|

‌چین و انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا

حسین ملائک . ‌سفیر سابق در چین

اعداد و ارقام و افکارسنجی‌های گسترده می‌گویند که بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بر دونالد ترامپ پیروز خواهد شد و در 21 ژانویه 2021 به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا سوگند خواهد خورد. اما «پل رابرتسون» از پرنفوذترین روحانیون مسیحی اوانجلیست معتقد است خداوند به او گفته: «ترامپ انتخابات را خواهد برد ولی آمریکا در ناآرامی گسترده‌ای وارد خواهد شد و شاید بازگشت مسیح محقق شود و پایان جهان باشد». آنچه این روحانی به آن اشاره می‌کند، در واقع عقیده بسیاری از مردم آمریکاست که پایه رأی ترامپ را تشکیل می‌دهند. او را فرستاده مسیح می‌دانند و دور قبل نیز وی را به مسند ریاست‌جمهوری رساندند. ‌وقتی از رابطه چین و آمریکا صحبت می‌شود، قطعا از رابطه دو سیستم بالغ و جاافتاده، دو اقتصاد بزرگ دنیا با درهم‌تنیدگی بسیار زیاد که غیر‌قابل‌مقایسه با روابط سایر کشورهاست، صحبت می‌شود. این دو سیستم قطعا ترجیحاتی برای خود در کشور مقابل قائل هستند اما این ترجیحات قبل از اینکه آرزویی استراتژیک باشد، جنبه تاکتیکی دارد.‌بر اساس گزارش World Economic Outlook 2020 منتشر‌شده توسط IMF اقتصاد چین با بزرگی معادل 24.2 تریلیون دلار حدود چهار تریلیون دلار از اقتصاد آمریکا جلو افتاده و بزرگ‌تر شده و اقتصاد اول دنیا محسوب می‌شود. این گزارش توسط سازمان سیا نیز تأیید می‌شود. بر همین اساس تعداد افرادی که بیش از یک‌میلیارد دلار ثروت دارند، در چین 878 نفر یعنی 90 نفر از آمریکا بیشتر شده است.‌اقتصاد چین قطعا ترجیحاتی برای بهینه‌کردن ارتباط خود با آمریکا دارد. این ترجیحات می‌تواند در دو زمینه باشد:

‌ترجیح سیستمی، به این مفهوم که سیستم آمریکا مانند دهه 80 از رشد و توسعه چین حمایت کند که دیگر آرزویی بیش نیست و نظام اقتصادی سیاسی آمریکا از سال 2000 به بعد چین را اول رقیب و بعد یک تهدید تعریف کرده است. انتخاب بعد ورود به رقابتی نفسگیر است که چین باید آمریکا را قانع کند که در غیاب هر نوع رویارویی نظامی همکاری دو کشور می‌تواند برد-برد باشد. در این مسیر نقش کارگزار (رئیس‌جمهور) و رفتار و چگونگی شکل‌گیری تصمیمات اهمیت پیدا خواهد کرد. از این منظر تفاوت‌هایی بین بایدن و ترامپ برای چین وجود دارد.

سفیر چین در آمریکا آقای Cui Tiankai در مصاحبه‌ای گفته است: «ما آماده‌ایم با دولت فعلی برای حل مسائل روز در هر نقطه، هر مکان، امروز یا فردا ملاقات داشته باشیم. تعاملات و سیاست داخلی آمریکا بسیار فراتر از آن چیزی است که ما بتوانیم بر آن اثر گذاشته یا آن را پیش‌بینی کنیم. چین هیچ منفعتی و علاقه‌ای در ورود به آن ندارد».
بیان این مواضع از زاویه سیستمی کاملا درست است. اما از زاویه رفتاری و سلیقه حتما آقای سفیر یک فرد را بر دیگری ترجیح خواهد داد.
آمریکا و چین در دوران ترامپ غیر از تخاصم‌های دوجانبه در اموری مثل تجارت، سرمایه‌گذاری، موضوع تایوان و هنگ‌کنگ و سین‌کیانگ و دریای جنوبی چین، در موضوع کنوانسیون تغییر آب‌و‌هوا، سازمان تجارت جهانی، همکاری ترانس پاسیفیک (Trans Pacific Partnership)، برجام و سازمان بهداشت جهانی در سیاست‌های جهانی نیز با یکدیگر اصطکاک و اختلاف داشتند. برخی از این اختلافات د‌رواقع بر اثر ثقل ناشی از رشد اقتصاد چین و جابه‌جایی جهانی قدرت است و هرکدام از کاندیدا‌ها که پیروز شوند، چاره‌ای جز اتخاذ سیاست واحد محدود‌کردن چین ندارند. برای مثال از آغاز دولت ترامپ موضوع تجدید‌نظر در زنجیره تولید اقلام استراتژیک در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفته است. امتیازات زیادی برای شرکت‌هایی که تولید خود را از چین خارج یا کارخانه خود را در آمریکا به وجود آورند، در نظر گرفته شده است یا تنبیهاتی برای شرکت‌هایی که تولید خود را به چین منتقل می‌کنند، مشخص شده است. این سیاست دو‌حزبی آمریکاست و چین باید خود را برای دورانی این‌چنینی آماده کند که توجه صنعت آمریکا به هند، ویتنام، کره، آمریکای لاتین به قیمت خروج از چین افزایش یابد. این اقدام در صنایع الکترونیک و استراتژیک در اولویت قرار دارد و ممکن است به سایر بخش‌هایی که استراتژیک تشخیص داده شود، گسترش یابد. بنابر‌این دو حزب روش‌های متفاوتی برای تحقق یک هدف متعهد‌شده دنبال خواهند کرد. ترامپ تلاش کرد برخی از اروپایی‌ها را از به‌کارگیری تکنولوژی چینی دور نگه‌ دارد. این سیاست با بایدن با همان شدت دنبال خواهد شد.
هر دو حزب، چین را در موضوع هنگ‌کنگ و سین‌کیانگ محکوم کرده‌اند و سیاست مشابهی را دنبال خواهند کرد.جنگ تجاری با چین نه از زمان ترامپ که از زمان کلینتون آغاز شد. در زمان ترامپ به جنگ تعرفه‌ها و حمایت از کالاها انجامید. در ژانویه 2020 برخی از تعرفه‌ها برداشته شد ولی از دشمنی‌ها کاسته نشد. اما کسری موازنه تجاری بین دو کشور با وجود قول ترامپ در 2016 همچنان باقی است. همین وضعیت فشار و تحریم از زمان کلینتون به این طرف بوده است و هرساله نیز کسری موازنه تجاری به ضرر آمریکا تجدید شده است.
زیرا روابط چین و آمریکا به زندگی صدها میلیون انسان گره خورده است و به‌سادگی قابل تغییر و تحول نیست. اختلاف چین و آمریکا در موضوع اپلیکیشن تیک‌تاک نشان داد که حتی کاخ سفید با تمام توان هم نمی‌تواند هرآنچه بخواهد را محقق کند. برای مثال گروه Haier که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تولید لوازم خانگی چین است، بخش لوازم خانگی جنرال الکتریک آمریکا را خریداری کرده و هم‌اکنون مشغول سرمایه‌گذاری در ایالت‌های مختلف آمریکاست. البته سرمایه‌گذاری چین در آمریکا از 46.5 میلیارد دلار در 2016 در نتیجه جنگ تجاری به 5.4 میلیارد دلار در 2018 کاهش یافته است.
اکثر کارشناسان چینی بر این موضوع تأکید دارند که بایدن و دموکرات‌ها برای چین خطرناک‌تر از ترامپ هستند؛ چون آنها ظرفیت اجماع‌سازی غربی و جهانی دارند و سیاست‌های پیچیده‌تری از ترامپ علیه چین دنبال خواهند کرد. این بیشترین احساس خطری است که از طرف چینی درباره بایدن بیان شده است.
اگرچه فعلا کاخ سفید چین را مایه شر و فساد اصلی جهان می‌نامد و پمپئو چین را دشمن تاریخی آمریکا که دنبال هژمونی مارکسیستی است معرفی کرده است اما ترامپ برای چین با وجود رفتارهای غیر‌قابل‌پیش‌بینی و منزجرکننده خود، می‌تواند از چند زاویه ارزش داشته باشد‌:
از نظر کلی سیاست‌های خشن ترامپ و آمریکا علیه شهروندان چینی باعث بروز انزجار در مردم عادی و رشد ملی‌گرایی در چین شده است. این به نفع حزب کمونیست تمام شده است.
در صورت انتخاب در چهار سال بعد ترامپ دیگر به‌عنوان یک سرمایه‌دار به چین نگاه خواهد کرد که در پایان ریاست‌جمهوری خود باید به املاک، امتیازات و شرکت‌های خود برسد؛ بنابراین احتمالا کمتر سعی خواهد کرد که به چین فشار بیاید که در درازمدت به نفع چین محسوب می‌شود. ترامپ 123 عنوان تجاری در چین تحت نام خود به ثبت رسانده است.
با همین سیاست در 2019 بانک دولتی چین سه طبقه از برج ترامپ در نیویورک را به رقم گزافی اجاره کرده است و در گزارش اخیر نیویورک‌تایمز شرکت‌ها و چینی‌های متعددی از امکانات شرکت‌های ترامپ در آمریکا و کانادا استفاده می‌کنند که شائبه این ساخت‌و‌پاخت را افزایش داده است.
بنابر‌این با یک حساب ساده چین باید ترجیحش ترامپ باشد.

اعداد و ارقام و افکارسنجی‌های گسترده می‌گویند که بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بر دونالد ترامپ پیروز خواهد شد و در 21 ژانویه 2021 به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا سوگند خواهد خورد. اما «پل رابرتسون» از پرنفوذترین روحانیون مسیحی اوانجلیست معتقد است خداوند به او گفته: «ترامپ انتخابات را خواهد برد ولی آمریکا در ناآرامی گسترده‌ای وارد خواهد شد و شاید بازگشت مسیح محقق شود و پایان جهان باشد». آنچه این روحانی به آن اشاره می‌کند، در واقع عقیده بسیاری از مردم آمریکاست که پایه رأی ترامپ را تشکیل می‌دهند. او را فرستاده مسیح می‌دانند و دور قبل نیز وی را به مسند ریاست‌جمهوری رساندند. ‌وقتی از رابطه چین و آمریکا صحبت می‌شود، قطعا از رابطه دو سیستم بالغ و جاافتاده، دو اقتصاد بزرگ دنیا با درهم‌تنیدگی بسیار زیاد که غیر‌قابل‌مقایسه با روابط سایر کشورهاست، صحبت می‌شود. این دو سیستم قطعا ترجیحاتی برای خود در کشور مقابل قائل هستند اما این ترجیحات قبل از اینکه آرزویی استراتژیک باشد، جنبه تاکتیکی دارد.‌بر اساس گزارش World Economic Outlook 2020 منتشر‌شده توسط IMF اقتصاد چین با بزرگی معادل 24.2 تریلیون دلار حدود چهار تریلیون دلار از اقتصاد آمریکا جلو افتاده و بزرگ‌تر شده و اقتصاد اول دنیا محسوب می‌شود. این گزارش توسط سازمان سیا نیز تأیید می‌شود. بر همین اساس تعداد افرادی که بیش از یک‌میلیارد دلار ثروت دارند، در چین 878 نفر یعنی 90 نفر از آمریکا بیشتر شده است.‌اقتصاد چین قطعا ترجیحاتی برای بهینه‌کردن ارتباط خود با آمریکا دارد. این ترجیحات می‌تواند در دو زمینه باشد:

‌ترجیح سیستمی، به این مفهوم که سیستم آمریکا مانند دهه 80 از رشد و توسعه چین حمایت کند که دیگر آرزویی بیش نیست و نظام اقتصادی سیاسی آمریکا از سال 2000 به بعد چین را اول رقیب و بعد یک تهدید تعریف کرده است. انتخاب بعد ورود به رقابتی نفسگیر است که چین باید آمریکا را قانع کند که در غیاب هر نوع رویارویی نظامی همکاری دو کشور می‌تواند برد-برد باشد. در این مسیر نقش کارگزار (رئیس‌جمهور) و رفتار و چگونگی شکل‌گیری تصمیمات اهمیت پیدا خواهد کرد. از این منظر تفاوت‌هایی بین بایدن و ترامپ برای چین وجود دارد.

سفیر چین در آمریکا آقای Cui Tiankai در مصاحبه‌ای گفته است: «ما آماده‌ایم با دولت فعلی برای حل مسائل روز در هر نقطه، هر مکان، امروز یا فردا ملاقات داشته باشیم. تعاملات و سیاست داخلی آمریکا بسیار فراتر از آن چیزی است که ما بتوانیم بر آن اثر گذاشته یا آن را پیش‌بینی کنیم. چین هیچ منفعتی و علاقه‌ای در ورود به آن ندارد».
بیان این مواضع از زاویه سیستمی کاملا درست است. اما از زاویه رفتاری و سلیقه حتما آقای سفیر یک فرد را بر دیگری ترجیح خواهد داد.
آمریکا و چین در دوران ترامپ غیر از تخاصم‌های دوجانبه در اموری مثل تجارت، سرمایه‌گذاری، موضوع تایوان و هنگ‌کنگ و سین‌کیانگ و دریای جنوبی چین، در موضوع کنوانسیون تغییر آب‌و‌هوا، سازمان تجارت جهانی، همکاری ترانس پاسیفیک (Trans Pacific Partnership)، برجام و سازمان بهداشت جهانی در سیاست‌های جهانی نیز با یکدیگر اصطکاک و اختلاف داشتند. برخی از این اختلافات د‌رواقع بر اثر ثقل ناشی از رشد اقتصاد چین و جابه‌جایی جهانی قدرت است و هرکدام از کاندیدا‌ها که پیروز شوند، چاره‌ای جز اتخاذ سیاست واحد محدود‌کردن چین ندارند. برای مثال از آغاز دولت ترامپ موضوع تجدید‌نظر در زنجیره تولید اقلام استراتژیک در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفته است. امتیازات زیادی برای شرکت‌هایی که تولید خود را از چین خارج یا کارخانه خود را در آمریکا به وجود آورند، در نظر گرفته شده است یا تنبیهاتی برای شرکت‌هایی که تولید خود را به چین منتقل می‌کنند، مشخص شده است. این سیاست دو‌حزبی آمریکاست و چین باید خود را برای دورانی این‌چنینی آماده کند که توجه صنعت آمریکا به هند، ویتنام، کره، آمریکای لاتین به قیمت خروج از چین افزایش یابد. این اقدام در صنایع الکترونیک و استراتژیک در اولویت قرار دارد و ممکن است به سایر بخش‌هایی که استراتژیک تشخیص داده شود، گسترش یابد. بنابر‌این دو حزب روش‌های متفاوتی برای تحقق یک هدف متعهد‌شده دنبال خواهند کرد. ترامپ تلاش کرد برخی از اروپایی‌ها را از به‌کارگیری تکنولوژی چینی دور نگه‌ دارد. این سیاست با بایدن با همان شدت دنبال خواهد شد.
هر دو حزب، چین را در موضوع هنگ‌کنگ و سین‌کیانگ محکوم کرده‌اند و سیاست مشابهی را دنبال خواهند کرد.جنگ تجاری با چین نه از زمان ترامپ که از زمان کلینتون آغاز شد. در زمان ترامپ به جنگ تعرفه‌ها و حمایت از کالاها انجامید. در ژانویه 2020 برخی از تعرفه‌ها برداشته شد ولی از دشمنی‌ها کاسته نشد. اما کسری موازنه تجاری بین دو کشور با وجود قول ترامپ در 2016 همچنان باقی است. همین وضعیت فشار و تحریم از زمان کلینتون به این طرف بوده است و هرساله نیز کسری موازنه تجاری به ضرر آمریکا تجدید شده است.
زیرا روابط چین و آمریکا به زندگی صدها میلیون انسان گره خورده است و به‌سادگی قابل تغییر و تحول نیست. اختلاف چین و آمریکا در موضوع اپلیکیشن تیک‌تاک نشان داد که حتی کاخ سفید با تمام توان هم نمی‌تواند هرآنچه بخواهد را محقق کند. برای مثال گروه Haier که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تولید لوازم خانگی چین است، بخش لوازم خانگی جنرال الکتریک آمریکا را خریداری کرده و هم‌اکنون مشغول سرمایه‌گذاری در ایالت‌های مختلف آمریکاست. البته سرمایه‌گذاری چین در آمریکا از 46.5 میلیارد دلار در 2016 در نتیجه جنگ تجاری به 5.4 میلیارد دلار در 2018 کاهش یافته است.
اکثر کارشناسان چینی بر این موضوع تأکید دارند که بایدن و دموکرات‌ها برای چین خطرناک‌تر از ترامپ هستند؛ چون آنها ظرفیت اجماع‌سازی غربی و جهانی دارند و سیاست‌های پیچیده‌تری از ترامپ علیه چین دنبال خواهند کرد. این بیشترین احساس خطری است که از طرف چینی درباره بایدن بیان شده است.
اگرچه فعلا کاخ سفید چین را مایه شر و فساد اصلی جهان می‌نامد و پمپئو چین را دشمن تاریخی آمریکا که دنبال هژمونی مارکسیستی است معرفی کرده است اما ترامپ برای چین با وجود رفتارهای غیر‌قابل‌پیش‌بینی و منزجرکننده خود، می‌تواند از چند زاویه ارزش داشته باشد‌:
از نظر کلی سیاست‌های خشن ترامپ و آمریکا علیه شهروندان چینی باعث بروز انزجار در مردم عادی و رشد ملی‌گرایی در چین شده است. این به نفع حزب کمونیست تمام شده است.
در صورت انتخاب در چهار سال بعد ترامپ دیگر به‌عنوان یک سرمایه‌دار به چین نگاه خواهد کرد که در پایان ریاست‌جمهوری خود باید به املاک، امتیازات و شرکت‌های خود برسد؛ بنابراین احتمالا کمتر سعی خواهد کرد که به چین فشار بیاید که در درازمدت به نفع چین محسوب می‌شود. ترامپ 123 عنوان تجاری در چین تحت نام خود به ثبت رسانده است.
با همین سیاست در 2019 بانک دولتی چین سه طبقه از برج ترامپ در نیویورک را به رقم گزافی اجاره کرده است و در گزارش اخیر نیویورک‌تایمز شرکت‌ها و چینی‌های متعددی از امکانات شرکت‌های ترامپ در آمریکا و کانادا استفاده می‌کنند که شائبه این ساخت‌و‌پاخت را افزایش داده است.
بنابر‌این با یک حساب ساده چین باید ترجیحش ترامپ باشد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها