کوويد 19 روند خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا را سختتر ميکند
کرونا؛ شانسي که به جانسون رو کرد
بوريس جانسون، نخستوزير بريتانيا، در روزهايي که روزنامهنگاري ميکرد، به بدقولي شهره بود. حالا وزرا و مقامات انگليسي ميگويند او اين عادتش را با خود به دنياي سياست آورده است. شغل او از روز اول دستوپنجه نرمکردن با تصميمات دشواري بود که هرکدام آدرنالين خون را به اندازه کافي بالا ميبرند و همين، احتمال اين را افزايش ميدهد که او تقريبا زمان مناسبي براي فکرکردن درباره توافقهايي که بايد پس از خروج کشورش از اتحاديه اروپا به آنها دست پيدا کند، نداشته است. با تمام طول و تفسيرها و وقتهاي اضافه جانسون و دولتش براي ارائه پيشنهاد درباره اين توافقها به اتحاديه اروپا تا 30 ژوئن فرصت دارند. اين مدت به خودي خود براي مذاکرات تجاري کوتاه است؛ چه برسد که حالا همهگيري کرونا آنها را از اين هم دور از دسترستر ميکند. تصميمگيري در اين شرايط و زمانخريدن براي ارائه توافقهاي لازم کار کارشناسان تجاري، اقتصاددانان و ديپلماتهاست. اما آنها بهخوبي ميدانند که پلزدن براي ازبينبردن فاصله موجود ميان لندن و بروکسل در چنين زماني چقدر دشوار است؛ حتي اگر در نظر بگيريم همهگيرياي هم رخ نداده است. آنها از تأثير شکست چنين
مذاکراتي در دورهاي که کرونا همه چيز را به سلطه درآورده، ميترسند و ميتوانند بهخوبي ببينند که اين بحران چطور از سرعت روند چنين مذاکراتي ميکاهد. حاميان قديمي برگزيت، درباره فقدان کانالهاي غيررسمي براي اين مذاکرات در شرايط موجود ابراز نگراني ميکنند. مذاکره مانيتور به مانيتور در اين شرايط قطعا نميتواند جايگزين مناسبي براي ديدارهاي رودررو باشد؛ اما مشکل فراتر از موانع فني ناشي از قرنطينه است. اين مسئله حساس وجود دارد که چه موضوعاتي باعث ميشود بروکسل، دولت جانسون را براي مذاکره معتبر نداند؛ دولتي که پر از افرادي است که با ديدي پارانوياگونه و از بالا به پايين به اتحاديه اروپا مينگرند. براي مخالفان سرسخت اتحاديه اروپا، دوره انتقال مانند آخرين آجر براي تبديل بريتانيا به کشوري با قوانين خاص قارهاي که خودش باشد، است. رويکردي که در ساختار دولت جانسون عليه طولانيشدن روند دستيابي به توافقهاي لازم وجود دارد، داراي سه محور است: اول، توافقها ساده هستند و تنها خائنان يا ترسوها آنها را رد ميکنند. دوم، برگزيت ذاتي آتشين دارد که با يک شليک حلوفصل ميشود و سوم اينکه بريتانيا با تهديدکردن طرف مقابل به ترک
مذاکرات چيزي را که بخواهد، به دست ميآورد. اگر جانسون براي دستيابي به اين توافقها آنطور که بايد، رام نشود، آن وقت اتحاديه اروپاست که به نحوي بايد كاسه زهر را بالا بکشد. اين استدلالها اکنون به همان اندازه که در سالهاي 2016 تا 2019 اشتباه بودند، نادرست به نظر ميرسند؛ اما نميتوان ناديده گرفت که همچنان با روحيه نخستوزير بريتانيا سازگارند. او معتقد است که تهديدهاي سال گذشتهاش جواب دادهاند و منجر به ارائه توافق بهتري در مقايسه با توافق ترزا مي، نخستوزير پيشين اين کشور، شدند. اين درست است که مکانيسم کاري جانسون نتيجهبخش بوده است؛ اما اين نتيجهبخشي هم فقط در فضاي داخلي اين کشور صدق ميکند. اين مکانيسم، تندروها را قانع کرد که هر توافقي با نام «بوريس» درست است؛ اين همان اتفاقي بود که آنها را مجبور به عقبنشيني سياسي کرد. رهبر محافظهکاران بريتانيا تا مسئله مرز گمرکي در درياي ايرلند عقبنشيني کرد و اين درست همان موضوعي بود که پيشازآن، آن را رد ميکرد و البته هنوز هم چنين عقبنشينياي را نپذيرفته است. اگرچه حالا اين مسئله ديگر يک واقعيت قانوني است.
داستان پيروزيهاي جانسون بهعنوان قهرمان جهان در بازي شاهين-قمري در مقابل سران اتحاديه اروپا باعث شده که هوس قمار ديگري به سرش بزند. شاهين-قمري يک مدل مؤثر براي بررسي تلاقيهاي دو بازيکن در نظريه بازيها است. قانون بازي اين است که در حين اينکه هيچيک از دو بازيکن تمايلي به تسليمشدن در مقابل ديگري ندارد، بدترين نتيجه اين است که هيچکدام تسليم نشوند. اين اعتمادبهنفس با اين انديشه که اتحاديه اروپا کاري نميکند که تبعات مالي داشته باشد و راهي را ميرود که کشورها از آن حمايت کنند، تقويت شده است. توافق تجارت آزاد به سبک کانادا، بهعنوان توافق مطلوب جانسون، جريان انتقال کالاها را مختل ميکند؛ اما اين هزينه با دستاوردهاي حاکميتي براي بريتانيا جبران خواهد شد.
صنايع لجستيکي پيشبيني ميکنند که براي حفظ فعاليت مرزها نياز به 50 هزار نيروي جديد در اين بخش از کشور است. اين رقم حتي از تعداد کارمندان کل کميسيون اروپا بيشتر است؛ اما قطعا آنها ديوانسالاران بروکسل هستند که هدفشان تحميل فشارهاي خارجي بدون درنظرگرفتن دیگر موارد است. چنين مدلي از برگزيت هواداران واقعي خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا را به مسير خطرناکي سوق ميدهد: اگر توافقي حداقلي از توافقي حداکثري بهتر باشد؛ پس خروج بدون توافق از اين دو هم بهتر خواهد بود. اگر هدف جداشدن از اتحاديه اروپاست، چرا بايد پل ميان بروکسل و لندن حفظ شود؟ شرايط اقتصادي سال 2019 بد بود و تا همينجا هم اوضاع بدتر شده است. موج جديدي از بحثها براي خروج بدون توافق از اتحاديه اروپا اين روزها دوباره در ميان محافظهکاران راه افتاده است؛ با اين استدلال که خروج بدون توافق از اين اتحاديه قطعا از تبعات اقتصادي ويروس کرونا بدتر نخواهد بود.
دراينحال، روزنامه گاردين در گزارشي مينويسد که جدیدترين نظرسنجي که به سفارش روزنامه آبزرور انجام شده، نشان ميدهد درحاليکه تا همين دو هفته پيش بيشتر مردم فکر ميکردند بريتانيا عملکرد بهتري در مقايسه با ايتاليا و اسپانيا داشته است، اين تلقي اکنون تغيير کرده چراکه بريتانيا بيشترين آمار تلفات ناشي از کوويد ۱۹ را در مقایسه با هر کشور ديگري در اروپا داشته است. براساس اين گزارش، هرچند وزيران بريتانيايي علاقهمند هستند به اين موضوع اشاره کنند که نميتوان کشورها را با هم مقايسه کرد؛ اما به نظر ميرسد افزايش آمار کشتهشدگان در اين کشور نظر افکار عمومي را درباره ميزان مؤثربودن مديريت بريتانيا تغيير داده است. نتايج اخير نشان داده است که در مقایسه با دو هفته پيش، تعداد بيشتري از انگليسيها بر اين باورند که عملکرد رهبران اين کشور در مقايسه با کره جنوبي، ژاپن و استراليا بدتر بوده است.
تجسم قهرمان ملي
اين در حالي است که هيچيک از آنها به اين موضوع توجه نکردهاند که بخشي از مشکلات کنوني آنها براي مقابله با همهگيري کرونا ناشي از خروج بريتانيا از بازار واحد اتحاديه اروپا بوده است و روند بازسازي بريتانيا پس از کرونا قطعا بدون نياز به سروکلهزدن با بروکسل راحتتر خواهد بود. به طور خلاصه ما ميدانيم که پارلمان اين کشور در روزهاي پيشرويش در سال 2020 بسيار جنجالي و داغ خواهد بود؛ بنابراين برخي از تحليلگران در بريتانيا ميگويند پس چه بهتر است که به جاي نجات برخي وسايلمان از دل اين آتش، پنکهاي در مقابل آن روشن کنيم که کامل بسوزد؛ چراکه ميخواهيم پارلمان جديدي بسازيم و بههرحال از همسايگانمان هم دل خوشي نداريم؛ البته اين ضرورتا ديدگاه جانسون نيست. او با رويکردي افراطي براي خروج از اتحاديه اروپا به ميان آمد و اين در واقع ترکيب سبک شخصياش با مليگرايي انگليسي در لباس آزاديخواهي بود. اين پوشش بود که در کمپينهاي انتخاباتي به او کمک کرد؛ اما اين رويکرد بهعنوان برنامهاي براي مديريت دولت محدوديتهايي دارد. متدهاي اين رويکرد کشور را فقيرتر خواهد کرد. اين شکاف هنوز آسيبي به جانسون وارد نکرده است. او به تجربه
آموخته است که سرزنش هر چيزي در ارتباط با اروپا ميتواند براي او دشمنان خارجي و حتي داخلي بتراشد. او احتمالا وسوسه خواهد شد تا مسئله اقتصادي برگزيت را در دل مسئله بزرگتري که حالا کوويد 19 نام دارد، جاي دهد.
محافظهکاراني که جانسون را بهخوبي ميشناسند، ميگويند دغدغه اصلي او همواره جايگاه خودش در تاريخ بوده است و براي پاسخگويي به اين دغدغه او بايد قهرمانانه عمل کند. سال گذشته اين قهرماني در جريان «رهاکردن بريتانيا از اتحاديه اروپا» خودش را نشان داد و اکنون در گرو مديريت همهگيري کروناست. محاسبات نخستوزير بريتانيا براي خروج از اتحاديه اروپا هرچه باشد، متمرکز بر اين خواهد بود که کمترين آسيب به اسم و رسم او در تاريخ وارد کند. غريزه جانسون به او ميگويد که به گذر زمان اميدوار باشد. او اگر به اين نتيجه برسد که وضعيتش بهعنوان يک قهرمان ملي، تا ماه دسامبر در گرو همکاري با اروپاست، هيچ بعيد نيست که اين بار او از مواضعش عقب نشيند؛ اما نبايد اين را فراموش کرد که او رانندهاي بيپروا و بياحتياط است که قطعا توجهي به نقشه راه نخواهد کرد.
بوريس جانسون، نخستوزير بريتانيا، در روزهايي که روزنامهنگاري ميکرد، به بدقولي شهره بود. حالا وزرا و مقامات انگليسي ميگويند او اين عادتش را با خود به دنياي سياست آورده است. شغل او از روز اول دستوپنجه نرمکردن با تصميمات دشواري بود که هرکدام آدرنالين خون را به اندازه کافي بالا ميبرند و همين، احتمال اين را افزايش ميدهد که او تقريبا زمان مناسبي براي فکرکردن درباره توافقهايي که بايد پس از خروج کشورش از اتحاديه اروپا به آنها دست پيدا کند، نداشته است. با تمام طول و تفسيرها و وقتهاي اضافه جانسون و دولتش براي ارائه پيشنهاد درباره اين توافقها به اتحاديه اروپا تا 30 ژوئن فرصت دارند. اين مدت به خودي خود براي مذاکرات تجاري کوتاه است؛ چه برسد که حالا همهگيري کرونا آنها را از اين هم دور از دسترستر ميکند. تصميمگيري در اين شرايط و زمانخريدن براي ارائه توافقهاي لازم کار کارشناسان تجاري، اقتصاددانان و ديپلماتهاست. اما آنها بهخوبي ميدانند که پلزدن براي ازبينبردن فاصله موجود ميان لندن و بروکسل در چنين زماني چقدر دشوار است؛ حتي اگر در نظر بگيريم همهگيرياي هم رخ نداده است. آنها از تأثير شکست چنين
مذاکراتي در دورهاي که کرونا همه چيز را به سلطه درآورده، ميترسند و ميتوانند بهخوبي ببينند که اين بحران چطور از سرعت روند چنين مذاکراتي ميکاهد. حاميان قديمي برگزيت، درباره فقدان کانالهاي غيررسمي براي اين مذاکرات در شرايط موجود ابراز نگراني ميکنند. مذاکره مانيتور به مانيتور در اين شرايط قطعا نميتواند جايگزين مناسبي براي ديدارهاي رودررو باشد؛ اما مشکل فراتر از موانع فني ناشي از قرنطينه است. اين مسئله حساس وجود دارد که چه موضوعاتي باعث ميشود بروکسل، دولت جانسون را براي مذاکره معتبر نداند؛ دولتي که پر از افرادي است که با ديدي پارانوياگونه و از بالا به پايين به اتحاديه اروپا مينگرند. براي مخالفان سرسخت اتحاديه اروپا، دوره انتقال مانند آخرين آجر براي تبديل بريتانيا به کشوري با قوانين خاص قارهاي که خودش باشد، است. رويکردي که در ساختار دولت جانسون عليه طولانيشدن روند دستيابي به توافقهاي لازم وجود دارد، داراي سه محور است: اول، توافقها ساده هستند و تنها خائنان يا ترسوها آنها را رد ميکنند. دوم، برگزيت ذاتي آتشين دارد که با يک شليک حلوفصل ميشود و سوم اينکه بريتانيا با تهديدکردن طرف مقابل به ترک
مذاکرات چيزي را که بخواهد، به دست ميآورد. اگر جانسون براي دستيابي به اين توافقها آنطور که بايد، رام نشود، آن وقت اتحاديه اروپاست که به نحوي بايد كاسه زهر را بالا بکشد. اين استدلالها اکنون به همان اندازه که در سالهاي 2016 تا 2019 اشتباه بودند، نادرست به نظر ميرسند؛ اما نميتوان ناديده گرفت که همچنان با روحيه نخستوزير بريتانيا سازگارند. او معتقد است که تهديدهاي سال گذشتهاش جواب دادهاند و منجر به ارائه توافق بهتري در مقايسه با توافق ترزا مي، نخستوزير پيشين اين کشور، شدند. اين درست است که مکانيسم کاري جانسون نتيجهبخش بوده است؛ اما اين نتيجهبخشي هم فقط در فضاي داخلي اين کشور صدق ميکند. اين مکانيسم، تندروها را قانع کرد که هر توافقي با نام «بوريس» درست است؛ اين همان اتفاقي بود که آنها را مجبور به عقبنشيني سياسي کرد. رهبر محافظهکاران بريتانيا تا مسئله مرز گمرکي در درياي ايرلند عقبنشيني کرد و اين درست همان موضوعي بود که پيشازآن، آن را رد ميکرد و البته هنوز هم چنين عقبنشينياي را نپذيرفته است. اگرچه حالا اين مسئله ديگر يک واقعيت قانوني است.
داستان پيروزيهاي جانسون بهعنوان قهرمان جهان در بازي شاهين-قمري در مقابل سران اتحاديه اروپا باعث شده که هوس قمار ديگري به سرش بزند. شاهين-قمري يک مدل مؤثر براي بررسي تلاقيهاي دو بازيکن در نظريه بازيها است. قانون بازي اين است که در حين اينکه هيچيک از دو بازيکن تمايلي به تسليمشدن در مقابل ديگري ندارد، بدترين نتيجه اين است که هيچکدام تسليم نشوند. اين اعتمادبهنفس با اين انديشه که اتحاديه اروپا کاري نميکند که تبعات مالي داشته باشد و راهي را ميرود که کشورها از آن حمايت کنند، تقويت شده است. توافق تجارت آزاد به سبک کانادا، بهعنوان توافق مطلوب جانسون، جريان انتقال کالاها را مختل ميکند؛ اما اين هزينه با دستاوردهاي حاکميتي براي بريتانيا جبران خواهد شد.
صنايع لجستيکي پيشبيني ميکنند که براي حفظ فعاليت مرزها نياز به 50 هزار نيروي جديد در اين بخش از کشور است. اين رقم حتي از تعداد کارمندان کل کميسيون اروپا بيشتر است؛ اما قطعا آنها ديوانسالاران بروکسل هستند که هدفشان تحميل فشارهاي خارجي بدون درنظرگرفتن دیگر موارد است. چنين مدلي از برگزيت هواداران واقعي خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا را به مسير خطرناکي سوق ميدهد: اگر توافقي حداقلي از توافقي حداکثري بهتر باشد؛ پس خروج بدون توافق از اين دو هم بهتر خواهد بود. اگر هدف جداشدن از اتحاديه اروپاست، چرا بايد پل ميان بروکسل و لندن حفظ شود؟ شرايط اقتصادي سال 2019 بد بود و تا همينجا هم اوضاع بدتر شده است. موج جديدي از بحثها براي خروج بدون توافق از اتحاديه اروپا اين روزها دوباره در ميان محافظهکاران راه افتاده است؛ با اين استدلال که خروج بدون توافق از اين اتحاديه قطعا از تبعات اقتصادي ويروس کرونا بدتر نخواهد بود.
دراينحال، روزنامه گاردين در گزارشي مينويسد که جدیدترين نظرسنجي که به سفارش روزنامه آبزرور انجام شده، نشان ميدهد درحاليکه تا همين دو هفته پيش بيشتر مردم فکر ميکردند بريتانيا عملکرد بهتري در مقايسه با ايتاليا و اسپانيا داشته است، اين تلقي اکنون تغيير کرده چراکه بريتانيا بيشترين آمار تلفات ناشي از کوويد ۱۹ را در مقایسه با هر کشور ديگري در اروپا داشته است. براساس اين گزارش، هرچند وزيران بريتانيايي علاقهمند هستند به اين موضوع اشاره کنند که نميتوان کشورها را با هم مقايسه کرد؛ اما به نظر ميرسد افزايش آمار کشتهشدگان در اين کشور نظر افکار عمومي را درباره ميزان مؤثربودن مديريت بريتانيا تغيير داده است. نتايج اخير نشان داده است که در مقایسه با دو هفته پيش، تعداد بيشتري از انگليسيها بر اين باورند که عملکرد رهبران اين کشور در مقايسه با کره جنوبي، ژاپن و استراليا بدتر بوده است.
تجسم قهرمان ملي
اين در حالي است که هيچيک از آنها به اين موضوع توجه نکردهاند که بخشي از مشکلات کنوني آنها براي مقابله با همهگيري کرونا ناشي از خروج بريتانيا از بازار واحد اتحاديه اروپا بوده است و روند بازسازي بريتانيا پس از کرونا قطعا بدون نياز به سروکلهزدن با بروکسل راحتتر خواهد بود. به طور خلاصه ما ميدانيم که پارلمان اين کشور در روزهاي پيشرويش در سال 2020 بسيار جنجالي و داغ خواهد بود؛ بنابراين برخي از تحليلگران در بريتانيا ميگويند پس چه بهتر است که به جاي نجات برخي وسايلمان از دل اين آتش، پنکهاي در مقابل آن روشن کنيم که کامل بسوزد؛ چراکه ميخواهيم پارلمان جديدي بسازيم و بههرحال از همسايگانمان هم دل خوشي نداريم؛ البته اين ضرورتا ديدگاه جانسون نيست. او با رويکردي افراطي براي خروج از اتحاديه اروپا به ميان آمد و اين در واقع ترکيب سبک شخصياش با مليگرايي انگليسي در لباس آزاديخواهي بود. اين پوشش بود که در کمپينهاي انتخاباتي به او کمک کرد؛ اما اين رويکرد بهعنوان برنامهاي براي مديريت دولت محدوديتهايي دارد. متدهاي اين رويکرد کشور را فقيرتر خواهد کرد. اين شکاف هنوز آسيبي به جانسون وارد نکرده است. او به تجربه
آموخته است که سرزنش هر چيزي در ارتباط با اروپا ميتواند براي او دشمنان خارجي و حتي داخلي بتراشد. او احتمالا وسوسه خواهد شد تا مسئله اقتصادي برگزيت را در دل مسئله بزرگتري که حالا کوويد 19 نام دارد، جاي دهد.
محافظهکاراني که جانسون را بهخوبي ميشناسند، ميگويند دغدغه اصلي او همواره جايگاه خودش در تاريخ بوده است و براي پاسخگويي به اين دغدغه او بايد قهرمانانه عمل کند. سال گذشته اين قهرماني در جريان «رهاکردن بريتانيا از اتحاديه اروپا» خودش را نشان داد و اکنون در گرو مديريت همهگيري کروناست. محاسبات نخستوزير بريتانيا براي خروج از اتحاديه اروپا هرچه باشد، متمرکز بر اين خواهد بود که کمترين آسيب به اسم و رسم او در تاريخ وارد کند. غريزه جانسون به او ميگويد که به گذر زمان اميدوار باشد. او اگر به اين نتيجه برسد که وضعيتش بهعنوان يک قهرمان ملي، تا ماه دسامبر در گرو همکاري با اروپاست، هيچ بعيد نيست که اين بار او از مواضعش عقب نشيند؛ اما نبايد اين را فراموش کرد که او رانندهاي بيپروا و بياحتياط است که قطعا توجهي به نقشه راه نخواهد کرد.