سایه کرونا بر نردبان نیازهای آدمی
حسین ناصری-روانشناس پیشگیری
یکی از نظریات تأملبرانگیز در دوران حکمرانی بلامنازع کرونا، نظریه انگیزشی مازلو است. این نظریه را که عمدتا با عنوان هرم نیازهای مازلو میشناسند، در سال 1943 روانشناس آمریکایی-آبراهام مازلو- مطرح کرد. مازلو، با تمرکز بر قابلیتهای بشر این مفهوم را مطرح کرد که نیازهای آدمی مانند نردبان هستند؛ تا مادامی که پلههای پایینتر طی نشوند، امکان رسیدن به پلههای بالاتر وجود ندارد. «کاملا درست است که آدمی به نان زنده است ولی اگر نان به اندازه کافی وجود داشته باشد و شکم آدمی نیز کاملا سیر شود، چه اتفاقی میافتد؟ در این موقع نیاز دیگری ظهور یافته و ارجحتر از گرسنگیِ فیزیولوژیک بر ارگانیسم حکمرانی میکند. وقتی این نیاز نیز برآورده شود، مجددا نیازهای دیگری سر برمیآورند و ... این همان موضوعی است که ما معتقد هستیم نیازهای اساسی بشر بر اساس سلسلهمراتبی از اولویتهای نسبی سازماندهی شده است». مازلو در نزدیک به چهار دهه بررسی و بازنگری، نیازهای انسان را در شش دسته طبقهبندی کرد: 1.نیازهای فیزیولوژیک: ضروریات زیستی برای بقا که از هوا، خوردوخوراک، سرپناه گرفته تا پوشاک، خواب و ارتباط جنسی را شامل میشود. 2. نیازهای
امنیت: امنیت روانشناختی، امنیت اقتصادی مثل شغل و رفاه اجتماعی، پیشبینیپذیری، قانون و مقررات و ثبات اجتماعی همگی جزء نیازهای امنیت محسوب میشوند. 3. نیازهای اجتماعی: سومین نیاز انسان نیاز به عشق و تعلقخاطر است که شامل احساسات و عضوی از گروه بودن است. دوستی، صمیمیت، اعتماد و پذیرش جزء نیازهای عشق و تعلقخاطر انسان است. 4. نیاز به احترام: همه انسانها نیاز دارند که مورداحترام واقع شوند. مازلو نیازهای احترام را در دو دسته طبقهبندی کرد؛ الف. احترام به خود از طریق حفظ و ارتقای سلامتی، موفقیت، مهارتآموزی یا استقلال، ب. احترام از سوی دیگران از طریق وضعیت و جایگاه اجتماعی. اینکه هرکسی مسئولیت دارد احترام دیگران را نگه دارد، پاسخگویی به این نیاز است. 5. نیازهای خودشکوفایی: نیازهای این دسته به آگاهی فرد از قابلیتهای خود، خرسندی از دستیابی به اهداف، تلاش برای رشد شخصی و تجربه اوج
(peak experience) اشاره میکند. لازم به ذکر است که تجربه اوج، احساس نابی از وجد و شعف است که زمانی در افراد به وجود میآید که عمیقا در حوزهای غرق شده و مداوم آن را انجام دادهاند. مثلا وقتی که فردی از خواندن بیتی از مولوی به وجد میآید، نشان از قابلیت شعرخوانی او دارد که به این درک رسیده است. بههمینترتیب احساس سُروری که در یک کوهنورد در رسیدن به قله دماوند ایجاد میشود، او را ترغیب میکند که قلل هیمالیا را در دستور کار قرار دهد. 6. نیازهای متعالی: در این طبقه از نیازها، انگیزه فرد بهواسطه ارزشهایی تعیین میشود که فراتر از فردیت شخص است؛ نوعدوستی، ایمان مذهبی یا معنویت و مجذوب طبیعت شدن از جمله این نیازهاست. مازلو در سال 1987 به این موضوع اذعان کرد که احتمالا نظرات اولیه او منجربه این سوءتعبیر شده است که نیازهای هر مرحله باید 100درصد برآورده شوند تا نیازهای مراحل بالاتر موضوعیت یابند. او تصریح کرد که ارضای نیازها پدیده همه یا هیچی نیست. علاوهبراین، ترتیب سلسلهمراتب نیازها براساس تفاوتهای فردی یا شرایط محیطی، انعطافپذیر است. برای مثال ممکن است در فردی نیاز به احترام مهمتر از نیاز به عشق باشد و
در فرد دیگر رضایت حاصل از خلاقیت اساسیترین نیازهای او را از گردونه خارج کند. طبق بازنگریهایی که در این نظریه صورت گرفته است، گفته میشود که هر رفتاری بهجای اینکه تحتتأثیر یک نیاز قرار داشته باشد، از چندین نیاز و چهبسا از همه نیازها تأثیر بپذیرد. روشن است که با برآوردهنشدن نیازهای انسان، تعادل روانشناختی او به هم خورده و رفتارهایی از او سر میزند که آن نیاز را برآورده کند. با مرور مجمل فوق، لازم است مشخص شود بیماری کووید 19 چه تأثیری بر مجموعه نیازهای انسان دارد. با توجه به اینکه نیازهای فیزیولوژیک و امنیت وقتی اهمیت مییابند که فرد از آنها محروم شود، تأثیر مهلک ویروس کرونا بر این دسته از نیازها بهخوبی کارگر افتاده است.
وقتی افراد برآورد کنند جوابگویی به نیازهای اولیهشان با مشکل مواجه خواهد شد، احتمالا در افراد آسیبپذیر ترس یا اضطراب و در عموم مردم نگرانی مستولی خواهد شد. از آنجایی که طبق نظریه مازلو رفتار فرد متأثر از انگیزهها است و انگیزهها نیز وقتی وارد میدان میشوند که قرار باشد نیازی برآورده شود، بهاینترتیب هجوم به فروشگاهها برای خرید مواد غذایی و تمیزکننده معنا مییابد. نیازهای امنیت در مواجهه با بیماری، در وهله اول خطر مشکلات اقتصادی را تشدید میکند. باوجوداین، پایبندی به توصیههای پزشکی، ماحصل نیاز به امنیت است که پیشگیری از بیماری را به ارمغان میآورد. نیازهای عشق و تعلقخاطر در تقابل با ترس، اضطراب و نگرانی حاصل از کووید 19 قرار میگیرد. با وجود اهمیت پیشگیرانه فاصلهگیری از دیگران، تماسهای غیرحضوری با عزیزان و دوستان در مقابله با انواع هیجانهای منفی فعلی، امری ضروری است. حمایتهای اجتماعی از گروههایی که به هر دلیل دور از خانواده به سر میبرند، به آنان کمک خواهد کرد که احساسات منفی ناشی از دوری را راحتتر تحمل کنند؛ کادر درمانی و خصوصا پرستاران که حجم قابلتوجهی از خدمات پزشکی به دوش آنان است،
سربازان، زندانیان و مشاغل اقماری در این دسته قرار میگیرند. درباره نیاز به احترام به نظر میرسد کسانی که به شکل متعادل سلامت خود را مدنظر قرار میدهند، در همهگیری ویروس کرونا بدون اینکه دچار وسواس شوند، درجه اقدامات پیشگیرانه خود را افزایش میدهند. از سوی دیگر احتمالا در این دوران، نیاز به احترام از سوی دیگران با وضعیت متناقضی مواجه میشود. در شرایط دشوار رفتارهای محترمانه در برخی از افراد افزایش مییابد. برای نمونه آنان در رانندگی بیشتر مبادی آداب میشوند؛ ولی در برخی دیگر از افراد، رفتارهای خودشیفته افزایش یافته و در موقعیتهای اجتماعی، منحصرا حق را به خود میدهند. بهاحتمالزیاد گروه اول جزء کسانی هستند که به اندازه کافی سواد سلامت روان دارند که همدلی آنان، افزایش احترام به دیگران را به دنبال داشته است و در نهایت درباره نیازهای خودشکوفایی و امور متعالی با یادآوری این نکته که برآوردهکردن آنها الزاما مشروط به برآورده شدنِ تماموکمال نیازهای رده پایینتر نیست، باید گفت در وضعیت فعلی نیاز به خودشکوفایی و امور متعالی در قالب نوعدوستی فضای مناسبی برای رشد دارد. شاید درحالحاضر مستعدترین افراد برای رسیدن
به بالاترین نقطه هرم نیازهای مازلو، کادر درمانی باشند، چراکه آنان بهواسطه تخصص و تجربه خود میتوانند جان بسیاری از مبتلایان را از مرگ نجات دهند. وقتی آنان این باور ذهنی را داشته باشند که وظیفه انسانیِ خطیری به دوش آنان است که میتوانند بیماران را از مرگ رهانیده و رنج و درد آنان را التیام بخشند، قطعا به کرات تجربه اوج را احساس خواهند کرد. این وضعیت، تأمیننشدن نیازهای ردهپایین را برای آنان تحملپذیر میکند؛ ولی مسئله این است که درصدی از کادر درمان به علت ترس و اضطراب حاصل از نیازهای اولیه، آمادگی لازم برای احساس کردن تجربیات اوج را نخواهند داشت. شناسایی این افراد و اِعمال مداخلات لازم نهتنها ضریب خطر آنان برای ابتلا به بیماری را کاهش میدهد بلکه بهرهوری کلی کادر درمان را نیز به دنبال خواهد داشت. جان کلام اینکه نیازهای بسیاری از مردم جهان به علت شیوع ویروس کرونا دستخوش تغییرات جدی شده است. آگاهی از مکانیسم برآوردهنشدن نیازها، کارکرد فردی و سیاستگذاری را به دنبال خواهد داشت. افراد- با آگاهی از اینکه وقتی نیازهای آنان به شیوههای معمول جواب ندهد، به دنبال شیوههای غیرمعمول خواهند رفت- میتوانند با
بهکارگیری توان حل مسئله خود، از روشهای عجولانه خودداری کنند. سیاستگذاران در اقصینقاط جهان که شاید هیچگاه تااینحد تحت فشار نبودهاند، میتوانند با تمرکز بر اهمیت نیازهای فیزیولوژیک و امنیت در رفتار افراد، سیاستهای خود را در وهله اول معطوف به گروههایی کنند که تأمین نیازهای اولیهشان با مشکلات جدی مواجه است. بهاحتمالزیاد فقر مطلق در بسیاری از کشورها افزایش یافته است. شناسایی این افراد و تأمین نیازهای آنان در رأس فعالیتهای هر دولتی قرار دارد. اولویت دوم دولتها پرداختن به گروههایی است که تداوم شرایط فعلی، آنان را با مشکلات جدی مواجه میکند. درحالحاضر بسیاری از کسبوکارهای خُرد در حال ارتزاق از سرمایه خود هستند. بدیهی است که آسیب جدی به سرمایههای مالی، آسیبهای روانشناختی آشکاری را در آنان به دنبال خواهد داشت که علاوه بر پیامدهای فردی، به جامعه نیز ضرر وارد خواهد کرد. تخصیص یارانههای ویژه برای آنان، علاوه بر جنبههای روانشناختی، پیشگیری از مخاطرات محتمل آتی خواهد بود. در پایان باید گفت ویروس کرونا ثابت کرد که نیازهای انسان در همه جوامع آنچنان تفاوتی با یکدیگر نداشته و شاید وقت آن رسیده باشد
دولتمردان جهانیتر فکر و سیاستگذاری کنند.
یکی از نظریات تأملبرانگیز در دوران حکمرانی بلامنازع کرونا، نظریه انگیزشی مازلو است. این نظریه را که عمدتا با عنوان هرم نیازهای مازلو میشناسند، در سال 1943 روانشناس آمریکایی-آبراهام مازلو- مطرح کرد. مازلو، با تمرکز بر قابلیتهای بشر این مفهوم را مطرح کرد که نیازهای آدمی مانند نردبان هستند؛ تا مادامی که پلههای پایینتر طی نشوند، امکان رسیدن به پلههای بالاتر وجود ندارد. «کاملا درست است که آدمی به نان زنده است ولی اگر نان به اندازه کافی وجود داشته باشد و شکم آدمی نیز کاملا سیر شود، چه اتفاقی میافتد؟ در این موقع نیاز دیگری ظهور یافته و ارجحتر از گرسنگیِ فیزیولوژیک بر ارگانیسم حکمرانی میکند. وقتی این نیاز نیز برآورده شود، مجددا نیازهای دیگری سر برمیآورند و ... این همان موضوعی است که ما معتقد هستیم نیازهای اساسی بشر بر اساس سلسلهمراتبی از اولویتهای نسبی سازماندهی شده است». مازلو در نزدیک به چهار دهه بررسی و بازنگری، نیازهای انسان را در شش دسته طبقهبندی کرد: 1.نیازهای فیزیولوژیک: ضروریات زیستی برای بقا که از هوا، خوردوخوراک، سرپناه گرفته تا پوشاک، خواب و ارتباط جنسی را شامل میشود. 2. نیازهای
امنیت: امنیت روانشناختی، امنیت اقتصادی مثل شغل و رفاه اجتماعی، پیشبینیپذیری، قانون و مقررات و ثبات اجتماعی همگی جزء نیازهای امنیت محسوب میشوند. 3. نیازهای اجتماعی: سومین نیاز انسان نیاز به عشق و تعلقخاطر است که شامل احساسات و عضوی از گروه بودن است. دوستی، صمیمیت، اعتماد و پذیرش جزء نیازهای عشق و تعلقخاطر انسان است. 4. نیاز به احترام: همه انسانها نیاز دارند که مورداحترام واقع شوند. مازلو نیازهای احترام را در دو دسته طبقهبندی کرد؛ الف. احترام به خود از طریق حفظ و ارتقای سلامتی، موفقیت، مهارتآموزی یا استقلال، ب. احترام از سوی دیگران از طریق وضعیت و جایگاه اجتماعی. اینکه هرکسی مسئولیت دارد احترام دیگران را نگه دارد، پاسخگویی به این نیاز است. 5. نیازهای خودشکوفایی: نیازهای این دسته به آگاهی فرد از قابلیتهای خود، خرسندی از دستیابی به اهداف، تلاش برای رشد شخصی و تجربه اوج
(peak experience) اشاره میکند. لازم به ذکر است که تجربه اوج، احساس نابی از وجد و شعف است که زمانی در افراد به وجود میآید که عمیقا در حوزهای غرق شده و مداوم آن را انجام دادهاند. مثلا وقتی که فردی از خواندن بیتی از مولوی به وجد میآید، نشان از قابلیت شعرخوانی او دارد که به این درک رسیده است. بههمینترتیب احساس سُروری که در یک کوهنورد در رسیدن به قله دماوند ایجاد میشود، او را ترغیب میکند که قلل هیمالیا را در دستور کار قرار دهد. 6. نیازهای متعالی: در این طبقه از نیازها، انگیزه فرد بهواسطه ارزشهایی تعیین میشود که فراتر از فردیت شخص است؛ نوعدوستی، ایمان مذهبی یا معنویت و مجذوب طبیعت شدن از جمله این نیازهاست. مازلو در سال 1987 به این موضوع اذعان کرد که احتمالا نظرات اولیه او منجربه این سوءتعبیر شده است که نیازهای هر مرحله باید 100درصد برآورده شوند تا نیازهای مراحل بالاتر موضوعیت یابند. او تصریح کرد که ارضای نیازها پدیده همه یا هیچی نیست. علاوهبراین، ترتیب سلسلهمراتب نیازها براساس تفاوتهای فردی یا شرایط محیطی، انعطافپذیر است. برای مثال ممکن است در فردی نیاز به احترام مهمتر از نیاز به عشق باشد و
در فرد دیگر رضایت حاصل از خلاقیت اساسیترین نیازهای او را از گردونه خارج کند. طبق بازنگریهایی که در این نظریه صورت گرفته است، گفته میشود که هر رفتاری بهجای اینکه تحتتأثیر یک نیاز قرار داشته باشد، از چندین نیاز و چهبسا از همه نیازها تأثیر بپذیرد. روشن است که با برآوردهنشدن نیازهای انسان، تعادل روانشناختی او به هم خورده و رفتارهایی از او سر میزند که آن نیاز را برآورده کند. با مرور مجمل فوق، لازم است مشخص شود بیماری کووید 19 چه تأثیری بر مجموعه نیازهای انسان دارد. با توجه به اینکه نیازهای فیزیولوژیک و امنیت وقتی اهمیت مییابند که فرد از آنها محروم شود، تأثیر مهلک ویروس کرونا بر این دسته از نیازها بهخوبی کارگر افتاده است.
وقتی افراد برآورد کنند جوابگویی به نیازهای اولیهشان با مشکل مواجه خواهد شد، احتمالا در افراد آسیبپذیر ترس یا اضطراب و در عموم مردم نگرانی مستولی خواهد شد. از آنجایی که طبق نظریه مازلو رفتار فرد متأثر از انگیزهها است و انگیزهها نیز وقتی وارد میدان میشوند که قرار باشد نیازی برآورده شود، بهاینترتیب هجوم به فروشگاهها برای خرید مواد غذایی و تمیزکننده معنا مییابد. نیازهای امنیت در مواجهه با بیماری، در وهله اول خطر مشکلات اقتصادی را تشدید میکند. باوجوداین، پایبندی به توصیههای پزشکی، ماحصل نیاز به امنیت است که پیشگیری از بیماری را به ارمغان میآورد. نیازهای عشق و تعلقخاطر در تقابل با ترس، اضطراب و نگرانی حاصل از کووید 19 قرار میگیرد. با وجود اهمیت پیشگیرانه فاصلهگیری از دیگران، تماسهای غیرحضوری با عزیزان و دوستان در مقابله با انواع هیجانهای منفی فعلی، امری ضروری است. حمایتهای اجتماعی از گروههایی که به هر دلیل دور از خانواده به سر میبرند، به آنان کمک خواهد کرد که احساسات منفی ناشی از دوری را راحتتر تحمل کنند؛ کادر درمانی و خصوصا پرستاران که حجم قابلتوجهی از خدمات پزشکی به دوش آنان است،
سربازان، زندانیان و مشاغل اقماری در این دسته قرار میگیرند. درباره نیاز به احترام به نظر میرسد کسانی که به شکل متعادل سلامت خود را مدنظر قرار میدهند، در همهگیری ویروس کرونا بدون اینکه دچار وسواس شوند، درجه اقدامات پیشگیرانه خود را افزایش میدهند. از سوی دیگر احتمالا در این دوران، نیاز به احترام از سوی دیگران با وضعیت متناقضی مواجه میشود. در شرایط دشوار رفتارهای محترمانه در برخی از افراد افزایش مییابد. برای نمونه آنان در رانندگی بیشتر مبادی آداب میشوند؛ ولی در برخی دیگر از افراد، رفتارهای خودشیفته افزایش یافته و در موقعیتهای اجتماعی، منحصرا حق را به خود میدهند. بهاحتمالزیاد گروه اول جزء کسانی هستند که به اندازه کافی سواد سلامت روان دارند که همدلی آنان، افزایش احترام به دیگران را به دنبال داشته است و در نهایت درباره نیازهای خودشکوفایی و امور متعالی با یادآوری این نکته که برآوردهکردن آنها الزاما مشروط به برآورده شدنِ تماموکمال نیازهای رده پایینتر نیست، باید گفت در وضعیت فعلی نیاز به خودشکوفایی و امور متعالی در قالب نوعدوستی فضای مناسبی برای رشد دارد. شاید درحالحاضر مستعدترین افراد برای رسیدن
به بالاترین نقطه هرم نیازهای مازلو، کادر درمانی باشند، چراکه آنان بهواسطه تخصص و تجربه خود میتوانند جان بسیاری از مبتلایان را از مرگ نجات دهند. وقتی آنان این باور ذهنی را داشته باشند که وظیفه انسانیِ خطیری به دوش آنان است که میتوانند بیماران را از مرگ رهانیده و رنج و درد آنان را التیام بخشند، قطعا به کرات تجربه اوج را احساس خواهند کرد. این وضعیت، تأمیننشدن نیازهای ردهپایین را برای آنان تحملپذیر میکند؛ ولی مسئله این است که درصدی از کادر درمان به علت ترس و اضطراب حاصل از نیازهای اولیه، آمادگی لازم برای احساس کردن تجربیات اوج را نخواهند داشت. شناسایی این افراد و اِعمال مداخلات لازم نهتنها ضریب خطر آنان برای ابتلا به بیماری را کاهش میدهد بلکه بهرهوری کلی کادر درمان را نیز به دنبال خواهد داشت. جان کلام اینکه نیازهای بسیاری از مردم جهان به علت شیوع ویروس کرونا دستخوش تغییرات جدی شده است. آگاهی از مکانیسم برآوردهنشدن نیازها، کارکرد فردی و سیاستگذاری را به دنبال خواهد داشت. افراد- با آگاهی از اینکه وقتی نیازهای آنان به شیوههای معمول جواب ندهد، به دنبال شیوههای غیرمعمول خواهند رفت- میتوانند با
بهکارگیری توان حل مسئله خود، از روشهای عجولانه خودداری کنند. سیاستگذاران در اقصینقاط جهان که شاید هیچگاه تااینحد تحت فشار نبودهاند، میتوانند با تمرکز بر اهمیت نیازهای فیزیولوژیک و امنیت در رفتار افراد، سیاستهای خود را در وهله اول معطوف به گروههایی کنند که تأمین نیازهای اولیهشان با مشکلات جدی مواجه است. بهاحتمالزیاد فقر مطلق در بسیاری از کشورها افزایش یافته است. شناسایی این افراد و تأمین نیازهای آنان در رأس فعالیتهای هر دولتی قرار دارد. اولویت دوم دولتها پرداختن به گروههایی است که تداوم شرایط فعلی، آنان را با مشکلات جدی مواجه میکند. درحالحاضر بسیاری از کسبوکارهای خُرد در حال ارتزاق از سرمایه خود هستند. بدیهی است که آسیب جدی به سرمایههای مالی، آسیبهای روانشناختی آشکاری را در آنان به دنبال خواهد داشت که علاوه بر پیامدهای فردی، به جامعه نیز ضرر وارد خواهد کرد. تخصیص یارانههای ویژه برای آنان، علاوه بر جنبههای روانشناختی، پیشگیری از مخاطرات محتمل آتی خواهد بود. در پایان باید گفت ویروس کرونا ثابت کرد که نیازهای انسان در همه جوامع آنچنان تفاوتی با یکدیگر نداشته و شاید وقت آن رسیده باشد
دولتمردان جهانیتر فکر و سیاستگذاری کنند.