نفي منظومهها در ايران
سيدمصطفي هاشميطبا
مايل بودم بهجاي منظومه همان کلمه سامانه يا سيستم را بهکار ببرم که در فارسي برخي نيز به آن نظام ميگويند، اما بهنظر ميرسد کلمه منظومه ترجمه بهتري براي اين نوشته باشد. در اين مختصر بر آنم که بگويم در بسياري از موارد وقتي مطلبي را ميخواهیم مطرح يا بيان کنیم و به آن بينديشيم فراموش ميکنيم که جوانب آن را بسنجيم و بهقول اصفهانيها «گز نکرده پاره ميکنيم». از قِبَل اين طرز انديشيدن ضربههايي ميخوريم که اصلاح نتايج آن گاه ممکن و مقدور نيست. اگر افراد عامي و عادي که فاقد تحصيلات لازم و سابقه اجرائي و کار گروهي هستند، چنين عمل کنند شايد بر آنها حرجي نباشد اما انتظار ميرود افرادي که در مسئوليتهاي مختلف و در سطح بالاي تصميمگيري کشور قرار دارند، اندکي به ابعاد مسائل مطروحه در منظومههايي که هستند، بينديشند. رئيس محترم ديوان محاسبات در گزارش به مجلس با طرح موضوع مصارف ارزي در کشور، بهظاهر حسب اطلاعات آذرماه سال 98 گفتند که 8.4 ميليارد دلار ارز به کشور بازنگشته است و البته در توضيحات بعدي خود و پس از اعتراض رئيسجمهور و توضيحات رئيس بانک مرکزي گفتند که حتي يک دلار هم مفقود نشده است. از طرف ديگر، رئيسجمهور هم فرمودند گزارش رئيس ديوان محاسبات صد درصد غلط است. البته نگفتند که صد درصد يعني چه؟
اگر به کسي بگویيم از يک تا صد بشمار و او يک عدد را جا بیندازد، آيا ميتوانيم بگویيم صد درصد اشتباه کرده است؟ اگر بر اين تفکر باشيم ميتوانيم بگویيم کارهاي دولت آقاي روحاني صد درصد غلط بوده است. حتما ميتوان گفت که گزارش رئيس ديوان محاسبات اشتباهاتي داشته است کما اينکه رئيس بانک مرکزي در توضيحات خود در حد چند صد میلیون دلار ارجاعي به تعزيرات يا قابل ارجاع به قوه قضائيه را قبول کردند. هم رئيس ديوان محاسبات اطلاعاتی بهروزنشده، ناقص و غيرروشن ارائه داد و هم رئيسجمهور اصلا معني صد درصد غلط را به اشتباه بهکار بردند و بيم آن ميرود که رئيس ديوان محاسبات در مقام حمله سياسي به دولت و رئيسجمهور در مقام تبرئه زيرمجموعه خود به نحو غيرمنطقي و غيرممکن، عبارت صد درصد را بهکار برده باشند. البته نبايد فراموش کنيم که دولتها، ازجمله دولت نهم و دهم و همچنين دولت يازدهم و دوازدهم، مثل ساير دولتها اصلا متوجه ارزش ارزي که با زحمت و تلاش مجدانه کارکنان نفت بهدست ميآيد و ارزش خون اقتصادي ملت را دارد، نیستند بلکه از ارز گرانبها بهجاي توسعه کشور، ايجاد اشتغال پايدار، براي گذران دولت خود استفاده ميکنند. اگر بگویيم دوستان
منظومه ارزي را نميشناسند يا منظومه فکريشان در تحليل و بيان مطالب ناقص است، به طرح فاجعهاي اقدام کردهايم و تنها آن را بهحساب جهتگيري ميگذاريم و البته نبايد فکر کرد که در همه دولتها بخش مهمي از ارز کشور بهمعناي عام براي اداره کشور و رضايت سطحي جامعه به تاراج رفته است. حال چند بيان ديگر را هم مثال ميزنيم؛ دولت در جريان اقدامات ترميمي براي هزينههاي مردم ضعيفالبنيه اقتصادي اعلام کرد که يک ميليون تومان وام با بهره 12درصد به آنها داده ميشود و اقساط آن از محل يارانه تأمين ميشود. اين روش مورد اعتراض قرار گرفت و سازمان برنامه بعدا اعلام کرد که اين وام قرضالحسنه است و فقط چهار درصد کارمزد دارد. به اين کاري ندارم که اين رقم فقط معادل 62 دلار است، بلکه ميخواهم بگويم مگر اندکي انديشه در سازمان برنامه، هيئت دولت و سخنگوي محترم آن وجود ندارد که امري بدين سادگي را تحليل کند و با درايت تصميم بگيرد که تلون مزاج خود را چنين به رخ منتقدان ميکشانند؟ البته از سازمان برنامه و دولتي که خود را عاجز از قطع يارانه ثروتمندان نشان ميدهد بيش از اين انتظار نميرود. اگر منظومههاي فکري و اجرائي در داخل کشور دچار سردرگمي
نميشود، چارهکردن نتايج آن بسيار مشکل و هزينهساز است. به مسئله شيوع کرونا در کشور نگاه کنيم؛ درحاليکه مرجع رسمي اين امر در کشور وزارت بهداشت است ببينيد چه آش شلهقلمکاري در کشور در جريان است و خود وزارت بهداشت هم ظاهرا در برخورد با مسائل و افراد، خفض جناح ميکند. ابتدا ازسوي فردی ملبس به لباس روحانيت پنبه آغشته به روغن بنفشه توصيه ميشود. شخص ديگري درباره مصرف دو ليوان آب ليموسنگي ميگويد، در فضاي مجازي قرقره آبنمک توصيه ميشود. تزريق ويتامينسی توصيه ميشود، مصرف کورتون در بيماران بدحال مفيد اعلام ميشود. داروي فايپراوير مطرح ميشود که نتيجه داده است، ولي وزارت بهداشت آن را براي افراد خاص ذخيره کرده است. خوردن ادرار شتر براي شفاي همه بيماريها اعلام ميشود. بخور آب جوش و اکاليپتوس و بوکردن نارنج و پرتقال توصيه ميشود و سرانجام دستگاهي مطرح ميشود که از فاصله در عرض چند ثانيه بيماران کرونايي را تشخيص ميدهد. در اين میان، سخنگوي وزارت بهداشت بهجاي آنکه در منظومه طب علمي ذهن مردم را روشن کند که کدام درست است و کدام غلط و کدام خنثي و بيضرر، فقط به اعلام آمار بيماران و بهبوديافتگان و درگذشتگان
ميپردازد؛ گويي منظومه علمي طب در خود سرگرداني ميبيند و مردم هم حق دارند که سرگردان شوند و ميبینيم که آنقدر مسائل را به مسامحه ميگذارند و از تحليل بجاي آن خودداري ميکنند که در سيماي جمهوري اسلامي فردي ميآيد و ميگويد نارنج يا پرتقال را بو کنيد، کرونا نميگيريد.
اين ميان مردم چه گناهي کردهاند که بايد اطلاعات مختلف و متضاد را از منابع گوناگون بشنوند و ندانند کدام درست است و کدام غلط. مثالهاي متعددي در اين زمينه هست. اخيرا بياناتي از دادستان محترم کل کشور در نقد آقاي احمدينژاد منتشر شده که انسان را هاج و واج ميکند. اگر دادستان محترم کشور بهعنوان مدعيالعموم به حرفهاي خود اعتقاد دارند، حتما ميدانند که ايشان عضو تشخيص مصلحت نظام هستند و حضور چنين عنصري با توصيفات ايشان هيچ تناسبي با مسئوليت او ندارد و دادستان کل کشور تنها مرجعي است که ميتواند اقدامات قانوني عليه فردي که صفات حسنه او را به زبان آوردهاند بهعمل آورد.
آيا واقعا منظومههاي مختلف در ايران اينچنين دچار کندذهني، خستگي، بيحوصلگي و محافظهکارياند که مشهودات و بديهيات را ملاحظه نميکنند و دست و پايشان به پايههاي ميز بسته شده است؟
مايل بودم بهجاي منظومه همان کلمه سامانه يا سيستم را بهکار ببرم که در فارسي برخي نيز به آن نظام ميگويند، اما بهنظر ميرسد کلمه منظومه ترجمه بهتري براي اين نوشته باشد. در اين مختصر بر آنم که بگويم در بسياري از موارد وقتي مطلبي را ميخواهیم مطرح يا بيان کنیم و به آن بينديشيم فراموش ميکنيم که جوانب آن را بسنجيم و بهقول اصفهانيها «گز نکرده پاره ميکنيم». از قِبَل اين طرز انديشيدن ضربههايي ميخوريم که اصلاح نتايج آن گاه ممکن و مقدور نيست. اگر افراد عامي و عادي که فاقد تحصيلات لازم و سابقه اجرائي و کار گروهي هستند، چنين عمل کنند شايد بر آنها حرجي نباشد اما انتظار ميرود افرادي که در مسئوليتهاي مختلف و در سطح بالاي تصميمگيري کشور قرار دارند، اندکي به ابعاد مسائل مطروحه در منظومههايي که هستند، بينديشند. رئيس محترم ديوان محاسبات در گزارش به مجلس با طرح موضوع مصارف ارزي در کشور، بهظاهر حسب اطلاعات آذرماه سال 98 گفتند که 8.4 ميليارد دلار ارز به کشور بازنگشته است و البته در توضيحات بعدي خود و پس از اعتراض رئيسجمهور و توضيحات رئيس بانک مرکزي گفتند که حتي يک دلار هم مفقود نشده است. از طرف ديگر، رئيسجمهور هم فرمودند گزارش رئيس ديوان محاسبات صد درصد غلط است. البته نگفتند که صد درصد يعني چه؟
اگر به کسي بگویيم از يک تا صد بشمار و او يک عدد را جا بیندازد، آيا ميتوانيم بگویيم صد درصد اشتباه کرده است؟ اگر بر اين تفکر باشيم ميتوانيم بگویيم کارهاي دولت آقاي روحاني صد درصد غلط بوده است. حتما ميتوان گفت که گزارش رئيس ديوان محاسبات اشتباهاتي داشته است کما اينکه رئيس بانک مرکزي در توضيحات خود در حد چند صد میلیون دلار ارجاعي به تعزيرات يا قابل ارجاع به قوه قضائيه را قبول کردند. هم رئيس ديوان محاسبات اطلاعاتی بهروزنشده، ناقص و غيرروشن ارائه داد و هم رئيسجمهور اصلا معني صد درصد غلط را به اشتباه بهکار بردند و بيم آن ميرود که رئيس ديوان محاسبات در مقام حمله سياسي به دولت و رئيسجمهور در مقام تبرئه زيرمجموعه خود به نحو غيرمنطقي و غيرممکن، عبارت صد درصد را بهکار برده باشند. البته نبايد فراموش کنيم که دولتها، ازجمله دولت نهم و دهم و همچنين دولت يازدهم و دوازدهم، مثل ساير دولتها اصلا متوجه ارزش ارزي که با زحمت و تلاش مجدانه کارکنان نفت بهدست ميآيد و ارزش خون اقتصادي ملت را دارد، نیستند بلکه از ارز گرانبها بهجاي توسعه کشور، ايجاد اشتغال پايدار، براي گذران دولت خود استفاده ميکنند. اگر بگویيم دوستان
منظومه ارزي را نميشناسند يا منظومه فکريشان در تحليل و بيان مطالب ناقص است، به طرح فاجعهاي اقدام کردهايم و تنها آن را بهحساب جهتگيري ميگذاريم و البته نبايد فکر کرد که در همه دولتها بخش مهمي از ارز کشور بهمعناي عام براي اداره کشور و رضايت سطحي جامعه به تاراج رفته است. حال چند بيان ديگر را هم مثال ميزنيم؛ دولت در جريان اقدامات ترميمي براي هزينههاي مردم ضعيفالبنيه اقتصادي اعلام کرد که يک ميليون تومان وام با بهره 12درصد به آنها داده ميشود و اقساط آن از محل يارانه تأمين ميشود. اين روش مورد اعتراض قرار گرفت و سازمان برنامه بعدا اعلام کرد که اين وام قرضالحسنه است و فقط چهار درصد کارمزد دارد. به اين کاري ندارم که اين رقم فقط معادل 62 دلار است، بلکه ميخواهم بگويم مگر اندکي انديشه در سازمان برنامه، هيئت دولت و سخنگوي محترم آن وجود ندارد که امري بدين سادگي را تحليل کند و با درايت تصميم بگيرد که تلون مزاج خود را چنين به رخ منتقدان ميکشانند؟ البته از سازمان برنامه و دولتي که خود را عاجز از قطع يارانه ثروتمندان نشان ميدهد بيش از اين انتظار نميرود. اگر منظومههاي فکري و اجرائي در داخل کشور دچار سردرگمي
نميشود، چارهکردن نتايج آن بسيار مشکل و هزينهساز است. به مسئله شيوع کرونا در کشور نگاه کنيم؛ درحاليکه مرجع رسمي اين امر در کشور وزارت بهداشت است ببينيد چه آش شلهقلمکاري در کشور در جريان است و خود وزارت بهداشت هم ظاهرا در برخورد با مسائل و افراد، خفض جناح ميکند. ابتدا ازسوي فردی ملبس به لباس روحانيت پنبه آغشته به روغن بنفشه توصيه ميشود. شخص ديگري درباره مصرف دو ليوان آب ليموسنگي ميگويد، در فضاي مجازي قرقره آبنمک توصيه ميشود. تزريق ويتامينسی توصيه ميشود، مصرف کورتون در بيماران بدحال مفيد اعلام ميشود. داروي فايپراوير مطرح ميشود که نتيجه داده است، ولي وزارت بهداشت آن را براي افراد خاص ذخيره کرده است. خوردن ادرار شتر براي شفاي همه بيماريها اعلام ميشود. بخور آب جوش و اکاليپتوس و بوکردن نارنج و پرتقال توصيه ميشود و سرانجام دستگاهي مطرح ميشود که از فاصله در عرض چند ثانيه بيماران کرونايي را تشخيص ميدهد. در اين میان، سخنگوي وزارت بهداشت بهجاي آنکه در منظومه طب علمي ذهن مردم را روشن کند که کدام درست است و کدام غلط و کدام خنثي و بيضرر، فقط به اعلام آمار بيماران و بهبوديافتگان و درگذشتگان
ميپردازد؛ گويي منظومه علمي طب در خود سرگرداني ميبيند و مردم هم حق دارند که سرگردان شوند و ميبینيم که آنقدر مسائل را به مسامحه ميگذارند و از تحليل بجاي آن خودداري ميکنند که در سيماي جمهوري اسلامي فردي ميآيد و ميگويد نارنج يا پرتقال را بو کنيد، کرونا نميگيريد.
اين ميان مردم چه گناهي کردهاند که بايد اطلاعات مختلف و متضاد را از منابع گوناگون بشنوند و ندانند کدام درست است و کدام غلط. مثالهاي متعددي در اين زمينه هست. اخيرا بياناتي از دادستان محترم کل کشور در نقد آقاي احمدينژاد منتشر شده که انسان را هاج و واج ميکند. اگر دادستان محترم کشور بهعنوان مدعيالعموم به حرفهاي خود اعتقاد دارند، حتما ميدانند که ايشان عضو تشخيص مصلحت نظام هستند و حضور چنين عنصري با توصيفات ايشان هيچ تناسبي با مسئوليت او ندارد و دادستان کل کشور تنها مرجعي است که ميتواند اقدامات قانوني عليه فردي که صفات حسنه او را به زبان آوردهاند بهعمل آورد.
آيا واقعا منظومههاي مختلف در ايران اينچنين دچار کندذهني، خستگي، بيحوصلگي و محافظهکارياند که مشهودات و بديهيات را ملاحظه نميکنند و دست و پايشان به پايههاي ميز بسته شده است؟