|

درز خشونت‌‌های خانگی، از خانه به خیابان!

سیدحسن موسوی‌چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

در هر کشوری در دوران مختلف شاهد ظهور و بروز پدیده‌های مختلف اجتماعی هستیم که برخی قدمت بیشتری دارند و تقریبا می‌توان این‌گونه یاد کرد که «جهان‌شمول» هستند. ازجمله این موارد می‌توان از خشونت‌های خانگی اعم از کودک‌آزاری، همسرآزاری (زن‌آزاری، مردآزاری)، سالمندآزاری، والدآزاری و... یاد کرد که در جوامع مختلف به شکل‌های متفاوتی مشاهده می‌شده و می‌شود. جامعه ما هم از این قضیه مستثنا نبوده و نخواهد بود. تأملی بر آمار‌های ارائه‌شده از سوی سازمان پزشکی قانونی و سایر سازمان‌‌های اجتماعی مرتبط نیز گویای همین نکته است. در سه روز چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه هفته قبل سه صحنه را دیدم که به آنها اشاره می‌کنم و همین هم مبنای انتخاب این موضوع برای یادداشتم شد. صحنه اول، در خیابان آیت‌الله کاشانی یک مردی قوی‌هیکل همسرش را به باد کتک گرفته بود و پسر کوچکش هم ناله می‌کرد که بابا، مامانم را نزن. در صحنه دوم برای انجام یک کار کوچک به پاساژ نزدیک منزلم رفته بودم، نمی‌دانم چه اتفاقاتی بینشان افتاده بود و موضع چه بود، اما زن این‌گونه با صدای بلند می‌گفت: «برو بچه‌ننه، به تو هم می‌گن مرد خونه، هرچه داری از صدقه‌سری پدر منه و...». صحنه سوم مربوط به صبح روز جمعه است که مردی به‌همراه همسر و دو فرزندش داشتند جایی می‌رفتند. یک‌دفعه مرد برگشت و با صدای بلند و توهین‌آمیز به همسرش که دستان پسرانشان را گرفته بود و به خود چسبانده بود، گفت: «من نمی‌آیم و هر غلطی می‌خواهی برو بکن! کار نمی‌کنم که برای شما خرج کنم».

فارغ از اینکه عوامل تأثیرگذار بر این نوع اختلافات در این سه خانواده چه بودند -چون هیچ اطلاعی ندارم- آنچه من را نگران کرده -و تنها این صحنه‌ها نیست که می‌بینیم- این است که خشونت دارد تبدیل به وجه مشخصه رفتارمان می‌شود و حتی این رفتار به نزدیک‌ترین کسانمان هم سرایت می‌کند. نمی‌خواهم این رفتار را در داخل خانه توجیه کنم که اصلا مورد تأیید من نیست و کاملا مخالف هر نوع رفتار خشونت‌آمیزی هستم، چه برسد به اعضای خانواده، ولی اینکه دیگر حیا را کنار می‌گذاریم و در محیط‌‌های عمومی خارج از خانه این‌گونه رفتاری با همسرانمان داریم نشان از ضعف اخلاق در خانواده و جامعه است و اینکه مهارت‌‌های حل تعارضات را خوب بلد نیستیم و نمی‌توانیم گفت‌وگو‌های سازنده داشته باشیم تا مشکلاتمان را در خانه به روش‌‌های منطقی حل کنیم و هرکداممان مجبور می‌شویم از نقطه قوتمان که یا زور است یا پول برای تحقیر شریک زندگی‌مان و اعمال رفتار خشونت‌آمیز استفاده کنیم. حتی به فکر تأثیرات مخرب و شکننده این نوع رفتار روی فرزندانمان هم نیستیم و این بخش آن خطرناک است که حریم خانه و خانواده را نگه نمی‌داریم. این روز‌ها مشکلات اقتصادی، بسیاری از بخش‌های زندگی‌مان را تحت‌الشعاع خود قرار داده است؛ به‌گونه‌ای که تحمل این شرایط سخت شده است، ولی مشکلات هر چقدر بزرگ هم باشد نباید بهانه‌ای شود که نسبت به شریک زندگی‌مان اعمال خشونت کنیم. اتفاقا در چنین موقعیت‌ها و شرایطی لازم است بیش از پیش هوای همدیگر را داشته باشیم تا بتوان با تدبیر بیشتر از بحران‌ها عبور کرد. گرچه همه این نوع رفتار‌ها در صحنه‌‌هایی که من دیدم به نظر این‌گونه بود که الزاما تحت تأثیر مشکلات اقتصادی نبودند، ولی این نکته که هریک از شرکای زندگی بر نقطه قوت خود تکیه کرده و طرف مقابل را در ملأعام یا حتی در خفا تحقیر کنند، نشانه‌ای از ترویج بی‌‌اخلاقی است که عوارض آن را در خانواده و جامعه می‌بینیم. ثبت حدود 20 طلاق در هر یک ساعت در سال گذشته خود گویای بخشی از این مشکلات است که بیرون زده و به طلاق منجر می‌شود. بخشی از خودکشی‌ها ناشی از همین شرایط است و اختلافات جدی در درون خانواده می‌تواند علاوه بر این موارد زمینه وقوع آسیب‌های اجتماعی دیگر ازجمله روابط فرازناشویی و حتی شیوع اختلالات روانی را هم به دنبال داشته باشد.
مراقبت کنیم تا مشکلات دوروبرمان هر چقدر بزرگ و کوچک، بهانه‌ای نشوند که عشق، علاقه و محبت بینمان را تحت تأثیر قرار دهد و روز به روز از هم فاصله بگیریم حتی اگر به‌ظاهر زیر یک سقف باشیم.

در هر کشوری در دوران مختلف شاهد ظهور و بروز پدیده‌های مختلف اجتماعی هستیم که برخی قدمت بیشتری دارند و تقریبا می‌توان این‌گونه یاد کرد که «جهان‌شمول» هستند. ازجمله این موارد می‌توان از خشونت‌های خانگی اعم از کودک‌آزاری، همسرآزاری (زن‌آزاری، مردآزاری)، سالمندآزاری، والدآزاری و... یاد کرد که در جوامع مختلف به شکل‌های متفاوتی مشاهده می‌شده و می‌شود. جامعه ما هم از این قضیه مستثنا نبوده و نخواهد بود. تأملی بر آمار‌های ارائه‌شده از سوی سازمان پزشکی قانونی و سایر سازمان‌‌های اجتماعی مرتبط نیز گویای همین نکته است. در سه روز چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه هفته قبل سه صحنه را دیدم که به آنها اشاره می‌کنم و همین هم مبنای انتخاب این موضوع برای یادداشتم شد. صحنه اول، در خیابان آیت‌الله کاشانی یک مردی قوی‌هیکل همسرش را به باد کتک گرفته بود و پسر کوچکش هم ناله می‌کرد که بابا، مامانم را نزن. در صحنه دوم برای انجام یک کار کوچک به پاساژ نزدیک منزلم رفته بودم، نمی‌دانم چه اتفاقاتی بینشان افتاده بود و موضع چه بود، اما زن این‌گونه با صدای بلند می‌گفت: «برو بچه‌ننه، به تو هم می‌گن مرد خونه، هرچه داری از صدقه‌سری پدر منه و...». صحنه سوم مربوط به صبح روز جمعه است که مردی به‌همراه همسر و دو فرزندش داشتند جایی می‌رفتند. یک‌دفعه مرد برگشت و با صدای بلند و توهین‌آمیز به همسرش که دستان پسرانشان را گرفته بود و به خود چسبانده بود، گفت: «من نمی‌آیم و هر غلطی می‌خواهی برو بکن! کار نمی‌کنم که برای شما خرج کنم».

فارغ از اینکه عوامل تأثیرگذار بر این نوع اختلافات در این سه خانواده چه بودند -چون هیچ اطلاعی ندارم- آنچه من را نگران کرده -و تنها این صحنه‌ها نیست که می‌بینیم- این است که خشونت دارد تبدیل به وجه مشخصه رفتارمان می‌شود و حتی این رفتار به نزدیک‌ترین کسانمان هم سرایت می‌کند. نمی‌خواهم این رفتار را در داخل خانه توجیه کنم که اصلا مورد تأیید من نیست و کاملا مخالف هر نوع رفتار خشونت‌آمیزی هستم، چه برسد به اعضای خانواده، ولی اینکه دیگر حیا را کنار می‌گذاریم و در محیط‌‌های عمومی خارج از خانه این‌گونه رفتاری با همسرانمان داریم نشان از ضعف اخلاق در خانواده و جامعه است و اینکه مهارت‌‌های حل تعارضات را خوب بلد نیستیم و نمی‌توانیم گفت‌وگو‌های سازنده داشته باشیم تا مشکلاتمان را در خانه به روش‌‌های منطقی حل کنیم و هرکداممان مجبور می‌شویم از نقطه قوتمان که یا زور است یا پول برای تحقیر شریک زندگی‌مان و اعمال رفتار خشونت‌آمیز استفاده کنیم. حتی به فکر تأثیرات مخرب و شکننده این نوع رفتار روی فرزندانمان هم نیستیم و این بخش آن خطرناک است که حریم خانه و خانواده را نگه نمی‌داریم. این روز‌ها مشکلات اقتصادی، بسیاری از بخش‌های زندگی‌مان را تحت‌الشعاع خود قرار داده است؛ به‌گونه‌ای که تحمل این شرایط سخت شده است، ولی مشکلات هر چقدر بزرگ هم باشد نباید بهانه‌ای شود که نسبت به شریک زندگی‌مان اعمال خشونت کنیم. اتفاقا در چنین موقعیت‌ها و شرایطی لازم است بیش از پیش هوای همدیگر را داشته باشیم تا بتوان با تدبیر بیشتر از بحران‌ها عبور کرد. گرچه همه این نوع رفتار‌ها در صحنه‌‌هایی که من دیدم به نظر این‌گونه بود که الزاما تحت تأثیر مشکلات اقتصادی نبودند، ولی این نکته که هریک از شرکای زندگی بر نقطه قوت خود تکیه کرده و طرف مقابل را در ملأعام یا حتی در خفا تحقیر کنند، نشانه‌ای از ترویج بی‌‌اخلاقی است که عوارض آن را در خانواده و جامعه می‌بینیم. ثبت حدود 20 طلاق در هر یک ساعت در سال گذشته خود گویای بخشی از این مشکلات است که بیرون زده و به طلاق منجر می‌شود. بخشی از خودکشی‌ها ناشی از همین شرایط است و اختلافات جدی در درون خانواده می‌تواند علاوه بر این موارد زمینه وقوع آسیب‌های اجتماعی دیگر ازجمله روابط فرازناشویی و حتی شیوع اختلالات روانی را هم به دنبال داشته باشد.
مراقبت کنیم تا مشکلات دوروبرمان هر چقدر بزرگ و کوچک، بهانه‌ای نشوند که عشق، علاقه و محبت بینمان را تحت تأثیر قرار دهد و روز به روز از هم فاصله بگیریم حتی اگر به‌ظاهر زیر یک سقف باشیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها