کلیدواژههایی که منافع حداکثری را جستوجو میکنند
احمد وخشیته: کمتر از 80 روز تا انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده باقی مانده است و در این میان جهان روزهای پرالتهابی را سپری میکند؛ موضوعاتی که هرکدام میتواند آتشی زیر خاکستر برای بحرانی جدید در روابط بینالملل باشند و در خلال این موضوعات، روسیه کلیدواژهای مهم است که نوع رفتار آن میتواند در روند سناریوهای پیشرو تأثیر بسزایی داشته باشد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور فعلی ایالات متحده در حالی رقابت نزدیک با جو بایدن را پیش میبرد که بار دیگر کنگره مدعی دخالت روسیه در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ آمریکا شد و اسنادی را ارائه کرد. در میانه انتقادات تند دموکراتها اما ترامپ سودای بازگرداندن همه تحریمهای قبل از برجام علیه ایران را دارد و در طرف مقابل، جمهوری اسلامی ایران چین و بهخصوص روسیه را برگ برنده خود در این پرونده در شورای امنیت تلقی میکند. ترامپ از یکسو مسکو را تهدید میکند که در صورت همراهی با ایران تحریم میشود اما از سوی دیگر در سه ماه گذشته دو بار درخواست ملاقات با همتای روس خود تا پیش از سوم نوامبر، یعنی موعد برگزاری انتخابات آمریکا را داده است. همزمان با اماواگرها در
اجرای مکانیسم ماشه، آغاز بحران بلاروس در نزدیکی روسیه، یادآور سقوط ویكتور یانوکوویچ در سال ۲۰۱۴ در اوکراین بود و کرملین بیم آن را پیدا کرد که مبادا سناریوی کییف، در مینسک نیز اجرائی شود. البته به نظر میرسد که شرایط زمانی از یکسو و تعمیق روابط روسیه، آلمان و فرانسه از سوی دیگر سبب شد تا اینبار طرفین رویکرد دیگری را اتخاذ کنند. به دنبال شدتگرفتن اعتراضات در بلاروس و اعلام رهبری ملی از سوی سوتلانا تیخانووسکایا، آنگلا مرکل، امانوئل مکرون و چارلز میشل با ولادیمیر پوتین تماس تلفنی گرفتند. گفتوگویهایی که یکی از نتایج آن، بیانیه پایانی اجلاس آنلاین سران اتحادیه بود که اگرچه انتخابات نهم آگوست را آزاد و عادلانه ندانست اما عزمی برای برگزاری انتخابات مجدد نیز از خود نشان نداد. مسکو و برلین که به دنبال پروژه «نورد استریم2» همگرایی استراتژیکی در حوزه انرژی دست پیدا کردهاند، بهخوبی میدانند که سقوط یا باقیماندن دولت لوكاشنكو بهواسطه دخالتهای مستقیم قدرتهای خارجی، همان تبعات بحران اوکراین را به دنبال خواهد داشت که کمترین آن تزریق مالی به یک کشور بحرانزده فاقد پتانسیل اقتصادی است که همچنان فساد در
لایههای دیگر آن وجود دارد. از سوی دیگر شرکای مسکو که با آمریکای ترامپ و حتی سیاستهای ناتو فاصله گرفتهاند، بهخوبی میدانند که ورود به بلاروس، بهمعنای برافروختن کارزاری دیگر است که روند حلوفصل دیگر بحرانهای فرامنطقهای را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهد. درحالیکه بلاروس تیتر اول رسانههای روسی بود، یکباره خبری منتشر شد که آلکسی ناوالنی، منتقد سرشناس در روسیه به کما رفته است. به گفته یارمیش، مسئول رسانهای ناوالنی، او که قصد عزیمت از اومسک به مسکو را داشت، پیش از سوارشدن به هواپیما در کافه وین در طبقه دوم فرودگاه یک چای سفارش میدهد و کمی بعد در ابتدای پرواز حال او بد میشود تا جایی که در فیلمهای منتشرشده در شبکههای مجازی، صدای نالههای او در سرویس بهداشتی به گوش میرسد و هوشیاری او ضعیف میشود، تا جایی که هواپیما ناچار به فرود اضطراری در شهر اومسک میشود و او با حالت کما در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان این شهر بستری میشود؛ اگرچه مستنداتی مبنی بر مسمومیت او یافت نشد اما مسئول رسانهای ناوالنی این موضوع را نیز یکی از سناریوهای پیشرو دانست که البته باید از سوی پزشکان تأیید شود. با حساسشدن موضوع
و ادعاهایی مبنی بر عدم اعلام نتیجه مسمومیت از سوی پزشکان در روسیه، سخنگوی کرملین ضمن آرزوی سلامتی برای ناوالنی با انتقال او به آلمان موافقت کرد. اما درباره اینکه اگر تأیید شود که آلکسی ناوالنی، رئیس بنیاد مبارزه با فساد مسموم شده است، دیمیتری فیتسوف، مشاور او، دو فرضیه را محتمل میداند: نخست آنکه این اقدام، انتقامی از سوی افرادی باشد که بنیاد او روی آنها دست گذاشته بود. همچنین به نظر میرسد میتوان به موضوع فساد در استان خاباروفسکی توجه داشت که سبب شد استاندار به دلیل فساد از سوی دولت دستگیر شود. اما او در فرضیه دوم به تلاش بازیگران داخلی یا خارجی برای بهراهانداختن موجی از اعتراضات در روسیه اشاره میکند که در صورت پذیرفتن این ادعا، باید این موضوع را در روند حوادث بلاروس تفسیر کرد.
بههرحال برخی تحلیلگران بر این باور هستند که همزمانی بحران سیاسی در بلاروس، مسمومیت آلکسی ناوالنی که به منتقد کرملین از سوی رسانههای غربی شهرت پیدا کرده است، تلاش آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه علیه توافق جامع هستهای ایران، آنهم در فاصله اندکی تا انتخابات آمریکا میتواند اتفاقی نباشد و در واقع قطاری از کلیدواژههای معنادار است که در زمانی کوتاه برای دستیابی به تغییری سریع در حال تولید است که در جستوجوی افزایش قدرت چانهزنی و دستیابی به منافع حداکثری است.
احمد وخشیته: کمتر از 80 روز تا انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده باقی مانده است و در این میان جهان روزهای پرالتهابی را سپری میکند؛ موضوعاتی که هرکدام میتواند آتشی زیر خاکستر برای بحرانی جدید در روابط بینالملل باشند و در خلال این موضوعات، روسیه کلیدواژهای مهم است که نوع رفتار آن میتواند در روند سناریوهای پیشرو تأثیر بسزایی داشته باشد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور فعلی ایالات متحده در حالی رقابت نزدیک با جو بایدن را پیش میبرد که بار دیگر کنگره مدعی دخالت روسیه در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ آمریکا شد و اسنادی را ارائه کرد. در میانه انتقادات تند دموکراتها اما ترامپ سودای بازگرداندن همه تحریمهای قبل از برجام علیه ایران را دارد و در طرف مقابل، جمهوری اسلامی ایران چین و بهخصوص روسیه را برگ برنده خود در این پرونده در شورای امنیت تلقی میکند. ترامپ از یکسو مسکو را تهدید میکند که در صورت همراهی با ایران تحریم میشود اما از سوی دیگر در سه ماه گذشته دو بار درخواست ملاقات با همتای روس خود تا پیش از سوم نوامبر، یعنی موعد برگزاری انتخابات آمریکا را داده است. همزمان با اماواگرها در
اجرای مکانیسم ماشه، آغاز بحران بلاروس در نزدیکی روسیه، یادآور سقوط ویكتور یانوکوویچ در سال ۲۰۱۴ در اوکراین بود و کرملین بیم آن را پیدا کرد که مبادا سناریوی کییف، در مینسک نیز اجرائی شود. البته به نظر میرسد که شرایط زمانی از یکسو و تعمیق روابط روسیه، آلمان و فرانسه از سوی دیگر سبب شد تا اینبار طرفین رویکرد دیگری را اتخاذ کنند. به دنبال شدتگرفتن اعتراضات در بلاروس و اعلام رهبری ملی از سوی سوتلانا تیخانووسکایا، آنگلا مرکل، امانوئل مکرون و چارلز میشل با ولادیمیر پوتین تماس تلفنی گرفتند. گفتوگویهایی که یکی از نتایج آن، بیانیه پایانی اجلاس آنلاین سران اتحادیه بود که اگرچه انتخابات نهم آگوست را آزاد و عادلانه ندانست اما عزمی برای برگزاری انتخابات مجدد نیز از خود نشان نداد. مسکو و برلین که به دنبال پروژه «نورد استریم2» همگرایی استراتژیکی در حوزه انرژی دست پیدا کردهاند، بهخوبی میدانند که سقوط یا باقیماندن دولت لوكاشنكو بهواسطه دخالتهای مستقیم قدرتهای خارجی، همان تبعات بحران اوکراین را به دنبال خواهد داشت که کمترین آن تزریق مالی به یک کشور بحرانزده فاقد پتانسیل اقتصادی است که همچنان فساد در
لایههای دیگر آن وجود دارد. از سوی دیگر شرکای مسکو که با آمریکای ترامپ و حتی سیاستهای ناتو فاصله گرفتهاند، بهخوبی میدانند که ورود به بلاروس، بهمعنای برافروختن کارزاری دیگر است که روند حلوفصل دیگر بحرانهای فرامنطقهای را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهد. درحالیکه بلاروس تیتر اول رسانههای روسی بود، یکباره خبری منتشر شد که آلکسی ناوالنی، منتقد سرشناس در روسیه به کما رفته است. به گفته یارمیش، مسئول رسانهای ناوالنی، او که قصد عزیمت از اومسک به مسکو را داشت، پیش از سوارشدن به هواپیما در کافه وین در طبقه دوم فرودگاه یک چای سفارش میدهد و کمی بعد در ابتدای پرواز حال او بد میشود تا جایی که در فیلمهای منتشرشده در شبکههای مجازی، صدای نالههای او در سرویس بهداشتی به گوش میرسد و هوشیاری او ضعیف میشود، تا جایی که هواپیما ناچار به فرود اضطراری در شهر اومسک میشود و او با حالت کما در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان این شهر بستری میشود؛ اگرچه مستنداتی مبنی بر مسمومیت او یافت نشد اما مسئول رسانهای ناوالنی این موضوع را نیز یکی از سناریوهای پیشرو دانست که البته باید از سوی پزشکان تأیید شود. با حساسشدن موضوع
و ادعاهایی مبنی بر عدم اعلام نتیجه مسمومیت از سوی پزشکان در روسیه، سخنگوی کرملین ضمن آرزوی سلامتی برای ناوالنی با انتقال او به آلمان موافقت کرد. اما درباره اینکه اگر تأیید شود که آلکسی ناوالنی، رئیس بنیاد مبارزه با فساد مسموم شده است، دیمیتری فیتسوف، مشاور او، دو فرضیه را محتمل میداند: نخست آنکه این اقدام، انتقامی از سوی افرادی باشد که بنیاد او روی آنها دست گذاشته بود. همچنین به نظر میرسد میتوان به موضوع فساد در استان خاباروفسکی توجه داشت که سبب شد استاندار به دلیل فساد از سوی دولت دستگیر شود. اما او در فرضیه دوم به تلاش بازیگران داخلی یا خارجی برای بهراهانداختن موجی از اعتراضات در روسیه اشاره میکند که در صورت پذیرفتن این ادعا، باید این موضوع را در روند حوادث بلاروس تفسیر کرد.
بههرحال برخی تحلیلگران بر این باور هستند که همزمانی بحران سیاسی در بلاروس، مسمومیت آلکسی ناوالنی که به منتقد کرملین از سوی رسانههای غربی شهرت پیدا کرده است، تلاش آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه علیه توافق جامع هستهای ایران، آنهم در فاصله اندکی تا انتخابات آمریکا میتواند اتفاقی نباشد و در واقع قطاری از کلیدواژههای معنادار است که در زمانی کوتاه برای دستیابی به تغییری سریع در حال تولید است که در جستوجوی افزایش قدرت چانهزنی و دستیابی به منافع حداکثری است.