راز ماندگاری و محبوبیت امام حسین(ع)
حسین کبیر
در تاریخ جوامع بشری، جنایات، قساوتها و فجایع بسیار شنیع، عمیق و گستردهای اتفاق افتاده است، اما چرا حادثه کربلا و شهادت امام حسین و فرزندان و یارانش، اینچنین در درازنای تاریخ باقی مانده و همچنان درباره آن گفتوگو و نقد و بررسی میشود و الهامبخش رهبرانی چون مهاتما گاندی و موجب حرکتآفرینی و برخاستن امواج ضد ستم میشود؟بهراستی راز محبوبیت حسینبنعلی و جاودانگی او در چیست؟قرآن راز محبوبیت و حکومت بر دلها را «ایمان» و «عمل صالح» (سوره مریم آیه۹۶)، رابطه عاشقانه با «روح هستی» و راز جاودانگی را «همجهتی» و «استغراق در جان جانان» میداند و میفرماید: آنچه در جهت خدا و برای خداست «ماناست» و آنچه در جهت غیر خداست فناشدنی و «میراست»؛
کلُّ مَن علیها فانِِ وَ یَبقَی وَجهُ رَبِّکَ ذُوالجَلالِ وَالاِکرامِ« سوره رحمان آیه۲۷».
بر این باورم که راز ماندگاری و محبوبیت امام حسین را میتوان ناشی از ماهیت حرکت، اهداف، بینش، روش و منش آن حضرت دانست.
شخصیت امام حسین و ماهیت حرکت و انگیزههای موحدانه او نقش کلیدی در جاودانشدن نهضت عاشورا دارد. وجود حسین لبریز از « وحدانیت»، «عشق به خدا» و «شوق وصال به معشوق محتشم» بوده است.
از وصیتنامهاش به محمد بن حنفیه تا لحظهای که در کربلا صورت بر خاک مینهد، سخن از خدا، شهادت به وحدانیت او، نام و یاد و راه اوست. در تمام مدت ششماهه حرکت از مدینه تا شهادت در کربلا که میدان ظهور و بروز حقیقت وجودی اوست، حسین، مستغرق در خداست و به اشتیاق دیدار روی یار، همه تعلقات، دلبستگیها، وابستگیها، دلمشغولیها و هرآنچه غیر اوست را فرونهاده و به رهایی کامل رسیده است. او در دعای عرفه که شرح عشق و شیدایی او به خداوند و تبیینی مبسوط از «عشق عارفانه» است، خطاب به جان جانان میفرماید:
خدایا تو هستی که انوار معرفت را در دلهای دوستانت روشن کردی تا اینکه تو را شناختند و یگانهات دانستند. تو هستی که اغیار را از دلهای عاشقانت زائل کردی تا جز تو را دوست ندارند و به غیر تو پناهنده نشوند. خدایا تو هر جا و هر زمان که آنها به وحشت میافتادند، مونسشان بودی. خدایا کسی که تو را ندارد چه دارد؟ و کسی که تو را دارد چه ندارد؟
این روح شیدا و مشتاق لقای سیدالشهداست که در فراز پایانی دعای عرفه، « وصال» و « جذب» به معشوق را طلب میکند و میفرماید: «اِلهی اُطلُبنِی بِرحمَتِک حتّی اَصِلَ الیک وَ اجذِبنِی بِمَنِّکَ حتّی اَقبلُ الیک» معبودا به رحمتت مرا طلب نما تا به وصالت نائل شوم و به لطفت مرا جذب کن تا به تو روی آورم» به نظر میآید راز جاودانگی و محبوبیت حسین همین «عشقبازی»، «شیدایی» و «شیفتگی و استغراق» در «حقیقت وجود» و «به تعبیر مولانای بزرگ «اصل اصل جان» است.
دعای عرفه را با جرئت «عاشقانههای امام حسین» یا «عشقنامه حسینی» مینامم، زیرا سراسر این دعای کمنظیر و شاید بینظیر، در شرح «صفات»، «الطاف»، «محبتها» و دلنوازیهای یار و نام و یاد اوست.
خدا بهمثابه عشق، محور و ستون اصلی این دعاست.
سالار شهیدان کربلا در بخشی از این دعا به تهلیل و تسبیح خداوند میپردازد و خطاب به معشوق میفرماید: لااله الا انتَ سبحانک اِنِّی کُنتُ مِنَ المُوحّدین...من الراغبین...من الراجین ...من المُهَلِّلینَ ....من المُسَبِّحینَ.... من المُکَبّرین. این تسبیحات ادامه دارد تا آنجا که میفرماید: «خدایا این ستایش من برای توست و تو را با اخلاص و موحدانه یاد میکنم و اقرار میکنم به نعمتهایت درحالیکه آنها را میشمارم؛ هرچند اقرار میکنم به خاطر کثرت و فراوانیشان نمیتوانم آنها را بشمارم و اگر همه جهانیان از اولین و آخرین همراه من شوند، نه من و نه آنان قادر به یادآوری نعمتهایت نخواهیم بود. تو خدای پاک و برتری و تو رب بزرگوار و با کرامت و مهربانی.
در بحث از اهداف امام حسین (ع) به استناد خطبهها، نامهها و وصیتنامه ایشان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱-جلوگیری از تبدیلشدن خلافت نبوی به «سلطنت موروثی اموی»
۲- تأکید بر نقش مردم و رضایت عمومی آنها در مشروعیت حاکم. بهطوریکه سفیر امام حسین(ع) به کوفه جناب مسلم بن عقیل اعتراضش به نظام سیاسی اموی این بود که شما بدون رضایت مردم بر آنها فرمانروایی میکنید.
۳-اعتراض به بیعتگرفتن اجباری از مردم و حمایت از بیعت آزادانه آنها. امام حسین(ع) برای دفاع از حق آزادانه بیعت و مخالفت با بیعت اجباری و در زیر سایه سرنیزه و شمشیر که بر خلاف سیره نبوی و علوی بود، خون پاک خود و یارانش را نثار کرد.
۴-آگاهیبخشی: رهایی مردم از جهل و جور و خرافه و بهویژه «جهل مقدس» یکی از ارکان مهم در نهضت حسینی و از اهداف عالی آن بزرگوار بود.
۵-امر به معروف (دعوت به همه خوبیها و هر آنچه را که خِرَد و عرف عقلای زمانه آن را پسندیده میداند) و نهی از منکر (بازداشتن و مبارزهکردن با همه بدیها و هر آنچه را خرد و عرف عقلای زمانه آن را ناپسند میداند). این دو اصل مهم اسلامی شاهبیت اهداف حسینی است که امام اجرای آنها را عامل تحقق همه فرایض الهی و امنیت عمومی و استیفای حقوق عموم مردم میداند. سوگمندانه باید گفت این فریضه مهم اسلامی را آنچنان استحاله و وارونه کرده و به امور فرعی و جزئی تقلیل دادهایم که برای احیای معنای حقیقی آن باید خوندلها خورده و هزینههای گزاف بپردازیم.
۶-اصلاح امور اجتماعی و سیاسی. در وصیت به محمد بن حنفیه از اصلاح اجتماعی سخن به میان آمده است «انّما خرجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّةِجَدّی» و در خطبه منا در جمع صحابه و بزرگان از اصلاح سیاسی «و نُظهِرُ الاِصلاحَ فی بِلادِکَ».
۷- حرکت در مسیر سیره نبوی و علوی و احیای روش آنها در حکمرانی.
۸-مبارزه با بدعتها و کژیها.
بزرگترین بدعت بنیامیه این بود که دین را ابزار قدرت سیاسی خود کردند و با استفاده از تطمیع مخالفان و تهدید آنها به تثبیت قدرت خود پرداختند و هر جا تطمیع مؤثر واقع نشد، با تهدید و ترور و پرتابکردن مخالفان از بلندی و گردنزدن آنها و دوردادن اجساد بدون سرشان در میان شهرها برای ایجاد رعب و وحشت پرداختند.
شهید مطهری در صفحه 22 جلد سوم حماسه حسینی میفرماید «بنیامیه دو عامل قدرت و ثروت را در اختیار داشتند و دو عامل دیانت و روحانیت را به آن افزودند»، سپس در پاورقی صفحه 24 مینویسند: « امان از وقتی که در اثر جهالت مردم و خیانت اولیای امور یعنی جهالت متنسّکین و خیانت متهتّکین، دین ابزار سیاست واقع شود. امان از وقتی که دین ابزار سیاست واقع شود». جهل مقدس بزرگترین فاجعهها را در تاریخ به وجود آورده است که فاجعه کربلا یک نمونه شنیع از آنهاست.
۹-آشکار کردن نشانههای دین خدا
۱۰- ایجاد آرامش و امنیت برای ستمدیدگان
امنیت جانی، مالی، حیثیتی، شغلی، روانی، سیاسی، امنیت پس از بیان و... برای یکایک شهروندان و بهویژه آنها که توانایی لازم برای دفاع از خود را ندارند، از اهداف حسینی است.
۱۱- عملکردن به واجبات و سنن الهی
۱۲- برپاداشتن قانون
۱۳-مبارزه با ستم و استبداد
مبارزه با استبداد در اهداف حسینی آنقدر پررنگ است که امام(ع) در سال۶۰ هجری یک سال قبل از شهادتش در منا در جمع بزرگان و صحابه خطبه تاریخیای میخوانند و بیست انتقاد جدی به نظام بنیامیه میکند و از جمله خطاب به حاضران در منا میگوید: «بنیامیه مملکت را با خودرأیی و تصرف اداره میکنند، قدرت یکهتاز و بیرقیباند، مبسوطالیداند، مردم بردههای آنها هستند و قدرت دفاع از خود را ندارند، قدرتمندانی بسیار سختگیر و بسیار ستمگرند، عهد و پیمانها را میشکنند، با مردم نامهرباناند، خائن و فریبکارند، خودسرانه عمل میکنند، نابینایان، ناشنوایان و زمینگیران در شهرها به حال خود رها شده و به آنها رحم نمیشود و...». سؤال این است منبریها و مداحان ما چقدر از اهداف و آرمانهای حسینی و روح نهضت عاشورا برای مردم ما سخن گفتهاند؟ آیا کانالهای رنگارنگ رادیو و تلویزیونی اقدامی برای معرفی و تفسیر و تبیین خطبه منا توسط محققان، عالمان و روشنفکرانِ امام حسینشناس کرده است؟
۱۴-قیام به قسط: اگر قسط را بهمعنای دادن حق هر شهروندی به اندازه شایستگیها و ظرفیتها و استعدادهای وجودیاش بدانیم، به ارزش کلام امام حسین(ع) پی میبریم که از ویژگیهای مهم حاکم را «برپاکننده قسط» میدانند. در واقع از نگاه ایشان، وظیفه حاکم آن است که امکان مساوی بهرهمندی همه مردم را از تواناییهایشان فراهم کرده و حقوق آنها را بدون توجه به رنگ، نژاد، زبان، مذهب، قومیت و جنسیت آنها استیفا کرده و رعایت کند. این ملاکهای چهاردهگانه میتواند سنجهای برای راستیآزمایی میزان شناخت و باورمندی ما به راه و اهداف حسینی و پایبندی عملیمان به آرمانها، ارزشها و آموزههای عاشورا و روح پیامهای آن باشد. در بحث از منش حسینی موارد زیر شایان توجه است:
۱- حُریت و آزادگی: در مدرسه حسینی واژه انسان بدون آزادگی تهی از معناست و نسبت مستقیم و وثیقی بین انسانیتِ انسان و آزادگی او وجود دارد. به باور من پیام امام حسین در لحظههای آخر زندگی به شیعیان ابوسفیان که فرمود: «یا شیعه آل ابیسفیان ان لم یکن لک دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا اَحراراً فی دُنیاکم» متضمّن این معناست که دینداری بدون آزادگی اسمی بیمُسمّی و فاقد روح و محتواست و آنچه دینداری را معنا میبخشد و محل اعتنا میکند، گوهر آزادگی است.
۲-عزت نفس: در مدرسه حسینی یکی از پربسامدترین و محوریترین واژهها «عزت نفس» است. «عزیزانهزیستن» و اجتناب از ذلت و زبونی شاهبیت منش سیدالشهداست تاجاییکه امام در جملهای نغز میفرمایند: «عزیزانه مردن بهتر از زبونانه زیستن است (موت فی عزِّ خیر من حیاة فی ذُلِّ). ارزش عزت نفس تا آنجاست که امام شهیدان میفرماید: «چقدر مرگ در راه عزت و زندهنمودن حق، آسان است».
۳- کرامت نفس ۴-ایثار ۵- عدالتخواهی.
۶-مُروّت: مروت عبارت است از ستمنکردن به دشمنان، عادلانه رفتارکردن و محبتکردن به آنها و گذشتن از ستمهایشان و حتی دلسوزی برای آنها. امام حسین نهایت اشفاق و مدارا و محبت را به لشکر دشمن کرد و در روز گرم آنها و حتی اسبهایشان را سیراب کرد و برای آگاهشدنشان به حقایق امور تا آخرین دقایق زندگی تلاش کرد.
۷-بیرغبتی به دنیا و رهایی از تعلقات و دلبستگینداشتن به قدرت و ثروت
۸-شکیبایی در سختیها و مصائب و ابتلائات بزرگ زندگی که مهمترین جلوه اعلای آن شکیبایی حسین (ع) بر مرگ عزیزترین فرزندان و یاران و بیپناهماندن خانواده و بازماندگانش بود.
۹-صلحطلبی و خشونتپرهیزی: بارزترین جلوه خشونتپرهیزی امام را میتوان در سخنرانی آن حضرت بعد از نماز ظهر در منطقه «شراف» مشاهده کرد که خطاب به لشکر دشمن فرمود: «ان کنتم لمقدمی کارهین اَنصَرِفُ عنکم الی المکان الذی جئتُ منه الیکم»؛ اگر شما از آمدن من ناخشنودید، برمیگردم به مکانی که از آنجا بهسوی شما آمدم.
۱۰-سپاسگزاری.
۱۱- خشنودی از خداوند: حسین بن علی مصداق آیات پایانی سوره فجر است یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.
۱۲- تسلیم: آخرین پیام امام از کربلا، پیام رضایت از قضای پروردگار و تسلیم فرمان او بودن است. حسین مصداق تاموتمام «من اتی الله بقلب سلیم» است و قلب او حرم خدا و معبد عشق است و این عشق پاک پیوندی میان او بهعنوان عاشق و معبودش که معشوقش بود برقرار کرد که او را ابدی و جاودان کرد. بهعنوان جمعبندی میتوان گفت راز جاودانگی سیدالشهدا روح آموزهها و ارزشهای فراتاریخی، جهانشمول و ثابت عاشورا و اخلاق، معنویت و اهداف بلندی است که حسین و یارانش برای تحقق آن از هیچچیزشان دریغ نکردند.
در تاریخ جوامع بشری، جنایات، قساوتها و فجایع بسیار شنیع، عمیق و گستردهای اتفاق افتاده است، اما چرا حادثه کربلا و شهادت امام حسین و فرزندان و یارانش، اینچنین در درازنای تاریخ باقی مانده و همچنان درباره آن گفتوگو و نقد و بررسی میشود و الهامبخش رهبرانی چون مهاتما گاندی و موجب حرکتآفرینی و برخاستن امواج ضد ستم میشود؟بهراستی راز محبوبیت حسینبنعلی و جاودانگی او در چیست؟قرآن راز محبوبیت و حکومت بر دلها را «ایمان» و «عمل صالح» (سوره مریم آیه۹۶)، رابطه عاشقانه با «روح هستی» و راز جاودانگی را «همجهتی» و «استغراق در جان جانان» میداند و میفرماید: آنچه در جهت خدا و برای خداست «ماناست» و آنچه در جهت غیر خداست فناشدنی و «میراست»؛
کلُّ مَن علیها فانِِ وَ یَبقَی وَجهُ رَبِّکَ ذُوالجَلالِ وَالاِکرامِ« سوره رحمان آیه۲۷».
بر این باورم که راز ماندگاری و محبوبیت امام حسین را میتوان ناشی از ماهیت حرکت، اهداف، بینش، روش و منش آن حضرت دانست.
شخصیت امام حسین و ماهیت حرکت و انگیزههای موحدانه او نقش کلیدی در جاودانشدن نهضت عاشورا دارد. وجود حسین لبریز از « وحدانیت»، «عشق به خدا» و «شوق وصال به معشوق محتشم» بوده است.
از وصیتنامهاش به محمد بن حنفیه تا لحظهای که در کربلا صورت بر خاک مینهد، سخن از خدا، شهادت به وحدانیت او، نام و یاد و راه اوست. در تمام مدت ششماهه حرکت از مدینه تا شهادت در کربلا که میدان ظهور و بروز حقیقت وجودی اوست، حسین، مستغرق در خداست و به اشتیاق دیدار روی یار، همه تعلقات، دلبستگیها، وابستگیها، دلمشغولیها و هرآنچه غیر اوست را فرونهاده و به رهایی کامل رسیده است. او در دعای عرفه که شرح عشق و شیدایی او به خداوند و تبیینی مبسوط از «عشق عارفانه» است، خطاب به جان جانان میفرماید:
خدایا تو هستی که انوار معرفت را در دلهای دوستانت روشن کردی تا اینکه تو را شناختند و یگانهات دانستند. تو هستی که اغیار را از دلهای عاشقانت زائل کردی تا جز تو را دوست ندارند و به غیر تو پناهنده نشوند. خدایا تو هر جا و هر زمان که آنها به وحشت میافتادند، مونسشان بودی. خدایا کسی که تو را ندارد چه دارد؟ و کسی که تو را دارد چه ندارد؟
این روح شیدا و مشتاق لقای سیدالشهداست که در فراز پایانی دعای عرفه، « وصال» و « جذب» به معشوق را طلب میکند و میفرماید: «اِلهی اُطلُبنِی بِرحمَتِک حتّی اَصِلَ الیک وَ اجذِبنِی بِمَنِّکَ حتّی اَقبلُ الیک» معبودا به رحمتت مرا طلب نما تا به وصالت نائل شوم و به لطفت مرا جذب کن تا به تو روی آورم» به نظر میآید راز جاودانگی و محبوبیت حسین همین «عشقبازی»، «شیدایی» و «شیفتگی و استغراق» در «حقیقت وجود» و «به تعبیر مولانای بزرگ «اصل اصل جان» است.
دعای عرفه را با جرئت «عاشقانههای امام حسین» یا «عشقنامه حسینی» مینامم، زیرا سراسر این دعای کمنظیر و شاید بینظیر، در شرح «صفات»، «الطاف»، «محبتها» و دلنوازیهای یار و نام و یاد اوست.
خدا بهمثابه عشق، محور و ستون اصلی این دعاست.
سالار شهیدان کربلا در بخشی از این دعا به تهلیل و تسبیح خداوند میپردازد و خطاب به معشوق میفرماید: لااله الا انتَ سبحانک اِنِّی کُنتُ مِنَ المُوحّدین...من الراغبین...من الراجین ...من المُهَلِّلینَ ....من المُسَبِّحینَ.... من المُکَبّرین. این تسبیحات ادامه دارد تا آنجا که میفرماید: «خدایا این ستایش من برای توست و تو را با اخلاص و موحدانه یاد میکنم و اقرار میکنم به نعمتهایت درحالیکه آنها را میشمارم؛ هرچند اقرار میکنم به خاطر کثرت و فراوانیشان نمیتوانم آنها را بشمارم و اگر همه جهانیان از اولین و آخرین همراه من شوند، نه من و نه آنان قادر به یادآوری نعمتهایت نخواهیم بود. تو خدای پاک و برتری و تو رب بزرگوار و با کرامت و مهربانی.
در بحث از اهداف امام حسین (ع) به استناد خطبهها، نامهها و وصیتنامه ایشان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱-جلوگیری از تبدیلشدن خلافت نبوی به «سلطنت موروثی اموی»
۲- تأکید بر نقش مردم و رضایت عمومی آنها در مشروعیت حاکم. بهطوریکه سفیر امام حسین(ع) به کوفه جناب مسلم بن عقیل اعتراضش به نظام سیاسی اموی این بود که شما بدون رضایت مردم بر آنها فرمانروایی میکنید.
۳-اعتراض به بیعتگرفتن اجباری از مردم و حمایت از بیعت آزادانه آنها. امام حسین(ع) برای دفاع از حق آزادانه بیعت و مخالفت با بیعت اجباری و در زیر سایه سرنیزه و شمشیر که بر خلاف سیره نبوی و علوی بود، خون پاک خود و یارانش را نثار کرد.
۴-آگاهیبخشی: رهایی مردم از جهل و جور و خرافه و بهویژه «جهل مقدس» یکی از ارکان مهم در نهضت حسینی و از اهداف عالی آن بزرگوار بود.
۵-امر به معروف (دعوت به همه خوبیها و هر آنچه را که خِرَد و عرف عقلای زمانه آن را پسندیده میداند) و نهی از منکر (بازداشتن و مبارزهکردن با همه بدیها و هر آنچه را خرد و عرف عقلای زمانه آن را ناپسند میداند). این دو اصل مهم اسلامی شاهبیت اهداف حسینی است که امام اجرای آنها را عامل تحقق همه فرایض الهی و امنیت عمومی و استیفای حقوق عموم مردم میداند. سوگمندانه باید گفت این فریضه مهم اسلامی را آنچنان استحاله و وارونه کرده و به امور فرعی و جزئی تقلیل دادهایم که برای احیای معنای حقیقی آن باید خوندلها خورده و هزینههای گزاف بپردازیم.
۶-اصلاح امور اجتماعی و سیاسی. در وصیت به محمد بن حنفیه از اصلاح اجتماعی سخن به میان آمده است «انّما خرجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّةِجَدّی» و در خطبه منا در جمع صحابه و بزرگان از اصلاح سیاسی «و نُظهِرُ الاِصلاحَ فی بِلادِکَ».
۷- حرکت در مسیر سیره نبوی و علوی و احیای روش آنها در حکمرانی.
۸-مبارزه با بدعتها و کژیها.
بزرگترین بدعت بنیامیه این بود که دین را ابزار قدرت سیاسی خود کردند و با استفاده از تطمیع مخالفان و تهدید آنها به تثبیت قدرت خود پرداختند و هر جا تطمیع مؤثر واقع نشد، با تهدید و ترور و پرتابکردن مخالفان از بلندی و گردنزدن آنها و دوردادن اجساد بدون سرشان در میان شهرها برای ایجاد رعب و وحشت پرداختند.
شهید مطهری در صفحه 22 جلد سوم حماسه حسینی میفرماید «بنیامیه دو عامل قدرت و ثروت را در اختیار داشتند و دو عامل دیانت و روحانیت را به آن افزودند»، سپس در پاورقی صفحه 24 مینویسند: « امان از وقتی که در اثر جهالت مردم و خیانت اولیای امور یعنی جهالت متنسّکین و خیانت متهتّکین، دین ابزار سیاست واقع شود. امان از وقتی که دین ابزار سیاست واقع شود». جهل مقدس بزرگترین فاجعهها را در تاریخ به وجود آورده است که فاجعه کربلا یک نمونه شنیع از آنهاست.
۹-آشکار کردن نشانههای دین خدا
۱۰- ایجاد آرامش و امنیت برای ستمدیدگان
امنیت جانی، مالی، حیثیتی، شغلی، روانی، سیاسی، امنیت پس از بیان و... برای یکایک شهروندان و بهویژه آنها که توانایی لازم برای دفاع از خود را ندارند، از اهداف حسینی است.
۱۱- عملکردن به واجبات و سنن الهی
۱۲- برپاداشتن قانون
۱۳-مبارزه با ستم و استبداد
مبارزه با استبداد در اهداف حسینی آنقدر پررنگ است که امام(ع) در سال۶۰ هجری یک سال قبل از شهادتش در منا در جمع بزرگان و صحابه خطبه تاریخیای میخوانند و بیست انتقاد جدی به نظام بنیامیه میکند و از جمله خطاب به حاضران در منا میگوید: «بنیامیه مملکت را با خودرأیی و تصرف اداره میکنند، قدرت یکهتاز و بیرقیباند، مبسوطالیداند، مردم بردههای آنها هستند و قدرت دفاع از خود را ندارند، قدرتمندانی بسیار سختگیر و بسیار ستمگرند، عهد و پیمانها را میشکنند، با مردم نامهرباناند، خائن و فریبکارند، خودسرانه عمل میکنند، نابینایان، ناشنوایان و زمینگیران در شهرها به حال خود رها شده و به آنها رحم نمیشود و...». سؤال این است منبریها و مداحان ما چقدر از اهداف و آرمانهای حسینی و روح نهضت عاشورا برای مردم ما سخن گفتهاند؟ آیا کانالهای رنگارنگ رادیو و تلویزیونی اقدامی برای معرفی و تفسیر و تبیین خطبه منا توسط محققان، عالمان و روشنفکرانِ امام حسینشناس کرده است؟
۱۴-قیام به قسط: اگر قسط را بهمعنای دادن حق هر شهروندی به اندازه شایستگیها و ظرفیتها و استعدادهای وجودیاش بدانیم، به ارزش کلام امام حسین(ع) پی میبریم که از ویژگیهای مهم حاکم را «برپاکننده قسط» میدانند. در واقع از نگاه ایشان، وظیفه حاکم آن است که امکان مساوی بهرهمندی همه مردم را از تواناییهایشان فراهم کرده و حقوق آنها را بدون توجه به رنگ، نژاد، زبان، مذهب، قومیت و جنسیت آنها استیفا کرده و رعایت کند. این ملاکهای چهاردهگانه میتواند سنجهای برای راستیآزمایی میزان شناخت و باورمندی ما به راه و اهداف حسینی و پایبندی عملیمان به آرمانها، ارزشها و آموزههای عاشورا و روح پیامهای آن باشد. در بحث از منش حسینی موارد زیر شایان توجه است:
۱- حُریت و آزادگی: در مدرسه حسینی واژه انسان بدون آزادگی تهی از معناست و نسبت مستقیم و وثیقی بین انسانیتِ انسان و آزادگی او وجود دارد. به باور من پیام امام حسین در لحظههای آخر زندگی به شیعیان ابوسفیان که فرمود: «یا شیعه آل ابیسفیان ان لم یکن لک دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا اَحراراً فی دُنیاکم» متضمّن این معناست که دینداری بدون آزادگی اسمی بیمُسمّی و فاقد روح و محتواست و آنچه دینداری را معنا میبخشد و محل اعتنا میکند، گوهر آزادگی است.
۲-عزت نفس: در مدرسه حسینی یکی از پربسامدترین و محوریترین واژهها «عزت نفس» است. «عزیزانهزیستن» و اجتناب از ذلت و زبونی شاهبیت منش سیدالشهداست تاجاییکه امام در جملهای نغز میفرمایند: «عزیزانه مردن بهتر از زبونانه زیستن است (موت فی عزِّ خیر من حیاة فی ذُلِّ). ارزش عزت نفس تا آنجاست که امام شهیدان میفرماید: «چقدر مرگ در راه عزت و زندهنمودن حق، آسان است».
۳- کرامت نفس ۴-ایثار ۵- عدالتخواهی.
۶-مُروّت: مروت عبارت است از ستمنکردن به دشمنان، عادلانه رفتارکردن و محبتکردن به آنها و گذشتن از ستمهایشان و حتی دلسوزی برای آنها. امام حسین نهایت اشفاق و مدارا و محبت را به لشکر دشمن کرد و در روز گرم آنها و حتی اسبهایشان را سیراب کرد و برای آگاهشدنشان به حقایق امور تا آخرین دقایق زندگی تلاش کرد.
۷-بیرغبتی به دنیا و رهایی از تعلقات و دلبستگینداشتن به قدرت و ثروت
۸-شکیبایی در سختیها و مصائب و ابتلائات بزرگ زندگی که مهمترین جلوه اعلای آن شکیبایی حسین (ع) بر مرگ عزیزترین فرزندان و یاران و بیپناهماندن خانواده و بازماندگانش بود.
۹-صلحطلبی و خشونتپرهیزی: بارزترین جلوه خشونتپرهیزی امام را میتوان در سخنرانی آن حضرت بعد از نماز ظهر در منطقه «شراف» مشاهده کرد که خطاب به لشکر دشمن فرمود: «ان کنتم لمقدمی کارهین اَنصَرِفُ عنکم الی المکان الذی جئتُ منه الیکم»؛ اگر شما از آمدن من ناخشنودید، برمیگردم به مکانی که از آنجا بهسوی شما آمدم.
۱۰-سپاسگزاری.
۱۱- خشنودی از خداوند: حسین بن علی مصداق آیات پایانی سوره فجر است یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.
۱۲- تسلیم: آخرین پیام امام از کربلا، پیام رضایت از قضای پروردگار و تسلیم فرمان او بودن است. حسین مصداق تاموتمام «من اتی الله بقلب سلیم» است و قلب او حرم خدا و معبد عشق است و این عشق پاک پیوندی میان او بهعنوان عاشق و معبودش که معشوقش بود برقرار کرد که او را ابدی و جاودان کرد. بهعنوان جمعبندی میتوان گفت راز جاودانگی سیدالشهدا روح آموزهها و ارزشهای فراتاریخی، جهانشمول و ثابت عاشورا و اخلاق، معنویت و اهداف بلندی است که حسین و یارانش برای تحقق آن از هیچچیزشان دریغ نکردند.