|

سرمايه‌داري تجسسي توهم يا واقعيت؟

قادر باستاني- پژوهشگر رسانه‌هاي اجتماعي

زندگي بدون نت، کابوسي براي بشر امروز است. شيوع سهمگين ويروس کرونا، اهميت حياتي فناوري‌هاي جديد ارتباطي را روشن‌تر کرد؛ مردم در حالي که چند هفته‌اي به کنج خانه خزيده بودند، از طريق شبکه‌هاي اجتماعي، با دوستان و اقوام، ارتباط آنلاين داشتند؛ اما اين سرويسي که تلگرام، فيس‌بوک، اينستاگرام، واتس‌اپ، ايمو يا موتورهاي جست‌وجو مثل گوگل و نظاير آن به مردم مي‌دهند، در قبالش چه مي‌گيرند؟ همه خدمات براي مردم رايگان است؛ اما آنها هزينه سنگين‌شان را از کجا تأمين مي‌کنند؟

واقعيت اين است که جزئي‌ترين رفتارها و احساسات روزمره ما مردم، به کالايی قابل فروش تبديل شده است. ما در زمان نصب يک برنامه پيام‌رسان، اجازه مي‌دهيم از اطلاعات ما استفاده کنند؛ تا اجازه‌ها را تأييد نکنيم، برنامه نصب نمي‌شود. اين شرکت‌هاي جهاني فناوري، در قبال سرويسي که مي‌دهند، اطلاعات شخصي‌مان را به شکل کلان‌داده يا «بيگ‌ديتا» به مشتريان خود مي‌فروشند. آن مشتريان، با تحليل رفتارها و احساسات مردم يک کشور، کالا توليد مي‌کنند يا فروش خود را بالا مي‌برند. همچنين سازمان‌هاي امنيتي قدرت‌هاي بزرگ دنيا، مشتري اين اطلاعات هستند که مي‌خواهند بدانند مردم يک کشور چگونه فکر مي‌کنند و درباره موضوعات مختلف چه نظري دارند. مشتري‌هاي ديگري هم هستند که هرکدام با انگيزه‌ای خاص، در پي به‌دست‌آوردن کلان‌داده‌ها هستند. خانم شوشانا زوبوف، استاد دانشگاه هاروارد، در کتابي جالب به اين موضوع توجه کرده است. او نظريه خود را با اين پرسش‌ها شروع مي‌کند که شرکت‌هايي مثل گوگل و فيس‌بوک، چطور ما را ترغيب کردند که براي آسودگي بيشتر از خير حريم خصوصي‌مان بگذريم؟ چگونه داده‌هايي را که اين شرکت‌ها از اطلاعات شخصي ما جمع‌آوري مي‌کنند، ديگران به کار مي‌گيرند تا نه‌فقط رفتار ما را پيش‌بيني کنند، بلکه بر آن اثر بگذارند و اصلاحش کنند؟ اين موضوع چه پيامدهاي فاجعه‌باري براي دموکراسي و آزادي دارد؟ او عصر حاضر را «عصر سرمايه‌داري تجسسي» مي‌خواند.
زوبوف معتقد است سرمايه‌داري تجسسي از سوی شرکت‌هاي بزرگ فناوري ايجاد شده که نشانه آن تمرکز بي‌سابقه ثروت، دانش و قدرت در تاريخ بشر است. بنيان سرمايه‌داري تجسسي، الگوريتم‌هاي پيش‌بيني‌کننده و محاسبه رياضي رفتار انسان است. سرمايه‌داران تجسسي «اطمينان» را به آن دسته از مشتريان خود مي‌فروشند که مي‌خواهند بدانند ما چه مي‌کنيم. آنها مي‌خواهند بدانند چگونه رفتار خواهيم کرد تا بدانند بهترين راه مداخله در رفتارمان چيست. قدرت بي‌سابقه سرمايه‌داري تجسسي، با تلاش اين شرکت‌هاي قدرتمند براي پيش‌بيني و کنترل رفتار ما حاصل شده است.
براي مثال در آمريکا، دستگاه‌هاي تنفسي متصل به نت، مورد استفاده افرادي که از يک بيماري خاص رنج مي‌برند، داده‌ها را مخفيانه به شرکت بيمه مي‌فرستند و اين امکان را فراهم مي‌‌کنند تا آنها به استناد آن داده‌ها، از پرداخت خسارت خودداري کنند. همچنين برخي از برنامه‌هاي تلفن همراه، محل اقامت شهروندان را هر دو ثانيه يک ‌بار براي فروش به اشخاص ثالث ضبط مي‌کنند. حتي گردآوري اطلاعات از مرز رايانه‌ها، شبکه اينترنت و اسمارت‌فون‌ها فراتر رفته است؛ مثلا تلويزيون‌هاي هوشمند دوربين‌دارِ متصل به اينترنت مي‌توانند حرکات، مکالمات و حتي حالات مختلف چهره را ثبت و مخابره کنند. ترموستات‌هاي متصل به شبکه اينترنت در بعضي از خانه‌هاي مردم وجود دارد که به صاحبان آن خانه‌ها اجازه مي‌دهد از راه دور، دماي خانه خود را تنظيم کنند. علاوه بر اين، يخچال‌ها، آيفون‌هاي تصويري براي بازکردن درها و حتي خودروهاي متصل به نت وجود دارند که آنها نيز غالبا اطلاعات مردم را جمع‌آوري و به مشتريان خود مي‌فروشند. در عصر سرمايه‌داري تجسسي، شرکت‌ها همه چيز را درباره ما مي‌دانند و امور به‌گونه‌اي طراحي شده که براي ما کاربران، ناشناخته و پنهان باشد. آنها به خاطر اهداف و منافع مالي ديگران، آينده ما را پيش‌بيني مي‌کنند و به رفتارمان شکل مي‌دهند و اين قدرت شناخت و اصلاح رفتار انساني، بي‌سابقه است. اصلاح رفتار از طريق تنظيم، هدايت، شکل‌دهي و کشاندن ما به سمتي است که بيشترين احتمال موفقيت کسب‌وکار اين شرکت‌هاي بزرگ تجاري را رقم بزند. چند سال پيش، فيس‌بوک آزمايش‌هايي را انجام داد تا ببيند آيا مي‌تواند بر هيجانات و رفتار کاربران در دنياي واقعي، به‌گونه‌اي اثر بگذارد که آگاهي آنها را دور بزند، درعین‌حال که خودشان متوجه نشوند. به بيان بهتر، سرمايه‌گذاري تجسسي مداخله‌اي مستقيم در اراده ماست و هجمه‌اي عليه خودمختاري بشر انجام مي‌دهد.
منتقدان نظريه سرمايه‌داري تجسسي که اغلب شرکت‌هاي بزرگ فناوري هستند، اين ديدگاه‌ها را توهم توطئه مي‌خوانند و رد مي‌کنند؛ اما هر‌چه هست، پارادوکس سرويس رايگان به مردم و هزينه‌هاي هنگفت اين شرکت‌ها، توهم‌دانستن اين نظريه را خدشه‌دار مي‌کند. واقعيت امر هر‌چه باشد، دولت‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي بايد قوانين شفاف‌سازی براي مهار شرکت‌هاي بزرگ فناوري الکترونيکي وضع کنند تا آنها نتوانند براي افزايش سودآوري خود، بدون اطلاع و رضايت مردم، به‌راحتي اطلاعات خصوصي شهروندان را به‌مثابه کالا در معرض خريد و فروش بگذارند.

زندگي بدون نت، کابوسي براي بشر امروز است. شيوع سهمگين ويروس کرونا، اهميت حياتي فناوري‌هاي جديد ارتباطي را روشن‌تر کرد؛ مردم در حالي که چند هفته‌اي به کنج خانه خزيده بودند، از طريق شبکه‌هاي اجتماعي، با دوستان و اقوام، ارتباط آنلاين داشتند؛ اما اين سرويسي که تلگرام، فيس‌بوک، اينستاگرام، واتس‌اپ، ايمو يا موتورهاي جست‌وجو مثل گوگل و نظاير آن به مردم مي‌دهند، در قبالش چه مي‌گيرند؟ همه خدمات براي مردم رايگان است؛ اما آنها هزينه سنگين‌شان را از کجا تأمين مي‌کنند؟

واقعيت اين است که جزئي‌ترين رفتارها و احساسات روزمره ما مردم، به کالايی قابل فروش تبديل شده است. ما در زمان نصب يک برنامه پيام‌رسان، اجازه مي‌دهيم از اطلاعات ما استفاده کنند؛ تا اجازه‌ها را تأييد نکنيم، برنامه نصب نمي‌شود. اين شرکت‌هاي جهاني فناوري، در قبال سرويسي که مي‌دهند، اطلاعات شخصي‌مان را به شکل کلان‌داده يا «بيگ‌ديتا» به مشتريان خود مي‌فروشند. آن مشتريان، با تحليل رفتارها و احساسات مردم يک کشور، کالا توليد مي‌کنند يا فروش خود را بالا مي‌برند. همچنين سازمان‌هاي امنيتي قدرت‌هاي بزرگ دنيا، مشتري اين اطلاعات هستند که مي‌خواهند بدانند مردم يک کشور چگونه فکر مي‌کنند و درباره موضوعات مختلف چه نظري دارند. مشتري‌هاي ديگري هم هستند که هرکدام با انگيزه‌ای خاص، در پي به‌دست‌آوردن کلان‌داده‌ها هستند. خانم شوشانا زوبوف، استاد دانشگاه هاروارد، در کتابي جالب به اين موضوع توجه کرده است. او نظريه خود را با اين پرسش‌ها شروع مي‌کند که شرکت‌هايي مثل گوگل و فيس‌بوک، چطور ما را ترغيب کردند که براي آسودگي بيشتر از خير حريم خصوصي‌مان بگذريم؟ چگونه داده‌هايي را که اين شرکت‌ها از اطلاعات شخصي ما جمع‌آوري مي‌کنند، ديگران به کار مي‌گيرند تا نه‌فقط رفتار ما را پيش‌بيني کنند، بلکه بر آن اثر بگذارند و اصلاحش کنند؟ اين موضوع چه پيامدهاي فاجعه‌باري براي دموکراسي و آزادي دارد؟ او عصر حاضر را «عصر سرمايه‌داري تجسسي» مي‌خواند.
زوبوف معتقد است سرمايه‌داري تجسسي از سوی شرکت‌هاي بزرگ فناوري ايجاد شده که نشانه آن تمرکز بي‌سابقه ثروت، دانش و قدرت در تاريخ بشر است. بنيان سرمايه‌داري تجسسي، الگوريتم‌هاي پيش‌بيني‌کننده و محاسبه رياضي رفتار انسان است. سرمايه‌داران تجسسي «اطمينان» را به آن دسته از مشتريان خود مي‌فروشند که مي‌خواهند بدانند ما چه مي‌کنيم. آنها مي‌خواهند بدانند چگونه رفتار خواهيم کرد تا بدانند بهترين راه مداخله در رفتارمان چيست. قدرت بي‌سابقه سرمايه‌داري تجسسي، با تلاش اين شرکت‌هاي قدرتمند براي پيش‌بيني و کنترل رفتار ما حاصل شده است.
براي مثال در آمريکا، دستگاه‌هاي تنفسي متصل به نت، مورد استفاده افرادي که از يک بيماري خاص رنج مي‌برند، داده‌ها را مخفيانه به شرکت بيمه مي‌فرستند و اين امکان را فراهم مي‌‌کنند تا آنها به استناد آن داده‌ها، از پرداخت خسارت خودداري کنند. همچنين برخي از برنامه‌هاي تلفن همراه، محل اقامت شهروندان را هر دو ثانيه يک ‌بار براي فروش به اشخاص ثالث ضبط مي‌کنند. حتي گردآوري اطلاعات از مرز رايانه‌ها، شبکه اينترنت و اسمارت‌فون‌ها فراتر رفته است؛ مثلا تلويزيون‌هاي هوشمند دوربين‌دارِ متصل به اينترنت مي‌توانند حرکات، مکالمات و حتي حالات مختلف چهره را ثبت و مخابره کنند. ترموستات‌هاي متصل به شبکه اينترنت در بعضي از خانه‌هاي مردم وجود دارد که به صاحبان آن خانه‌ها اجازه مي‌دهد از راه دور، دماي خانه خود را تنظيم کنند. علاوه بر اين، يخچال‌ها، آيفون‌هاي تصويري براي بازکردن درها و حتي خودروهاي متصل به نت وجود دارند که آنها نيز غالبا اطلاعات مردم را جمع‌آوري و به مشتريان خود مي‌فروشند. در عصر سرمايه‌داري تجسسي، شرکت‌ها همه چيز را درباره ما مي‌دانند و امور به‌گونه‌اي طراحي شده که براي ما کاربران، ناشناخته و پنهان باشد. آنها به خاطر اهداف و منافع مالي ديگران، آينده ما را پيش‌بيني مي‌کنند و به رفتارمان شکل مي‌دهند و اين قدرت شناخت و اصلاح رفتار انساني، بي‌سابقه است. اصلاح رفتار از طريق تنظيم، هدايت، شکل‌دهي و کشاندن ما به سمتي است که بيشترين احتمال موفقيت کسب‌وکار اين شرکت‌هاي بزرگ تجاري را رقم بزند. چند سال پيش، فيس‌بوک آزمايش‌هايي را انجام داد تا ببيند آيا مي‌تواند بر هيجانات و رفتار کاربران در دنياي واقعي، به‌گونه‌اي اثر بگذارد که آگاهي آنها را دور بزند، درعین‌حال که خودشان متوجه نشوند. به بيان بهتر، سرمايه‌گذاري تجسسي مداخله‌اي مستقيم در اراده ماست و هجمه‌اي عليه خودمختاري بشر انجام مي‌دهد.
منتقدان نظريه سرمايه‌داري تجسسي که اغلب شرکت‌هاي بزرگ فناوري هستند، اين ديدگاه‌ها را توهم توطئه مي‌خوانند و رد مي‌کنند؛ اما هر‌چه هست، پارادوکس سرويس رايگان به مردم و هزينه‌هاي هنگفت اين شرکت‌ها، توهم‌دانستن اين نظريه را خدشه‌دار مي‌کند. واقعيت امر هر‌چه باشد، دولت‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي بايد قوانين شفاف‌سازی براي مهار شرکت‌هاي بزرگ فناوري الکترونيکي وضع کنند تا آنها نتوانند براي افزايش سودآوري خود، بدون اطلاع و رضايت مردم، به‌راحتي اطلاعات خصوصي شهروندان را به‌مثابه کالا در معرض خريد و فروش بگذارند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها