|

از آتش‌سوزی پلاسکو تا کلینیک سینا

نعمت احمدی . ‌حقوق‌دان

ساختمان پلاسکو نماد مدرن‌شدن شهر تهران یا مدرنیته در حوزه ساختمان‌سازی ایران بود. کسانی که در دهه‌های 40 و 50 از شهرستان‌ها به تهران می‌آمدند، حتما عکسی به یادگار از ساختمان پلاسکو به‌همراه می‌بردند. کیوسک عکاسی جلوی ساختمان پلاسکو محل تجمع افرادی بود که در نوبت عکس‌گرفتن و بردن عکس به‌همراه خود به شهرستان بودند. در مورد تهران در فرهنگ شهرسازی نمی‌توان به‌معنای علمی شهرسازی مدرن گفت. کافی است نگاهی به ستون محل وقوع ملک در اسناد ثبتی املاک شهر تهران بیندازیم، پلاک فلان فرعی از بهمان اصلی از اراضی ده ونک - پلاک فلان فرعی از بهمان اصلی از اراضی ده یوسف‌آباد، بر همین قیاس می‌توان تا 60، 70 روستای داخل ابر‌ روستا شهر تهران را برشمرد که بر پیشانی شناسنامه املاک خود نام فلان روستا را دارد، اراج - جمال‌آباد، جماران - سعدآباد - فرمانیه - اوین درکه و ده‌ها اسم دیگر. تهران در گسترش هیولاوار خود اراضی اطراف این روستاها را به‌صورت شهر آن‌هم نه با قاعده و قانون بلکه بی‌قاعده بلعیده؛ در‌حالی‌که بافت روستا با همان کوچه‌باغ‌های قدیمی حفظ شده است. با یکی از هم‌ولایتی‌ها در منطقه نیاوران دنبال آدرس دیگر هم‌ولایتی بالاشهرنشین خود با نرم‌افزار «ویز» می‌گشتیم، هم‌ولایتی خوش‌ذوقم گفت این بخش از منطقه نیاوران چیزی اضافه‌تر از روستای خودمان اسماعیل‌آباد زرند ندارد، با همان کوچه‌باغ‌ها. تنها تفاوت این است که از پس دارودرخت و چینه‌های بعضا خشت‌وگلی ساختمانی چند‌طبقه سربرآورده است. این حقیقت تلخ در گسترش تهران که قبل از انقلاب برای جمعیتی حدود چهار میلیون تعریف شده بود، امروزه با گسترش در نواحی شرقی، غربی و شمالی به سه، چهار برابر جمعیت چهار‌میلیونی تبدیل شده است اما بناهای عمومی، خدماتی، آموزشی و ورزشی که عمدتا در بافت قدیمی شهر قرار دارند، عمری کمتر از 50 سال ندارند، هیچ‌یک از شهردارانی که تاکنون اداره شهر تهران را بر عهده داشته‌اند، طرحی برای نوسازی بافت فرسوده و جلوگیری از گسترش عرضی شهر نداشتند و اماکن فرسوده عمدتا در این نواحی قرار دارند. حفاظت و حراست از بافت فرسوده و ساختمان‌های واقع در آن که کارکرد و کاربرد عمومی دارند با کیست؟ ماده 55 قانون شهرداری در شرح وظایف شهرداری‌ها چندین بند و تبصره دارد:

بند 14 این ماده مقرر می‌دارد: اتخاذ تدابیر مؤثر و اقدام لازم برای حفظ شهر از خطر سیل و حریق و همچنین رفع خطر از بناها و دیوارهای شکسته و خطرناک واقع در معابر عمومی و کوچه‌ها و اماکن عمومی و دالان‌های عمومی و خصوصی و پرکردن و پوشاندن چاه‌ها و چاله‌های واقع در معابر و جلوگیری از ناودان‌ها و دودکش‌های ساختمان‌ها که باعث زحمت و خسارت ساکنین شهرها باشد در کلیه موارد مربوط به رفع خطر از بناها و غیره و رفع مزاحمت‌های مندرج در ماده فوق شهرداری - پس از کسب نظر مأمور فنی خود - به مالکین یا صاحبان اماکن یا صاحبان ادوات منصوب ابلاغ - مهلت‌دار متناسبی - صادر می‌نماید و - اگر دستور شهرداری در مهلت معین به‌ موقع اجرا گذاشته نشود- شهرداری رأسا - با مراقبت مأمورین خود اقدام به - رفع خطر یا مزاحمت - خواهد نمود و هزینه مصروف را به اضافه صدی پانزده خسارت از طرف دریافت خواهد کرد.‌ مقررات فوق شامل کلیه اماکن عمومی مانند سینماها، گرمابه‌ها، مهمان‌خانه‌ها، دکاکین، قهوه‌خانه‌ها، کافه و رستوران‌ها، پاساژها و امثال آن که محل رفت‌وآمد مراجعه عمومی است نیز می‌باشد.

مدت‌ها از تصویب این ماده و مواد دیگر مربوط به موضوع مورد نظر می‌گذرد و دامنه وسیع اماکنی را که مشمول این ماده می‌شوند، می‌توان بعینه دید. پرسش این است در سال‌ها حاکمیت این قانون که تا هم‌اکنون تداوم یافته است، آیا موردی نبوده که از نظر شهرداری قابلیت اعمال قانون حسب این ماده را داشته باشد؟ وقتی پلاسکو که نماد مدرنیسم شهرسازی تهران بود در لهیب آتش فروریخت و ده‌ها آتش‌نشان تا پای جان در راه انجام وظیفه جان باختند و زمانی که شهردار وقت تهران با لباس مخصوص سیاوش‌وار از درون کوره مذاب آتش سربرآورد و از هرم بالای آتش سخن گفت، امثال نگارنده امید آن داشتیم که جنب‌وجوشی در شهرداری حداقل برای اجرای همین ماده قانونی شکل گیرد تا کمتر شاهد نامه‌پراکنی بی‌حاصل به‌جای اعمال قانون باشیم. عکس‌های باقی‌مانده از کلینیک سینا مهر که چندین پزشک و متخصص اتاق عمل و بیهوشی گوشه‌وکنار آن افتاده و مظلومانه جان داده بودند، بدون اینکه در آتش سوخته باشند، این پرسش را مطرح می‌کند آیا راه فراری در نظر گرفته نشده بود؟ ساختمانی که به گفته مسئولان شهرداری چندین نوبت اخطار گرفته بود، اگر اخطار ناشی از وظیفه شهرداری پس از - کسب نظر مأمور فنی - خود بوده است، از کجای ماده این اختیار به شهرداری‌ها داده شده که فقط به صدور اخطارهای مکرر بسنده کنند، صراحت ماده این است: «اگر دستور شهرداری در مهلت معین به موقع اجرا گذاشته نشود، شهرداری رأسا با مراقبت مأمورین خود اقدام به رفع خطر یا مزاحمت خواهد نمود و هزینه مصروف را به اضافه صدی پانزده خسارت از طرف دریافت خواهد کرد». اگر همین بخش از بند 14 ماده 55 قانون شهرداری برای ساختمان پلاسکو و نیز کلینیک سینا مهر اعمال و اجرا می‌شد، هم‌اکنون ساختمان پلاسکو نماد شهرسازی مدرن تهران و نیز کلینیک سینا مهر تهران نماد رونق بهداشت و درمان شهر تهران بودند و ده‌ها آتش‌نشان و افراد عادی و پزشکان و بیمارانی که در هرم آتش مظلومانه سوختند، امروز زنده بودند و ایران را در ردیف کشورهای پر‌خطر در صدر جدول نمی‌نشاندند، علاوه بر بند 14 ماده 55، ماده 85 همین قانون نیز به شهرداری‌ها اجازه داده است که بتوانند برای تخریب یا اصلاح سقف بازارها و دالان‌های عمومی و خصوصی و ساختمان‌هایی که محل صحت عمومی تشخیص می‌دهد، اقدام کنند. نمی‌دانم تا چه زمانی باید شاهد وقوع حوادثی از این دست در سطح کلان‌شهرها باشیم؛ خصوصا تهران که گسترش بی‌رویه‌ای گرفته و جمعیت فعلی ساکن در آن از تعریف طرح جامع شهری فراتر رفته و شهر توان تحمل این میزان از فشار جمعیت را ندارد. وقتی مسئولان اداره شهرها دنبال این باشند که خان‌های پولدار شهر چه می‌خواهند و مقررات شهری را با توجه به منافع آنان تعریف کنند، همین خواهد بود. شهرداری، مسئولان و مأمورانی که اخطار اول را صادر کردند و منتظر ماندند تا برای حفظ ظاهر و اینکه بله ما هم هستیم، اخطار دوم و سوم را صادر کنند، از هر نظر مسئول‌اند؛ چه پرداخت دیه، چه مسئولیت کیفری. نگذارید بازی باخت-باخت شهر به سومین سرپل خطرناک خود برسد؛ شهرداری را مکلف و ملزم به اجرا و اعمال قانونی وظایف خود کنید.

ساختمان پلاسکو نماد مدرن‌شدن شهر تهران یا مدرنیته در حوزه ساختمان‌سازی ایران بود. کسانی که در دهه‌های 40 و 50 از شهرستان‌ها به تهران می‌آمدند، حتما عکسی به یادگار از ساختمان پلاسکو به‌همراه می‌بردند. کیوسک عکاسی جلوی ساختمان پلاسکو محل تجمع افرادی بود که در نوبت عکس‌گرفتن و بردن عکس به‌همراه خود به شهرستان بودند. در مورد تهران در فرهنگ شهرسازی نمی‌توان به‌معنای علمی شهرسازی مدرن گفت. کافی است نگاهی به ستون محل وقوع ملک در اسناد ثبتی املاک شهر تهران بیندازیم، پلاک فلان فرعی از بهمان اصلی از اراضی ده ونک - پلاک فلان فرعی از بهمان اصلی از اراضی ده یوسف‌آباد، بر همین قیاس می‌توان تا 60، 70 روستای داخل ابر‌ روستا شهر تهران را برشمرد که بر پیشانی شناسنامه املاک خود نام فلان روستا را دارد، اراج - جمال‌آباد، جماران - سعدآباد - فرمانیه - اوین درکه و ده‌ها اسم دیگر. تهران در گسترش هیولاوار خود اراضی اطراف این روستاها را به‌صورت شهر آن‌هم نه با قاعده و قانون بلکه بی‌قاعده بلعیده؛ در‌حالی‌که بافت روستا با همان کوچه‌باغ‌های قدیمی حفظ شده است. با یکی از هم‌ولایتی‌ها در منطقه نیاوران دنبال آدرس دیگر هم‌ولایتی بالاشهرنشین خود با نرم‌افزار «ویز» می‌گشتیم، هم‌ولایتی خوش‌ذوقم گفت این بخش از منطقه نیاوران چیزی اضافه‌تر از روستای خودمان اسماعیل‌آباد زرند ندارد، با همان کوچه‌باغ‌ها. تنها تفاوت این است که از پس دارودرخت و چینه‌های بعضا خشت‌وگلی ساختمانی چند‌طبقه سربرآورده است. این حقیقت تلخ در گسترش تهران که قبل از انقلاب برای جمعیتی حدود چهار میلیون تعریف شده بود، امروزه با گسترش در نواحی شرقی، غربی و شمالی به سه، چهار برابر جمعیت چهار‌میلیونی تبدیل شده است اما بناهای عمومی، خدماتی، آموزشی و ورزشی که عمدتا در بافت قدیمی شهر قرار دارند، عمری کمتر از 50 سال ندارند، هیچ‌یک از شهردارانی که تاکنون اداره شهر تهران را بر عهده داشته‌اند، طرحی برای نوسازی بافت فرسوده و جلوگیری از گسترش عرضی شهر نداشتند و اماکن فرسوده عمدتا در این نواحی قرار دارند. حفاظت و حراست از بافت فرسوده و ساختمان‌های واقع در آن که کارکرد و کاربرد عمومی دارند با کیست؟ ماده 55 قانون شهرداری در شرح وظایف شهرداری‌ها چندین بند و تبصره دارد:

بند 14 این ماده مقرر می‌دارد: اتخاذ تدابیر مؤثر و اقدام لازم برای حفظ شهر از خطر سیل و حریق و همچنین رفع خطر از بناها و دیوارهای شکسته و خطرناک واقع در معابر عمومی و کوچه‌ها و اماکن عمومی و دالان‌های عمومی و خصوصی و پرکردن و پوشاندن چاه‌ها و چاله‌های واقع در معابر و جلوگیری از ناودان‌ها و دودکش‌های ساختمان‌ها که باعث زحمت و خسارت ساکنین شهرها باشد در کلیه موارد مربوط به رفع خطر از بناها و غیره و رفع مزاحمت‌های مندرج در ماده فوق شهرداری - پس از کسب نظر مأمور فنی خود - به مالکین یا صاحبان اماکن یا صاحبان ادوات منصوب ابلاغ - مهلت‌دار متناسبی - صادر می‌نماید و - اگر دستور شهرداری در مهلت معین به‌ موقع اجرا گذاشته نشود- شهرداری رأسا - با مراقبت مأمورین خود اقدام به - رفع خطر یا مزاحمت - خواهد نمود و هزینه مصروف را به اضافه صدی پانزده خسارت از طرف دریافت خواهد کرد.‌ مقررات فوق شامل کلیه اماکن عمومی مانند سینماها، گرمابه‌ها، مهمان‌خانه‌ها، دکاکین، قهوه‌خانه‌ها، کافه و رستوران‌ها، پاساژها و امثال آن که محل رفت‌وآمد مراجعه عمومی است نیز می‌باشد.

مدت‌ها از تصویب این ماده و مواد دیگر مربوط به موضوع مورد نظر می‌گذرد و دامنه وسیع اماکنی را که مشمول این ماده می‌شوند، می‌توان بعینه دید. پرسش این است در سال‌ها حاکمیت این قانون که تا هم‌اکنون تداوم یافته است، آیا موردی نبوده که از نظر شهرداری قابلیت اعمال قانون حسب این ماده را داشته باشد؟ وقتی پلاسکو که نماد مدرنیسم شهرسازی تهران بود در لهیب آتش فروریخت و ده‌ها آتش‌نشان تا پای جان در راه انجام وظیفه جان باختند و زمانی که شهردار وقت تهران با لباس مخصوص سیاوش‌وار از درون کوره مذاب آتش سربرآورد و از هرم بالای آتش سخن گفت، امثال نگارنده امید آن داشتیم که جنب‌وجوشی در شهرداری حداقل برای اجرای همین ماده قانونی شکل گیرد تا کمتر شاهد نامه‌پراکنی بی‌حاصل به‌جای اعمال قانون باشیم. عکس‌های باقی‌مانده از کلینیک سینا مهر که چندین پزشک و متخصص اتاق عمل و بیهوشی گوشه‌وکنار آن افتاده و مظلومانه جان داده بودند، بدون اینکه در آتش سوخته باشند، این پرسش را مطرح می‌کند آیا راه فراری در نظر گرفته نشده بود؟ ساختمانی که به گفته مسئولان شهرداری چندین نوبت اخطار گرفته بود، اگر اخطار ناشی از وظیفه شهرداری پس از - کسب نظر مأمور فنی - خود بوده است، از کجای ماده این اختیار به شهرداری‌ها داده شده که فقط به صدور اخطارهای مکرر بسنده کنند، صراحت ماده این است: «اگر دستور شهرداری در مهلت معین به موقع اجرا گذاشته نشود، شهرداری رأسا با مراقبت مأمورین خود اقدام به رفع خطر یا مزاحمت خواهد نمود و هزینه مصروف را به اضافه صدی پانزده خسارت از طرف دریافت خواهد کرد». اگر همین بخش از بند 14 ماده 55 قانون شهرداری برای ساختمان پلاسکو و نیز کلینیک سینا مهر اعمال و اجرا می‌شد، هم‌اکنون ساختمان پلاسکو نماد شهرسازی مدرن تهران و نیز کلینیک سینا مهر تهران نماد رونق بهداشت و درمان شهر تهران بودند و ده‌ها آتش‌نشان و افراد عادی و پزشکان و بیمارانی که در هرم آتش مظلومانه سوختند، امروز زنده بودند و ایران را در ردیف کشورهای پر‌خطر در صدر جدول نمی‌نشاندند، علاوه بر بند 14 ماده 55، ماده 85 همین قانون نیز به شهرداری‌ها اجازه داده است که بتوانند برای تخریب یا اصلاح سقف بازارها و دالان‌های عمومی و خصوصی و ساختمان‌هایی که محل صحت عمومی تشخیص می‌دهد، اقدام کنند. نمی‌دانم تا چه زمانی باید شاهد وقوع حوادثی از این دست در سطح کلان‌شهرها باشیم؛ خصوصا تهران که گسترش بی‌رویه‌ای گرفته و جمعیت فعلی ساکن در آن از تعریف طرح جامع شهری فراتر رفته و شهر توان تحمل این میزان از فشار جمعیت را ندارد. وقتی مسئولان اداره شهرها دنبال این باشند که خان‌های پولدار شهر چه می‌خواهند و مقررات شهری را با توجه به منافع آنان تعریف کنند، همین خواهد بود. شهرداری، مسئولان و مأمورانی که اخطار اول را صادر کردند و منتظر ماندند تا برای حفظ ظاهر و اینکه بله ما هم هستیم، اخطار دوم و سوم را صادر کنند، از هر نظر مسئول‌اند؛ چه پرداخت دیه، چه مسئولیت کیفری. نگذارید بازی باخت-باخت شهر به سومین سرپل خطرناک خود برسد؛ شهرداری را مکلف و ملزم به اجرا و اعمال قانونی وظایف خود کنید.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها