«ریگی» که شاخ نیست ...
صادق معینصمدانی* : اگر مخاطب خاص سینما و حواشی رنگارنگ زرد و بلورین آن باشید، حتما این روزها با خبر تأثیرگذار حضور یک «اینفلوئنسر» در قامت کارگردانی سینمای ایران مواجه شدهاید. فارغ از واکنشهای مثبت و منفی به این حضور تأثیرگذار! آنچه مسلم است، نقش کتمانناشدنی احاطه ناگزیر فضای سایبری -که به اشتباه فضای مجازی خوانده میشود- بر سایر رسانهها ازجمله سینماست.
سینمایی که یک روز (و البته هنوز) کفش آهنین و خاک صحنه و ایضا خاک پلههای وزارت ارشاد خوردن لازمه کارگردانی در آن بود و استثنائی برای کیمیایی، مهرجویی، بیضایی، تقوایی و... قائل نبود، امروز به فالوورهای میلیونی «محمدامین کریمپور» دباخته و مجوز ساخت اولین اثر بلند سینمایی را به او تقدیم کرده است! فارغ از ماجرای مافیا و رانت که «نداشتن سندی برای اثبات» ویژگی ذاتی آن در همه اعصار و اماکن دنیا بوده، این البته یک پیروزی مهم است. این یعنی هرکسی حق دارد خاک صحنه خودش را بخورد و بدون بالا و پایینرفتن از پلههای فخیم آن وزارتخانه وزین مجوزش را از مردم که ولینعمتان واقعی فرهنگ هستند، دریافت کند. این مجوز شاید اولین مجوز مشترک وزارت ارشاد و سلیقه نازل بعضی عوام باشد، اما قطعا آخرین آن نخواهد بود. آنچه موجب تحسر و تأثر است، ورود ایشان از رسانهای به رسانهای دیگر نیست، خیل عظیم هنرمندان خاکصحنهخوردهای هستند که نه درهای وزارت ارشاد به رویشان باز شد و نه رسانهای بهجز سینمای خودشان داشتند. کارگردانان در انتظار جواز ماندهای که بهتزده مشقهای عشقشان به سینما را ورق میزنند و به ورود یک اینفلوئنسر مینگرند.
جان کلام اینکه اگر سینما آغوشش را برای هنرمندان باز نکند، اینفلوئنسرها بهزودی آن را در آغوش میفشارند و ایکاش هرازگاهی که آغوشی برای هنرمندی باز میکند نیز سراب نباشد و پا پس نکشد. مثلا «حسین ریگی»، کارگردان جوان و خوشآتیه سیستانوبلوچستانی با کولهباری از تجربیات و جوایز اصیل فرهنگی یکی از همان بسیاران است که بالاخره توانست جای خود را در آغوش بسته سینما باز کند تا پایانی باشد برای سینمای تلخ سیستانوبلوچستان، برای آغاز سینمای رنگی و دور از خشونت و برای نمایش اصالتی فراموش شده. اما بهراستی حمایت از اصالت فرهنگی امثال او کجا و حمایت از ذکاوت اجتماعی امثال محمدامین کریمپور کجا؟
نقش وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی دقیقا همینجاست که پررنگ میشود. شایسته نیست وزارت ارشاد پایگاه مانعتراشی برای صدور مجوزها باشد بلکه باید با احترام به سلیقه عوام بکوشد با حمایت از اصالت فرهنگی فیلمها سلیقه عوام را ارتقا بخشد.
*دبیر انجمن فرهنگی سیستانوبلوچستانیهای مقیم تهران
صادق معینصمدانی* : اگر مخاطب خاص سینما و حواشی رنگارنگ زرد و بلورین آن باشید، حتما این روزها با خبر تأثیرگذار حضور یک «اینفلوئنسر» در قامت کارگردانی سینمای ایران مواجه شدهاید. فارغ از واکنشهای مثبت و منفی به این حضور تأثیرگذار! آنچه مسلم است، نقش کتمانناشدنی احاطه ناگزیر فضای سایبری -که به اشتباه فضای مجازی خوانده میشود- بر سایر رسانهها ازجمله سینماست.
سینمایی که یک روز (و البته هنوز) کفش آهنین و خاک صحنه و ایضا خاک پلههای وزارت ارشاد خوردن لازمه کارگردانی در آن بود و استثنائی برای کیمیایی، مهرجویی، بیضایی، تقوایی و... قائل نبود، امروز به فالوورهای میلیونی «محمدامین کریمپور» دباخته و مجوز ساخت اولین اثر بلند سینمایی را به او تقدیم کرده است! فارغ از ماجرای مافیا و رانت که «نداشتن سندی برای اثبات» ویژگی ذاتی آن در همه اعصار و اماکن دنیا بوده، این البته یک پیروزی مهم است. این یعنی هرکسی حق دارد خاک صحنه خودش را بخورد و بدون بالا و پایینرفتن از پلههای فخیم آن وزارتخانه وزین مجوزش را از مردم که ولینعمتان واقعی فرهنگ هستند، دریافت کند. این مجوز شاید اولین مجوز مشترک وزارت ارشاد و سلیقه نازل بعضی عوام باشد، اما قطعا آخرین آن نخواهد بود. آنچه موجب تحسر و تأثر است، ورود ایشان از رسانهای به رسانهای دیگر نیست، خیل عظیم هنرمندان خاکصحنهخوردهای هستند که نه درهای وزارت ارشاد به رویشان باز شد و نه رسانهای بهجز سینمای خودشان داشتند. کارگردانان در انتظار جواز ماندهای که بهتزده مشقهای عشقشان به سینما را ورق میزنند و به ورود یک اینفلوئنسر مینگرند.
جان کلام اینکه اگر سینما آغوشش را برای هنرمندان باز نکند، اینفلوئنسرها بهزودی آن را در آغوش میفشارند و ایکاش هرازگاهی که آغوشی برای هنرمندی باز میکند نیز سراب نباشد و پا پس نکشد. مثلا «حسین ریگی»، کارگردان جوان و خوشآتیه سیستانوبلوچستانی با کولهباری از تجربیات و جوایز اصیل فرهنگی یکی از همان بسیاران است که بالاخره توانست جای خود را در آغوش بسته سینما باز کند تا پایانی باشد برای سینمای تلخ سیستانوبلوچستان، برای آغاز سینمای رنگی و دور از خشونت و برای نمایش اصالتی فراموش شده. اما بهراستی حمایت از اصالت فرهنگی امثال او کجا و حمایت از ذکاوت اجتماعی امثال محمدامین کریمپور کجا؟
نقش وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی دقیقا همینجاست که پررنگ میشود. شایسته نیست وزارت ارشاد پایگاه مانعتراشی برای صدور مجوزها باشد بلکه باید با احترام به سلیقه عوام بکوشد با حمایت از اصالت فرهنگی فیلمها سلیقه عوام را ارتقا بخشد.
*دبیر انجمن فرهنگی سیستانوبلوچستانیهای مقیم تهران