|

«پرویز شهریاری» دغدغه تست و کنکور و یک نکته

هوشنگ شرقی- معلم ریاضی

22 اردیبهشت یادآور سالگرد وفات زنده‌یاد «پرویز شهریاری» در سال 1391 است. درباره کتاب‌ها، مقالات و کارهای ماندگار این استاد ‌بنام ریاضیات و آموزش ریاضی و تأثیر او بر جامعه ریاضی ایران، بسیار گفته‌اند و این‌جانب نیز در نخستین سالگرد وی مقاله‌ای با عنوان «کسی که مثل هیچ‌کس نیست» در ویژه‌نامه «شرق» داشتم؛ اما در اینجا می‌خواهم با ذکر یک نکته تازه، به یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های ایشان (که دغدغه اکثر اهالی فرهنگ هم هست)، یعنی داستان تلخ و تکراری کنکور تستی بپردازم. آنها که با ایشان و سخنانش آشنا بودند، می‌دانند که ایشان از دیرباز از منتقدان جدی کنکور و تست بودند و در این باب، مقاله‌ها نوشتند و سخنرانی‌ها کردند و به مسئولان امر تذکر دلسوزانه دادند و البته با دلایل منطقی آشکار درباره آثار ویرانگر این سبک آزمون بر روح و روان جوانان کشور و آثار تبعی آن بر فرهنگ ایران توضیح می‌دادند. به یاد دارم که در سال‌های آخر دهه 70، یک بار در جلسه‌ای خصوصی به ایشان عرض کردم که به هر حال آزمون تستی هم نوعی امتحان است، آیا تأکید بیش از حد بر مذمت تست، آدرس غلط دادن نیست؟ مشکل اصلی جای دیگر است، سال‌ها پیش هم کنکور تستی برگزار می‌شد، ولی این همه مسائل حاشیه‌ای نداشت؛ ریشه مشکل اینجاست که در آن زمان‌ها، اولا مدرک تحصیلی دیپلم و حتی پایین‌تر از آن اعتبار داشت و با آن به‌سادگی می‌شد کاری پیدا کرد و ثانیا عبور از پایه‌های مختلف تحصیلی و به‌خصوص امتحان نهایی سال آخر به‌راستی دشوار بود و در نتیجه عطش کنکور‌دادن و دانشگاه‌رفتن به اندازه حالا نبود و کسی که دیپلم می‌گرفت، احساس رضایت می‌کرد و رقابت شدید امروزی نبود که حواشی کنکور ناشی از آن است. ایشان ضمن اینکه نظر من را قبول داشتند، باز هم تأکید داشتند که کنکور و به‌خصوص تست، مضرات خاص خودش را دارد و در نهایت بحث‌مان به نتیجه قطعی نرسید. در سال‌های بعد، تست و نکته و تست‌بازی چنان اوج گرفت و انواع و اقسام شیوه‌ها برای جذب و جلب دانش‌آموزان، چنان فضایی ایجاد کرد که به قول معروف، آش چنان شور شد که خان هم فهمید! و فریادهای اعتراض و اعلام خطر نسبت به سیطره این فضای ضد‌فرهنگی از هر سو برخاست و بسیاری از دلسوزان، دردآشنایان و متولیان امر آموزش‌و‌پرورش کشور هم با آنان هم‌صدا شدند؛ منتها آنچه البته به جایی نرسید، فریاد بود! این حقیر هم چندین مقاله در‌این‌باره در نشریات گوناگون نوشتم که آخرین آنها با عنوان «داغ و درد کنکور سراسری» در 13 تیر 1397 در همین روزنامه به چاپ رسید که در آن با ذکر حداقل هشت مورد از آثار مخرب کنکور تستی، عوارض سوء آن را برشمردم. در اردیبهشت امسال و در آستانه هفته معلم، جامعه ریاضی ایران یکی دیگر از دلسوزان عرصه آموزش و معلمی را از دست داد. زنده‌یاد دکتر «محمدکاظم نائینی» از نسل اول دانش‌آموختگان دانش‌سرای عالی، همکلاس و دوست دیرین شهید «رجایی» و از شاگردان پروفسوران «تقی فاطمی» و «هشترودی» بود. در مصاحبه‌ای که در سال 1395 با ایشان برای مجله ریاضی برهان داشتیم،* از ایشان درباره کتابی به نام «هزار نکته در هزار تست» که در سال 1350 به چاپ رسانده بودند، پرسیدم و ایشان توضیح دادند: «همه شاگردان من می‌دانستند که من با تست و روال کنکور تستی کاملا مخالفم و معتقدم تست وسیله سنجش است و نه آموزش و فقط مباحث کتاب درسی را به صورت تست درآوردم». به نظر من نکته اصلی همین‌جاست؛ مسئولان عرصه آموزش کشور، اگر هم معتقدند آزمون ورودی دانشگاه‌ها باید به صورت تستی برگزار شود، لااقل باید از نفوذ آن در ساحت آموزش‌و‌پرورش جلوگیری کنند؛ کاری که می‌باید سال‌ها پیش و در همان هنگام که «شهریاری»ها زنگ خطر را به صدا درآوردند، انجام می‌شد، ولی متأسفانه درست برعکس آن عمل شد. اجازه بدهیم تست با همه معایبش، لااقل فقط و فقط ابزار سنجش باشد و نه اینکه مانند امروز، عرصه آموزش رسمی کشور را به جولانگاه خود بدل کرده و معلم خوب معلمی باشد که «روش‌های تستی» بیشتری ارائه می‌دهد! در مقاله‌ام در نقد کنکور که پیش‌تر اشاره شد، به آثار ویرانگر چنین تفکری مفصل اشاره کرده‌ام. پس در انتهای این دردنامه و یادنامه، پیشنهادم در آن مقاله را تکرار می‌کنم: متولیان آموزش‌و‌پرورش با قاطعیت تدریس هرگونه تست و روش‌های تستی و تبلیغ و استفاده از کتاب‌های کنکوری و تستی را در مدارس کشور ممنوع اعلام کرده و کاری کنند که تست و آزمون تستی، مثل قدیم، فقط ابزار سنجش باشد تا بعد فکری اساسی برای حذف کنکور تستی و ارائه جایگزینی مناسب به جای آن شود.

پی‌نوشت:
* علاقه‌مندان برای مطالعه متن کامل مصاحبه مزبور می‌توانند به سایت مجلات رشد (www.roshdmag.ir) آرشیو مجله برهان متوسطه 2 (دوره بیست‌وششم - شماره 8، اردیبهشت 1396) با عنوان «استاد ریاضی، یار دبستانی شهید رجایی» مراجعه کنند.

22 اردیبهشت یادآور سالگرد وفات زنده‌یاد «پرویز شهریاری» در سال 1391 است. درباره کتاب‌ها، مقالات و کارهای ماندگار این استاد ‌بنام ریاضیات و آموزش ریاضی و تأثیر او بر جامعه ریاضی ایران، بسیار گفته‌اند و این‌جانب نیز در نخستین سالگرد وی مقاله‌ای با عنوان «کسی که مثل هیچ‌کس نیست» در ویژه‌نامه «شرق» داشتم؛ اما در اینجا می‌خواهم با ذکر یک نکته تازه، به یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های ایشان (که دغدغه اکثر اهالی فرهنگ هم هست)، یعنی داستان تلخ و تکراری کنکور تستی بپردازم. آنها که با ایشان و سخنانش آشنا بودند، می‌دانند که ایشان از دیرباز از منتقدان جدی کنکور و تست بودند و در این باب، مقاله‌ها نوشتند و سخنرانی‌ها کردند و به مسئولان امر تذکر دلسوزانه دادند و البته با دلایل منطقی آشکار درباره آثار ویرانگر این سبک آزمون بر روح و روان جوانان کشور و آثار تبعی آن بر فرهنگ ایران توضیح می‌دادند. به یاد دارم که در سال‌های آخر دهه 70، یک بار در جلسه‌ای خصوصی به ایشان عرض کردم که به هر حال آزمون تستی هم نوعی امتحان است، آیا تأکید بیش از حد بر مذمت تست، آدرس غلط دادن نیست؟ مشکل اصلی جای دیگر است، سال‌ها پیش هم کنکور تستی برگزار می‌شد، ولی این همه مسائل حاشیه‌ای نداشت؛ ریشه مشکل اینجاست که در آن زمان‌ها، اولا مدرک تحصیلی دیپلم و حتی پایین‌تر از آن اعتبار داشت و با آن به‌سادگی می‌شد کاری پیدا کرد و ثانیا عبور از پایه‌های مختلف تحصیلی و به‌خصوص امتحان نهایی سال آخر به‌راستی دشوار بود و در نتیجه عطش کنکور‌دادن و دانشگاه‌رفتن به اندازه حالا نبود و کسی که دیپلم می‌گرفت، احساس رضایت می‌کرد و رقابت شدید امروزی نبود که حواشی کنکور ناشی از آن است. ایشان ضمن اینکه نظر من را قبول داشتند، باز هم تأکید داشتند که کنکور و به‌خصوص تست، مضرات خاص خودش را دارد و در نهایت بحث‌مان به نتیجه قطعی نرسید. در سال‌های بعد، تست و نکته و تست‌بازی چنان اوج گرفت و انواع و اقسام شیوه‌ها برای جذب و جلب دانش‌آموزان، چنان فضایی ایجاد کرد که به قول معروف، آش چنان شور شد که خان هم فهمید! و فریادهای اعتراض و اعلام خطر نسبت به سیطره این فضای ضد‌فرهنگی از هر سو برخاست و بسیاری از دلسوزان، دردآشنایان و متولیان امر آموزش‌و‌پرورش کشور هم با آنان هم‌صدا شدند؛ منتها آنچه البته به جایی نرسید، فریاد بود! این حقیر هم چندین مقاله در‌این‌باره در نشریات گوناگون نوشتم که آخرین آنها با عنوان «داغ و درد کنکور سراسری» در 13 تیر 1397 در همین روزنامه به چاپ رسید که در آن با ذکر حداقل هشت مورد از آثار مخرب کنکور تستی، عوارض سوء آن را برشمردم. در اردیبهشت امسال و در آستانه هفته معلم، جامعه ریاضی ایران یکی دیگر از دلسوزان عرصه آموزش و معلمی را از دست داد. زنده‌یاد دکتر «محمدکاظم نائینی» از نسل اول دانش‌آموختگان دانش‌سرای عالی، همکلاس و دوست دیرین شهید «رجایی» و از شاگردان پروفسوران «تقی فاطمی» و «هشترودی» بود. در مصاحبه‌ای که در سال 1395 با ایشان برای مجله ریاضی برهان داشتیم،* از ایشان درباره کتابی به نام «هزار نکته در هزار تست» که در سال 1350 به چاپ رسانده بودند، پرسیدم و ایشان توضیح دادند: «همه شاگردان من می‌دانستند که من با تست و روال کنکور تستی کاملا مخالفم و معتقدم تست وسیله سنجش است و نه آموزش و فقط مباحث کتاب درسی را به صورت تست درآوردم». به نظر من نکته اصلی همین‌جاست؛ مسئولان عرصه آموزش کشور، اگر هم معتقدند آزمون ورودی دانشگاه‌ها باید به صورت تستی برگزار شود، لااقل باید از نفوذ آن در ساحت آموزش‌و‌پرورش جلوگیری کنند؛ کاری که می‌باید سال‌ها پیش و در همان هنگام که «شهریاری»ها زنگ خطر را به صدا درآوردند، انجام می‌شد، ولی متأسفانه درست برعکس آن عمل شد. اجازه بدهیم تست با همه معایبش، لااقل فقط و فقط ابزار سنجش باشد و نه اینکه مانند امروز، عرصه آموزش رسمی کشور را به جولانگاه خود بدل کرده و معلم خوب معلمی باشد که «روش‌های تستی» بیشتری ارائه می‌دهد! در مقاله‌ام در نقد کنکور که پیش‌تر اشاره شد، به آثار ویرانگر چنین تفکری مفصل اشاره کرده‌ام. پس در انتهای این دردنامه و یادنامه، پیشنهادم در آن مقاله را تکرار می‌کنم: متولیان آموزش‌و‌پرورش با قاطعیت تدریس هرگونه تست و روش‌های تستی و تبلیغ و استفاده از کتاب‌های کنکوری و تستی را در مدارس کشور ممنوع اعلام کرده و کاری کنند که تست و آزمون تستی، مثل قدیم، فقط ابزار سنجش باشد تا بعد فکری اساسی برای حذف کنکور تستی و ارائه جایگزینی مناسب به جای آن شود.

پی‌نوشت:
* علاقه‌مندان برای مطالعه متن کامل مصاحبه مزبور می‌توانند به سایت مجلات رشد (www.roshdmag.ir) آرشیو مجله برهان متوسطه 2 (دوره بیست‌وششم - شماره 8، اردیبهشت 1396) با عنوان «استاد ریاضی، یار دبستانی شهید رجایی» مراجعه کنند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها