|

مدیریت بحران در سال‌هایی که گذشت

مهدی زارع*

در هفته‌ای که گذشت، خبرگزاری‌ها از نشست مدیران مدیریت بحران در شهر تهران خبر دادند. به‌ویژه سخنان قابل توجه صحبت‌های رئیس سازمان مدیریت بحران کشور بود که نمایانگر چالش‌های مدیریت بحران در ایران امروز است. رئیس سازمان مدیریت بحران کشور گفته بود: «درباره وقوع زلزله در پایتخت دعا کنید در تهران زلزله نیاید! براساس گزارشی که دوستان اعلام کردند، آمادگی تهران برای مقابله با زلزله با وجود همه اقدامات ۱۸.۸ درصد است». اینکه آمادگی در برابر زلزله در تهران و البته بیشتر کلان‌شهرهای ما چندان بالا نیست، نکته‌ای است که بیشتر مردم به آن واقف‌اند. از سوی دیگر با لحن گفتارهای هشدارآمیز نیز آشنا هستیم و آن هنگامی است که بعضی از کارشناسان از تعبیرات شداد و غلاظی استفاده می‌کنند، چراکه بر این باورند که اگر چنین تند درباره سوانح طبیعی و اثرهای آن سخن نگویند، در کشوری مانند کشور ما توجه مردم و مسئولان چندان برانگیخته نمی‌شود. شخصا با این رویکرد مسئله دارم و آن را حتی با نیت خوب و خیر نیز مفید نمی‌دانم ولی هنگامی که مدیری که اکنون در هفتمین سال مدیریت بر سازمان مدیریت بحران است، چنین سخن بگوید (چه آنکه باورش همین باشد و چه خواسته باشد با این لحن، به‌اصطلاح، خفتگان را بیدار کند) طبیعی است که بسیاری از مخاطبان برداشت‌های متفاوتی بکنند. آنچه را نگارنده در چند روز گذشته از بازتاب این سخنان برداشت کرده است، می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛ گروه بیشتری از مخاطبان (شهروندان) می‌‌گویند ما دعا می‌کنیم، ولی شما در سازمان مدیریت بحران چه چیز را مدیریت می‌کنید؟ اگر حاصل سال‌ها مسئولیت همین التماس دعا از مردم باشد، پس عملا کاری به‌عنوان مدیریت بحران انجام نمی‌شود. دسته‌ای دیگر درباره موضوعیت و جایگاه دعاکردن در چنین مواردی سؤال دارند. می‌گویند که در تفکر دینی و مذهبی نیز «از تو حرکت و از خدا برکت» آمده است. اگر از ما حرکتی نباشد، چه انتظاری از دعا می‌توان داشت؟ گروه سومی نیز این نحوه بیان را شاهد بر بی‌فایده‌بودن علم و روش‌های علمی می‌دانند و بر این باور خود تأکید می‌کنند که اساسا در دهه‌های اخیر کاری از نظر مدیریت کاهش ریسک سوانح طبیعی و مدیریت بحران در مملکت ما و در شهر تهران نشده است، چراکه اگر شده بود، رئیس سازمان مدیریت بحران چنین ناامیدانه سخن نمی‌گفت. ولی نگارنده مسئله را از جنس دیگری می‌داند.

موضوع از اساس به برخوردی غیرتخصصی با موضوع مدیریت بحران مربوط است، توضیح می‌دهم که چرا چنین تلقی‌ای ایجاد شده است. اولین نکته آن است که در همین شهر تهران حداقل در دو دهه گذشته کلی کارهای علمی و جالب «پیشگیرانه» درباره کاهش ریسک سوانح طبیعی و مدیریت بحران مثلا در سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران انجام شده است. بدیهی است که این اقدامات نه کافی هستند و نه جواب‌گوی بدترین سناریوهای بعدی؛ ولی سه‌چهارم مدیریت بحران به پیشگیری و تلاش پیش از وقوع برای کاهش تبعات حادثه مربوط است. کاربرد عبارت‌های هیجانی که نشان دهد امروز در نقطه صفر ایستاده‌ایم، کمکی به حل موضوع نمی‌کند. هر کار مفید باید بر پایه کارهای مثبت قبلی برنامه‌ریزی و اجرا شود. رئیس سازمان مدیریت بحران در ادامه صحبت‌های روز 25 تیر خود گفته‌اند: «بعد از زلزله دماوند و فیروزکوه، جلسه مفصلی با حضور کارشناسان مؤسسه ژئوفیزیک تشکیل دادیم تا رفتار مردم در ارتباط این زلزله و گسل‌ها را بررسی کنیم، همچنین پس از پایان هر زلزله و زلزله اخیر، گزارشی از مؤسسه ژئوفیزیک تهیه می‌شود که در پایان این گزارش مسئولان مربوطه در این مؤسسه یادآوری می‌کنند که زلزله خبر نمی‌کند و همواره باید آماده باشیم». آنچه به تشکیل جلسه با همکاران مؤسسه ژئوفیزیک مربوط کرده‌اند، اساسا با نقشی که همکاران ما در مؤسسه ژئوفیزیک دارند، همخوان نیست (یا دقیقا مرتبط نیست). اینکه رفتار مردم در ارتباط با زلزله‌های فیروزکوه و دماوند بررسی شود، حتما مهم است، ولی گزارش‌های مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران طبیعتا به رفتار مردم مربوط نیست. مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران گزارش می‌دهد که زلزله کجا رخ داده و بزرگای آن چقدر بوده است. در حد توان ارزیابی‌هایی هم ممکن است احتمالاتی برای زلزله‌های بعدی ارائه دهد. سازمان مدیریت بحران از دل گزارش‌های مؤسسه ژئوفیزیک -که نگارنده نیز مرتب هم این گزارش‌ها و هم گزارش همکاران دیگر درباره زلزله‌های را مطالعه می‌کند- اساسا امکان بیرون‌کشیدن راهکار و دستورالعمل درباره رفتار مردم قبل، حین یا بعد از زلزله‌ها را ندارد؛ چراکه چنین گزارش‌هایی از اساس فاقد چنین رهنمودهایی است. دراین‌باره باید از متخصصان رفتار جمعی پرسش کرد. اینکه متخصصان در گزارش‌ خود بگویند «زلزله خبر نمی‌کند، باید آماده باشیم» نیز نشان از ضعف گزارش تخصصی زلزله‌شناسی ندارد؛ همه راه‌حل‌ها را نمی‌توان و نباید از گزارش رخداد و مشخصات زلزله‌شناسی زمین‌لرزه‌ها انتظار داشت. رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در ادامه گفته است: «بر اساس گزارشی که دوستان اعلام کردند، آمادگی تهران برای مقابله با زلزله با وجود همه اقدامات 18.8درصد است. همچنین این سؤال مطرح می‌شود که درصورتی‌که زلزله در تهران اتفاق بیفتد، آیا نیرو‌های امدادی و اورژانسی می‌توانند از مسیر‌ها و خیابان‌های شهر تهران به محل‌های حادثه برسند یا خیر که کار بسیار سخت و پیچیده‌ای است». اولا باز مؤسسه ژئوفیزیک گزارشی درباره ارزیابی آمادگی 18.8درصدی تهران در برابر زلزله ندارد، ولی این عدد از هر گزارشی بیرون آمده باشد، صرفا یک ارزیابی کمی‌شده از یک واقعیت کیفی است. طبیعی است که موضوع مهم آمادگی در برابر زلزله در کلان‌شهری مانند تهران مسئله پیچیده‌ای است که با پارامترهای متعددی می‌توان آن را سنجید و سپس توضیح داد. اینکه در یک برآورد اولیه بخواهیم با سنجش چند پارامتر به برداشتی از سطح آمادگی در برابر زلزله و در نهایت یک عدد برسیم، اشکالی ندارد، ولی این نوع ساده‌سازی موضوع نه کمکی به طرح موضوع می‌کند و نه راهی برای حل مسئله می‌گشاید. طرح مسئله «آمادگی در برابر زلزله» باید به‌درستی انجام شود. رئیس مذبور همچنین گفت: «چنانچه زلزله بالای ۷ ریشتری در تهران بیاید، شرایط سخت و دشواری خواهیم داشت، بنا بر اعلام سازمان مسئولان بهشت زهرا(س) تعداد قبور حدود ۲۵ هزار قبر پیش‌بینی شده است، اما کافی نیست». طبیعی است که اگر حادثه مهمی در تهران رخ دهد، یکی از مسائل مهم، متوفیات و مسائل بهداشتی مربوط به آنهاست، ولی باید توجه کنیم که تا روزی که نگاهی کلان و راهبردی به مسئله نداشته باشیم و تصویری بزرگ از سناریوی یک زلزله شدید در تهران در دسترس نباشد و مسئله به‌درستی طرح نشود، همچنان باید مشغول پرداختن به جنبه‌هایی هیجان‌انگیز از تبعات محتمل یک زلزله مهم در جایی مثل تهران باشیم.
* استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی

در هفته‌ای که گذشت، خبرگزاری‌ها از نشست مدیران مدیریت بحران در شهر تهران خبر دادند. به‌ویژه سخنان قابل توجه صحبت‌های رئیس سازمان مدیریت بحران کشور بود که نمایانگر چالش‌های مدیریت بحران در ایران امروز است. رئیس سازمان مدیریت بحران کشور گفته بود: «درباره وقوع زلزله در پایتخت دعا کنید در تهران زلزله نیاید! براساس گزارشی که دوستان اعلام کردند، آمادگی تهران برای مقابله با زلزله با وجود همه اقدامات ۱۸.۸ درصد است». اینکه آمادگی در برابر زلزله در تهران و البته بیشتر کلان‌شهرهای ما چندان بالا نیست، نکته‌ای است که بیشتر مردم به آن واقف‌اند. از سوی دیگر با لحن گفتارهای هشدارآمیز نیز آشنا هستیم و آن هنگامی است که بعضی از کارشناسان از تعبیرات شداد و غلاظی استفاده می‌کنند، چراکه بر این باورند که اگر چنین تند درباره سوانح طبیعی و اثرهای آن سخن نگویند، در کشوری مانند کشور ما توجه مردم و مسئولان چندان برانگیخته نمی‌شود. شخصا با این رویکرد مسئله دارم و آن را حتی با نیت خوب و خیر نیز مفید نمی‌دانم ولی هنگامی که مدیری که اکنون در هفتمین سال مدیریت بر سازمان مدیریت بحران است، چنین سخن بگوید (چه آنکه باورش همین باشد و چه خواسته باشد با این لحن، به‌اصطلاح، خفتگان را بیدار کند) طبیعی است که بسیاری از مخاطبان برداشت‌های متفاوتی بکنند. آنچه را نگارنده در چند روز گذشته از بازتاب این سخنان برداشت کرده است، می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛ گروه بیشتری از مخاطبان (شهروندان) می‌‌گویند ما دعا می‌کنیم، ولی شما در سازمان مدیریت بحران چه چیز را مدیریت می‌کنید؟ اگر حاصل سال‌ها مسئولیت همین التماس دعا از مردم باشد، پس عملا کاری به‌عنوان مدیریت بحران انجام نمی‌شود. دسته‌ای دیگر درباره موضوعیت و جایگاه دعاکردن در چنین مواردی سؤال دارند. می‌گویند که در تفکر دینی و مذهبی نیز «از تو حرکت و از خدا برکت» آمده است. اگر از ما حرکتی نباشد، چه انتظاری از دعا می‌توان داشت؟ گروه سومی نیز این نحوه بیان را شاهد بر بی‌فایده‌بودن علم و روش‌های علمی می‌دانند و بر این باور خود تأکید می‌کنند که اساسا در دهه‌های اخیر کاری از نظر مدیریت کاهش ریسک سوانح طبیعی و مدیریت بحران در مملکت ما و در شهر تهران نشده است، چراکه اگر شده بود، رئیس سازمان مدیریت بحران چنین ناامیدانه سخن نمی‌گفت. ولی نگارنده مسئله را از جنس دیگری می‌داند.

موضوع از اساس به برخوردی غیرتخصصی با موضوع مدیریت بحران مربوط است، توضیح می‌دهم که چرا چنین تلقی‌ای ایجاد شده است. اولین نکته آن است که در همین شهر تهران حداقل در دو دهه گذشته کلی کارهای علمی و جالب «پیشگیرانه» درباره کاهش ریسک سوانح طبیعی و مدیریت بحران مثلا در سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران انجام شده است. بدیهی است که این اقدامات نه کافی هستند و نه جواب‌گوی بدترین سناریوهای بعدی؛ ولی سه‌چهارم مدیریت بحران به پیشگیری و تلاش پیش از وقوع برای کاهش تبعات حادثه مربوط است. کاربرد عبارت‌های هیجانی که نشان دهد امروز در نقطه صفر ایستاده‌ایم، کمکی به حل موضوع نمی‌کند. هر کار مفید باید بر پایه کارهای مثبت قبلی برنامه‌ریزی و اجرا شود. رئیس سازمان مدیریت بحران در ادامه صحبت‌های روز 25 تیر خود گفته‌اند: «بعد از زلزله دماوند و فیروزکوه، جلسه مفصلی با حضور کارشناسان مؤسسه ژئوفیزیک تشکیل دادیم تا رفتار مردم در ارتباط این زلزله و گسل‌ها را بررسی کنیم، همچنین پس از پایان هر زلزله و زلزله اخیر، گزارشی از مؤسسه ژئوفیزیک تهیه می‌شود که در پایان این گزارش مسئولان مربوطه در این مؤسسه یادآوری می‌کنند که زلزله خبر نمی‌کند و همواره باید آماده باشیم». آنچه به تشکیل جلسه با همکاران مؤسسه ژئوفیزیک مربوط کرده‌اند، اساسا با نقشی که همکاران ما در مؤسسه ژئوفیزیک دارند، همخوان نیست (یا دقیقا مرتبط نیست). اینکه رفتار مردم در ارتباط با زلزله‌های فیروزکوه و دماوند بررسی شود، حتما مهم است، ولی گزارش‌های مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران طبیعتا به رفتار مردم مربوط نیست. مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران گزارش می‌دهد که زلزله کجا رخ داده و بزرگای آن چقدر بوده است. در حد توان ارزیابی‌هایی هم ممکن است احتمالاتی برای زلزله‌های بعدی ارائه دهد. سازمان مدیریت بحران از دل گزارش‌های مؤسسه ژئوفیزیک -که نگارنده نیز مرتب هم این گزارش‌ها و هم گزارش همکاران دیگر درباره زلزله‌های را مطالعه می‌کند- اساسا امکان بیرون‌کشیدن راهکار و دستورالعمل درباره رفتار مردم قبل، حین یا بعد از زلزله‌ها را ندارد؛ چراکه چنین گزارش‌هایی از اساس فاقد چنین رهنمودهایی است. دراین‌باره باید از متخصصان رفتار جمعی پرسش کرد. اینکه متخصصان در گزارش‌ خود بگویند «زلزله خبر نمی‌کند، باید آماده باشیم» نیز نشان از ضعف گزارش تخصصی زلزله‌شناسی ندارد؛ همه راه‌حل‌ها را نمی‌توان و نباید از گزارش رخداد و مشخصات زلزله‌شناسی زمین‌لرزه‌ها انتظار داشت. رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در ادامه گفته است: «بر اساس گزارشی که دوستان اعلام کردند، آمادگی تهران برای مقابله با زلزله با وجود همه اقدامات 18.8درصد است. همچنین این سؤال مطرح می‌شود که درصورتی‌که زلزله در تهران اتفاق بیفتد، آیا نیرو‌های امدادی و اورژانسی می‌توانند از مسیر‌ها و خیابان‌های شهر تهران به محل‌های حادثه برسند یا خیر که کار بسیار سخت و پیچیده‌ای است». اولا باز مؤسسه ژئوفیزیک گزارشی درباره ارزیابی آمادگی 18.8درصدی تهران در برابر زلزله ندارد، ولی این عدد از هر گزارشی بیرون آمده باشد، صرفا یک ارزیابی کمی‌شده از یک واقعیت کیفی است. طبیعی است که موضوع مهم آمادگی در برابر زلزله در کلان‌شهری مانند تهران مسئله پیچیده‌ای است که با پارامترهای متعددی می‌توان آن را سنجید و سپس توضیح داد. اینکه در یک برآورد اولیه بخواهیم با سنجش چند پارامتر به برداشتی از سطح آمادگی در برابر زلزله و در نهایت یک عدد برسیم، اشکالی ندارد، ولی این نوع ساده‌سازی موضوع نه کمکی به طرح موضوع می‌کند و نه راهی برای حل مسئله می‌گشاید. طرح مسئله «آمادگی در برابر زلزله» باید به‌درستی انجام شود. رئیس مذبور همچنین گفت: «چنانچه زلزله بالای ۷ ریشتری در تهران بیاید، شرایط سخت و دشواری خواهیم داشت، بنا بر اعلام سازمان مسئولان بهشت زهرا(س) تعداد قبور حدود ۲۵ هزار قبر پیش‌بینی شده است، اما کافی نیست». طبیعی است که اگر حادثه مهمی در تهران رخ دهد، یکی از مسائل مهم، متوفیات و مسائل بهداشتی مربوط به آنهاست، ولی باید توجه کنیم که تا روزی که نگاهی کلان و راهبردی به مسئله نداشته باشیم و تصویری بزرگ از سناریوی یک زلزله شدید در تهران در دسترس نباشد و مسئله به‌درستی طرح نشود، همچنان باید مشغول پرداختن به جنبه‌هایی هیجان‌انگیز از تبعات محتمل یک زلزله مهم در جایی مثل تهران باشیم.
* استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها