|

به طالبان باج ندهید!

محمدعارف . فصیحی‌دولت‌شاهی استاد دانشگاه

درحالی‌که تلاش‌ها برای برگزاری مذاکرات صلح افغانستان همچنان ادامه دارد، کاربران شبکه‌های اجتماعی در اعتراض به خشونت‌افروزی طالبان و سیاست انفعالی باج‌دهی دولت کابل به این گروه، پویش وسیع مجازی با عنوان به طالبان باج ندهید، راه انداخته‌اند. راه‌اندازی این هشتگ به دلایل زیر از حمایت گسترده اجتماعی برخوردار شده است:

1. این گروه هیچ‌گونه اعتقادی به مصالحه ملی نداشته و جز جنگ، قتل و ویرانگری چیز دیگری را در کارنامه‌اش به ثبت نرسانده است. فلسفه وجودی طالبان وحشت‌آفرینی، ترور و بی‌نظمی است. طالبان با مهرورزی ملی و اسلامی بیگانه است و با مدارای دینی، تساهل و تسامح اجتماعی، ستیزه دارد. این گروه افراطی از خشونت خشنود است؛ زیرا آن را نشانه غیرت و شورمندی خود می‌داند. مردم به‌خوبی به یاد دارند این گروه افراطی چگونه گلوی مسافر غریب و معصوم (تبسم) را بی‌رحمانه سر برید و عروس و داماد غوری را با تیغ قساوت و افراطی‌گری عبوس کرد. هنوز هم که هنوز است، از تابوت عبدالعلی مزاری، دبیرکل حزب وحدت اسلامی که با بی‌رحمی در زمان اسارتش به دست این گروه شهید شد، خون می‌چکد. روزی که احمدشاه مسعود، قهرمان ملی، با حیله و نیرنگ این گروه در استان تخار جام شهادت را سر کشید و روزی که اولین رئیس شورای عالی صلح، برهان‌الدین ربانی را با عملیات انتحاری از بین بردند، این حوادث غمناک در تقویم تحولات غم‌انگیز این سرزمین رجیستر شده است. آنان حتی به خون آن دسته امامان مساجد که دارای روحیه اعتدالی هستند و از افراط‌گرایی برائت می‌جویند، عطش مفرط دارند. حمله آنان به بیمارستان زنان و زایمان در غرب کابل روی رژیم صهیونیستی را در کودک‌کشی سفید کرد.
2. طالبان به هیچ‌یک از هنجارهای بین‌المللی باور ندارند و در حوزه میدانی بارها قواعد و هنجارهای بین‌المللی را در هم‌شکسته است. هجوم قهرآمیز این گروه به کنسولگری ایران و به شهادت رساندن دیپلمات‌ها به‌عنوان یک اتفاق تلخ در تاریخ پرفرازونشیب دیپلماسی در ایران و همچنین تجاوز به حریم امن سازمان ملل در کابل و قتل دکتر نجیب، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان، نمونه‌های از این هنجارشکنی بود. مردم افغانستان و دیگر ملت‌ها به یاد دارند چگونه این گروه افغانستان را محل امن و جولانگاه تروریسم بین‌الملل کرده بود. امتیازدادن‌های بی‌حساب‌وکتاب می‌تواند افغانستان را به محل مطمئن برای همایش گسترده تروریست‌ها تبدیل کرده و امنیت منطقه و امنیت بین‌المللی را با خطر جدی مواجه کند.
3. طالبان هویت خود را با کفر و جهاد تعریف و تمثیل می‌کنند. کفر در قاموس طالبان یک مفهوم گسترده و دارای کاربرد وسیع است و از کسانی که کت‌‌وشلوار بر تن می‌کنند و ریش خود را می‌تراشند تا مخالفان سیاسی- عقیدتی و بی‌دینان واقعی را دربر می‌گیرد. حتی دستیابی زنان به تحصیل را به معنای اعمال سیاست کفر و ترویج بی‌عفتی و فحشا در افغانستان می‌داند. آنچه چشم‌انداز صلح را تیره نشان می‌دهد و باج‌دادن به طالبان را غیرمعقول جلوه می‌دهد، این نکته است که تکفیر در اندیشه سیاسی طالبان به‌ حکم منحصر نمی‌ماند، بلکه اینها چون خود را یک گروه عمل‌گرا می‌دانند.
4. طالبان به جرائم سنگین نقض گسترده حقوق‌بشری، حمل‌ونقل مواد مخدر و قاچاق انسان متهم هستند. ازاین‌رو آزادی آنان خود نقض حقوق شهروندی و بین‌المللی است. حقیقت آن است که زندان برای طالبان انقلاب درونی و بازگشت از بی‌راهه‌ها نیست، بلکه تجربه نشان داده است که اعضای این گروه بعد از رهایی از زندان خطرناک‌تر شده‌اند. شبکه‌های اجتماعی که در این پویش صدای مردم شده‌اند، این پیام را به حاکمیت و حامیان آن منتقل می‌کنند که طالبان بعد از رهایی از زندان قاصدان صلح نیستند، سفیران مرگ‌اند. آزادی زندانیان طالب در عرصه میدانی این تأثیر را داشته است که جبهه طالبان قوی‌تر و روحیه و انگیزه سربازان دولت ضعیف و خشونت نیز به مقیاس وسیع گسترده شده است. پس بیاییم با باج‌ندادن‌های بیش ‌از اندازه به قاصدان مرگ، افغانستان را از چرخه خشونت و جنگ درون‌کشوری خارج کنیم.

درحالی‌که تلاش‌ها برای برگزاری مذاکرات صلح افغانستان همچنان ادامه دارد، کاربران شبکه‌های اجتماعی در اعتراض به خشونت‌افروزی طالبان و سیاست انفعالی باج‌دهی دولت کابل به این گروه، پویش وسیع مجازی با عنوان به طالبان باج ندهید، راه انداخته‌اند. راه‌اندازی این هشتگ به دلایل زیر از حمایت گسترده اجتماعی برخوردار شده است:

1. این گروه هیچ‌گونه اعتقادی به مصالحه ملی نداشته و جز جنگ، قتل و ویرانگری چیز دیگری را در کارنامه‌اش به ثبت نرسانده است. فلسفه وجودی طالبان وحشت‌آفرینی، ترور و بی‌نظمی است. طالبان با مهرورزی ملی و اسلامی بیگانه است و با مدارای دینی، تساهل و تسامح اجتماعی، ستیزه دارد. این گروه افراطی از خشونت خشنود است؛ زیرا آن را نشانه غیرت و شورمندی خود می‌داند. مردم به‌خوبی به یاد دارند این گروه افراطی چگونه گلوی مسافر غریب و معصوم (تبسم) را بی‌رحمانه سر برید و عروس و داماد غوری را با تیغ قساوت و افراطی‌گری عبوس کرد. هنوز هم که هنوز است، از تابوت عبدالعلی مزاری، دبیرکل حزب وحدت اسلامی که با بی‌رحمی در زمان اسارتش به دست این گروه شهید شد، خون می‌چکد. روزی که احمدشاه مسعود، قهرمان ملی، با حیله و نیرنگ این گروه در استان تخار جام شهادت را سر کشید و روزی که اولین رئیس شورای عالی صلح، برهان‌الدین ربانی را با عملیات انتحاری از بین بردند، این حوادث غمناک در تقویم تحولات غم‌انگیز این سرزمین رجیستر شده است. آنان حتی به خون آن دسته امامان مساجد که دارای روحیه اعتدالی هستند و از افراط‌گرایی برائت می‌جویند، عطش مفرط دارند. حمله آنان به بیمارستان زنان و زایمان در غرب کابل روی رژیم صهیونیستی را در کودک‌کشی سفید کرد.
2. طالبان به هیچ‌یک از هنجارهای بین‌المللی باور ندارند و در حوزه میدانی بارها قواعد و هنجارهای بین‌المللی را در هم‌شکسته است. هجوم قهرآمیز این گروه به کنسولگری ایران و به شهادت رساندن دیپلمات‌ها به‌عنوان یک اتفاق تلخ در تاریخ پرفرازونشیب دیپلماسی در ایران و همچنین تجاوز به حریم امن سازمان ملل در کابل و قتل دکتر نجیب، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان، نمونه‌های از این هنجارشکنی بود. مردم افغانستان و دیگر ملت‌ها به یاد دارند چگونه این گروه افغانستان را محل امن و جولانگاه تروریسم بین‌الملل کرده بود. امتیازدادن‌های بی‌حساب‌وکتاب می‌تواند افغانستان را به محل مطمئن برای همایش گسترده تروریست‌ها تبدیل کرده و امنیت منطقه و امنیت بین‌المللی را با خطر جدی مواجه کند.
3. طالبان هویت خود را با کفر و جهاد تعریف و تمثیل می‌کنند. کفر در قاموس طالبان یک مفهوم گسترده و دارای کاربرد وسیع است و از کسانی که کت‌‌وشلوار بر تن می‌کنند و ریش خود را می‌تراشند تا مخالفان سیاسی- عقیدتی و بی‌دینان واقعی را دربر می‌گیرد. حتی دستیابی زنان به تحصیل را به معنای اعمال سیاست کفر و ترویج بی‌عفتی و فحشا در افغانستان می‌داند. آنچه چشم‌انداز صلح را تیره نشان می‌دهد و باج‌دادن به طالبان را غیرمعقول جلوه می‌دهد، این نکته است که تکفیر در اندیشه سیاسی طالبان به‌ حکم منحصر نمی‌ماند، بلکه اینها چون خود را یک گروه عمل‌گرا می‌دانند.
4. طالبان به جرائم سنگین نقض گسترده حقوق‌بشری، حمل‌ونقل مواد مخدر و قاچاق انسان متهم هستند. ازاین‌رو آزادی آنان خود نقض حقوق شهروندی و بین‌المللی است. حقیقت آن است که زندان برای طالبان انقلاب درونی و بازگشت از بی‌راهه‌ها نیست، بلکه تجربه نشان داده است که اعضای این گروه بعد از رهایی از زندان خطرناک‌تر شده‌اند. شبکه‌های اجتماعی که در این پویش صدای مردم شده‌اند، این پیام را به حاکمیت و حامیان آن منتقل می‌کنند که طالبان بعد از رهایی از زندان قاصدان صلح نیستند، سفیران مرگ‌اند. آزادی زندانیان طالب در عرصه میدانی این تأثیر را داشته است که جبهه طالبان قوی‌تر و روحیه و انگیزه سربازان دولت ضعیف و خشونت نیز به مقیاس وسیع گسترده شده است. پس بیاییم با باج‌ندادن‌های بیش ‌از اندازه به قاصدان مرگ، افغانستان را از چرخه خشونت و جنگ درون‌کشوری خارج کنیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها