|

وجدان همه ما درد می‌کند، نه فقط از مجری خاطی که از ناظر خندان

شهناز رمارم. رئیس شورای شهر مشهد

در پناه قانون است، ولی در انظار عمومی دستبند‌به‌دست تحقیر می‌شود و در رفتارهای تقابلی به فحاشی و دفاع ناخودآگاه از «خود» تحقیر‌شده می‌پردازد. رعب و وحشت ایجاد کرده و به اموال مردم هم آسیب زده و نوامیس را هم آزرده است، اما آیا وظیفه پلیس تنبیه مجرم است؟ حتی اگر همه دیگران بایستند، ببینند، بخندند و برای او کف بزنند؟

در کمال ناباوری و تأسف، «مهرداد سپهری» جان به جان‌آفرین تسلیم کرده و وجدان عمومی هم‌وطنان از این برخورد غیرانسانی جریحه‌دار شده است. ابراز همدردی با وجدان‌های بیدار و خانواده سپهری و محکوم‌کردن برخوردهای قهری خودسرانه یک وظیفه عمومی است، اما برای پیشگیری از تکرار وقایع مشابه چه باید کرد؟
چرا مجریان قانون ما، ازجمله مأمور حراست و کارمند اجرائیات شهرداری و نیروهای انتظامی -حتی وقتی ارتکاب جرم مشهود است-، به خود اجازه می‌دهند در جایگاه قاضی بنشینند و فراتر از آن حکمی دلخواه را صادر کرده و اجرا هم ‌کنند؟
با خود فکر کرده‌ایم که رفتارهای این‌چنین که از چرخاندن و کتک‌زدن توجیه‌نشدنی اراذل و اوباش شروع شده و تا آزار جسمی و جنسی دختری بی‌دفاع و خراب‌کردن خانه پیرزنی نالان با توسل به زور به‌دست مجریان در ملأ‌عام و مقابل لنز دوربین شهروندخبرنگاران انجام می‌شود، چه ذهنیت ناصوابی را از برخوردهای دور از چشم ناظران ایجاد می‌کند؟ تأمین امنیت شغلی و بهبود کیفیت زندگی مجریان قانون و بیشتر نیروهای زحمتکش نیروی انتظامی، آنها که مقابل فحاشی متهمان خشمشان را فرومی‌خورند و از ابزارشان به نفع امیال درونی‌شان سوءاستفاده نمی‌کنند، وظیفه حاکمیت است تا روح و روان خالی از خلل‌شان جلوی رفتارهای این‌چنینی را بگیرد.
وجدان‌های بیدار البته بیش از آنکه از شکنجه مجرمی بی‌سلاح و دفاع در عذاب باشند، از مشاهده ناظران خندان و بی‌عمل در رنج و تأمل‌اند و تو کز محنت دیگران بی‌غمی، نشاید که نامت نهند آدمی... .

در پناه قانون است، ولی در انظار عمومی دستبند‌به‌دست تحقیر می‌شود و در رفتارهای تقابلی به فحاشی و دفاع ناخودآگاه از «خود» تحقیر‌شده می‌پردازد. رعب و وحشت ایجاد کرده و به اموال مردم هم آسیب زده و نوامیس را هم آزرده است، اما آیا وظیفه پلیس تنبیه مجرم است؟ حتی اگر همه دیگران بایستند، ببینند، بخندند و برای او کف بزنند؟

در کمال ناباوری و تأسف، «مهرداد سپهری» جان به جان‌آفرین تسلیم کرده و وجدان عمومی هم‌وطنان از این برخورد غیرانسانی جریحه‌دار شده است. ابراز همدردی با وجدان‌های بیدار و خانواده سپهری و محکوم‌کردن برخوردهای قهری خودسرانه یک وظیفه عمومی است، اما برای پیشگیری از تکرار وقایع مشابه چه باید کرد؟
چرا مجریان قانون ما، ازجمله مأمور حراست و کارمند اجرائیات شهرداری و نیروهای انتظامی -حتی وقتی ارتکاب جرم مشهود است-، به خود اجازه می‌دهند در جایگاه قاضی بنشینند و فراتر از آن حکمی دلخواه را صادر کرده و اجرا هم ‌کنند؟
با خود فکر کرده‌ایم که رفتارهای این‌چنین که از چرخاندن و کتک‌زدن توجیه‌نشدنی اراذل و اوباش شروع شده و تا آزار جسمی و جنسی دختری بی‌دفاع و خراب‌کردن خانه پیرزنی نالان با توسل به زور به‌دست مجریان در ملأ‌عام و مقابل لنز دوربین شهروندخبرنگاران انجام می‌شود، چه ذهنیت ناصوابی را از برخوردهای دور از چشم ناظران ایجاد می‌کند؟ تأمین امنیت شغلی و بهبود کیفیت زندگی مجریان قانون و بیشتر نیروهای زحمتکش نیروی انتظامی، آنها که مقابل فحاشی متهمان خشمشان را فرومی‌خورند و از ابزارشان به نفع امیال درونی‌شان سوءاستفاده نمی‌کنند، وظیفه حاکمیت است تا روح و روان خالی از خلل‌شان جلوی رفتارهای این‌چنینی را بگیرد.
وجدان‌های بیدار البته بیش از آنکه از شکنجه مجرمی بی‌سلاح و دفاع در عذاب باشند، از مشاهده ناظران خندان و بی‌عمل در رنج و تأمل‌اند و تو کز محنت دیگران بی‌غمی، نشاید که نامت نهند آدمی... .

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها