کودتا علیه سیادت ملی
از اواخر دهه 1320 شمسی جنبشی حول محور تقاضا برای ملیشدن صنعت نفت ایران ظهور کرد که در میان مردم محبوبیت یافت و رقیب حزب توده شد. کنترل بریتانیا بر صنعت نفت ایران با مخالفتهای شدیدی مواجه بود و ایرانیان آن را استثمار اقتصادی بیشرمانه و تجاوز به سیادت ملی ایران تلقی میکردند. ظهور و سقوط مصدق عموما نقطه عطفی سرنوشتساز در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود که در آن با دخالت انگلیس و آمریکا شانس ایران برای پیمودن مسیری مستقل با یک رژیم سکولار ملیگرا بر باد رفت. مصدق که ملیشدن صنعت نفت و سیادت ملی را همسنگ میدانست، محبوبیت فوقالعادهای به دست آورد و همین امر وحشت و مخالفت شدید بریتانیاییها را برانگیخت. شاه در تابستان 1331 به خواست بریتانیا مصدق را عزل کرد. اما اوج اعتراضات مردمی باعث بازگرداندن مصدق به نخستوزیری شد. مصدق پس از آن مظهر مخالفت با بریتانیا و نظام سیاسی محافظهکار ایران شد. با تشدید مخالفت مصدق با بریتانیاییها، ایالات متحده نیز در مقابل او قرار گرفت و به عملیات مخفیانه برای بیثباتکردن و سقوط دولت او پیوست. در همان زمان تجزیه جبهه ملی شروع شد، بخش سکولار و جناح اسلامی راست آن به نیروهایی پیوستند که از برنامه انگلیسی-آمریکایی برای برکناری مصدق پیروی میکردند. اواسط مرداد 1332 مصدق در نتیجه کودتایی نظامی که سیا سازماندهی کرده بود، سقوط کرد. این بحران نفتی انگلیس را به تحریم اقتصادی و ترک ایران واداشته بود؛ بهاینترتیب نقشه پنهانی بریتانیا برای سقوط مصدق را آمریکاییها به اجرا درآوردند. ایالات متحده از عوامل مؤثر و اصلی بیگانه در نیروهای مسلح ایران بود که رابطه کاری نزدیکی با شاه و دیگر مخالفان داخلی مصدق داشت. آنگونه که افشین متینعسگری در مقاله «عصر پهلوی: مدرنیزهشدن ایران در بستر جهانی» در کتاب «تاریخ ایران» توضیح میدهد: «اسناد دیپلماتیک و گزارشهای شخصی و نیز بیشتر مطالعات دانشگاهی کودتای سال 1953 م/1332 ه.ش را در چارچوب هراس آمریکا از تهدید قریبالوقوع کمونیسم در ایران توصیف کردهاند. در واقع از تهدید کمونیسم برای توجیه یک رشته اعمال استفاده شد که پایههای سه دهه برتری سیاسی اقتصادی ایالات متحده را در ایران بنا نهاد». (ص 414) متینعسگری در ادامه توضیح میدهد که البته رژیم ایران پس از 1332 هم کاملا تحمیلی از جانب بیگانگان نبود؛ چراکه از حمایت تشکیلات سیاسی محافظهکار، افسران نظامی ردهبالا، زمینداران بزرگ و روحانیت قدرتمند برخوردار بود. در این برهه آمریکا به کمکهای نظامی و اقتصادی خود افزود و شرکتهای ایالات متحده در کنسرسیوم جدید بینالمللی که در سال 1333 برای استخراج و فروش نفت تشکیل شده بود، سهمی برابر با بریتانیا (40 درصد) کسب کردند. کودتای 28 مرداد نقطه عطفی در تاریخ ایران دوره جدید بود و نقطه پایانی بود بر ملیگرایی مستقل و در عوض پادشاهی پهلوی را که روزبهروز خودکامهتر میشد، در اتحاد با ایالات متحده در دوران جنگ سرد سر پا نگه داشت. بازگشت شاه به قدرت با کمک سیا بر مشروعیت سلسله پهلوی سایه افکند و این در حالی بود که دخالت روزافزون ایالات متحده در امر نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران باعث شد حکومت شاه حکومتی دستنشانده تلقی شود. به گفته نویسنده شاه صرفا «آلت دست» آمریکا نبود اما وابستگی به ایالات متحده به مشروعیت او صدمه زد و موجب انزجار عمومی و اتحاد مخالفان در ائتلافی بزرگ بر ضد آمریکا و شاه شد. روابط ایران و آمریکا پس از سال 1332 پیچیده بود و از چند مرحله گذر کرد. در مرحله اول، در طول دهه 1330 فرمانروایی شاه مطلق نبود اما در رأس حکومتی قرار داشت که انگلیس و آمریکا از آن حمایت میکردند و بهسرعت حامیان مصدق را ریشهکن و حزب توده را تارومار کرد. مصدق محبوبتر از آن بود که بشود اعدامش کرد، از این رو زندانی شد و پس از آن تا زمان مرگ در سال 1345 در حبس خانگی به سر برد. هزاران عضو جبهه ملی و بهویژه اعضای حزب توده به زندان افتادند و تعداد زیادی از افسران کمونیست ارتش اعدام شدند. موج عظیم سرکوب در کشور به راه افتاد که بهویژه روشنفکران سیاسی و دانشجویان مبارز دانشگاه را هدف گرفت. چشمانداز فرهنگی ایران در طول سالهای پس از 1332 آکنده از بدبینی، ناامیدی و سرخوردگی بود. بیشتر روشنفکران متمایل به چپ و ملیگرا درباره علل بربادرفتن آرمانهایشان در مقابل سرکوب رژیم کودتا به تأمل پرداختند. این امر آشکارا در بیشتر آثار نثر و نظم دهه 1330 نشان داده شده است، بیشتر این آثار منعکسکننده حالوهوایی تیرهوتار و آکنده از ناامیدی است. متینعسگری از «مدرنیسم بدبینانه» صادق هدایت نام میبرد که از او یک نماد فرهنگی ساخت، دراینحال شاعرانی مانند مهدی اخوانثالث و فروغ به خاطر «شب سیاه» و «فصل سرد» که بر کشور حاکم شده بود، سوگواری میکردند. بلافاصله پس از کودتا بسیاری از بهترین نویسندگان، شاعران و مترجمان کشور سالهایی را در زندان گذراندند، اتفاقی که فقط شکاف میان آنها و رژیم پهلوی را بیشتر کرد. مقاله متینعسگری یکی از مقالات شانزدهگانه کتاب «تاریخ ایران» است که در سال 2014 از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده و ویراستار آن تورج دریایی است. این کتاب تاریخ مجمل ایران است که در نزدیک به 500 صفحه از دوران پارینهسنگی و ظهور شاهنشاهی هخامنشی تا دوران پس از انقلاب (1357-1388) را بررسی میکند. نگارش هر دوره تاریخی مهم را یک مورخ متخصص آن دوره بر عهده گفته است. این کتاب که اخیرا به همت انتشارات ققنوس و به قلم شهربانو صارمی به فارسی ترجمه و منتشر شده در شانزده فصل به بررسی جامع دنیای ایرانی و تاریخ آن پرداخته و فراتر از مرزهای دولت-ملت کنونی رفته است و تورج دریایی در پیشگفتار ابتدای کتاب توضیحاتی درباره تاریخ و هویت ایرانی ارائه داده است. فلات ایران از دوران پارینهسنگی تا ظهور شاهنشاهی هخامنشی (کامیار عبدی)، ایلامیان (دانیل تی. پاتز) جامعه اوستایی (پرودس اکتور شروو)، شاهنشاهی هخامنشی (علیرضا شاپور شهبازی)، ایران در دوران اسکندر مقدونی و سلوکیان (اوانجلوس ونتیس)، شاهنشاهی اشکانی (ادوارت دومبرووا)، شاهنشاهی ساسانی (تورج دریایی)، ایران در آغاز دوره اسلامی (مایکل جی. مورونی)، ایران در سدههای میانه (نگین یاوری)، مغولها در ایران (جورج ای. لین)، تیموریان و ترکمنان: گذار و شکوفایی در قرن پانزدهم میلادی (علی انوشهر)، صفویان در تاریخ ایران (کاترین بابایان)، حمله افغانها و برآمدن سلسلههای زندیه و افشاریه (کامران آقایی)، ایران در دوره قاجار (منصوره اتحادیه نظاممافی)، عصر پهلوی: مدرنیزهشدن ایران در بستر جهانی (افشین متینعسگری) و ایران پس از انقلاب (مازیار بهروز) مقالات کتاب هستند. در انتهای کتاب نیز فهرست سلسلههای حاکم بر ایران و نمایه آمده است.
از اواخر دهه 1320 شمسی جنبشی حول محور تقاضا برای ملیشدن صنعت نفت ایران ظهور کرد که در میان مردم محبوبیت یافت و رقیب حزب توده شد. کنترل بریتانیا بر صنعت نفت ایران با مخالفتهای شدیدی مواجه بود و ایرانیان آن را استثمار اقتصادی بیشرمانه و تجاوز به سیادت ملی ایران تلقی میکردند. ظهور و سقوط مصدق عموما نقطه عطفی سرنوشتساز در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود که در آن با دخالت انگلیس و آمریکا شانس ایران برای پیمودن مسیری مستقل با یک رژیم سکولار ملیگرا بر باد رفت. مصدق که ملیشدن صنعت نفت و سیادت ملی را همسنگ میدانست، محبوبیت فوقالعادهای به دست آورد و همین امر وحشت و مخالفت شدید بریتانیاییها را برانگیخت. شاه در تابستان 1331 به خواست بریتانیا مصدق را عزل کرد. اما اوج اعتراضات مردمی باعث بازگرداندن مصدق به نخستوزیری شد. مصدق پس از آن مظهر مخالفت با بریتانیا و نظام سیاسی محافظهکار ایران شد. با تشدید مخالفت مصدق با بریتانیاییها، ایالات متحده نیز در مقابل او قرار گرفت و به عملیات مخفیانه برای بیثباتکردن و سقوط دولت او پیوست. در همان زمان تجزیه جبهه ملی شروع شد، بخش سکولار و جناح اسلامی راست آن به نیروهایی پیوستند که از برنامه انگلیسی-آمریکایی برای برکناری مصدق پیروی میکردند. اواسط مرداد 1332 مصدق در نتیجه کودتایی نظامی که سیا سازماندهی کرده بود، سقوط کرد. این بحران نفتی انگلیس را به تحریم اقتصادی و ترک ایران واداشته بود؛ بهاینترتیب نقشه پنهانی بریتانیا برای سقوط مصدق را آمریکاییها به اجرا درآوردند. ایالات متحده از عوامل مؤثر و اصلی بیگانه در نیروهای مسلح ایران بود که رابطه کاری نزدیکی با شاه و دیگر مخالفان داخلی مصدق داشت. آنگونه که افشین متینعسگری در مقاله «عصر پهلوی: مدرنیزهشدن ایران در بستر جهانی» در کتاب «تاریخ ایران» توضیح میدهد: «اسناد دیپلماتیک و گزارشهای شخصی و نیز بیشتر مطالعات دانشگاهی کودتای سال 1953 م/1332 ه.ش را در چارچوب هراس آمریکا از تهدید قریبالوقوع کمونیسم در ایران توصیف کردهاند. در واقع از تهدید کمونیسم برای توجیه یک رشته اعمال استفاده شد که پایههای سه دهه برتری سیاسی اقتصادی ایالات متحده را در ایران بنا نهاد». (ص 414) متینعسگری در ادامه توضیح میدهد که البته رژیم ایران پس از 1332 هم کاملا تحمیلی از جانب بیگانگان نبود؛ چراکه از حمایت تشکیلات سیاسی محافظهکار، افسران نظامی ردهبالا، زمینداران بزرگ و روحانیت قدرتمند برخوردار بود. در این برهه آمریکا به کمکهای نظامی و اقتصادی خود افزود و شرکتهای ایالات متحده در کنسرسیوم جدید بینالمللی که در سال 1333 برای استخراج و فروش نفت تشکیل شده بود، سهمی برابر با بریتانیا (40 درصد) کسب کردند. کودتای 28 مرداد نقطه عطفی در تاریخ ایران دوره جدید بود و نقطه پایانی بود بر ملیگرایی مستقل و در عوض پادشاهی پهلوی را که روزبهروز خودکامهتر میشد، در اتحاد با ایالات متحده در دوران جنگ سرد سر پا نگه داشت. بازگشت شاه به قدرت با کمک سیا بر مشروعیت سلسله پهلوی سایه افکند و این در حالی بود که دخالت روزافزون ایالات متحده در امر نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران باعث شد حکومت شاه حکومتی دستنشانده تلقی شود. به گفته نویسنده شاه صرفا «آلت دست» آمریکا نبود اما وابستگی به ایالات متحده به مشروعیت او صدمه زد و موجب انزجار عمومی و اتحاد مخالفان در ائتلافی بزرگ بر ضد آمریکا و شاه شد. روابط ایران و آمریکا پس از سال 1332 پیچیده بود و از چند مرحله گذر کرد. در مرحله اول، در طول دهه 1330 فرمانروایی شاه مطلق نبود اما در رأس حکومتی قرار داشت که انگلیس و آمریکا از آن حمایت میکردند و بهسرعت حامیان مصدق را ریشهکن و حزب توده را تارومار کرد. مصدق محبوبتر از آن بود که بشود اعدامش کرد، از این رو زندانی شد و پس از آن تا زمان مرگ در سال 1345 در حبس خانگی به سر برد. هزاران عضو جبهه ملی و بهویژه اعضای حزب توده به زندان افتادند و تعداد زیادی از افسران کمونیست ارتش اعدام شدند. موج عظیم سرکوب در کشور به راه افتاد که بهویژه روشنفکران سیاسی و دانشجویان مبارز دانشگاه را هدف گرفت. چشمانداز فرهنگی ایران در طول سالهای پس از 1332 آکنده از بدبینی، ناامیدی و سرخوردگی بود. بیشتر روشنفکران متمایل به چپ و ملیگرا درباره علل بربادرفتن آرمانهایشان در مقابل سرکوب رژیم کودتا به تأمل پرداختند. این امر آشکارا در بیشتر آثار نثر و نظم دهه 1330 نشان داده شده است، بیشتر این آثار منعکسکننده حالوهوایی تیرهوتار و آکنده از ناامیدی است. متینعسگری از «مدرنیسم بدبینانه» صادق هدایت نام میبرد که از او یک نماد فرهنگی ساخت، دراینحال شاعرانی مانند مهدی اخوانثالث و فروغ به خاطر «شب سیاه» و «فصل سرد» که بر کشور حاکم شده بود، سوگواری میکردند. بلافاصله پس از کودتا بسیاری از بهترین نویسندگان، شاعران و مترجمان کشور سالهایی را در زندان گذراندند، اتفاقی که فقط شکاف میان آنها و رژیم پهلوی را بیشتر کرد. مقاله متینعسگری یکی از مقالات شانزدهگانه کتاب «تاریخ ایران» است که در سال 2014 از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده و ویراستار آن تورج دریایی است. این کتاب تاریخ مجمل ایران است که در نزدیک به 500 صفحه از دوران پارینهسنگی و ظهور شاهنشاهی هخامنشی تا دوران پس از انقلاب (1357-1388) را بررسی میکند. نگارش هر دوره تاریخی مهم را یک مورخ متخصص آن دوره بر عهده گفته است. این کتاب که اخیرا به همت انتشارات ققنوس و به قلم شهربانو صارمی به فارسی ترجمه و منتشر شده در شانزده فصل به بررسی جامع دنیای ایرانی و تاریخ آن پرداخته و فراتر از مرزهای دولت-ملت کنونی رفته است و تورج دریایی در پیشگفتار ابتدای کتاب توضیحاتی درباره تاریخ و هویت ایرانی ارائه داده است. فلات ایران از دوران پارینهسنگی تا ظهور شاهنشاهی هخامنشی (کامیار عبدی)، ایلامیان (دانیل تی. پاتز) جامعه اوستایی (پرودس اکتور شروو)، شاهنشاهی هخامنشی (علیرضا شاپور شهبازی)، ایران در دوران اسکندر مقدونی و سلوکیان (اوانجلوس ونتیس)، شاهنشاهی اشکانی (ادوارت دومبرووا)، شاهنشاهی ساسانی (تورج دریایی)، ایران در آغاز دوره اسلامی (مایکل جی. مورونی)، ایران در سدههای میانه (نگین یاوری)، مغولها در ایران (جورج ای. لین)، تیموریان و ترکمنان: گذار و شکوفایی در قرن پانزدهم میلادی (علی انوشهر)، صفویان در تاریخ ایران (کاترین بابایان)، حمله افغانها و برآمدن سلسلههای زندیه و افشاریه (کامران آقایی)، ایران در دوره قاجار (منصوره اتحادیه نظاممافی)، عصر پهلوی: مدرنیزهشدن ایران در بستر جهانی (افشین متینعسگری) و ایران پس از انقلاب (مازیار بهروز) مقالات کتاب هستند. در انتهای کتاب نیز فهرست سلسلههای حاکم بر ایران و نمایه آمده است.