|

‌ مصدق و خصوصیاتش

جهانگیر تقی‌پور*

درباره ۲۸ ماه نخست‌وزیری پرتلاطم دکتر محمد مصدق بسیار نوشته‌اند و داستان‌ها گفته‌اند. من ۳۰ سال در انگلیس زندگی و طبابت کردم و بارها به مدارك موجود در اداره بایگانی ملی انگلیس (National Archives - kew, London, England) مراجعه کردم و در بیش از ۲۰ سال گذشته بارها از آخرین خانه و بازداشتگاه و آرامگاه دکتر محمد مصدق در احمدآباد آبیک دیدن و با نزدیکان و موافقان و مخالفان دکتر محمد مصدق در داخل و خارج صحبت کرده‌ام؛ در شصت‌وششمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به‌نظر من مصدق در دوران خویش از نظر افکار و رفتار و بینش سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فردی استثنائی بوده كه لیاقت آن را دارد که نام و ایده‌های مردمی و وطن‌خواهی او را برای آیندگان هم زنده نگه داریم.‌ در تاریخ هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ برابر با ۲۸ آوریل ۱۹۵۱ مجلس به نخست‌وزیری دکتر مصدق برخلاف انتظار دربار رأی ‌ داد و روحانیت به رهبری مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم کاشانی او را در این راه یاری و پشتیبانی كرد. گرچه خصوصیات ذاتی مصدق عامل اصلی در به‌ثمررساندن و ملی‌کردن سود‌آورترین شرکت دولت بریتانیای كبیر آن زمان (شرکت نفت ایران و انگلیس) بود، ولی نباید نقش روحانیت را هم نادیده گرفت. انگلیسی‌ها که برای سال‌های متمادی نقشه چپاول نفت ایران را کشیده بودند و بزرگ‌ترین پالایشگاه نفت جهان آن دوران را در سال ۱۳۲۴ در آبادان به اتمام رسانده بودند و مهم‌تر آنکه سوخت ناوگان دریایی بریتانیا را که مهم‌ترین عامل دفاعی از کشورشان و مستعمراتشان بود، شدیدا به نفت ایران وابسته کرده بودند و با تکبر استعماری مخصوص خودشان کشف و صنایع نفت ایران را محصول کار خودشان می‌دانستند، سرانجام به این رسیدند که سازش با افکار و اعمال فرد وطن‌دوستی مانند مصدق امکان ندارد و باید از شر ایشان خلاص شوند.از طرفی مصدق که با محاصره اقتصادی انگلیس مواجهه بود، برای گرفتن کمک از آمریکا در آن دوران جنگ سرد بین شرق-غرب تمایل خویش را از گرفتن کمک از بلوک شرق چنانچه آمریكا کمک نکند بروز می‌داد و شاید به همین دلیل هم با وجود نگرانی آمریكا در به‌دست‌گرفتن حکومت ایران ازسوی حزب توده با کمک شوروی کمونیست مصدق به‌قدرت‌گرفتن روزافرون حزب توده توجه چندانی نمی‌کرد. هم‌زمان دست‌نشانده‌های اجنبی داخلی از فضای آزادی‌های فردی و رعایت و پایبندی به قانون دولت دکتر مصدق سوءاستفاده کرده و به ناامنی داخلی دامن می‌زدند و عده‌ای از مردم عادی را هم نگران اوضاع کرده بودند. مصدق از تجربه طولانی سیاسی خویش بهره می‌گرفت. مصدق در سن کم نه سالگی که به مستوفی‌گری خراسان رسیده بود تا ۷۲ سالگی که به نخست‌وزیری رسید، در این دوران طولانی سیاسی در بین هم‌قطاران و ملت نمادی از خوش‌نامی و وطن‌دوستی با خصوصیات فردی قابل احترام و اعتماد از آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی با تکیه بر فضیلت‌های انسانی ‌بود. مصدق در روز اول نخست‌وزیری در پیامش به ملت از بار گرانی گفت که به دوش گرفته و او را احتمالا از بین خواهد برد، چون مزاج متناسبی با قبول چنین وظیفه مهمی ندارد، ولی تأکید کرد که در راه ملت جان او قابلی ندارد و از صمیم قلب راضی بود که جانش را فدای آسایش ملت کند.مصدق اصرار داشت که شاه فقط سلطنت کند و جلال و احترام خود را با دخالت در سیاست از بین نبرد و به احترام و قدرت معنوی روحانیت در اجتماع آگاه بود و شاید به همین دلیل نگران هم‌دست‌شدن مخالفان خویش در دربار بود. دكتر مصدق در مدت نخست‌وزیرى با مجلسین همكارى نزدیك داشت و قوانین انتخابات را اصلاح كرد و به‌طور خستگى‌ناپذیری براى مبارزه با رشوه‌خواری و فساد اداری همت گماشت. مصدق در دوران زمام‌داری‌اش صلاح و خواست ملی وطن را رأس برنامه‌های دولت خود قرار داد و با وجود داشتن قدرت فراوان قانونی و سیاسی و وجهه بالای اجتماعی به‌طوركلی دست خود را از قانون درازتر نکرد و به قربانی‌کردن هیچ فرد و گروهی از مخالفان خود همت نگماشت. ساختار کابینه‌های مصدق بهترین گواه بر این واقعیت است كه او با تمام فهم و درک سیاسی‌اش سعی می‌كرد كه دولتش قدرت تحمل همه افکار و عقاید متضاد سیاسی و مذهبی را داشته باشد و آنها را در اجتماع ترویج می‌داد. با تحریم گسترده خرید نفت ایران در سطح جهانى- مصدق به «اقتصاد بدون نفت» پناه برد و با كمك‌گرفتن از مردم ایران و سهیم‌كردن مردم كار را به جایى رسانید كه براى اولین‌بار از زمانى كه در تاریخ ایران مدارك سابقه ثبت دخل و خرج دولت از حدود ۵۰ سال قبل از آن تاریخ وجود داشت، تحت رهبرى مصدق حساب صادرات و واردات ایران در سال ۱۳۳۱ به‌طور غیر قابل انتظارى براى اولین‌بار به صورت موازنه درآمد.

به‌طوركلى دکتر مصدق چند خصوصیت بارز و بى‌مانند داشت. اولا او یكى از معدود سیاست‌مداران ایرانى بود كه به حكومت قانون و مقررات عقیده داشت و نقش خویش را به‌عنوان خدمتگزارى مى‌دید كه با تمام خلوص نیت برای به‌اجرادرآمدن آمال و آرزوهاى آنها زمینه را مساعد و هموار كند. دومین خصوصیت ممتاز دكتر مصدق اعتقاد او به استقلال و تمامیت ارضى ایران بود. او عقیده داشت كه ملت ایران لیاقت آن را دارد كه سرنوشت خویش را بدون دخالت اجنبى‌ها تعیین كند. مصدق مخالف داشتن رابطه با كشورهاى دیگر نبود، بلكه عقیده داشت كه هرگونه ارتباط باید به‌طور پایاپاى و برابر و مساوى و بر مبناى حفظ منافع هر دو طرف استوار باشد. مصدق چنان در این عزم خود راسخ و در این راه استوار بود كه تاریخ نشان مى‌دهد كه با توجه به خطر جانى و مالى براى خود و خانواده‌اش تا آخر عمر بر این عظم استوار ماند و در این راه هم خیلى چیزها را از دست داد و زجر كشید. سومین و به عقیده من، بارزترین كیفیت شخصى مصدق اقتدار و شهامت او بود كه حتى گاهى از طرف عده‌اى به لجاجت و كج‌خلقى او تعبیر مى‌شد؛ فقط مجسم كنید كه با وجود اطرافیان بانفوذ داخلى و خارجى شاه و خانواده‌اش، دكتر مصدق روبه‌روى شاه بایستد و پافشارى كند كه مادرش و خواهرش اشرف و حتی بعضی دیگر از شاهزاده‌ها كه در كار دولت كارشكنی و در سیاست دخالت مى‌كنند، باید به خارج از ایران تبعید شوند. اقتدار مصدق به حدی بود كه با تنی فرتوت با عصایی در دست روبه‌روی شاه و پشتیبانانش قد علم می‌كرد و از شاه می‌خواست كه فقط سلطنت كند و احترام خود و سلطنت را نگه دارد و از دخالت در تمام كارهای دولت پرهیز کند. مصدق از دخالت همه افراد بانفوذ اجتماع، حتی فرد قابل احترامی مانند مرحوم آیت‌الله کاشانی و اطرافیانش جلوگیری می‌کرد که حتی بعد از آشتی‌دادن آن دو به‌واسطه سیدکاظم طرفه، عموی مرحوم کاشانی، ادامه داشت. مصدق عقیده داشت كه ملت ایران او را برگزیده‌اند و به او اعتماد كرده‌اند و باكى نداشت كه قدرت ملت را به رخ تمام مخالفان در هر مسندی بکشد و این خصوصیت بی‌مانند مصدق به عقیده من با راهى كه سایر سیاست‌مداران ایران قبل از مصدق و حتی بعد از او در پیش گرفتند، فرق دارد.‌ شکی نیست که سرانجام تبانی و همدستی اطرافیان دربار به سركردگى شاه نقشی حساس و حیاتی در به‌ثمررساندن کودتای آمریكایى- انگلیسی ضد مصدق بازی كرد و سرانجام آنها توانستند به‌راحتی بر حکومت ملی دکتر مصدق و بر ملت ایران پیروز شوند. این آخرین تیر خلاصی بود که این دو جناح به این جنبش ملی به رهبری دکتر مصدق زدند، چون مدت‌ها روی بی‌اعتبارکردن شخص مصدق و ضعیف‌کردن حکومت او کار کرده بودند. بعد از كودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دكتر مصدق در دادگاه نظامى به سه سال زندان محكوم شد و بقیه عمرش را در تبعید و زیر نظر در ده احمدآباد آبیک گذرانید. تاریخ شهادت می‌دهد كه فاتحان کودتا نه‌تنها خود مصدق و نزدیكان او را فورا به بند کشیدند، بلکه به مخالفان سرسخت مصدق و درخواست‌های آنها توجهی نکردند. وقایع بعد از كودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ براى مصدق و اطرافیانش رنج‌آور و دردناك بود و براى ملت ایران سرافكندگی و حقارت در پى داشت؛ برای مثال وقتی شادروان دکتر سیدحسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت ملى دكتر مصدق را حدود چهار ماه بعد از كودتا در خانه‌ای در تهران پیدا كردند، او را به مركز حكومت نظامى بعد از كودتا نزد تیمور بختیار و نصیرى بردند و با وجود مستشاران نظامى و امنیتى انگلیسى و آمریكایى در مقر حكومت نظامی بعد از كودتا، او را جلوى عده‌اى اوباش و جانى كه از قبل با چاقو، چماق و وسائل دیگر مجهز شده بودند، انداختند كه اگر فداكارى و ازجان‌گذشتگى خواهرش، بانو سلطنت، نبود آنها برنامه داشتند كه دكتر فاطمى را چند ساعت بعد از دستگیرى بدون هیچ‌گونه مراحل قانونی تكه‌تكه كنند. فاتحان كودتاچى خوب واقف بودند كه با ملت ایران چه مى‌کنند؛ آنها آگاه بودند كه فاطمى ۳۳ساله فردى بی‌مانند و ستاره اقبال حركت ملى ایران در آینده خواهد بود كه با شكوفایى بیشتر به‌طورحتم جانشینی طبیعى براى مصدق هفتادوچند ساله خواهد بود. آنها نه‌تنها مصدق را واژگون كردند، بلكه كمر به ازبین‌بردن آینده این حركت ملی ملت ایران تحت رهبری فرد لایقی مانند دكتر حسین فاطمى نیز بسته بودند. آنها عجولانه دكتر فاطمى را در پشت درهاى بسته دادگاه‌های نظامی بعد از كودتا محاكمه و محكوم به اعدام کردند. دکتر سیدحسین فاطمی با وجود زخم‌هایش قبل از اعدام، برای کودتاچیان، آزادى‌هاى مدنی و انسانی فردی و آزادى گروهی و رسانه‌ها و حقوق بشر در زمان حكومت دكتر مصدق را برشمرد و سپس به بگیروببند زندان، شكنجه و كشتار آنها بعد از كودتا پرداخت و سرانجام نتیجه‌گیرى كرد كه او با توجه به پرونده دولت دكتر مصدق، با كمال سرافرازى و افتخار در دولتى وزیر امور خارجه بوده كه وجود چنین دولتى نه‌تنها در تاریخ ایران، بلكه در منطقه و حتى تمام كشورهاى جهان سوم بى‌مانند بوده است.
*فلوشیپ و عضو رویال کالج‌‌های جراحان انگلیس و اسکاتلند، عضو سابق هیئت ممتحنه امتحانات تخصصی جراحی در رویال کالج‌های جراحان بریتانیا و ایرلند

درباره ۲۸ ماه نخست‌وزیری پرتلاطم دکتر محمد مصدق بسیار نوشته‌اند و داستان‌ها گفته‌اند. من ۳۰ سال در انگلیس زندگی و طبابت کردم و بارها به مدارك موجود در اداره بایگانی ملی انگلیس (National Archives - kew, London, England) مراجعه کردم و در بیش از ۲۰ سال گذشته بارها از آخرین خانه و بازداشتگاه و آرامگاه دکتر محمد مصدق در احمدآباد آبیک دیدن و با نزدیکان و موافقان و مخالفان دکتر محمد مصدق در داخل و خارج صحبت کرده‌ام؛ در شصت‌وششمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به‌نظر من مصدق در دوران خویش از نظر افکار و رفتار و بینش سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فردی استثنائی بوده كه لیاقت آن را دارد که نام و ایده‌های مردمی و وطن‌خواهی او را برای آیندگان هم زنده نگه داریم.‌ در تاریخ هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ برابر با ۲۸ آوریل ۱۹۵۱ مجلس به نخست‌وزیری دکتر مصدق برخلاف انتظار دربار رأی ‌ داد و روحانیت به رهبری مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم کاشانی او را در این راه یاری و پشتیبانی كرد. گرچه خصوصیات ذاتی مصدق عامل اصلی در به‌ثمررساندن و ملی‌کردن سود‌آورترین شرکت دولت بریتانیای كبیر آن زمان (شرکت نفت ایران و انگلیس) بود، ولی نباید نقش روحانیت را هم نادیده گرفت. انگلیسی‌ها که برای سال‌های متمادی نقشه چپاول نفت ایران را کشیده بودند و بزرگ‌ترین پالایشگاه نفت جهان آن دوران را در سال ۱۳۲۴ در آبادان به اتمام رسانده بودند و مهم‌تر آنکه سوخت ناوگان دریایی بریتانیا را که مهم‌ترین عامل دفاعی از کشورشان و مستعمراتشان بود، شدیدا به نفت ایران وابسته کرده بودند و با تکبر استعماری مخصوص خودشان کشف و صنایع نفت ایران را محصول کار خودشان می‌دانستند، سرانجام به این رسیدند که سازش با افکار و اعمال فرد وطن‌دوستی مانند مصدق امکان ندارد و باید از شر ایشان خلاص شوند.از طرفی مصدق که با محاصره اقتصادی انگلیس مواجهه بود، برای گرفتن کمک از آمریکا در آن دوران جنگ سرد بین شرق-غرب تمایل خویش را از گرفتن کمک از بلوک شرق چنانچه آمریكا کمک نکند بروز می‌داد و شاید به همین دلیل هم با وجود نگرانی آمریكا در به‌دست‌گرفتن حکومت ایران ازسوی حزب توده با کمک شوروی کمونیست مصدق به‌قدرت‌گرفتن روزافرون حزب توده توجه چندانی نمی‌کرد. هم‌زمان دست‌نشانده‌های اجنبی داخلی از فضای آزادی‌های فردی و رعایت و پایبندی به قانون دولت دکتر مصدق سوءاستفاده کرده و به ناامنی داخلی دامن می‌زدند و عده‌ای از مردم عادی را هم نگران اوضاع کرده بودند. مصدق از تجربه طولانی سیاسی خویش بهره می‌گرفت. مصدق در سن کم نه سالگی که به مستوفی‌گری خراسان رسیده بود تا ۷۲ سالگی که به نخست‌وزیری رسید، در این دوران طولانی سیاسی در بین هم‌قطاران و ملت نمادی از خوش‌نامی و وطن‌دوستی با خصوصیات فردی قابل احترام و اعتماد از آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی با تکیه بر فضیلت‌های انسانی ‌بود. مصدق در روز اول نخست‌وزیری در پیامش به ملت از بار گرانی گفت که به دوش گرفته و او را احتمالا از بین خواهد برد، چون مزاج متناسبی با قبول چنین وظیفه مهمی ندارد، ولی تأکید کرد که در راه ملت جان او قابلی ندارد و از صمیم قلب راضی بود که جانش را فدای آسایش ملت کند.مصدق اصرار داشت که شاه فقط سلطنت کند و جلال و احترام خود را با دخالت در سیاست از بین نبرد و به احترام و قدرت معنوی روحانیت در اجتماع آگاه بود و شاید به همین دلیل نگران هم‌دست‌شدن مخالفان خویش در دربار بود. دكتر مصدق در مدت نخست‌وزیرى با مجلسین همكارى نزدیك داشت و قوانین انتخابات را اصلاح كرد و به‌طور خستگى‌ناپذیری براى مبارزه با رشوه‌خواری و فساد اداری همت گماشت. مصدق در دوران زمام‌داری‌اش صلاح و خواست ملی وطن را رأس برنامه‌های دولت خود قرار داد و با وجود داشتن قدرت فراوان قانونی و سیاسی و وجهه بالای اجتماعی به‌طوركلی دست خود را از قانون درازتر نکرد و به قربانی‌کردن هیچ فرد و گروهی از مخالفان خود همت نگماشت. ساختار کابینه‌های مصدق بهترین گواه بر این واقعیت است كه او با تمام فهم و درک سیاسی‌اش سعی می‌كرد كه دولتش قدرت تحمل همه افکار و عقاید متضاد سیاسی و مذهبی را داشته باشد و آنها را در اجتماع ترویج می‌داد. با تحریم گسترده خرید نفت ایران در سطح جهانى- مصدق به «اقتصاد بدون نفت» پناه برد و با كمك‌گرفتن از مردم ایران و سهیم‌كردن مردم كار را به جایى رسانید كه براى اولین‌بار از زمانى كه در تاریخ ایران مدارك سابقه ثبت دخل و خرج دولت از حدود ۵۰ سال قبل از آن تاریخ وجود داشت، تحت رهبرى مصدق حساب صادرات و واردات ایران در سال ۱۳۳۱ به‌طور غیر قابل انتظارى براى اولین‌بار به صورت موازنه درآمد.

به‌طوركلى دکتر مصدق چند خصوصیت بارز و بى‌مانند داشت. اولا او یكى از معدود سیاست‌مداران ایرانى بود كه به حكومت قانون و مقررات عقیده داشت و نقش خویش را به‌عنوان خدمتگزارى مى‌دید كه با تمام خلوص نیت برای به‌اجرادرآمدن آمال و آرزوهاى آنها زمینه را مساعد و هموار كند. دومین خصوصیت ممتاز دكتر مصدق اعتقاد او به استقلال و تمامیت ارضى ایران بود. او عقیده داشت كه ملت ایران لیاقت آن را دارد كه سرنوشت خویش را بدون دخالت اجنبى‌ها تعیین كند. مصدق مخالف داشتن رابطه با كشورهاى دیگر نبود، بلكه عقیده داشت كه هرگونه ارتباط باید به‌طور پایاپاى و برابر و مساوى و بر مبناى حفظ منافع هر دو طرف استوار باشد. مصدق چنان در این عزم خود راسخ و در این راه استوار بود كه تاریخ نشان مى‌دهد كه با توجه به خطر جانى و مالى براى خود و خانواده‌اش تا آخر عمر بر این عظم استوار ماند و در این راه هم خیلى چیزها را از دست داد و زجر كشید. سومین و به عقیده من، بارزترین كیفیت شخصى مصدق اقتدار و شهامت او بود كه حتى گاهى از طرف عده‌اى به لجاجت و كج‌خلقى او تعبیر مى‌شد؛ فقط مجسم كنید كه با وجود اطرافیان بانفوذ داخلى و خارجى شاه و خانواده‌اش، دكتر مصدق روبه‌روى شاه بایستد و پافشارى كند كه مادرش و خواهرش اشرف و حتی بعضی دیگر از شاهزاده‌ها كه در كار دولت كارشكنی و در سیاست دخالت مى‌كنند، باید به خارج از ایران تبعید شوند. اقتدار مصدق به حدی بود كه با تنی فرتوت با عصایی در دست روبه‌روی شاه و پشتیبانانش قد علم می‌كرد و از شاه می‌خواست كه فقط سلطنت كند و احترام خود و سلطنت را نگه دارد و از دخالت در تمام كارهای دولت پرهیز کند. مصدق از دخالت همه افراد بانفوذ اجتماع، حتی فرد قابل احترامی مانند مرحوم آیت‌الله کاشانی و اطرافیانش جلوگیری می‌کرد که حتی بعد از آشتی‌دادن آن دو به‌واسطه سیدکاظم طرفه، عموی مرحوم کاشانی، ادامه داشت. مصدق عقیده داشت كه ملت ایران او را برگزیده‌اند و به او اعتماد كرده‌اند و باكى نداشت كه قدرت ملت را به رخ تمام مخالفان در هر مسندی بکشد و این خصوصیت بی‌مانند مصدق به عقیده من با راهى كه سایر سیاست‌مداران ایران قبل از مصدق و حتی بعد از او در پیش گرفتند، فرق دارد.‌ شکی نیست که سرانجام تبانی و همدستی اطرافیان دربار به سركردگى شاه نقشی حساس و حیاتی در به‌ثمررساندن کودتای آمریكایى- انگلیسی ضد مصدق بازی كرد و سرانجام آنها توانستند به‌راحتی بر حکومت ملی دکتر مصدق و بر ملت ایران پیروز شوند. این آخرین تیر خلاصی بود که این دو جناح به این جنبش ملی به رهبری دکتر مصدق زدند، چون مدت‌ها روی بی‌اعتبارکردن شخص مصدق و ضعیف‌کردن حکومت او کار کرده بودند. بعد از كودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دكتر مصدق در دادگاه نظامى به سه سال زندان محكوم شد و بقیه عمرش را در تبعید و زیر نظر در ده احمدآباد آبیک گذرانید. تاریخ شهادت می‌دهد كه فاتحان کودتا نه‌تنها خود مصدق و نزدیكان او را فورا به بند کشیدند، بلکه به مخالفان سرسخت مصدق و درخواست‌های آنها توجهی نکردند. وقایع بعد از كودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ براى مصدق و اطرافیانش رنج‌آور و دردناك بود و براى ملت ایران سرافكندگی و حقارت در پى داشت؛ برای مثال وقتی شادروان دکتر سیدحسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت ملى دكتر مصدق را حدود چهار ماه بعد از كودتا در خانه‌ای در تهران پیدا كردند، او را به مركز حكومت نظامى بعد از كودتا نزد تیمور بختیار و نصیرى بردند و با وجود مستشاران نظامى و امنیتى انگلیسى و آمریكایى در مقر حكومت نظامی بعد از كودتا، او را جلوى عده‌اى اوباش و جانى كه از قبل با چاقو، چماق و وسائل دیگر مجهز شده بودند، انداختند كه اگر فداكارى و ازجان‌گذشتگى خواهرش، بانو سلطنت، نبود آنها برنامه داشتند كه دكتر فاطمى را چند ساعت بعد از دستگیرى بدون هیچ‌گونه مراحل قانونی تكه‌تكه كنند. فاتحان كودتاچى خوب واقف بودند كه با ملت ایران چه مى‌کنند؛ آنها آگاه بودند كه فاطمى ۳۳ساله فردى بی‌مانند و ستاره اقبال حركت ملى ایران در آینده خواهد بود كه با شكوفایى بیشتر به‌طورحتم جانشینی طبیعى براى مصدق هفتادوچند ساله خواهد بود. آنها نه‌تنها مصدق را واژگون كردند، بلكه كمر به ازبین‌بردن آینده این حركت ملی ملت ایران تحت رهبری فرد لایقی مانند دكتر حسین فاطمى نیز بسته بودند. آنها عجولانه دكتر فاطمى را در پشت درهاى بسته دادگاه‌های نظامی بعد از كودتا محاكمه و محكوم به اعدام کردند. دکتر سیدحسین فاطمی با وجود زخم‌هایش قبل از اعدام، برای کودتاچیان، آزادى‌هاى مدنی و انسانی فردی و آزادى گروهی و رسانه‌ها و حقوق بشر در زمان حكومت دكتر مصدق را برشمرد و سپس به بگیروببند زندان، شكنجه و كشتار آنها بعد از كودتا پرداخت و سرانجام نتیجه‌گیرى كرد كه او با توجه به پرونده دولت دكتر مصدق، با كمال سرافرازى و افتخار در دولتى وزیر امور خارجه بوده كه وجود چنین دولتى نه‌تنها در تاریخ ایران، بلكه در منطقه و حتى تمام كشورهاى جهان سوم بى‌مانند بوده است.
*فلوشیپ و عضو رویال کالج‌‌های جراحان انگلیس و اسکاتلند، عضو سابق هیئت ممتحنه امتحانات تخصصی جراحی در رویال کالج‌های جراحان بریتانیا و ایرلند

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها