|

دومینوی بی‌اعتمادی

قادر باستاني

چند روز پيش اعلام شد که مردم بيش از 9 ميليارد تومان به پويش ايران همدل، کمک نقدي کردند تا بين نيازمندان توزيع شود. البته مقادير معتنابهي کمک‌هاي غيرنقدي و بسته‌هاي حمايتي هم در اين پويش بزرگ، براي خانواده‌هاي مستضعف ارائه شد. جا داشت با اين حجم وسيع تبليغات راديو-تلويزيوني و تبليغات شهري، مردم بيشتر از 300 ميليارد تومان کمک کنند. چندسال پيش در حادثه زلزله کرمانشاه در زمستان 1396، سه آدم مشهور، علي دايي، صادق زيباکلام و نرگس کلباسي، به تنهايي و بدون تبليغات وسيع، حدود 20 ميليارد تومان جمع کردند؛ يعني به حساب امروز، بيش از 60 ميليارد تومان پول نقد!

اخيرا در انگلستان، يک کهنه‌سرباز در آستانه صدسالگي خود، با پويش قدم‌زدن در حياط منزل خود، توانست به تنهايي 30 ميليون پوند، معادل 600 ميليارد تومان، پول جمع کند. در کشورهاي مختلف درگير با کرونا، پويش‌هاي مشابهي برگزار شد و ميلياردها پول براي کمک به آسيب‌ديدگان کرونا و نيز نياز مرکز تحقيقاتي مرتبط با بيماري کرونا به دست آمد. اما در کشور ما شرايط ديگري وجود دارد؛ چرا مردم ايران، آن‌چنان‌که انتظار مي‌رود، در برنامه‌هاي جلب کمک‌رساني دولتي همکاري نمي‌کنند. اصولا اعتماد شهروندان ايراني به نهادهاي دولتي، چرا دچار آسيب شده است؟ شيوع ويروس کرونا در اسفندماه، باعث شد بحث چنداني در کالبدشکافي دلايل کاهش بي‌سابقه مشارکت مردم در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي صورت نگيرد. اين در حالي است که احتمال انجام کار مثبت؛ يعني رأي‌دادن، براي شهروندان راحت‌تر است و کار منفي؛ يعني رأي‌ندادن، آن هم در شرايط تبليغات رسانه‌اي پرحجم، انرژي و اراده بيشتري مي‌طلبد و چنين تصميم جمعي‌ای توسط ايرانيان، جاي نگراني جدي دارد و نيازمند توجه و تحليل درست و اصلاح علل اشاعه اين پديده اجتماعي- سياسي است.
شايد علت اصلي خدشه‌دارشدن اعتماد عمومي را بايد در روابط دولت - ملت جست‌وجو کرد. مردم وقتي مشارکت اجتماعي - سياسي مي‌کنند، انتظار بجا دارند که نتيجه‌اش را مشاهده کنند؛ براي مثال، وقتي ميان دو نامزد رياست‌جمهوري که يکي را انتخاب مي‌کنند، به صورت طبيعي انتظار دارند كه پيروز انتخابات، بتواند به وعده خود عمل کند، اما مي‌بينند که نامزد پيروز، قدرت کافي براي عمل به وعده خود ندارد و مخالفان و رقبايش، قدرت اصلي را در اختيار دارند و اقدامات او را موبه‌مو خنثي مي‌کنند. شهروندان پاي صندوق آمده بودند که شرايط مدنظر خود را به شيوه مسالمت‌آميز و متمدنانه دنبال کنند، پس اعتماد خود را از دست مي‌دهند و اين‌بار به دنبال عدم مشارکت جدي براي اعلام نظرشان مي‌روند. در اين معادله چه کسي ضرر مي‌کند: بي‌اعتمادي شهروندان، دومينويي است که بخش‌هاي مختلف روابط دولت - ملت را مي‌پيمايد و اثرات مخرب آن، بخش بزرگي از ساحت اجتماع و سياست را دچار بحران اعتبار مي‌کند. حال يکي از اين بخش‌ها، همين مشارکت در برنامه‌هاي جلب کمک براي نيازمندان است که بي‌اعتنايي عمومي را چنين تجربه مي‌کند. دومينو بخش‌هاي ديگر را هم مي‌پيمايد؛ اعتماد مردم به اخبار رسمي و دولتي کاهش مي‌يابد و گرايش به اخبار جعلي و تخريبي افزايش پيدا مي‌کند.
سال گذشته در يک پژوهش علمي، بيش از سه هزار فقره خبر را در پنج کانال خبري پرمخاطب فارسي‌زبان بررسي کردم. نتايج حيرت‌آور بود: هرچقدر رسانه‌ها اعتبار کمتري داشتند، مخاطب بيشتري گرد آورده بودند. رسانه کم‌اعتبار، يعني رسانه‌اي که غالبا خبر جعلي و دروغ منتشر مي‌کند و وجود انبوه مخاطبان ميليوني در اين رسانه‌ها، اصلا نشانه خوبي نيست. به همين دليل است که بازنشر اخبار جعلي در رسانه‌هاي فارسي بيداد مي‌کند و با خلق بحران‌هاي پي‌درپي، آرامش رواني و آسايش مردم را برهم مي‌ريزد. پس دليل اصلي براي معضل بي‌اعتمادي شهروندان، احساس عمومي بي‌تأثيري در تغييرات اجتماعي و سياسي است. اما کژکارکردي بزرگ‌ترين دستگاه تبليغاتي در تقويت اعتماد عمومي، مي‌تواند دليل ديگر اين امر باشد. رسانه ملي با بهترين امکانات ديداري و شنيداري و بيشترين تعداد نيروي متبحر و متخصص، وظيفه دارد افکار عمومي را در جهت مصالح نظام و جامعه مديريت کند، اما شوربختانه گرفتار اشتباه راهبردي و تنگ‌نظري و ترجيح مصالح جناحي به مصالح ملي شده و لازم است براي ترميم اعتبار ازدست‌رفته خود، نقشه راه جديد ترسيم کند. کاهش اعتماد عمومي در جامعه، تبعات ناگواري دارد؛ زوال تقيد به اصول اخلاقي، افزايش مزمن رشوه و فساد اداري، نافرماني مدني، تلاش در جهت ندادن ماليات، رشد بي‌عدالتي اجتماعي و خويشاوندسالاري، بخشي از تبعات آن است که هرکدام جامعه ايران را با تهديد مواجه مي‌كند. کوتاه سخن اينکه کاهش معنادار مشارکت مردم در روابط دولت - ملت، جدي گرفته شود و جامعه‌شناسان، راه‌حل‌هاي خروج از اين شرايط را به مسئولان نشان دهند. بازگشت اعتماد شهروندان، ارتقاي اعتبار مسئولان را به دنبال دارد. هر کس در اين امر حياتي، از خود مايه بگذارد و پيش‌قدم شود، رستگار خواهد شد.

چند روز پيش اعلام شد که مردم بيش از 9 ميليارد تومان به پويش ايران همدل، کمک نقدي کردند تا بين نيازمندان توزيع شود. البته مقادير معتنابهي کمک‌هاي غيرنقدي و بسته‌هاي حمايتي هم در اين پويش بزرگ، براي خانواده‌هاي مستضعف ارائه شد. جا داشت با اين حجم وسيع تبليغات راديو-تلويزيوني و تبليغات شهري، مردم بيشتر از 300 ميليارد تومان کمک کنند. چندسال پيش در حادثه زلزله کرمانشاه در زمستان 1396، سه آدم مشهور، علي دايي، صادق زيباکلام و نرگس کلباسي، به تنهايي و بدون تبليغات وسيع، حدود 20 ميليارد تومان جمع کردند؛ يعني به حساب امروز، بيش از 60 ميليارد تومان پول نقد!

اخيرا در انگلستان، يک کهنه‌سرباز در آستانه صدسالگي خود، با پويش قدم‌زدن در حياط منزل خود، توانست به تنهايي 30 ميليون پوند، معادل 600 ميليارد تومان، پول جمع کند. در کشورهاي مختلف درگير با کرونا، پويش‌هاي مشابهي برگزار شد و ميلياردها پول براي کمک به آسيب‌ديدگان کرونا و نيز نياز مرکز تحقيقاتي مرتبط با بيماري کرونا به دست آمد. اما در کشور ما شرايط ديگري وجود دارد؛ چرا مردم ايران، آن‌چنان‌که انتظار مي‌رود، در برنامه‌هاي جلب کمک‌رساني دولتي همکاري نمي‌کنند. اصولا اعتماد شهروندان ايراني به نهادهاي دولتي، چرا دچار آسيب شده است؟ شيوع ويروس کرونا در اسفندماه، باعث شد بحث چنداني در کالبدشکافي دلايل کاهش بي‌سابقه مشارکت مردم در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي صورت نگيرد. اين در حالي است که احتمال انجام کار مثبت؛ يعني رأي‌دادن، براي شهروندان راحت‌تر است و کار منفي؛ يعني رأي‌ندادن، آن هم در شرايط تبليغات رسانه‌اي پرحجم، انرژي و اراده بيشتري مي‌طلبد و چنين تصميم جمعي‌ای توسط ايرانيان، جاي نگراني جدي دارد و نيازمند توجه و تحليل درست و اصلاح علل اشاعه اين پديده اجتماعي- سياسي است.
شايد علت اصلي خدشه‌دارشدن اعتماد عمومي را بايد در روابط دولت - ملت جست‌وجو کرد. مردم وقتي مشارکت اجتماعي - سياسي مي‌کنند، انتظار بجا دارند که نتيجه‌اش را مشاهده کنند؛ براي مثال، وقتي ميان دو نامزد رياست‌جمهوري که يکي را انتخاب مي‌کنند، به صورت طبيعي انتظار دارند كه پيروز انتخابات، بتواند به وعده خود عمل کند، اما مي‌بينند که نامزد پيروز، قدرت کافي براي عمل به وعده خود ندارد و مخالفان و رقبايش، قدرت اصلي را در اختيار دارند و اقدامات او را موبه‌مو خنثي مي‌کنند. شهروندان پاي صندوق آمده بودند که شرايط مدنظر خود را به شيوه مسالمت‌آميز و متمدنانه دنبال کنند، پس اعتماد خود را از دست مي‌دهند و اين‌بار به دنبال عدم مشارکت جدي براي اعلام نظرشان مي‌روند. در اين معادله چه کسي ضرر مي‌کند: بي‌اعتمادي شهروندان، دومينويي است که بخش‌هاي مختلف روابط دولت - ملت را مي‌پيمايد و اثرات مخرب آن، بخش بزرگي از ساحت اجتماع و سياست را دچار بحران اعتبار مي‌کند. حال يکي از اين بخش‌ها، همين مشارکت در برنامه‌هاي جلب کمک براي نيازمندان است که بي‌اعتنايي عمومي را چنين تجربه مي‌کند. دومينو بخش‌هاي ديگر را هم مي‌پيمايد؛ اعتماد مردم به اخبار رسمي و دولتي کاهش مي‌يابد و گرايش به اخبار جعلي و تخريبي افزايش پيدا مي‌کند.
سال گذشته در يک پژوهش علمي، بيش از سه هزار فقره خبر را در پنج کانال خبري پرمخاطب فارسي‌زبان بررسي کردم. نتايج حيرت‌آور بود: هرچقدر رسانه‌ها اعتبار کمتري داشتند، مخاطب بيشتري گرد آورده بودند. رسانه کم‌اعتبار، يعني رسانه‌اي که غالبا خبر جعلي و دروغ منتشر مي‌کند و وجود انبوه مخاطبان ميليوني در اين رسانه‌ها، اصلا نشانه خوبي نيست. به همين دليل است که بازنشر اخبار جعلي در رسانه‌هاي فارسي بيداد مي‌کند و با خلق بحران‌هاي پي‌درپي، آرامش رواني و آسايش مردم را برهم مي‌ريزد. پس دليل اصلي براي معضل بي‌اعتمادي شهروندان، احساس عمومي بي‌تأثيري در تغييرات اجتماعي و سياسي است. اما کژکارکردي بزرگ‌ترين دستگاه تبليغاتي در تقويت اعتماد عمومي، مي‌تواند دليل ديگر اين امر باشد. رسانه ملي با بهترين امکانات ديداري و شنيداري و بيشترين تعداد نيروي متبحر و متخصص، وظيفه دارد افکار عمومي را در جهت مصالح نظام و جامعه مديريت کند، اما شوربختانه گرفتار اشتباه راهبردي و تنگ‌نظري و ترجيح مصالح جناحي به مصالح ملي شده و لازم است براي ترميم اعتبار ازدست‌رفته خود، نقشه راه جديد ترسيم کند. کاهش اعتماد عمومي در جامعه، تبعات ناگواري دارد؛ زوال تقيد به اصول اخلاقي، افزايش مزمن رشوه و فساد اداري، نافرماني مدني، تلاش در جهت ندادن ماليات، رشد بي‌عدالتي اجتماعي و خويشاوندسالاري، بخشي از تبعات آن است که هرکدام جامعه ايران را با تهديد مواجه مي‌كند. کوتاه سخن اينکه کاهش معنادار مشارکت مردم در روابط دولت - ملت، جدي گرفته شود و جامعه‌شناسان، راه‌حل‌هاي خروج از اين شرايط را به مسئولان نشان دهند. بازگشت اعتماد شهروندان، ارتقاي اعتبار مسئولان را به دنبال دارد. هر کس در اين امر حياتي، از خود مايه بگذارد و پيش‌قدم شود، رستگار خواهد شد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها