|

زاد و ولد فقر

میثم هاشم‌خانی- اقتصاددان

در هفته گذشته اگرچه اهم اخبار مربوط به بازار بورس در ایران بر قرمز‌پوش‌بودن آن و ضررهای عمدتا زیاد در آن تأکید داشت اما یک خبر دیگر ماجرای بورس را برای علاقه‌مندان جذاب کرد. طرح یک نماینده مجلس برای تشویق به فرزندآوری با ارائه سهام شرکت‌های بورسی. این مسئله بار دیگر پرونده مشوق‌های مالی برای فرزندآوری در ایران را باز کرد. مسئله‌ای که باید به آن دقت کرد این است که تحقیقات علم اقتصاد نشان می‌دهد که مشوق‌های مالی عموما بر تغییر میزان فرزندآوری، حداقل در جوامع با سطح سواد بالا تأثیری ندارند. این‌گونه سیاست‌ها بعضا در جوامعی که سطح سواد در آنها بسیار پایین است، ممکن است جواب بدهد. منظور از سطح سواد پایین هم به معنی بی‌سوادی مطلق یا نداشتن سواد خواندن و نوشتن است. تنها در چنین جوامعی با این سطح از سواد و البته با فقر اقتصادی بالا دیده شده که چنین مشوق‌های مالی و اقتصادی موفق شده شهروندان را به زادآوری تشویق کند. با‌این‌حال می‌دانیم که جامعه ایرانی دارای سطح سواد و دانش بالایی است و به‌هیچ‌وجه در چنین سطحی از بی‌سوادی قلمداد نمی‌شود. از این‌رو نباید انتظار داشت چنین مشوق‌هایی در فضای زندگی مردم ایران مؤثر باشد و بعید است با چنین مشوق‌های مالی نرخ فرزندآوری در ایران تغییر کند.

همان‌طور که اشاره کردم، این تحقیقات نشان می‌دهد این مشوق‌ها تنها در میان خانواده‌های بسیار فقیر و البته بی‌سواد ممکن است به نتایجی مطلوب برسد. بنابراین اگر در ایران قرار بر این باشد که چنین سیاست‌هایی به کار بسته شود، تنها انتظار می‌رود که در میان آن بخشی از جامعه مورد استقبال واقع شود که هم سواد خواندن و نوشتن ندارند و هم اینکه بسیار فقیر باشند. طبیعتا فرزندان این خانوارها به دلیل بافت خانواده‌ای که در بالا به آن اشاره شد، در کودکی از تغذیه مناسب، آموزش خوب، رسیدگی بهداشتی و درمانی و... برخوردار نمی‌شوند. برای همین دامن‌زدن به این دست سیاست‌ها با این ریسک همراه است که جمعیت از نظر کمی در بخشی از جامعه در حال رشد باشد ولی این رشد جامعه را در آینده با مشکلات و چالش‌هایی جدی مواجه کند. در واقع ممکن است این سیاست‌ها به زادولد بیشتر فقر در جامعه منجر شود. در میان خانوارهای کم‌برخوردار مشخص شد که در میان آن بخش از خانوارهای کم‌برخوردار که سواد کافی هم ندارند، ممکن است این سیاست‌ها با استقبال مواجه شود ولی این استقبال جامعه را با چالش‌هایی هم مواجه می‌کند. اما چنین سیاست‌هایی در میان خانواده‌های برخوردار چگونه استقبال می‌شود؟ در میان خانواده‌های برخوردار و با وضع اقتصادی و آگاهی خوب آن چیزی که موجب تشویق به زادآوری می‌شود، این است که چشم‌انداز آنها از آینده چشم‌انداز امیدبخشی باشد. این چشم‌انداز اقتصادی و اجتماعی هم چیزی است که در ذهن افراد شکل می‌گیرد و ممکن است درست یا غلط باشد. ولی به‌هر‌حال این خوش‌بینی افراد خانواده از وضعیت اقتصادی و اجتماعی آینده کشور و بالندگی آن است که می‌تواند وضعیت نرخ زادوولد در کشور را تغییر دهد. پس آنچه می‌تواند بخش بزرگی از جامعه را به فرزندآوری تشویق کند، ایجاد فضای امیدبخش و روشن در جامعه است. چیزی که افراد را برای آینده هیجان‌زده کند و طبیعتا در نرخ زادآوری آنها هم مؤثر باشد.

در هفته گذشته اگرچه اهم اخبار مربوط به بازار بورس در ایران بر قرمز‌پوش‌بودن آن و ضررهای عمدتا زیاد در آن تأکید داشت اما یک خبر دیگر ماجرای بورس را برای علاقه‌مندان جذاب کرد. طرح یک نماینده مجلس برای تشویق به فرزندآوری با ارائه سهام شرکت‌های بورسی. این مسئله بار دیگر پرونده مشوق‌های مالی برای فرزندآوری در ایران را باز کرد. مسئله‌ای که باید به آن دقت کرد این است که تحقیقات علم اقتصاد نشان می‌دهد که مشوق‌های مالی عموما بر تغییر میزان فرزندآوری، حداقل در جوامع با سطح سواد بالا تأثیری ندارند. این‌گونه سیاست‌ها بعضا در جوامعی که سطح سواد در آنها بسیار پایین است، ممکن است جواب بدهد. منظور از سطح سواد پایین هم به معنی بی‌سوادی مطلق یا نداشتن سواد خواندن و نوشتن است. تنها در چنین جوامعی با این سطح از سواد و البته با فقر اقتصادی بالا دیده شده که چنین مشوق‌های مالی و اقتصادی موفق شده شهروندان را به زادآوری تشویق کند. با‌این‌حال می‌دانیم که جامعه ایرانی دارای سطح سواد و دانش بالایی است و به‌هیچ‌وجه در چنین سطحی از بی‌سوادی قلمداد نمی‌شود. از این‌رو نباید انتظار داشت چنین مشوق‌هایی در فضای زندگی مردم ایران مؤثر باشد و بعید است با چنین مشوق‌های مالی نرخ فرزندآوری در ایران تغییر کند.

همان‌طور که اشاره کردم، این تحقیقات نشان می‌دهد این مشوق‌ها تنها در میان خانواده‌های بسیار فقیر و البته بی‌سواد ممکن است به نتایجی مطلوب برسد. بنابراین اگر در ایران قرار بر این باشد که چنین سیاست‌هایی به کار بسته شود، تنها انتظار می‌رود که در میان آن بخشی از جامعه مورد استقبال واقع شود که هم سواد خواندن و نوشتن ندارند و هم اینکه بسیار فقیر باشند. طبیعتا فرزندان این خانوارها به دلیل بافت خانواده‌ای که در بالا به آن اشاره شد، در کودکی از تغذیه مناسب، آموزش خوب، رسیدگی بهداشتی و درمانی و... برخوردار نمی‌شوند. برای همین دامن‌زدن به این دست سیاست‌ها با این ریسک همراه است که جمعیت از نظر کمی در بخشی از جامعه در حال رشد باشد ولی این رشد جامعه را در آینده با مشکلات و چالش‌هایی جدی مواجه کند. در واقع ممکن است این سیاست‌ها به زادولد بیشتر فقر در جامعه منجر شود. در میان خانوارهای کم‌برخوردار مشخص شد که در میان آن بخش از خانوارهای کم‌برخوردار که سواد کافی هم ندارند، ممکن است این سیاست‌ها با استقبال مواجه شود ولی این استقبال جامعه را با چالش‌هایی هم مواجه می‌کند. اما چنین سیاست‌هایی در میان خانواده‌های برخوردار چگونه استقبال می‌شود؟ در میان خانواده‌های برخوردار و با وضع اقتصادی و آگاهی خوب آن چیزی که موجب تشویق به زادآوری می‌شود، این است که چشم‌انداز آنها از آینده چشم‌انداز امیدبخشی باشد. این چشم‌انداز اقتصادی و اجتماعی هم چیزی است که در ذهن افراد شکل می‌گیرد و ممکن است درست یا غلط باشد. ولی به‌هر‌حال این خوش‌بینی افراد خانواده از وضعیت اقتصادی و اجتماعی آینده کشور و بالندگی آن است که می‌تواند وضعیت نرخ زادوولد در کشور را تغییر دهد. پس آنچه می‌تواند بخش بزرگی از جامعه را به فرزندآوری تشویق کند، ایجاد فضای امیدبخش و روشن در جامعه است. چیزی که افراد را برای آینده هیجان‌زده کند و طبیعتا در نرخ زادآوری آنها هم مؤثر باشد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها