|

لزوم برنامه‌ریزی برای اقتصاد گردشگری

دکتر شهرود امیرانتخابی

در دو دهه گذشته این بحث به صورت گسترده شکل گرفته که اقتصاد گردشگری به دلیل تنوع و گستردگی و چند‌بخشی‌بودن می‌تواند به یکی از محرکه‌های توسعه تبدیل شود. مجمع جهانی اقتصاد و سازمان گردشگری جهانی سازمان ملل نیز بر اهمیت رشد گردشگری به‌عنوان فرصتی جدید برای توسعه در کشورهای در حال توسعه تأکید دارند. در این راستا شرط لازم، توسعه‌گرا‌ بودن یک کشور است؛ زیرا یک دولت توسعه‌گرا می‌کوشد گردشگری و اقتصاد گردشگری را به یکی از موتورهای محرکه توسعه تبدیل کند؛ مانند اتفاقی که در سال‌های اخیر در ترکیه و مالزی رخ داد. این دولت‌ها به دلیل توسعه‌گرا بودن و اولویت‌دادن به توسعه، اقتصاد گردشگری را هم در خدمت توسعه قرار دادند.

به طور کلی در ادبیات توسعه در علوم انسانی، توسعه‌گرا بودن دولت معنا و مفهوم خاصی دارد. در دهه 1970 میلادی این بحث مطرح شد که کشورهای توسعه‌یافته غربی مسیری را برای توسعه پیموده‌اند که الزاما در کشورهای دیگر قابل تکرار‌کردن نیست؛ بنابراین کشور‌ها باید متناسب با شرایط خود استراتژی توسعه اتخاذ کنند. به‌عنوان مثال نقش جامعه و جامعه مدنی و بخش خصوصی و آریستو‌کرات‌ها و حتی فئودال‌ها در توسعه غرب درخور‌توجه بوده است؛ در‌حالی‌که در جهان غیر‌غربی این نیروها چندان قوی نبوده‌اند. شاید به همین دلیل است که عده‌‌ای می‌گویند بار اصلی توسعه در این جوامع بر دوش دولت است. از نظر این عده در دنیای غیر‌غربی، دولت (و نه جامعه مدنی یا بخش خصوصی) باید و می‌تواند موتور محرک اصلی و برنامه‌ریز و هدایت‌کننده توسعه باشد و برای این کار لازم است دولت توسعه‌گرا باشد؛ به این معنا که دغدغه اصلی و شماره یک آن توسعه و پایبندی به الزامات آن در داخل و خارج باشد که لازمه توسعه‌گرا‌ بودن دولت است. برخی دیگر معتقدند: این شکل از توسعه‌گرایی پایدار نیست و می‌تواند در بلند‌مدت به ناامنی و بی‌ثباتی سیاسی منجر شود؛ بنابراین وجود درجه‌‌ای از دموکراسی برای ایجاد اجماع در فرایند توسعه به‌ویژه در کشورهای دارای تنوع سیاسی قومی و فرهنگی ضروری است؛ کما‌اینکه دولت توسعه‌گرای ترکیه ناگزیر از پرداختن به مسئله کردها و علوی‌ها شده است . نتیجه آنکه فرمول توسعه و ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا در جوامع مختلف متفاوت است؛ اما اگر دولتی توسعه‌گرا باشد، اقتصاد گردشگری در آن در کنار دیگر حوزه‌ها مثل صنعت و خدمات و صادرات و... به‌مثابه موتور محرکه توسعه تلقی شده و برای آن برنامه‌ریزی می‌شود.
اینکه چرا دولت‌ها توسعه‌گرا می‌شوند، دلایل مختلفی دارد. گاهی بحران‌های بسیار شدید اقتصادی دولت‌ها را وادار به توسعه‌گرایی می‌کند؛ مانند آنچه در برزیل و آرژانتین در دهه 1980 رخ داد. گاهی قدرت‌گرفتن یک گروه یا حزب خاص دارای تمایلات توسعه‌گرا موجب می‌شود دولت توسعه‌گرا شود؛ نظیر ترکیه و مالزی یا کره جنوبی و گاهی توسعه لازمه حفظ قدرت سیاسی یک گروه خاص می‌شود؛ مثل چین. بخشی از معضل ما در طراحی الگوی توسعه این است که در میان کشورهای نفت‌خیز مدلی از توسعه بدون اتکا به درآمد‌های نفتی وجود ندارد و عمده این دولت‌ها توزیع‌گرا و نه توسعه‌گرا هستند؛ بنابراین توسعه‌گرا‌ شدن این دولت‌ها ناگزیر به سرنوشت نفت گره خورده است. خوشبختانه یا شوربختانه در چند سال گذشته اتفاقاتی در بازار نفت به وجود آمده که تکیه بر درآمدهای نفتی را به‌عنوان درآمدهای پایدار و طولانی‌مدت با تردیدهای جدی مواجه کرده است. مهم‌ترین اتفاق همانا ظهور نفت شیل یا غیرمتعارف است که کشورهای غربی و در صدر آنها آمریکا اقدام به تولید آن می‌کنند و علت اصلی کاهش قیمت در چند سال اخیر ذکر شده است. اغلب کارشناسان و تحلیلگران بازار نفت معتقدند: قیمت نفت در چند سال آینده افزایش محسوسی نخواهد داشت و بالا‌بردن قیمت در چند سال گذشته برای آن بود که تولید نفت نامتعارف سودمند باشد. عده‌ای هم معتقدند: اصولا دوران اهمیت‌داشتن نفت به‌عنوان یک کالای راهبردی در حال سپری‌شدن است و در سال‌های پیش‌رو گاز اهمیت راهبردی پیدا خواهد کرد. این در حالی است که هزینه‌های دولتی در ایران و به‌ویژه هزینه‌های جاری آن و به‌ویژه حقوق کارمندان و پرداخت یارانه‌ها در سال‌های گذشته افزایش ‌یافته و این موجب افزایش هزینه‌های دولت شده است؛ بنابراین دولت نمی‌تواند در سال‌های آینده صرفا به درآمدهای نفتی تکیه کند. پس فارغ از اینکه کاهش درآمدهای نفتی در سال‌های آینده منجر به ظهور اجماعی درون‌حاکمیتی درباره توسعه‌گرایی بشود یا نشود، دولت یعنی قوه مجریه ناگزیر از یافتن منابع جایگزین درآمدی است و یکی از این منابع مهم همانا اقتصاد گردشگری است. دولت نمی‌تواند منتظر اجماع نظر درباره توسعه‌گرایی به جای توزیع‌گرایی باشد و ازاین‌رو باید برنامه‌ریزی برای اقتصاد گردشگری را در دستور کار خود قرار دهد.
* مدیرکل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گیلان

در دو دهه گذشته این بحث به صورت گسترده شکل گرفته که اقتصاد گردشگری به دلیل تنوع و گستردگی و چند‌بخشی‌بودن می‌تواند به یکی از محرکه‌های توسعه تبدیل شود. مجمع جهانی اقتصاد و سازمان گردشگری جهانی سازمان ملل نیز بر اهمیت رشد گردشگری به‌عنوان فرصتی جدید برای توسعه در کشورهای در حال توسعه تأکید دارند. در این راستا شرط لازم، توسعه‌گرا‌ بودن یک کشور است؛ زیرا یک دولت توسعه‌گرا می‌کوشد گردشگری و اقتصاد گردشگری را به یکی از موتورهای محرکه توسعه تبدیل کند؛ مانند اتفاقی که در سال‌های اخیر در ترکیه و مالزی رخ داد. این دولت‌ها به دلیل توسعه‌گرا بودن و اولویت‌دادن به توسعه، اقتصاد گردشگری را هم در خدمت توسعه قرار دادند.

به طور کلی در ادبیات توسعه در علوم انسانی، توسعه‌گرا بودن دولت معنا و مفهوم خاصی دارد. در دهه 1970 میلادی این بحث مطرح شد که کشورهای توسعه‌یافته غربی مسیری را برای توسعه پیموده‌اند که الزاما در کشورهای دیگر قابل تکرار‌کردن نیست؛ بنابراین کشور‌ها باید متناسب با شرایط خود استراتژی توسعه اتخاذ کنند. به‌عنوان مثال نقش جامعه و جامعه مدنی و بخش خصوصی و آریستو‌کرات‌ها و حتی فئودال‌ها در توسعه غرب درخور‌توجه بوده است؛ در‌حالی‌که در جهان غیر‌غربی این نیروها چندان قوی نبوده‌اند. شاید به همین دلیل است که عده‌‌ای می‌گویند بار اصلی توسعه در این جوامع بر دوش دولت است. از نظر این عده در دنیای غیر‌غربی، دولت (و نه جامعه مدنی یا بخش خصوصی) باید و می‌تواند موتور محرک اصلی و برنامه‌ریز و هدایت‌کننده توسعه باشد و برای این کار لازم است دولت توسعه‌گرا باشد؛ به این معنا که دغدغه اصلی و شماره یک آن توسعه و پایبندی به الزامات آن در داخل و خارج باشد که لازمه توسعه‌گرا‌ بودن دولت است. برخی دیگر معتقدند: این شکل از توسعه‌گرایی پایدار نیست و می‌تواند در بلند‌مدت به ناامنی و بی‌ثباتی سیاسی منجر شود؛ بنابراین وجود درجه‌‌ای از دموکراسی برای ایجاد اجماع در فرایند توسعه به‌ویژه در کشورهای دارای تنوع سیاسی قومی و فرهنگی ضروری است؛ کما‌اینکه دولت توسعه‌گرای ترکیه ناگزیر از پرداختن به مسئله کردها و علوی‌ها شده است . نتیجه آنکه فرمول توسعه و ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا در جوامع مختلف متفاوت است؛ اما اگر دولتی توسعه‌گرا باشد، اقتصاد گردشگری در آن در کنار دیگر حوزه‌ها مثل صنعت و خدمات و صادرات و... به‌مثابه موتور محرکه توسعه تلقی شده و برای آن برنامه‌ریزی می‌شود.
اینکه چرا دولت‌ها توسعه‌گرا می‌شوند، دلایل مختلفی دارد. گاهی بحران‌های بسیار شدید اقتصادی دولت‌ها را وادار به توسعه‌گرایی می‌کند؛ مانند آنچه در برزیل و آرژانتین در دهه 1980 رخ داد. گاهی قدرت‌گرفتن یک گروه یا حزب خاص دارای تمایلات توسعه‌گرا موجب می‌شود دولت توسعه‌گرا شود؛ نظیر ترکیه و مالزی یا کره جنوبی و گاهی توسعه لازمه حفظ قدرت سیاسی یک گروه خاص می‌شود؛ مثل چین. بخشی از معضل ما در طراحی الگوی توسعه این است که در میان کشورهای نفت‌خیز مدلی از توسعه بدون اتکا به درآمد‌های نفتی وجود ندارد و عمده این دولت‌ها توزیع‌گرا و نه توسعه‌گرا هستند؛ بنابراین توسعه‌گرا‌ شدن این دولت‌ها ناگزیر به سرنوشت نفت گره خورده است. خوشبختانه یا شوربختانه در چند سال گذشته اتفاقاتی در بازار نفت به وجود آمده که تکیه بر درآمدهای نفتی را به‌عنوان درآمدهای پایدار و طولانی‌مدت با تردیدهای جدی مواجه کرده است. مهم‌ترین اتفاق همانا ظهور نفت شیل یا غیرمتعارف است که کشورهای غربی و در صدر آنها آمریکا اقدام به تولید آن می‌کنند و علت اصلی کاهش قیمت در چند سال اخیر ذکر شده است. اغلب کارشناسان و تحلیلگران بازار نفت معتقدند: قیمت نفت در چند سال آینده افزایش محسوسی نخواهد داشت و بالا‌بردن قیمت در چند سال گذشته برای آن بود که تولید نفت نامتعارف سودمند باشد. عده‌ای هم معتقدند: اصولا دوران اهمیت‌داشتن نفت به‌عنوان یک کالای راهبردی در حال سپری‌شدن است و در سال‌های پیش‌رو گاز اهمیت راهبردی پیدا خواهد کرد. این در حالی است که هزینه‌های دولتی در ایران و به‌ویژه هزینه‌های جاری آن و به‌ویژه حقوق کارمندان و پرداخت یارانه‌ها در سال‌های گذشته افزایش ‌یافته و این موجب افزایش هزینه‌های دولت شده است؛ بنابراین دولت نمی‌تواند در سال‌های آینده صرفا به درآمدهای نفتی تکیه کند. پس فارغ از اینکه کاهش درآمدهای نفتی در سال‌های آینده منجر به ظهور اجماعی درون‌حاکمیتی درباره توسعه‌گرایی بشود یا نشود، دولت یعنی قوه مجریه ناگزیر از یافتن منابع جایگزین درآمدی است و یکی از این منابع مهم همانا اقتصاد گردشگری است. دولت نمی‌تواند منتظر اجماع نظر درباره توسعه‌گرایی به جای توزیع‌گرایی باشد و ازاین‌رو باید برنامه‌ریزی برای اقتصاد گردشگری را در دستور کار خود قرار دهد.
* مدیرکل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گیلان

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها