخص نشده است». این گزارشی است که روزنامه کیهان بعدازظهر همان روزی که محمدولی قرنی ترور شد، چاپ کرد؛ یعنی در تاریخ سوم اردیبهشت 1358. اما محمدولی قرنی که بود؟
از کودتای 32 تا کودتای36
سرلشکر محمدولی قرنی، در زمان کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ فرمانده نظامی تیپ گیلان بود. در فاصله کوتاهی پس از کودتا به درجه سرتیپی و مقام ریاست رکن دوم ارتش رسید. قرنی در اسفندماه سال۱۳۳۶ در مقام فرمانده رکن دوم ارتش به اتهام طرح توطئه کودتا علیه رژیم بازداشت شد اما باوجود جرائم سنگینی که به او نسبت داده می‌شد و اظهارات دادستان، ارتش سپهبد آزموده که اقدام او را خطرناک‌تر از توطئه سازمان نظامی حزب توده توصیف کرده بود، به سه‌سال زندان و اخراج از ارتش محکوم شد. قرنی در دی‌ماه۱۳۳۹ مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد. او در آن دوره قصد داشت کودتایی را با حمایت آمریکا علیه محمدرضا پهلوی اجرا کند. درباره چگونگی لورفتن کودتا منابع مختلف روایت‌های متفاوتی ذکر کرده‌اند. برخی افسران ارشد نظامی ازجمله سپهبد تیمور بختیار، سپهبد حاج‌علی کیا و سپهبد مهدی‌قلی علوی‌مقدم را که رقابت‌های شدیدی با او داشتند، مسئول این کار می‌دانند. به عقیده گروهی دیگر دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا به‌دلیل نشان‌دادن حسن نیت خود به شاه این اطلاعات را افشا کرده‌اند. نظریه بعدی نیز دستگاه‌های امنیتی انگلیس یا شوروی را به‌علت جلوگیری از بروز یک کودتای آمریکایی در ایران عامل لورفتن کودتا می‌داند. منابع منتشرشده آمریکایی ضمن تأیید اطلاع‌داشتن آمریکا از نقشه کودتا، افشای این اطلاعات ازسوی آمریکا را رد می‌کند. یکی از برجسته‌ترین تحلیل‌ها درباره کودتای ناکام قرنی آن است که ایالات متحده با طرح‌‌ریزی این برنامه کودتا، می‌توانست شاه را از وجود یک اپوزیسیون قدرتمند هراسناک کرده و او را نسبت به انجام اصلاحاتی که مانع از سقوط حکومت پهلوی و بر سرکارآمدن دولتی بی‌طرف یا حامی شوروی شود، تحریک کند. قرنی پس از آزادی از زندان از آمریکا قطع امید کرد و به چهره‌های ملی-مذهبی همچون آیت‌الله طالقانی، نهضت آزادی و آیت‌الله سیدهادی میلانی نزدیک شد که این امر باعث دستگیری مجدد او شد. قرنی این‌بار نزدیک به ۹ماه در زندان انفرادی به‌سر برد و مجددا در دادگاه نظامی به سه‌سال زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان در این مرحله، زندگی مادی او به‌شدت متشنج و ضعیف شد. او از آن زمان به بعد تحت کنترل شدید ساواک قرار گرفت. همسر سپهبد محمدولی قرنی در مصاحبه‌های پس از ترور همسرش گفته بود: «سپهبد قرنی در زمان شاه و نظام طاغوت تا درجه سرلشکری ارتقا یافت، اما زمانی که متوجه اسلام‌زدایی و ستم‌کاری شاه و جنایات و خیانت‌های آمریکا در ایران شد، به تمام مزایای مادی و منزلت سرلشکری پشت پا زد».
مسئولیت در دوران انقلاب
اواخر سال۱۳۵۶ و اوایل۱۳۵۷ هنوز رابطه خود را با آیت‌الله طالقانی و گروه نهضت آزادی و روحانیون مخالف حفظ کرده بود. ارتباط با رحیم ملکان که از نظامیان نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی بود، نقطه آغاز ارتباط او با امام شد. روز ۲۲بهمن۱۳۵۷ با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و آغازبه‌کار دولت موقت، سرلشکر قرنی در سمت نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش ایران پس از انقلاب قرار گرفت. پس از انتصاب به ریاست ستاد ارتش روز ۲۴بهمن۵۷ به دفتر ستاد ارتش آمد و پس از پایین‌کشیدن عکس شاه و بالابردن عکس امام گفت: «ارتش شاهنشاهی که می‌گفتند مجهزترین ارتش دنیاست و شاید هم از لحاظ وسایل و تجهیزات چنین بود، ظرف چندساعت متلاشی شد؛ زیرا ایمان و آرمان نبود». ناآرامی‌های کردستان در زمان مسئولیت قرنی آغاز شد و او در این قضیه با تصمیم‌گیری به‌موقع توانست جلوی پیشروی مخالفان انقلاب را بگیرد.در همین دوران سازمان منافقین و سازمان چریک‌های فدایی خلق در موضع جبهه دموکراتیک ملی ایران در راستای مواضع مشترک درباره ارتش اظهارنظر می‌کردند که با محور بنیادها و نهادهای ضدانقلابی ارتش و احتراز از بازسازی آن، محلی برای سپاه‌گیری حرفه‌ای در فرهنگ انقلاب ایران باقی نمی‌ماند. پس از ارائه اظهارنظرات گوناگون دیگر درباره ارتش، سرلشکر قرنی در مصاحبه‌ای گفت که اگر ارتش ملی را به هر وسیله تضعیف کنند، استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر می‌افتد: «در ارتش شکلی به وجود می‌آورم که دشمنان کشور نتوانند کوچک‌ترین لطمه‌ای به ایران وارد کنند. ارتش برمبنای ایدئولوژی اسلامی و عدل، باید به‌تدریج و با مرور زمان صورت بگیرد. ارتش ایران سابقه ۲۵ساله دارد که شاهد تخلفات افراد گوناگون بوده ‌ و به همین منظور پاک‌سازی‌هایی صورت گرفته ‌است و این روند برای اصلاح و سالم‌ماندن ارتش همچنان ادامه خواهد داشت».
روایت روز ترور
محمدولی قرنی در سوم اردیبهشت۱۳۵۸ به دست گروه فرقان در خانه‌اش ترور شد. از حمید نیکنام و هم‌فکرانش به عنوان ضارب و عامل ترور نام برده می‌شود. روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور او به ضرب گلوله حمید نیکنام در کتاب «مرزبان؛ زندگی‌نامه شهید قرنی» این‌گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم: شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد. تیمسار یک سینی چای آورد. گفتم: اینها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند؛ منظورم کسانی بود که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه‌روی خانه مشرف بودند. تیمسار قرنی گفت: تو چقدر به اینها گیر می‌دهی... حدود ۸:۳۰ و ۹ صبح بود، همین‌طور که داشتیم چای می‌خوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانی‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کلتم را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط... مهاجمین مرا هل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام می‌گفتم: تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند: ساکت ‌شو حرف ‌نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند... دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت».
روزنامه اطلاعات هم در آن زمان نوشت: «طبق گزارش خبرنگار ما سوءقصدکنندگان که دو جوان ۲۷ تا ۲۸ ساله بوده‌اند از روز بیست‌و‌نهم فروردین‌ماه سال جاری در یک اتاق دوتخته هستند واقع در طبقه دوم هتل جم که در کوچه‌ای مقابل سینما امپایر (در خیابان پهلوی) واقع است و پنجره اتاقی که تروریست‌ها در آن اقامت داشته‌اند نیز مقابل حیاط مسکونی تیمسار قرنی قرار دارد. این دو تن ساعت 10:30 بامدادِ دیروز را برای ترور تیمسار قرنی مناسب تشخیص دادند و منظور خود را عملی کردند. چگونگی ماجرا از این قرار است. ساعت 10بامداد دیروز که تیمسار قرنی در حیاط مسکونی خود مشغول قدم‌زدن ‌بوده است زنگ خانه به صدا درمی‌آید. یک کارگر شیشه‌بر که در منزل تیمسار قرنی کار می‌کرده است و خود را با دو جوان که یکی کلت کالیبر۴۵ و دیگری تفنگ یوزی در دست داشته‌اند، مواجه می‌بیند. مهاجمان ابتدا با اسلحه کلت به طرف کارگر که نام وی محمدتقی است شلیک می‌کنند و بعد تیمسار قرنی را در صحن حیاط هدف قرار داده و با شلیک سه ‌تیر از کلت کالیبر۴۵ وی را مضروب می‌کنند. هنگام وقوع حادثه، خانواده تیمسار قرنی در منزل بوده‌اند و با شنیدن صدای گلوله به حیاط می‌دوند و با جسد خون‌آلود تیمسار قرنی و کارگر شیشه‌بر که تصادفا دیروز در منزل تیمسار قرنی کار می‌کرده، مواجه می‌شوند. آنان سراسیمه به کوچه می‌دوند و از مردم کمک می‌خواهند. در این موقع یک راننده رهگذر با اتومبیل خود تیمسار قرنی و کارگر مضروب را به بیمارستان مهر منتقل می‌کند. متأسفانه معالجات در مورد تیمسار قرنی بی‌اثر ماند و وی مقارن ساعت یک بعدازظهر دیروز براثر شدت جراحات وارده درگذشت، اما کارگر مضروب مورد عمل جراحی قرار گرفت و اینک زیر چادر اکسیژن به سر می‌برد».

شرق: «آخر وقت امروز اعلام شد که سرلشکر قرنی درپی یک ترور مسلحانه در بیمارستان مهر تهران جان سپرد. قرنی در سال‌های ۳۴ تا ۳۶ در سمت‌های ریاست رکن ۲ ستاد ارتش و معاونت ستاد ارتش انجام وظیفه کرده بود و ۲۲ سال پیش به‌علت فعالیت‌های ضدرژیم مورد تعقیب قرار گرفت و به سه سال زندان محکوم شد. پس از پیروزی انقلاب، سرلشکر قرنی به ریاست ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و چندی پیش، پس از حوادث کردستان از کار برکنار شد. رئیس سابق ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران، صبح امروز در خیابان پهلوی سابق ترور شد. طبق اطلاع رسیده حادثه حدود ساعت ۱۱:۳۰ صبح در حوالی سینما امپایر رخ داد و به گفته شاهدان یک موتورسوار مسلح به‌سوی سرلشکر قرنی تیراندازی کرده و دو گلوله از ناحیه پا و شکم به او اصابت کرده است. در این حادثه، مهاجم از مسلسل یوزی استفاده کرده است. قرنی را پس از حادثه تیراندازی به بیمارستان منتقل کردند و بلافاصله به اتاق عمل بردند اما تلاش برای نجات وی مؤثر واقع نشد و نامبرده درگذشت. ظهر امروز در یک تماس تلفنی با سرلشکر ناصر فربد، رئیس ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، وی گفت: به‌طوری‌که به ما اطلاع داده‌اند، یک موتورسوار مسلح به مسلسل یوزی به طرف سرلشکر قرنی تیراندازی کرده است. از طرف ارتش، رئیس بهداری ارتش و یک تیم پزشکی به بیمارستان مهر اعزام شدند تا چگونگی حادثه را مورد بررسی قرار داده و اقدامات لازم را برای معالجه به عمل آورند. مسئولان بیمارستان مهر نیز اعلام کردند که در این حادثه دو نفر که مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند به بیمارستان منتقل شده‌اند اما هویت شخص دیگر هنوز مشخص نشده است». این گزارشی است که روزنامه کیهان بعدازظهر همان روزی که محمدولی قرنی ترور شد، چاپ کرد؛ یعنی در تاریخ سوم اردیبهشت 1358. اما محمدولی قرنی که بود؟
از کودتای 32 تا کودتای36
سرلشکر محمدولی قرنی، در زمان کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ فرمانده نظامی تیپ گیلان بود. در فاصله کوتاهی پس از کودتا به درجه سرتیپی و مقام ریاست رکن دوم ارتش رسید. قرنی در اسفندماه سال۱۳۳۶ در مقام فرمانده رکن دوم ارتش به اتهام طرح توطئه کودتا علیه رژیم بازداشت شد اما باوجود جرائم سنگینی که به او نسبت داده می‌شد و اظهارات دادستان، ارتش سپهبد آزموده که اقدام او را خطرناک‌تر از توطئه سازمان نظامی حزب توده توصیف کرده بود، به سه‌سال زندان و اخراج از ارتش محکوم شد. قرنی در دی‌ماه۱۳۳۹ مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد. او در آن دوره قصد داشت کودتایی را با حمایت آمریکا علیه محمدرضا پهلوی اجرا کند. درباره چگونگی لورفتن کودتا منابع مختلف روایت‌های متفاوتی ذکر کرده‌اند. برخی افسران ارشد نظامی ازجمله سپهبد تیمور بختیار، سپهبد حاج‌علی کیا و سپهبد مهدی‌قلی علوی‌مقدم را که رقابت‌های شدیدی با او داشتند، مسئول این کار می‌دانند. به عقیده گروهی دیگر دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا به‌دلیل نشان‌دادن حسن نیت خود به شاه این اطلاعات را افشا کرده‌اند. نظریه بعدی نیز دستگاه‌های امنیتی انگلیس یا شوروی را به‌علت جلوگیری از بروز یک کودتای آمریکایی در ایران عامل لورفتن کودتا می‌داند. منابع منتشرشده آمریکایی ضمن تأیید اطلاع‌داشتن آمریکا از نقشه کودتا، افشای این اطلاعات ازسوی آمریکا را رد می‌کند. یکی از برجسته‌ترین تحلیل‌ها درباره کودتای ناکام قرنی آن است که ایالات متحده با طرح‌‌ریزی این برنامه کودتا، می‌توانست شاه را از وجود یک اپوزیسیون قدرتمند هراسناک کرده و او را نسبت به انجام اصلاحاتی که مانع از سقوط حکومت پهلوی و بر سرکارآمدن دولتی بی‌طرف یا حامی شوروی شود، تحریک کند. قرنی پس از آزادی از زندان از آمریکا قطع امید کرد و به چهره‌های ملی-مذهبی همچون آیت‌الله طالقانی، نهضت آزادی و آیت‌الله سیدهادی میلانی نزدیک شد که این امر باعث دستگیری مجدد او شد. قرنی این‌بار نزدیک به ۹ماه در زندان انفرادی به‌سر برد و مجددا در دادگاه نظامی به سه‌سال زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان در این مرحله، زندگی مادی او به‌شدت متشنج و ضعیف شد. او از آن زمان به بعد تحت کنترل شدید ساواک قرار گرفت. همسر سپهبد محمدولی قرنی در مصاحبه‌های پس از ترور همسرش گفته بود: «سپهبد قرنی در زمان شاه و نظام طاغوت تا درجه سرلشکری ارتقا یافت، اما زمانی که متوجه اسلام‌زدایی و ستم‌کاری شاه و جنایات و خیانت‌های آمریکا در ایران شد، به تمام مزایای مادی و منزلت سرلشکری پشت پا زد».
مسئولیت در دوران انقلاب
اواخر سال۱۳۵۶ و اوایل۱۳۵۷ هنوز رابطه خود را با آیت‌الله طالقانی و گروه نهضت آزادی و روحانیون مخالف حفظ کرده بود. ارتباط با رحیم ملکان که از نظامیان نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی بود، نقطه آغاز ارتباط او با امام شد. روز ۲۲بهمن۱۳۵۷ با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و آغازبه‌کار دولت موقت، سرلشکر قرنی در سمت نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش ایران پس از انقلاب قرار گرفت. پس از انتصاب به ریاست ستاد ارتش روز ۲۴بهمن۵۷ به دفتر ستاد ارتش آمد و پس از پایین‌کشیدن عکس شاه و بالابردن عکس امام گفت: «ارتش شاهنشاهی که می‌گفتند مجهزترین ارتش دنیاست و شاید هم از لحاظ وسایل و تجهیزات چنین بود، ظرف چندساعت متلاشی شد؛ زیرا ایمان و آرمان نبود». ناآرامی‌های کردستان در زمان مسئولیت قرنی آغاز شد و او در این قضیه با تصمیم‌گیری به‌موقع توانست جلوی پیشروی مخالفان انقلاب را بگیرد.در همین دوران سازمان منافقین و سازمان چریک‌های فدایی خلق در موضع جبهه دموکراتیک ملی ایران در راستای مواضع مشترک درباره ارتش اظهارنظر می‌کردند که با محور بنیادها و نهادهای ضدانقلابی ارتش و احتراز از بازسازی آن، محلی برای سپاه‌گیری حرفه‌ای در فرهنگ انقلاب ایران باقی نمی‌ماند. پس از ارائه اظهارنظرات گوناگون دیگر درباره ارتش، سرلشکر قرنی در مصاحبه‌ای گفت که اگر ارتش ملی را به هر وسیله تضعیف کنند، استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر می‌افتد: «در ارتش شکلی به وجود می‌آورم که دشمنان کشور نتوانند کوچک‌ترین لطمه‌ای به ایران وارد کنند. ارتش برمبنای ایدئولوژی اسلامی و عدل، باید به‌تدریج و با مرور زمان صورت بگیرد. ارتش ایران سابقه ۲۵ساله دارد که شاهد تخلفات افراد گوناگون بوده ‌ و به همین منظور پاک‌سازی‌هایی صورت گرفته ‌است و این روند برای اصلاح و سالم‌ماندن ارتش همچنان ادامه خواهد داشت».
روایت روز ترور
محمدولی قرنی در سوم اردیبهشت۱۳۵۸ به دست گروه فرقان در خانه‌اش ترور شد. از حمید نیکنام و هم‌فکرانش به عنوان ضارب و عامل ترور نام برده می‌شود. روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور او به ضرب گلوله حمید نیکنام در کتاب «مرزبان؛ زندگی‌نامه شهید قرنی» این‌گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم: شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد. تیمسار یک سینی چای آورد. گفتم: اینها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند؛ منظورم کسانی بود که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه‌روی خانه مشرف بودند. تیمسار قرنی گفت: تو چقدر به اینها گیر می‌دهی... حدود ۸:۳۰ و ۹ صبح بود، همین‌طور که داشتیم چای می‌خوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانی‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کلتم را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط... مهاجمین مرا هل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام می‌گفتم: تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند: ساکت ‌شو حرف ‌نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند... دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت».
روزنامه اطلاعات هم در آن زمان نوشت: «طبق گزارش خبرنگار ما سوءقصدکنندگان که دو جوان ۲۷ تا ۲۸ ساله بوده‌اند از روز بیست‌و‌نهم فروردین‌ماه سال جاری در یک اتاق دوتخته هستند واقع در طبقه دوم هتل جم که در کوچه‌ای مقابل سینما امپایر (در خیابان پهلوی) واقع است و پنجره اتاقی که تروریست‌ها در آن اقامت داشته‌اند نیز مقابل حیاط مسکونی تیمسار قرنی قرار دارد. این دو تن ساعت 10:30 بامدادِ دیروز را برای ترور تیمسار قرنی مناسب تشخیص دادند و منظور خود را عملی کردند. چگونگی ماجرا از این قرار است. ساعت 10بامداد دیروز که تیمسار قرنی در حیاط مسکونی خود مشغول قدم‌زدن ‌بوده است زنگ خانه به صدا درمی‌آید. یک کارگر شیشه‌بر که در منزل تیمسار قرنی کار می‌کرده است و خود را با دو جوان که یکی کلت کالیبر۴۵ و دیگری تفنگ یوزی در دست داشته‌اند، مواجه می‌بیند. مهاجمان ابتدا با اسلحه کلت به طرف کارگر که نام وی محمدتقی است شلیک می‌کنند و بعد تیمسار قرنی را در صحن حیاط هدف قرار داده و با شلیک سه ‌تیر از کلت کالیبر۴۵ وی را مضروب می‌کنند. هنگام وقوع حادثه، خانواده تیمسار قرنی در منزل بوده‌اند و با شنیدن صدای گلوله به حیاط می‌دوند و با جسد خون‌آلود تیمسار قرنی و کارگر شیشه‌بر که تصادفا دیروز در منزل تیمسار قرنی کار می‌کرده، مواجه می‌شوند. آنان سراسیمه به کوچه می‌دوند و از مردم کمک می‌خواهند. در این موقع یک راننده رهگذر با اتومبیل خود تیمسار قرنی و کارگر مضروب را به بیمارستان مهر منتقل می‌کند. متأسفانه معالجات در مورد تیمسار قرنی بی‌اثر ماند و وی مقارن ساعت یک بعدازظهر دیروز براثر شدت جراحات وارده درگذشت، اما کارگر مضروب مورد عمل جراحی قرار گرفت و اینک زیر چادر اکسیژن به سر می‌برد».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها