سقوط مرگبار پسر جوان؛ قتل یا خودکشی
شرق: درخواست محاکمه پنج جوان به اتهام قتل از سوی اولیایدم در حالی مطرح شد که متهمان به دادگاه گفتند دوستشان در پی یک عشق نافرجام خودش را کشته است. به گزارش خبرنگار ما، جلسه رسیدگی به این پرونده به دلیل اعتراض اولیایدم به قرار منع تعقیب متهمان که در دادسرا صادر شده بود، برگزار شد. در ابتدای جلسه، والدین جوانی 32 ساله شکایت خود را مطرح کردند و مدعی شدند که فرزندشان به دست پنج دوستش کشته شده است. آنها گفتند: پسر ما مشکلی نداشت و قصد خودکشی هم نداشت، دوستانش قبلا هم یکبار به خانه ما آمده و دعوا کرده بودند و اگر ما بهموقع نرسیده بودیم، قتلی اتفاق افتاده بود و باز هم میگوییم آنها به دلیل خشونت زیادی که حین مستی دارند پسر ما را کشتهاند. در ادامه، متهمان یکبهیک در جایگاه قرار گرفتند. آنها همگی ادعا کردند متوفی در پی یک شکست عشقی دست به خودکشی زده است. یکی از متهمان گفت: شب همگی در خانه ما بودیم. ما با اردوان سالهای زیادی بود که دوست بودیم. از دوران دبستان همدیگر را میشناختیم و همگی هممحلی بودیم. یک سال قبل از این حادثه مقتول با دختری به نام الناز دوست شد. اردوان خیلی الناز را دوست داشت و رابطه خوبی با هم داشتند. الناز کتابهایی به اردوان میداد که روان اردوان را بههم ریخته بود. هرچه بیشتر از این کتابها میخواند، بیشتر افسرده میشد. در آن زمان وضع روحیاش خوب نبود تا اینکه رابطهاش با الناز بههم خورد. الناز با ترککردن اردوان انگار ضربه نهایی را به او زد. اردوان مدام گریه میکرد. میگفت باید خودش را بکشد و تحمل این زندگی را ندارد. حتی گفت فال گرفته و فکر میکند به زودی میمیرد. وی گفت: اردوان چندبار دست به خودکشی زده بود. او یکبار که با هم به شمال رفته بودیم، آنجا دست به خودکشی زد و وارد آب شد. ما سعی میکردیم او را از آب بیرون بیاوریم، اما نمیتوانستیم. تا اینکه برادرش وارد شد و گریه کرد و از او خواست که این کار را نکند. اردوان به برادرش وابستگی شدیدی داشت. او همیشه نگران برادرش بود و میگفت نمیداند بعد از او چه بلایی سر برادرش میآید. روز حادثه وقتی مشروب خورد، دوباره به گریه افتاد. وقتی مشروب میخورد، خیلی گریه میکرد. ناراحت بود. ما آرامش کردیم. به سمت بالکن رفت. فکر کردیم میخواهد سیگار بکشد، چون معمولا در بالکن سیگار میکشید. در یک لحظه من دیدم از روی نردههای بالکن عبور کرد و آنطرف ایستاد. دویدم تا او را بگیرم، اما نتوانستم. اردوان قویهیکل بود و زورم به او نرسید و وی خودش را پرت کرد.
شرق: درخواست محاکمه پنج جوان به اتهام قتل از سوی اولیایدم در حالی مطرح شد که متهمان به دادگاه گفتند دوستشان در پی یک عشق نافرجام خودش را کشته است. به گزارش خبرنگار ما، جلسه رسیدگی به این پرونده به دلیل اعتراض اولیایدم به قرار منع تعقیب متهمان که در دادسرا صادر شده بود، برگزار شد. در ابتدای جلسه، والدین جوانی 32 ساله شکایت خود را مطرح کردند و مدعی شدند که فرزندشان به دست پنج دوستش کشته شده است. آنها گفتند: پسر ما مشکلی نداشت و قصد خودکشی هم نداشت، دوستانش قبلا هم یکبار به خانه ما آمده و دعوا کرده بودند و اگر ما بهموقع نرسیده بودیم، قتلی اتفاق افتاده بود و باز هم میگوییم آنها به دلیل خشونت زیادی که حین مستی دارند پسر ما را کشتهاند. در ادامه، متهمان یکبهیک در جایگاه قرار گرفتند. آنها همگی ادعا کردند متوفی در پی یک شکست عشقی دست به خودکشی زده است. یکی از متهمان گفت: شب همگی در خانه ما بودیم. ما با اردوان سالهای زیادی بود که دوست بودیم. از دوران دبستان همدیگر را میشناختیم و همگی هممحلی بودیم. یک سال قبل از این حادثه مقتول با دختری به نام الناز دوست شد. اردوان خیلی الناز را دوست داشت و رابطه خوبی با هم داشتند. الناز کتابهایی به اردوان میداد که روان اردوان را بههم ریخته بود. هرچه بیشتر از این کتابها میخواند، بیشتر افسرده میشد. در آن زمان وضع روحیاش خوب نبود تا اینکه رابطهاش با الناز بههم خورد. الناز با ترککردن اردوان انگار ضربه نهایی را به او زد. اردوان مدام گریه میکرد. میگفت باید خودش را بکشد و تحمل این زندگی را ندارد. حتی گفت فال گرفته و فکر میکند به زودی میمیرد. وی گفت: اردوان چندبار دست به خودکشی زده بود. او یکبار که با هم به شمال رفته بودیم، آنجا دست به خودکشی زد و وارد آب شد. ما سعی میکردیم او را از آب بیرون بیاوریم، اما نمیتوانستیم. تا اینکه برادرش وارد شد و گریه کرد و از او خواست که این کار را نکند. اردوان به برادرش وابستگی شدیدی داشت. او همیشه نگران برادرش بود و میگفت نمیداند بعد از او چه بلایی سر برادرش میآید. روز حادثه وقتی مشروب خورد، دوباره به گریه افتاد. وقتی مشروب میخورد، خیلی گریه میکرد. ناراحت بود. ما آرامش کردیم. به سمت بالکن رفت. فکر کردیم میخواهد سیگار بکشد، چون معمولا در بالکن سیگار میکشید. در یک لحظه من دیدم از روی نردههای بالکن عبور کرد و آنطرف ایستاد. دویدم تا او را بگیرم، اما نتوانستم. اردوان قویهیکل بود و زورم به او نرسید و وی خودش را پرت کرد.