خوزستان، آتلیه عکس سیاستمداران
«اهالی شهرک بسیج واقع در شهر کوت عبدالله سالهاست که با مشکل سرریز فاضلاب روبهرو هستند. در این شهرک شبکهای برای جمعآوری و دفع فاضلاب وجود ندارد. شرکت آبوفاضلاب به دلیل عدم دریافت حق دفع فاضلاب خود را متعهد به جمعآوری فاضلاب نمیداند و مدعی است که این وظیفه برعهده شهرداری است. خیابانهای این شهرک بیش از دو متر از سطح سایر خیابانهای کوت عبدالله پایینتر هستند، همین امر سبب میشود تمام آبها و فاضلابهای موجود در خطوط و جویهای روباز تا شعاع ۷۰۰ متر در این خیابان تخلیه شوند». این تنها شروع یکی از گزارشهایی است که هر چند هفته از خوزستان مخابره میشود. نگاهی به اخبار کشور در یکی، دو سال گذشته نشان میدهد که به طرز عجیبی کلیدواژه خوزستان در جمع اخبار بحرانی کشور حضور دارد؛ جایی که مجموعه محرومیتها و عدم رسیدگیها مشکلات عجیبوغریبی را ایجاد کرده است. مشکلاتی که روي کاغذ راهحلی آسانی دارند ولی چند دهه است که فکری برای آنها نشده و بعضا به حوادث تلخی تبدیل میشوند. اینکه در آستانه سال 1400 و چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب و جنگ هنوز در یکی از شهرکهای کوت عبدالله سازوکاری برای دفع فاضلاب نباشد و خیابانهای شهرک پر از فاضلاب شود، چیزی جز بیتدبیری و کمهمتی نیست؛ وگرنه این مسائل سالهاست که در زندگی شهری راهحلهای مشخصی دارند. بااینحال از این مسائل کوچک بگیرید تا بحرانهای بزرگی مثل مشکل آب و ریزگردها زندگی را بر اهالی خوزستان تنگ کرده است. غیر از سوم خرداد هرسال که روز فتح و پیروزی است، آخرین روز تابستان هر سال هرکس در هرجای ایران به یاد خوزستان میافتد. روزی که یادآور شروع جنگی هشتساله و بهجاماندن زخمهای زیادی در پیکر خوزستان است. جایی که 40 سال بعد از شروع جنگ اوضاع و احوالش هنوز بر وفق مراد نشده و در یکی، دو سال اخیر هم مجموع اخبار ناگوار از محرومیتهایش دیگر به خبری معمولی در ایران تبدیل شده است. از مشکل فاضلاب کوت عبدالله بگیر تا مسئله آب آشامیدنی در غیزانیه و تصاحب خانههای روستای ابوالفضل و تجمعهای چندماهه کارگران هفتتپه. عجیب اینکه همین ردیفشدن سرخط اخبار مهم که در یکی، دو سال اخیر از خوزستان منتشر شده همه و همه هم بر مسائل اولیه یک زندگی معمولی تأکید دارد. یعنی تأمین آب آشامیدنی سالم (غیزانیه)، بهداشت (دفع فاضلاب کوت عبدالله)، کار و درآمد حداقلی (هفتتپه) و سرپناه (روستای ابوالفضل) از مسائل بنیادی زندگی بشری است که فرض بر این است که در یک جامعه تأمین شده و دولتها و شهروندان باید تلاش کنند تا رفاه بیشتر بعد از آن را فراهم کنند ولی عجیب اینکه در خوزستان این سالها جدال برای تأمین همین حداقلهاست. شاید اگر چند سال پیش از این دست مشکلات خوزستان مینوشتید، میشد به شما برچسب «سیاهنمایی» زد ولی عجیب اینکه در این سالها گفتن و روایتکردن از محرومیتهای خوزستان به برندی برای چهرهشدن هم تبدیل شده است. در واقع خوزستان، سیستانوبلوچستان، ایلام و جنوب کرمان به آتلیهای برای عکس یادگاری چهرههای بلندپرواز سیاسی تبدیل شده تا تنها با روایت این محرومیتها بتوانند نامی برای خودشان دستوپا کنند. همین است که در چند ماه اخیر بارها و بارها دیدیم که برخی مسئولان کشور سر از خوزستان درآوردند و عکس گرفتند اما هیچکدامش یک ماه حقوق برای کارگران هفتتپه نشد. حالا هم که فصل، فصل یادآوری خوزستان است و بازهم احتمالا شاهد حضور مسئولان در این استان خواهیم بود؛ یادآوری روزهای جنگ و خاطرات دفاع از کشور. بااینحال حاصل این دست حضورها جز گفتاردرمانی برای مسائل و مشکلات خوزستان چیز بیشتری نیست. همانطور که 40 سال بعد از شروع جنگ در این استان مردم منتظر کپسول گاز مایع در آبادان هستند احتمالا چند سال دیگر هم منتظر خواهند ماند.
«اهالی شهرک بسیج واقع در شهر کوت عبدالله سالهاست که با مشکل سرریز فاضلاب روبهرو هستند. در این شهرک شبکهای برای جمعآوری و دفع فاضلاب وجود ندارد. شرکت آبوفاضلاب به دلیل عدم دریافت حق دفع فاضلاب خود را متعهد به جمعآوری فاضلاب نمیداند و مدعی است که این وظیفه برعهده شهرداری است. خیابانهای این شهرک بیش از دو متر از سطح سایر خیابانهای کوت عبدالله پایینتر هستند، همین امر سبب میشود تمام آبها و فاضلابهای موجود در خطوط و جویهای روباز تا شعاع ۷۰۰ متر در این خیابان تخلیه شوند». این تنها شروع یکی از گزارشهایی است که هر چند هفته از خوزستان مخابره میشود. نگاهی به اخبار کشور در یکی، دو سال گذشته نشان میدهد که به طرز عجیبی کلیدواژه خوزستان در جمع اخبار بحرانی کشور حضور دارد؛ جایی که مجموعه محرومیتها و عدم رسیدگیها مشکلات عجیبوغریبی را ایجاد کرده است. مشکلاتی که روي کاغذ راهحلی آسانی دارند ولی چند دهه است که فکری برای آنها نشده و بعضا به حوادث تلخی تبدیل میشوند. اینکه در آستانه سال 1400 و چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب و جنگ هنوز در یکی از شهرکهای کوت عبدالله سازوکاری برای دفع فاضلاب نباشد و خیابانهای شهرک پر از فاضلاب شود، چیزی جز بیتدبیری و کمهمتی نیست؛ وگرنه این مسائل سالهاست که در زندگی شهری راهحلهای مشخصی دارند. بااینحال از این مسائل کوچک بگیرید تا بحرانهای بزرگی مثل مشکل آب و ریزگردها زندگی را بر اهالی خوزستان تنگ کرده است. غیر از سوم خرداد هرسال که روز فتح و پیروزی است، آخرین روز تابستان هر سال هرکس در هرجای ایران به یاد خوزستان میافتد. روزی که یادآور شروع جنگی هشتساله و بهجاماندن زخمهای زیادی در پیکر خوزستان است. جایی که 40 سال بعد از شروع جنگ اوضاع و احوالش هنوز بر وفق مراد نشده و در یکی، دو سال اخیر هم مجموع اخبار ناگوار از محرومیتهایش دیگر به خبری معمولی در ایران تبدیل شده است. از مشکل فاضلاب کوت عبدالله بگیر تا مسئله آب آشامیدنی در غیزانیه و تصاحب خانههای روستای ابوالفضل و تجمعهای چندماهه کارگران هفتتپه. عجیب اینکه همین ردیفشدن سرخط اخبار مهم که در یکی، دو سال اخیر از خوزستان منتشر شده همه و همه هم بر مسائل اولیه یک زندگی معمولی تأکید دارد. یعنی تأمین آب آشامیدنی سالم (غیزانیه)، بهداشت (دفع فاضلاب کوت عبدالله)، کار و درآمد حداقلی (هفتتپه) و سرپناه (روستای ابوالفضل) از مسائل بنیادی زندگی بشری است که فرض بر این است که در یک جامعه تأمین شده و دولتها و شهروندان باید تلاش کنند تا رفاه بیشتر بعد از آن را فراهم کنند ولی عجیب اینکه در خوزستان این سالها جدال برای تأمین همین حداقلهاست. شاید اگر چند سال پیش از این دست مشکلات خوزستان مینوشتید، میشد به شما برچسب «سیاهنمایی» زد ولی عجیب اینکه در این سالها گفتن و روایتکردن از محرومیتهای خوزستان به برندی برای چهرهشدن هم تبدیل شده است. در واقع خوزستان، سیستانوبلوچستان، ایلام و جنوب کرمان به آتلیهای برای عکس یادگاری چهرههای بلندپرواز سیاسی تبدیل شده تا تنها با روایت این محرومیتها بتوانند نامی برای خودشان دستوپا کنند. همین است که در چند ماه اخیر بارها و بارها دیدیم که برخی مسئولان کشور سر از خوزستان درآوردند و عکس گرفتند اما هیچکدامش یک ماه حقوق برای کارگران هفتتپه نشد. حالا هم که فصل، فصل یادآوری خوزستان است و بازهم احتمالا شاهد حضور مسئولان در این استان خواهیم بود؛ یادآوری روزهای جنگ و خاطرات دفاع از کشور. بااینحال حاصل این دست حضورها جز گفتاردرمانی برای مسائل و مشکلات خوزستان چیز بیشتری نیست. همانطور که 40 سال بعد از شروع جنگ در این استان مردم منتظر کپسول گاز مایع در آبادان هستند احتمالا چند سال دیگر هم منتظر خواهند ماند.