|

سالِ شکست

شرق: «خاندان لیندن» اثر جِی. بی. پریستلی، ترجمه سمیه صادقی و «میراث و مرگ و زندگی با اوست»، اثر نویسنده مطرح، نجیب محفوظ، با ترجمه غلامرضا جعفری در نشر حکمت کلمه منتشر شده است. «خاندان لیندن» روایت زندگی یک استاد تاریخ مدرن است و مصائب او و خاندانش؛ و کتاب «میراث و مرگ و زندگی با اوست» شامل دو نمایش‌نامه است که به وضعیت اجتماعی و سیاسی مصر در دورانی از تاریخ این کشور می‌پردازد و البته نوع روایت نجیب محفوظ از این دو اثر نمایش‌نامه‌هایی می‌سازد که امکان تأویل‌های مختلف در دوره‌های دیگر تاریخ را نیز دارد.
یک. «خاندان لیندن» نمایش‌نامه‌ای است که در سال 1947 توسط جِی. بی. پریستلی (جان بویتون پریستلی)، رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس بریتانیایی نوشته شده است. این نمایش‌نامه برای اولین بار در سالن تئاتر دوشس در لندن روی صحنه رفت و 422 بار به اجرا درآمد. داستان این نمایش‌نامه در سال 1947 در خانه پروفسور رابرت لیندن اتفاق می‌افتد که استاد تاریخ مدرن در دانشگاه بِرمَنلی است. به نظر می‌رسد جیره‌بندی دوران جنگ باعث فرصت‌طلبی، فرار و عدم مواجهه با واقعیت در خانواده لیندن شده است که برای تولد 65سالگی پروفسور دور هم جمع شده‌اند و هرکدام با بحران‌های خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. لیندن فقط می‌خواهد در دنیایی که دیگر پذیرای ایده‌آل و کمال‌گرایی او نیست، به تدریس ادامه دهد. معاون جدید رئیس دانشگاه برای بازنشستگی به او فشار می‌آورد و خانواده‌اش هم بر سر این موضوع به دو دسته مادی‌گرا و آرمان‌گرا تقسیم شده‌اند. مایکل بیلینگتونِ منتقد، به ‌طور خلاصه می‌گوید: «همسر سوءاستفاده‌گر، پسرش که دلال بازار سیاه است و دختر مهاجرش، همه برای بازنشستگی به او فشار می‌آورند؛ اما دختر دیگرش که دکتر است و دختر هفده‌ساله او از او می‌خواهند تا در برابر این فشارها مقاومت کند. بعد از اولین اجرا، فیلیپ هوپ- والاس از روزنامه «گاردین» منچستر نوشت که نمایش خوبی بود؛ اما «نمی‌توان آن را به‌عنوان نمایش‌نامه‌ای عالی در نظر گرفت»؛ چون شخصیت اصلی، پروفسور لیندن، بیش از آنکه قهرمان باشد، فردی «خوب و سمج» است. نقد نوشته‌شده در روزنامه «تایمز» هم آن را نمایشی خوب و نه عالی توصیف می‌کند؛ اما پس از اجرای دوباره آن در سال 2006، بیلینگتون آن را «اثری مهم و کلیدی درباره دوران پساجنگ» توصیف کرد. در بخشی از این نمایش‌نامه که به‌تازگی با ترجمه سمیه صادقی در نشر حکمت کلمه منتشر شده است، می‌خوانیم: «جین: [صورتش را برمی‌گرداند، مضطربانه] نمی‌تونم؛ ولی متوجه شدم حدس زدی من خیلی... سرحال نیستم. آه... دیگه تحمل خودم رو ندارم. چرا ما نمی‌تونیم مثل آهن سخت و محکم باشیم؟ پروفسور: چون این‌طوری بیشتر از اینکه برامون خوب باشه، ضربه می‌خوریم. دایناسورها هم همین نقشه رو داشتند... احتمالا تنها نقشه‌ای بوده که داشتند... . پس بیشتر و بیشتر رشد کردند، با فلس‌های ضخیم و ضخیم‌تر، با پنجه‌های بزرگ‌تر و تیزتر... و همه اینها فقط و فقط به خاطر این بود که بتونند سخت و قوی و ایمن باشند... تا جایی که تبدیل شدند به مخزن‌های صدتُنی... نمی‌تونستند حرکت کنند، غذا بخورند... و نهایتا از بین رفتند. بعد نوبت رسید به نژاد میمون لطیف و کوچک، که تونستند خودشون رو با همه چی سازگار کنند... ما. جین: اون‌وقت ما... قراره از پسش بربیاییم؟».
دو. نجیب محفوظ اگرچه بیشتر با رمان‌هایش به‌عنوان نویسنده مطرح جهان عرب شناخته می‌شود؛ اما قریب به 10 عنوان نمایش‌نامه نیز نوشته است که همان حال‌وهوای داستان‌هایش را دارند. نمایش‌نامه‌هایی که همه آنها در دهه 60 میلادی و به ‌طور دقیق‌تر در سال ۱۹۶۷نوشته شده‌اند؛ سالی که برای مردم مصر به سال شکست مشهور است و نجیب محفوظ برای روایت آن دوران از فرم نمایش‌نامه استفاده کرده است. «مرگ و زندگی با اوست» نمایش‌نامه تک‌پرده‌ای کوتاهی است که با گفت‌وگوی زن و مردی شکل می‌گیرد که در حال بحث‌کردن درباره موضوعی‌ هستند که زندگی‌شان را تحت تأثیر قرار داده است. مرد خواهان آن است که به راه پدرانش برود و از نبرد برای سرزمینش حرف می‌زند و زن می‌خواهد او از این کار منصرف شود و به زندگی‌شان بپردازد: «جوان: این رفتگان الگوی من‌اند. دختر: نمی‌خواهم به مرده‌ها نگاه کنم. جوان: اما اینها با ما نفس می‌کشند. دختر: پشت سرت چیزی نیست؛ روبه‌رویت هم. تنها حقیقت زنده منم. جوان: چقدر برده این کلمه‌های نرم بودم. تا جایی که زیر پا له شدم. دختر: با شوخی‌هایت آتش خشمش را شعله‌ور کردی. جوان: شوخی هم جزئی از زندگی ماست. چرا با کتک و دردی این‌قدر وحشتناک، تاوان بدهم؟ دختر: همیشه می‌گفتم زیاده‌روی نکن. جوان: همین که به دفاع برخاستم، دست‌ها سرافکنده‌ام کردند...». در نمایش‌نامه «میراث» نیز با تصویری از وضعیت اجتماعی و سیاسی آن دوران مصر مواجهیم.

شرق: «خاندان لیندن» اثر جِی. بی. پریستلی، ترجمه سمیه صادقی و «میراث و مرگ و زندگی با اوست»، اثر نویسنده مطرح، نجیب محفوظ، با ترجمه غلامرضا جعفری در نشر حکمت کلمه منتشر شده است. «خاندان لیندن» روایت زندگی یک استاد تاریخ مدرن است و مصائب او و خاندانش؛ و کتاب «میراث و مرگ و زندگی با اوست» شامل دو نمایش‌نامه است که به وضعیت اجتماعی و سیاسی مصر در دورانی از تاریخ این کشور می‌پردازد و البته نوع روایت نجیب محفوظ از این دو اثر نمایش‌نامه‌هایی می‌سازد که امکان تأویل‌های مختلف در دوره‌های دیگر تاریخ را نیز دارد.
یک. «خاندان لیندن» نمایش‌نامه‌ای است که در سال 1947 توسط جِی. بی. پریستلی (جان بویتون پریستلی)، رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس بریتانیایی نوشته شده است. این نمایش‌نامه برای اولین بار در سالن تئاتر دوشس در لندن روی صحنه رفت و 422 بار به اجرا درآمد. داستان این نمایش‌نامه در سال 1947 در خانه پروفسور رابرت لیندن اتفاق می‌افتد که استاد تاریخ مدرن در دانشگاه بِرمَنلی است. به نظر می‌رسد جیره‌بندی دوران جنگ باعث فرصت‌طلبی، فرار و عدم مواجهه با واقعیت در خانواده لیندن شده است که برای تولد 65سالگی پروفسور دور هم جمع شده‌اند و هرکدام با بحران‌های خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. لیندن فقط می‌خواهد در دنیایی که دیگر پذیرای ایده‌آل و کمال‌گرایی او نیست، به تدریس ادامه دهد. معاون جدید رئیس دانشگاه برای بازنشستگی به او فشار می‌آورد و خانواده‌اش هم بر سر این موضوع به دو دسته مادی‌گرا و آرمان‌گرا تقسیم شده‌اند. مایکل بیلینگتونِ منتقد، به ‌طور خلاصه می‌گوید: «همسر سوءاستفاده‌گر، پسرش که دلال بازار سیاه است و دختر مهاجرش، همه برای بازنشستگی به او فشار می‌آورند؛ اما دختر دیگرش که دکتر است و دختر هفده‌ساله او از او می‌خواهند تا در برابر این فشارها مقاومت کند. بعد از اولین اجرا، فیلیپ هوپ- والاس از روزنامه «گاردین» منچستر نوشت که نمایش خوبی بود؛ اما «نمی‌توان آن را به‌عنوان نمایش‌نامه‌ای عالی در نظر گرفت»؛ چون شخصیت اصلی، پروفسور لیندن، بیش از آنکه قهرمان باشد، فردی «خوب و سمج» است. نقد نوشته‌شده در روزنامه «تایمز» هم آن را نمایشی خوب و نه عالی توصیف می‌کند؛ اما پس از اجرای دوباره آن در سال 2006، بیلینگتون آن را «اثری مهم و کلیدی درباره دوران پساجنگ» توصیف کرد. در بخشی از این نمایش‌نامه که به‌تازگی با ترجمه سمیه صادقی در نشر حکمت کلمه منتشر شده است، می‌خوانیم: «جین: [صورتش را برمی‌گرداند، مضطربانه] نمی‌تونم؛ ولی متوجه شدم حدس زدی من خیلی... سرحال نیستم. آه... دیگه تحمل خودم رو ندارم. چرا ما نمی‌تونیم مثل آهن سخت و محکم باشیم؟ پروفسور: چون این‌طوری بیشتر از اینکه برامون خوب باشه، ضربه می‌خوریم. دایناسورها هم همین نقشه رو داشتند... احتمالا تنها نقشه‌ای بوده که داشتند... . پس بیشتر و بیشتر رشد کردند، با فلس‌های ضخیم و ضخیم‌تر، با پنجه‌های بزرگ‌تر و تیزتر... و همه اینها فقط و فقط به خاطر این بود که بتونند سخت و قوی و ایمن باشند... تا جایی که تبدیل شدند به مخزن‌های صدتُنی... نمی‌تونستند حرکت کنند، غذا بخورند... و نهایتا از بین رفتند. بعد نوبت رسید به نژاد میمون لطیف و کوچک، که تونستند خودشون رو با همه چی سازگار کنند... ما. جین: اون‌وقت ما... قراره از پسش بربیاییم؟».
دو. نجیب محفوظ اگرچه بیشتر با رمان‌هایش به‌عنوان نویسنده مطرح جهان عرب شناخته می‌شود؛ اما قریب به 10 عنوان نمایش‌نامه نیز نوشته است که همان حال‌وهوای داستان‌هایش را دارند. نمایش‌نامه‌هایی که همه آنها در دهه 60 میلادی و به ‌طور دقیق‌تر در سال ۱۹۶۷نوشته شده‌اند؛ سالی که برای مردم مصر به سال شکست مشهور است و نجیب محفوظ برای روایت آن دوران از فرم نمایش‌نامه استفاده کرده است. «مرگ و زندگی با اوست» نمایش‌نامه تک‌پرده‌ای کوتاهی است که با گفت‌وگوی زن و مردی شکل می‌گیرد که در حال بحث‌کردن درباره موضوعی‌ هستند که زندگی‌شان را تحت تأثیر قرار داده است. مرد خواهان آن است که به راه پدرانش برود و از نبرد برای سرزمینش حرف می‌زند و زن می‌خواهد او از این کار منصرف شود و به زندگی‌شان بپردازد: «جوان: این رفتگان الگوی من‌اند. دختر: نمی‌خواهم به مرده‌ها نگاه کنم. جوان: اما اینها با ما نفس می‌کشند. دختر: پشت سرت چیزی نیست؛ روبه‌رویت هم. تنها حقیقت زنده منم. جوان: چقدر برده این کلمه‌های نرم بودم. تا جایی که زیر پا له شدم. دختر: با شوخی‌هایت آتش خشمش را شعله‌ور کردی. جوان: شوخی هم جزئی از زندگی ماست. چرا با کتک و دردی این‌قدر وحشتناک، تاوان بدهم؟ دختر: همیشه می‌گفتم زیاده‌روی نکن. جوان: همین که به دفاع برخاستم، دست‌ها سرافکنده‌ام کردند...». در نمایش‌نامه «میراث» نیز با تصویری از وضعیت اجتماعی و سیاسی آن دوران مصر مواجهیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها