دیپلماسی هوشمند
کیهان برزگر . استاد روابط بینالملل
در کنار تمامی گرفتاریهای ویروس «همهگیر» کرونا برای زندگی روزمره اقتصادی- اجتمایی مردم و فعالیتهای معمول دولت، شاید بتوان تصویری فرصتگونه برای اتخاذ یک «دیپلماسی هوشمند» برای کشورمان ترسیم کرد. این فرصت در نتیجه شیفت کنونی از موضوعات اصلی عرصه سیاست بینالملل (بازیگری دولتها در عرصه جهانی) به موضوعات عرصه روابط بینالملل (تعامل همزمان دولتها و ملتها) و شکلگیری حوزههای جدیدی در همکاریهای منطقهای است. دو وظیفه مهم و سنتی یک سیاست خارجی موفق، برقراری تعادل بین رشد اقتصادی (تولید ثروت و رفاه برای شهروندان) و ایجاد امنیت (حفظ جان شهروندان و بقای کشور) است. هرچند سازه آرمانگرایانه بههمپیوستگی سیاسی- اقتصادی کشورها یا همان «جهانیشدن» همچنان طرفدارانی در عرصه بینالمللی دارد، اما واقعیت این است که کشورها همیشه به حفظ منافع، رفاه و امنیت شهروندان خود اولویت میدهند. در این راستا، دستگاه دیپلماسی وظیفه دارد تا افکار عمومی جامعه خود را از روندهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی واقعی و جاری در جهان آگاه کرده و با برقراری نوعی تعادل بین «منابع و امکانات ملی» و «محدودیتهای استراتژیک»، یک دیپلماسی هوشمند را در حوزههای نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی خود تعریف و عملیاتی کند.
دولت ایران بهراستی خواهان تنشزدایی و تقویت همکاری سیاسی- اقتصادی در منطقه و جهان برای رشد اقتصادی است؛ اما معمای سیاست خارجی ایران این است که اصل رشد اقتصادی آن با اصل دیگر، یعنی حفظ امنیت و بازدارندگی تهدیدها، همانند تروریسم و تهدید مستقیم نظامی بیگانگان که اتفاقا همگی از درون منطقه برمیخیزند، اغلب در تضاد قرار میگیرد. یک نگاه دقیق به تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد که حفظ امنیت با تمامی امکانات موجود در شرایط بحران، بهطور ذاتی در اولویت دولتها قرار میگیرد. تمرکز اصلی تهدیدات اقتصادی و سیاسی- امنیتی در منطقه برای ایران، رژیمهای دشمن و رقیب یا در اکثر موارد رهبران آنها مثل ترامپ، نتانیاهو، بنسلمان، بنزاید و... هستند، نه مردم این کشورها؛ برای مثال، ترامپ، حکومتهای اروپایی را با تهدید به انتقام اقتصادی در صورت سرپیچی از تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران میترساند یا به رهبران رژیمهای سعودی، امارات و اسرائیل امید میدهد که با مهار قدرت منطقهای ایران برای آنها تضمینهای امنیتی فراهم میکند. شیوع ویروس کرونا یک لحظه تاریخی در تقویت نزدیکی و بههمپیوستگی ملتهاست. اکنون سازه فکری جدیدی در نوع نگاه ملتها به سیاست حکومتها در مواجهه با بحران ناشناخته کرونا شکل میگیرد که اغلب هم توأم با بدبینی و بیاعتمادی است؛ درواقع، جوامع انسانی اکنون خواهان نوعی «حکمرانی هوشمند» هستند که در درجه نخست و در یک جریان دوطرفه، حکومتها به مردم «موضوعیت» و «نقش» بیشتری بدهند و از آنها درخواست کمک و همکاری کنند. کرونا نشان داد که قویترین کشورها هم بدون کمک و اعتماد مردم، ظرفیت و امکانات کافی برای مواجهه با چنین بحرانهایی را ندارند؛ برای نمونه، نقش و همکاری مردم در استفاده درست از فناوری فضای مجازی برای تداوم زندگی روزمره در حفظ «امنیت هوشمند سلامت» یک ضرورت است.
همزمان شیوع این ویروس، یک نگاه نو در جوامع انسانی نسبت به ارزش همکاریهای منطقهای در شرایط بحران، بهویژه در حوزه امنیت سلامت و امنیت اقتصادی بهوجود آورده است؛ به عبارت دیگر، جهانیشدن و وابستگی متقابل اقتصادی و سیاسی از شکل سنتی خود خارج شده و در قالب همکاریهای جدید منطقهای تجلی مییابد. بنابراین در نتیجه تجمیع همکاریهای منطقهای است که انباشت سلامت، اقتصاد و امنیت شکل میگیرد. این تحول، یک فرصت برای سیاست خارجی کشورمان بهمنظور حل معمای پیشبرد همزمان تنشزدایی و حفظ امنیت ازطریق توسعه همکاری منطقهای در حوزههای جدید است. در دوران کرونا، دیپلماسی بهداشت، دیپلماسی پزشکی و سلامت، دیپلماسی سایبری و دیجیتالی، دیپلماسی فناوری، دیپلماسی محیط زیست و...، فراتر از مفاهیم غالب و سنتی در منطقه همانند دیپلماسی جنگ و بحران، منازعه ژئوپلیتیک، تروریسم، امنیت انرژی و...، معنا و ضرورت مییابند. همکاری در این حوزهها هم حساسیت کمتری در محیط پرتنش سیاست خارجی و بینالملل کنونی دارد. بیتردید در دوران پساکرونا، بر ارزش توسعه سازمانهای همکاری منطقهای در حوزههای جدید و با تمرکز بر دولتهای قدرتمندی مانند ایران افزوده میشود. نهایتا اینکه رقبا و دشمنان، شیوع بحران کرونا در کنار تحریمهای سخت اقتصادی آمریکا را عاملی برای تضعیف قدرت ملی کشورمان و بهتبع آن تضعیف جایگاه منطقهای ایران میبینند. مهار سریع کرونا با یک رویکرد ملی قوی و ازطریق حکمرانی هوشمند که در بالا اشاره شد، بر اعتبار منطقهای و جهانی ایران میافزاید. کرونا فضاهای جدیدی برای گسترش دیپلماسی کشورمان در حوزههای جدید فراهم میکند که میتواند زمینهای برای پیشبرد یک دیپلماسی فعالتر و حلالمسائلی درراستای تسریع ابتکارات صلح در سوریه، یمن، افغانستان و... باشد. در چنین شرایطی، دیپلماسی هوشمند بهطور همزمان میتواند به دو اصل «رشد اقتصادی» ازطریق تقویت همکاری منطقهای و «تولید امنیت» ازطریق تقویت جایگاه منطقهای کشورمان، البته بادرنظرگرفتن منابع و امکانات موجود، توجه کند.
در کنار تمامی گرفتاریهای ویروس «همهگیر» کرونا برای زندگی روزمره اقتصادی- اجتمایی مردم و فعالیتهای معمول دولت، شاید بتوان تصویری فرصتگونه برای اتخاذ یک «دیپلماسی هوشمند» برای کشورمان ترسیم کرد. این فرصت در نتیجه شیفت کنونی از موضوعات اصلی عرصه سیاست بینالملل (بازیگری دولتها در عرصه جهانی) به موضوعات عرصه روابط بینالملل (تعامل همزمان دولتها و ملتها) و شکلگیری حوزههای جدیدی در همکاریهای منطقهای است. دو وظیفه مهم و سنتی یک سیاست خارجی موفق، برقراری تعادل بین رشد اقتصادی (تولید ثروت و رفاه برای شهروندان) و ایجاد امنیت (حفظ جان شهروندان و بقای کشور) است. هرچند سازه آرمانگرایانه بههمپیوستگی سیاسی- اقتصادی کشورها یا همان «جهانیشدن» همچنان طرفدارانی در عرصه بینالمللی دارد، اما واقعیت این است که کشورها همیشه به حفظ منافع، رفاه و امنیت شهروندان خود اولویت میدهند. در این راستا، دستگاه دیپلماسی وظیفه دارد تا افکار عمومی جامعه خود را از روندهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی واقعی و جاری در جهان آگاه کرده و با برقراری نوعی تعادل بین «منابع و امکانات ملی» و «محدودیتهای استراتژیک»، یک دیپلماسی هوشمند را در حوزههای نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی خود تعریف و عملیاتی کند.
دولت ایران بهراستی خواهان تنشزدایی و تقویت همکاری سیاسی- اقتصادی در منطقه و جهان برای رشد اقتصادی است؛ اما معمای سیاست خارجی ایران این است که اصل رشد اقتصادی آن با اصل دیگر، یعنی حفظ امنیت و بازدارندگی تهدیدها، همانند تروریسم و تهدید مستقیم نظامی بیگانگان که اتفاقا همگی از درون منطقه برمیخیزند، اغلب در تضاد قرار میگیرد. یک نگاه دقیق به تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد که حفظ امنیت با تمامی امکانات موجود در شرایط بحران، بهطور ذاتی در اولویت دولتها قرار میگیرد. تمرکز اصلی تهدیدات اقتصادی و سیاسی- امنیتی در منطقه برای ایران، رژیمهای دشمن و رقیب یا در اکثر موارد رهبران آنها مثل ترامپ، نتانیاهو، بنسلمان، بنزاید و... هستند، نه مردم این کشورها؛ برای مثال، ترامپ، حکومتهای اروپایی را با تهدید به انتقام اقتصادی در صورت سرپیچی از تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران میترساند یا به رهبران رژیمهای سعودی، امارات و اسرائیل امید میدهد که با مهار قدرت منطقهای ایران برای آنها تضمینهای امنیتی فراهم میکند. شیوع ویروس کرونا یک لحظه تاریخی در تقویت نزدیکی و بههمپیوستگی ملتهاست. اکنون سازه فکری جدیدی در نوع نگاه ملتها به سیاست حکومتها در مواجهه با بحران ناشناخته کرونا شکل میگیرد که اغلب هم توأم با بدبینی و بیاعتمادی است؛ درواقع، جوامع انسانی اکنون خواهان نوعی «حکمرانی هوشمند» هستند که در درجه نخست و در یک جریان دوطرفه، حکومتها به مردم «موضوعیت» و «نقش» بیشتری بدهند و از آنها درخواست کمک و همکاری کنند. کرونا نشان داد که قویترین کشورها هم بدون کمک و اعتماد مردم، ظرفیت و امکانات کافی برای مواجهه با چنین بحرانهایی را ندارند؛ برای نمونه، نقش و همکاری مردم در استفاده درست از فناوری فضای مجازی برای تداوم زندگی روزمره در حفظ «امنیت هوشمند سلامت» یک ضرورت است.
همزمان شیوع این ویروس، یک نگاه نو در جوامع انسانی نسبت به ارزش همکاریهای منطقهای در شرایط بحران، بهویژه در حوزه امنیت سلامت و امنیت اقتصادی بهوجود آورده است؛ به عبارت دیگر، جهانیشدن و وابستگی متقابل اقتصادی و سیاسی از شکل سنتی خود خارج شده و در قالب همکاریهای جدید منطقهای تجلی مییابد. بنابراین در نتیجه تجمیع همکاریهای منطقهای است که انباشت سلامت، اقتصاد و امنیت شکل میگیرد. این تحول، یک فرصت برای سیاست خارجی کشورمان بهمنظور حل معمای پیشبرد همزمان تنشزدایی و حفظ امنیت ازطریق توسعه همکاری منطقهای در حوزههای جدید است. در دوران کرونا، دیپلماسی بهداشت، دیپلماسی پزشکی و سلامت، دیپلماسی سایبری و دیجیتالی، دیپلماسی فناوری، دیپلماسی محیط زیست و...، فراتر از مفاهیم غالب و سنتی در منطقه همانند دیپلماسی جنگ و بحران، منازعه ژئوپلیتیک، تروریسم، امنیت انرژی و...، معنا و ضرورت مییابند. همکاری در این حوزهها هم حساسیت کمتری در محیط پرتنش سیاست خارجی و بینالملل کنونی دارد. بیتردید در دوران پساکرونا، بر ارزش توسعه سازمانهای همکاری منطقهای در حوزههای جدید و با تمرکز بر دولتهای قدرتمندی مانند ایران افزوده میشود. نهایتا اینکه رقبا و دشمنان، شیوع بحران کرونا در کنار تحریمهای سخت اقتصادی آمریکا را عاملی برای تضعیف قدرت ملی کشورمان و بهتبع آن تضعیف جایگاه منطقهای ایران میبینند. مهار سریع کرونا با یک رویکرد ملی قوی و ازطریق حکمرانی هوشمند که در بالا اشاره شد، بر اعتبار منطقهای و جهانی ایران میافزاید. کرونا فضاهای جدیدی برای گسترش دیپلماسی کشورمان در حوزههای جدید فراهم میکند که میتواند زمینهای برای پیشبرد یک دیپلماسی فعالتر و حلالمسائلی درراستای تسریع ابتکارات صلح در سوریه، یمن، افغانستان و... باشد. در چنین شرایطی، دیپلماسی هوشمند بهطور همزمان میتواند به دو اصل «رشد اقتصادی» ازطریق تقویت همکاری منطقهای و «تولید امنیت» ازطریق تقویت جایگاه منطقهای کشورمان، البته بادرنظرگرفتن منابع و امکانات موجود، توجه کند.