|

طبیبانه‌های کنکور در زمانه کرونا

عبدالرضا ناصرمقدسی. متخصص مغز و اعصاب

متأسفانه ناتوانی تصمیم‌گیری در همه جای مدیریت کشورمان نمود دارد؛ حالا هم دامان کنکور و سایر آزمون‌های مشابه را گرفته است؛ بدون اینکه توجه شود این سردرگمی و تناقض‌گویی‌ها می‌تواند با روح و روان دانش‌آموزان و دانشجویان بازی کند. دقیقا بعد از اعلام اینکه کنکور برگزار نمی‌شود، دختری جوان با گزگز دست پیش من آمد؛ دختری 18ساله که یک سال متمادی را برای کنکور با آرزوی پزشک‌شدن خوانده بود و وقتی شنیده بود کنکور را لغو کرده‌اند، دستش شروع به گزگز کرده بود. خیلی سریع ام‌آرآی از او به عمل آمد و مشخص شد مبتلا به ‌ام‌اس شده است. البته این استرس بزرگ عامل ایجاد بیماری نبود، اما مانند یک تلنگر شدید، به عاملی مستعدکننده بدل شده و در نهایت بیماری را نشان داد. حالا این دختر نه‌تنها با استرس کنکور و برگزاری و برگزارنشدن آن روبه‌رو بود، بیماری‌ای را هم پیش‌رو می‌دید که می‌توانست تمام زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار دهد. کاملا مشخص است که برای یک پزشک، آرام‌کردن چنین بیماری و دادن امید به او تا چه اندازه سخت و دشوار است؛ بدتر اینکه یک روز بعد اعلام شد کنکور برگزار می‌شود؛ یک سردرگمی مضاعف، یک استرس تشدیدشده و نتیجه چیزی نیست جز هزاران جوان سرخورده در این مملکت. موضوعی که قابل مدیریت بود، مانند هزار چیز دیگر در مملکت ما به کلاف سردرگمی بدل شد که در نهایت می‌تواند نه‌تنها جان بسیاری را از نظر ابتلا به کرونا مورد مخاطره قرار دهد، بلکه با وارد‌کردن استرس‌های بی‌شمار، جوان‌هایی را تحویل جامعه بدهد که شخصیت روانی‌شان به‌شدت خرد شده است. این در حالی است که همه اینها قابل حل بود. حداقل می‌شد یک تصمیم گرفت و بر سر آن ایستاد؛ نه اینکه هر روز تصمیمات در این مملکت عوض شود و هر کسی هم ساز خود را بزند. این سردرگمی در برگزاری کنکور به دلیل اینکه افراد زیادی را درگیر می‌کند، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. در‌حالی‌که آزمون‌های دیگر هم بهتر از آن مدیریت نشدند. یکی از بدترین تصمیم‌ها که با مخالفت شدید جامعه پزشکی روبه‌رو شد، حذف یک‌شبه و بدون کارشناسی امتحان بورد تخصصی بود؛ بورد تخصصی سخت‌ترین امتحانی است که یک نفر می‌تواند در تمام طول زندگی‌اش بدهد؛ از سویی استرسی شدید به دانشجویان تخصص برای گذراندن بورد وارد می‌شود و همین استرس سختی امتحان را دو‌چندان می‌کند. ناگهان اعلام شد وزارت محترم بهداشت تصمیم به لغو این امتحان گرفته و همه رزیدنت‌های سال چهار باید از اول مرداد به‌عنوان متخصص شروع به کار کنند. این در حالی بود که این دستیاران یک سال به صورت بی‌وقفه برای این امتحان خوانده بودند و موعد امتحان آنها نیز شهریور بود. گرچه این تصمیم یک‌شبه وزارت بهداشت با اعتراض شدید روبه‌رو و لغو شد، اما حاصل آن فقط و فقط سرخوردگی عمیق دستیارانی بود که بهترین سال‌های زندگی‌شان را در حرفه سخت پزشکی گذرانده و حالا خود را با وزارتخانه‌ای روبه‌رو می‌دیدند که هیچ اهمیتی برای آنها قائل نیست. حتی وقتی اعلام شد امتحان بورد در موعد مقرر خود برگزار می‌شود، هنوز هم دستیاران نمی‌دانستند سرانجام این تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده به کجا خواهد انجامید. حق هم داشتند؛ هیچ بعید نبود که مانند بسیاری دیگر از تصمیمات، دوباره عوض شود. کسانی که این راه را رفته‌اند، می‌دانند که بدترین چیز بر‌هم‌زدن آرامش ذهنی یک دانشجو آن‌هم در زمانه‌ای است که باید خود را برای یک امتحان مهم آماده کند. دیگر آرامشی باقی نمانده است.

واقعا پاسخ این همه سرخوردگی را چه کسی خواهد داد؟ آیا مسئولان تا‌به‌‌حال از خود پرسیده‌اند کدام‌یک از این تصمیمات یک‌شبه آنها به نتیجه مثبتی رسیده است؟ آیا نباید از استادان دانشگاه، دستیاران و دانشجویان برای چنین تصمیماتی نظرخواهی کرد؟ اگر جانفشانی‌های کادر درمان نبود، کرونا خیلی خیلی بیشتر از اینها قربانی می‌گرفت؛ چرا ما خودمان به خستگی‌ها و فرسودگی‌های کادر درمان می‌افزاییم؟ چراهایی که بارها پرسیده شده و همواره نیز بدون جواب مانده است.

متأسفانه ناتوانی تصمیم‌گیری در همه جای مدیریت کشورمان نمود دارد؛ حالا هم دامان کنکور و سایر آزمون‌های مشابه را گرفته است؛ بدون اینکه توجه شود این سردرگمی و تناقض‌گویی‌ها می‌تواند با روح و روان دانش‌آموزان و دانشجویان بازی کند. دقیقا بعد از اعلام اینکه کنکور برگزار نمی‌شود، دختری جوان با گزگز دست پیش من آمد؛ دختری 18ساله که یک سال متمادی را برای کنکور با آرزوی پزشک‌شدن خوانده بود و وقتی شنیده بود کنکور را لغو کرده‌اند، دستش شروع به گزگز کرده بود. خیلی سریع ام‌آرآی از او به عمل آمد و مشخص شد مبتلا به ‌ام‌اس شده است. البته این استرس بزرگ عامل ایجاد بیماری نبود، اما مانند یک تلنگر شدید، به عاملی مستعدکننده بدل شده و در نهایت بیماری را نشان داد. حالا این دختر نه‌تنها با استرس کنکور و برگزاری و برگزارنشدن آن روبه‌رو بود، بیماری‌ای را هم پیش‌رو می‌دید که می‌توانست تمام زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار دهد. کاملا مشخص است که برای یک پزشک، آرام‌کردن چنین بیماری و دادن امید به او تا چه اندازه سخت و دشوار است؛ بدتر اینکه یک روز بعد اعلام شد کنکور برگزار می‌شود؛ یک سردرگمی مضاعف، یک استرس تشدیدشده و نتیجه چیزی نیست جز هزاران جوان سرخورده در این مملکت. موضوعی که قابل مدیریت بود، مانند هزار چیز دیگر در مملکت ما به کلاف سردرگمی بدل شد که در نهایت می‌تواند نه‌تنها جان بسیاری را از نظر ابتلا به کرونا مورد مخاطره قرار دهد، بلکه با وارد‌کردن استرس‌های بی‌شمار، جوان‌هایی را تحویل جامعه بدهد که شخصیت روانی‌شان به‌شدت خرد شده است. این در حالی است که همه اینها قابل حل بود. حداقل می‌شد یک تصمیم گرفت و بر سر آن ایستاد؛ نه اینکه هر روز تصمیمات در این مملکت عوض شود و هر کسی هم ساز خود را بزند. این سردرگمی در برگزاری کنکور به دلیل اینکه افراد زیادی را درگیر می‌کند، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. در‌حالی‌که آزمون‌های دیگر هم بهتر از آن مدیریت نشدند. یکی از بدترین تصمیم‌ها که با مخالفت شدید جامعه پزشکی روبه‌رو شد، حذف یک‌شبه و بدون کارشناسی امتحان بورد تخصصی بود؛ بورد تخصصی سخت‌ترین امتحانی است که یک نفر می‌تواند در تمام طول زندگی‌اش بدهد؛ از سویی استرسی شدید به دانشجویان تخصص برای گذراندن بورد وارد می‌شود و همین استرس سختی امتحان را دو‌چندان می‌کند. ناگهان اعلام شد وزارت محترم بهداشت تصمیم به لغو این امتحان گرفته و همه رزیدنت‌های سال چهار باید از اول مرداد به‌عنوان متخصص شروع به کار کنند. این در حالی بود که این دستیاران یک سال به صورت بی‌وقفه برای این امتحان خوانده بودند و موعد امتحان آنها نیز شهریور بود. گرچه این تصمیم یک‌شبه وزارت بهداشت با اعتراض شدید روبه‌رو و لغو شد، اما حاصل آن فقط و فقط سرخوردگی عمیق دستیارانی بود که بهترین سال‌های زندگی‌شان را در حرفه سخت پزشکی گذرانده و حالا خود را با وزارتخانه‌ای روبه‌رو می‌دیدند که هیچ اهمیتی برای آنها قائل نیست. حتی وقتی اعلام شد امتحان بورد در موعد مقرر خود برگزار می‌شود، هنوز هم دستیاران نمی‌دانستند سرانجام این تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده به کجا خواهد انجامید. حق هم داشتند؛ هیچ بعید نبود که مانند بسیاری دیگر از تصمیمات، دوباره عوض شود. کسانی که این راه را رفته‌اند، می‌دانند که بدترین چیز بر‌هم‌زدن آرامش ذهنی یک دانشجو آن‌هم در زمانه‌ای است که باید خود را برای یک امتحان مهم آماده کند. دیگر آرامشی باقی نمانده است.

واقعا پاسخ این همه سرخوردگی را چه کسی خواهد داد؟ آیا مسئولان تا‌به‌‌حال از خود پرسیده‌اند کدام‌یک از این تصمیمات یک‌شبه آنها به نتیجه مثبتی رسیده است؟ آیا نباید از استادان دانشگاه، دستیاران و دانشجویان برای چنین تصمیماتی نظرخواهی کرد؟ اگر جانفشانی‌های کادر درمان نبود، کرونا خیلی خیلی بیشتر از اینها قربانی می‌گرفت؛ چرا ما خودمان به خستگی‌ها و فرسودگی‌های کادر درمان می‌افزاییم؟ چراهایی که بارها پرسیده شده و همواره نیز بدون جواب مانده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها