دیپلماسی «نوین منطقهای» پیشروی ماست
ابوالقاسم دلفی-سفیر سابق ایران در فرانسه
بعد از فروکشکردن اولیه تب داغ روزهای پس از اعلام «دوفاکتو» رئیسجمهور جدید آمریکا که شاید هنوز هم ریاستجمهوریاش اماواگرهایی دارد، نگاهکردن به وضعیت فعلی با تازگیها و ملاحظاتی روبهروست که با تصورات اولیه فاصله و زوایایی دارد.
حسب ظاهر سومین کاندیداتوری آقای جو بایدن برای ریاستجمهوری در آمریکا به نتیجه دلخواه او و حزب دموکرات آمریکا منجر شده و ایشان با ۷۸ سال سن، بهعنوان مسنترین رئیسجمهور طول تاریخ آمریکا اگر شرایط بر وفق مراد پیش برود، در بیستم ژانویه تحت لوای چهلوششمین رئیسجمهور آمریکا قصد ورود به کاخ سفید را خواهد داشت. به نظر میرسد علاوه بر کووید19 و اقتصاد بیسروسامان آمریکا، مهمترین موضوعی که آقای بایدن در اولین قدم در دوران چهارساله اقامتش در کاخ سفید در دستور کار خواهد داشت، آشتیدادن مردم آمریکای کاملا دوقطبیشده و علیه یکدیگر مانند اجداد کابوی خود اسلحهکشیده، است. آقای بایدن در این مأموریت «ناکجاآبادی» به دنبال وحدت و یکپارچگی آمریکایی باید برود که در دوران چهارساله ویرانگری ترامپ در مدیریت داخلی و بینالمللی خود، میراثی غیر از ستیز، نفرت و خصومتطلبی برای رسیدن به سراب «آمریکا در درجه اول» تحت راهبرد در دستور کار «بسازوبفروش» سابق بازار سیاه مسکن آمریکا به جا نگذاشته است. ترامپ با هر وضعیتی با انتخابات و نتیجه آن برخورد کند، با بیش از ۷۰ میلیون رأی آمریکاییها، پدیده، عنصر و نیروی بالقوهای است که با شخصیت کاریزمای خود در مقابل هرگونه راهبردی که مدنظرش نباشد، ممکن است مشکلتراشی کند؛ بنابراین آمریکای آینده برای تعامل با این نیروی بالقوه باید تعامل و شرایطی را تدارک ببیند که معلوم نیست بایدن و حزب دموکرات در اختیار داشته باشند. در آنچه ما باید در آن بازیگر اصلی باشیم، دستزدن بایدن به پرونده چالشی و پرابهام روابط با ایران در صحنه سیاسی داخلی آمریکا پس از انتخابات خواهد بود که محاسبه حساسیت و ظرفیتهای ترامپ و نیرویی که رئیسجمهور سابق در چهار سال ریاستجمهوری پرفرازونشیب خود صرف به انجام رساندن آن کرد، قرار دارد که معلوم نیست ابزار و شیوههای اعلامشده بایدن و حزب دموکرات، بتواند جوابگوی همهگونه چالش و همزمان مهارکننده آنها باشد. در شرایط حاضر که در جناح دموکراتها بیش از هر عنصری نیاز به وحدت احساس میشود و زعمای دموکرات بر ضرورت تحقق آن در مجموعه حزب اذعان دارند، در حزب جمهوریخواه ابدا شرایط مساعدی برای تحقق وحدت و یکپارچگی حزب بعد از شکست انتخاباتی، قابل تصور و تحقق نیست که رفتن به سمت آن نیز جنجالآفرین است. اولین بیانیه ترامپ پس از اعلام نتایج و تأکید بر تقلب در انتخابات، سازهای مخالف و ناهماهنگ در حزب جمهوریخواه را از سوی برخی از سران صاحبنفوذ آن به صدا درآورد. درعینحال ترامپ با وجود شرایط و وضعیتی که این روزها در آمریکا و حزب جمهوریخواه حاکم است، برای دویستونودونهمین بار، در دوران ریاستجمهوریاش شنبه گذشته به زمین گلف شخصیاش در ویرجینیا رفت تا عادت همیشگیاش ترک نشود. «ترامپیسم و فیکنیوز» بهعنوان پدیدهای که در چهار سال گذشته جامعه آمریکا را شدیدا دوقطبی و مبتنی بر تحولات هدایتشده از کاخ سفید و شخص ترامپ، متأثر کرده است، ماجرایی است که در جامعه آمریکا هرگز تا به این حد در دوران انتخابات رخ نداده بود و شاید از این به بعد باید شاهد وجود دو کشور در ایالات متحده باشیم که به موازات هم به وجود آمده و مردمانی که میخواهند در آن زندگی کنند، دارای سیستمهای ارزشی بهشدت نامنطبق بوده و در همه سطوح، قشرها و طبقات نژادی، اقتصادی و سیاسی جامعه آمریکا قابل رؤیت است. ترامپ و سیستم اطلاعاتی تحت نظر او، علاوه بر فشارهایی که در سالهای گذشته علیه جمهوری اسلامی ایران روا داشته بود، در کوران انتخابات اتهام بزرگ و دیگری را نیز به آن اضافه کرد و ادعا کرد که ایران به همراه چین در انتخابات آمریکا دخالت میکنند. با توجه به اینکه سازمان اطلاعاتی آمریکا بهعنوان دستگاه ناظر و مورد قبول جامعه آمریکا این ادعا را مطرح کرده بود، بایدن نیز در اظهارنظری خاطرنشان کرد که اگر این موضوع ثابت شود، حتما با آن برخورد خواهد شد؛ بنابراین ترامپ برای فردای روابط ایران و آمریکا و مانعتراشیها و تداوم مشکلسازی برای ایران زمینهسازیهایی را نیز تدارک دیده است. در ماه اکتبر گذشته سازمان اطلاعات آمریکا اعلام کرد که به شبکهای از اطلاعات نادرست و رعبآور دسترسی پیدا کرده است که از سوی ایران هدایت میشود و هدفش حمایت از جو بایدن دموکرات است. از طرفی مواضع دو کشور روسیه و چین بهعنوان کشورهای عضو گروه 1+5 در مذاکرات برجام و دارای مواضعی تقریبا نزدیک به جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای درباره بایدن نیز حائز اهمیت است. روسها که به ادعای پارهای از رسانهها در سال ۲۰۱۶ در انتخابات آمریکا به نفع ترامپ دخالتهایی داشتهاند، پس از فعلوانفعالات اخیر در صحنه انتخابات آمریکا از زبان ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، نقض آشکار سیستم انتخاباتی آمریکا را به چالش کشیده و اظهار امیدواری کردند که مکانیسم قضائی فعلی آمریکا امکان تعیین قطعی رئیسجمهور آینده آمریکا در انطباق کامل با قانون اساسی ایالات متحده را برای جلوگیری از شورشهای مردمی در این کشور فراهم کند. همچنین ویاچسلاو نیکونوف از دومای روسیه از سخنگوی وزارت خارجه کشورش هم جلوتر رفته و اظهار کرده است که نتیجه انتخابات آمریکا بدترین امکان را برای ایالات متحده به همراه داشته است؛ زیرا فارغ از اینکه هرکسی برنده مبارزه قضائی باشد، نیمی از آمریکاییها او را رئیسجمهور خود تلقی نمیکنند. از سوی دیگر پکن که تاکنون رسما موضعگیری در قبال انتخابات آمریکا نداشته است، علائمی را بروز میدهد که نشان از شادمانی برای پیروزی بایدن است. سردبیر روزنامه گلوبال تایمز که نزدیک به دولت است، در توییت بینام خود نوشته است که اگر بایدن انتخاب شود، مطمئن هستم که روابط بین ایالات متحده و چین عادی خواهد شد. باید توجه داشت که توییتر در چین ممنوع است و سردبیر یادشده در پست انگلیسی مطالب خود را درج کرده است. اگرچه شرایط پکن با درنظرگرفتن وضعیتی که ترامپ برای روابط ایالات متحده و چین به وجود آورده و میتواند تشابهی با روابط با جمهوری اسلامی ایران داشته باشد، نمیتواند انتظار چرخش شدید از سوی دموکراتها در روابطش را داشته باشد؛ اما امیدوار است بایدن حداقل با اتخاذ روحیه آشتیجویانه به سمت پکن بتواند خطر بروز حادثه بزرگ بین دو اَبَرقدرت را کاهش دهد. موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا همانگونه که رهبری معظم در سخنرانی اخیر خود بر آن تأکید داشتند، روشن و آشکار است. جو بایدن رئیسجمهور آتی ایالات متحده و معاون آقای اوباما در دورانی که سختترین و پیچیدهترین تحریمهای آمریکایی علیه ایران طراحی و به اجرا درمیآمد، از نزدیک شاهد و ناظر بر اجرای این تحریمها بوده است و بهخوبی میداند که ترامپ تنها مجری ساختمان عظیم ساختهشده از تحریم از سوی دموکراتها علیه ایران بوده است؛ پس مسئولیت رئیسجمهور آینده آمریکا در برخورد با تحریم و چگونگی مهار آن موضوعی است که در رفتارشناسی بایدن باید مورد توجه قرار گیرد. آقای بایدن در جریان مبارزات انتخاباتی بهصراحت اعلام کرد که به برجام در شرایطی بازخواهد گشت و این ادعای رئیسجمهور آینده آمریکا مورد استقبال اروپاییها و سایر اعضای برجام نیز قرار گرفته است. نکته اساسی در این بحثها، اساس و اصول بازگشت آمریکا به برجام و تعهدات و الزامات ناشی از امضای موافقتنامه بینالمللی تحت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد است که باید مورد توجه دولت آینده آمریکا قرار گیرد؛ پس آنچنان که در حواشی پارهای از رسانهها گفته میشود، راهبرد جمهوری اسلامی ایران در برخورد با رئیسجمهور آینده آمریکا براساس مذاکره با آمریکا بنیان نهاده نشده است؛ بلکه قبول تعهدات بینالمللی ایالات متحده در چارچوب موافقتنامهای است که از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد تأیید قرار گرفته است. رئیسجمهور آینده آمریکا برای بازگرداندن و اجرای مسئولیتهای ایالات متحده ناچار خواهد بود به برجام بازگشته و تعهدات و مسئولیتهایش را بهعنوان یک عضو مسئولیتپذیر در جامعه بینالمللی انجام دهد و از قراردادن هرگونه شرط و پیششرطی برای این مذاکرات اجتناب کند. آنچه مسئولیت دیپلماسی و راهبرد سیاست خارجی کشور در این دوران حساس اقتضا میکند، توجه به شرایطی است که در منطقه و فراتر از منطقه جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران پیشروی کشور قرار دارد. بسیاری از کشورهای منطقه در محاسبات خود انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهور بعدی آمریکا را بهعنوان یک اصل پذیرفتهشده نصبالعین قرار داده و با سرمایهگذاری فراوان، تداوم خصومتهای خود با جمهوری اسلامی ایران را در راستای تداوم فشارهای ترامپ بر ایران و انزوای جمهوری اسلامی ایران تصور میکردند. اولین موضعگیری نخستوزیر رژیم صهیونیستی درباره بایدن هم بر همین نکته تأکید دارد؛ بنابراین باید توجه داشت آنچه را که در دوران مذاکرات برجام و پسابرجام در روابط منطقهای ما شاید مورد غفلت قرار گرفته بود، مجددا رخ ندهد. شبههزدایی و رفع ابهام از تصورات غلط و نابجای برخی همسایگان از مواضع صلحطلبانه و مبتنی بر اقتدار ناشی از صلحدوستی جمهوری اسلامی ایران باید یکی از اولویتهای تأکیدشده این دوران باشد و نباید جوسازی و فقدان ارتباطات لازم منطقهای، باعث شود آنان همچنان در سودای مقابله و لابیهای پنهان و آشکار در منطقه و خارج از منطقه و بهویژه در آمریکا برای ایرانهراسی و ایرانگریزی ایجاد کنند. مسلما باید فصل جدیدی برای مناسبات دوجانبه منطقهای تعریف کرد که مشخصات و تعاریف روشن از منافع ملی و خصوصیات روابط همسایگی در آن تبیین شده باشد و برای اجرای آن نیز چه بهتر که بتوان از چهرههای آشنا برای منطقه و آشنا در مناسبات دوجانبه در دیپلماسی کشور، به کار گرفته شوند تا در فضایی مبتنی بر مساوات و حقوق همسایگی دست دوستی و همکاری را قبل از آنکه تغییر و تحولی در ساکنان کاخ سفید رخ دهد، دراز کنیم و شرایط را منوط به تحولات خارج از منطقه قرار ندهیم.
بعد از فروکشکردن اولیه تب داغ روزهای پس از اعلام «دوفاکتو» رئیسجمهور جدید آمریکا که شاید هنوز هم ریاستجمهوریاش اماواگرهایی دارد، نگاهکردن به وضعیت فعلی با تازگیها و ملاحظاتی روبهروست که با تصورات اولیه فاصله و زوایایی دارد.
حسب ظاهر سومین کاندیداتوری آقای جو بایدن برای ریاستجمهوری در آمریکا به نتیجه دلخواه او و حزب دموکرات آمریکا منجر شده و ایشان با ۷۸ سال سن، بهعنوان مسنترین رئیسجمهور طول تاریخ آمریکا اگر شرایط بر وفق مراد پیش برود، در بیستم ژانویه تحت لوای چهلوششمین رئیسجمهور آمریکا قصد ورود به کاخ سفید را خواهد داشت. به نظر میرسد علاوه بر کووید19 و اقتصاد بیسروسامان آمریکا، مهمترین موضوعی که آقای بایدن در اولین قدم در دوران چهارساله اقامتش در کاخ سفید در دستور کار خواهد داشت، آشتیدادن مردم آمریکای کاملا دوقطبیشده و علیه یکدیگر مانند اجداد کابوی خود اسلحهکشیده، است. آقای بایدن در این مأموریت «ناکجاآبادی» به دنبال وحدت و یکپارچگی آمریکایی باید برود که در دوران چهارساله ویرانگری ترامپ در مدیریت داخلی و بینالمللی خود، میراثی غیر از ستیز، نفرت و خصومتطلبی برای رسیدن به سراب «آمریکا در درجه اول» تحت راهبرد در دستور کار «بسازوبفروش» سابق بازار سیاه مسکن آمریکا به جا نگذاشته است. ترامپ با هر وضعیتی با انتخابات و نتیجه آن برخورد کند، با بیش از ۷۰ میلیون رأی آمریکاییها، پدیده، عنصر و نیروی بالقوهای است که با شخصیت کاریزمای خود در مقابل هرگونه راهبردی که مدنظرش نباشد، ممکن است مشکلتراشی کند؛ بنابراین آمریکای آینده برای تعامل با این نیروی بالقوه باید تعامل و شرایطی را تدارک ببیند که معلوم نیست بایدن و حزب دموکرات در اختیار داشته باشند. در آنچه ما باید در آن بازیگر اصلی باشیم، دستزدن بایدن به پرونده چالشی و پرابهام روابط با ایران در صحنه سیاسی داخلی آمریکا پس از انتخابات خواهد بود که محاسبه حساسیت و ظرفیتهای ترامپ و نیرویی که رئیسجمهور سابق در چهار سال ریاستجمهوری پرفرازونشیب خود صرف به انجام رساندن آن کرد، قرار دارد که معلوم نیست ابزار و شیوههای اعلامشده بایدن و حزب دموکرات، بتواند جوابگوی همهگونه چالش و همزمان مهارکننده آنها باشد. در شرایط حاضر که در جناح دموکراتها بیش از هر عنصری نیاز به وحدت احساس میشود و زعمای دموکرات بر ضرورت تحقق آن در مجموعه حزب اذعان دارند، در حزب جمهوریخواه ابدا شرایط مساعدی برای تحقق وحدت و یکپارچگی حزب بعد از شکست انتخاباتی، قابل تصور و تحقق نیست که رفتن به سمت آن نیز جنجالآفرین است. اولین بیانیه ترامپ پس از اعلام نتایج و تأکید بر تقلب در انتخابات، سازهای مخالف و ناهماهنگ در حزب جمهوریخواه را از سوی برخی از سران صاحبنفوذ آن به صدا درآورد. درعینحال ترامپ با وجود شرایط و وضعیتی که این روزها در آمریکا و حزب جمهوریخواه حاکم است، برای دویستونودونهمین بار، در دوران ریاستجمهوریاش شنبه گذشته به زمین گلف شخصیاش در ویرجینیا رفت تا عادت همیشگیاش ترک نشود. «ترامپیسم و فیکنیوز» بهعنوان پدیدهای که در چهار سال گذشته جامعه آمریکا را شدیدا دوقطبی و مبتنی بر تحولات هدایتشده از کاخ سفید و شخص ترامپ، متأثر کرده است، ماجرایی است که در جامعه آمریکا هرگز تا به این حد در دوران انتخابات رخ نداده بود و شاید از این به بعد باید شاهد وجود دو کشور در ایالات متحده باشیم که به موازات هم به وجود آمده و مردمانی که میخواهند در آن زندگی کنند، دارای سیستمهای ارزشی بهشدت نامنطبق بوده و در همه سطوح، قشرها و طبقات نژادی، اقتصادی و سیاسی جامعه آمریکا قابل رؤیت است. ترامپ و سیستم اطلاعاتی تحت نظر او، علاوه بر فشارهایی که در سالهای گذشته علیه جمهوری اسلامی ایران روا داشته بود، در کوران انتخابات اتهام بزرگ و دیگری را نیز به آن اضافه کرد و ادعا کرد که ایران به همراه چین در انتخابات آمریکا دخالت میکنند. با توجه به اینکه سازمان اطلاعاتی آمریکا بهعنوان دستگاه ناظر و مورد قبول جامعه آمریکا این ادعا را مطرح کرده بود، بایدن نیز در اظهارنظری خاطرنشان کرد که اگر این موضوع ثابت شود، حتما با آن برخورد خواهد شد؛ بنابراین ترامپ برای فردای روابط ایران و آمریکا و مانعتراشیها و تداوم مشکلسازی برای ایران زمینهسازیهایی را نیز تدارک دیده است. در ماه اکتبر گذشته سازمان اطلاعات آمریکا اعلام کرد که به شبکهای از اطلاعات نادرست و رعبآور دسترسی پیدا کرده است که از سوی ایران هدایت میشود و هدفش حمایت از جو بایدن دموکرات است. از طرفی مواضع دو کشور روسیه و چین بهعنوان کشورهای عضو گروه 1+5 در مذاکرات برجام و دارای مواضعی تقریبا نزدیک به جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای درباره بایدن نیز حائز اهمیت است. روسها که به ادعای پارهای از رسانهها در سال ۲۰۱۶ در انتخابات آمریکا به نفع ترامپ دخالتهایی داشتهاند، پس از فعلوانفعالات اخیر در صحنه انتخابات آمریکا از زبان ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، نقض آشکار سیستم انتخاباتی آمریکا را به چالش کشیده و اظهار امیدواری کردند که مکانیسم قضائی فعلی آمریکا امکان تعیین قطعی رئیسجمهور آینده آمریکا در انطباق کامل با قانون اساسی ایالات متحده را برای جلوگیری از شورشهای مردمی در این کشور فراهم کند. همچنین ویاچسلاو نیکونوف از دومای روسیه از سخنگوی وزارت خارجه کشورش هم جلوتر رفته و اظهار کرده است که نتیجه انتخابات آمریکا بدترین امکان را برای ایالات متحده به همراه داشته است؛ زیرا فارغ از اینکه هرکسی برنده مبارزه قضائی باشد، نیمی از آمریکاییها او را رئیسجمهور خود تلقی نمیکنند. از سوی دیگر پکن که تاکنون رسما موضعگیری در قبال انتخابات آمریکا نداشته است، علائمی را بروز میدهد که نشان از شادمانی برای پیروزی بایدن است. سردبیر روزنامه گلوبال تایمز که نزدیک به دولت است، در توییت بینام خود نوشته است که اگر بایدن انتخاب شود، مطمئن هستم که روابط بین ایالات متحده و چین عادی خواهد شد. باید توجه داشت که توییتر در چین ممنوع است و سردبیر یادشده در پست انگلیسی مطالب خود را درج کرده است. اگرچه شرایط پکن با درنظرگرفتن وضعیتی که ترامپ برای روابط ایالات متحده و چین به وجود آورده و میتواند تشابهی با روابط با جمهوری اسلامی ایران داشته باشد، نمیتواند انتظار چرخش شدید از سوی دموکراتها در روابطش را داشته باشد؛ اما امیدوار است بایدن حداقل با اتخاذ روحیه آشتیجویانه به سمت پکن بتواند خطر بروز حادثه بزرگ بین دو اَبَرقدرت را کاهش دهد. موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا همانگونه که رهبری معظم در سخنرانی اخیر خود بر آن تأکید داشتند، روشن و آشکار است. جو بایدن رئیسجمهور آتی ایالات متحده و معاون آقای اوباما در دورانی که سختترین و پیچیدهترین تحریمهای آمریکایی علیه ایران طراحی و به اجرا درمیآمد، از نزدیک شاهد و ناظر بر اجرای این تحریمها بوده است و بهخوبی میداند که ترامپ تنها مجری ساختمان عظیم ساختهشده از تحریم از سوی دموکراتها علیه ایران بوده است؛ پس مسئولیت رئیسجمهور آینده آمریکا در برخورد با تحریم و چگونگی مهار آن موضوعی است که در رفتارشناسی بایدن باید مورد توجه قرار گیرد. آقای بایدن در جریان مبارزات انتخاباتی بهصراحت اعلام کرد که به برجام در شرایطی بازخواهد گشت و این ادعای رئیسجمهور آینده آمریکا مورد استقبال اروپاییها و سایر اعضای برجام نیز قرار گرفته است. نکته اساسی در این بحثها، اساس و اصول بازگشت آمریکا به برجام و تعهدات و الزامات ناشی از امضای موافقتنامه بینالمللی تحت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد است که باید مورد توجه دولت آینده آمریکا قرار گیرد؛ پس آنچنان که در حواشی پارهای از رسانهها گفته میشود، راهبرد جمهوری اسلامی ایران در برخورد با رئیسجمهور آینده آمریکا براساس مذاکره با آمریکا بنیان نهاده نشده است؛ بلکه قبول تعهدات بینالمللی ایالات متحده در چارچوب موافقتنامهای است که از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد تأیید قرار گرفته است. رئیسجمهور آینده آمریکا برای بازگرداندن و اجرای مسئولیتهای ایالات متحده ناچار خواهد بود به برجام بازگشته و تعهدات و مسئولیتهایش را بهعنوان یک عضو مسئولیتپذیر در جامعه بینالمللی انجام دهد و از قراردادن هرگونه شرط و پیششرطی برای این مذاکرات اجتناب کند. آنچه مسئولیت دیپلماسی و راهبرد سیاست خارجی کشور در این دوران حساس اقتضا میکند، توجه به شرایطی است که در منطقه و فراتر از منطقه جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران پیشروی کشور قرار دارد. بسیاری از کشورهای منطقه در محاسبات خود انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهور بعدی آمریکا را بهعنوان یک اصل پذیرفتهشده نصبالعین قرار داده و با سرمایهگذاری فراوان، تداوم خصومتهای خود با جمهوری اسلامی ایران را در راستای تداوم فشارهای ترامپ بر ایران و انزوای جمهوری اسلامی ایران تصور میکردند. اولین موضعگیری نخستوزیر رژیم صهیونیستی درباره بایدن هم بر همین نکته تأکید دارد؛ بنابراین باید توجه داشت آنچه را که در دوران مذاکرات برجام و پسابرجام در روابط منطقهای ما شاید مورد غفلت قرار گرفته بود، مجددا رخ ندهد. شبههزدایی و رفع ابهام از تصورات غلط و نابجای برخی همسایگان از مواضع صلحطلبانه و مبتنی بر اقتدار ناشی از صلحدوستی جمهوری اسلامی ایران باید یکی از اولویتهای تأکیدشده این دوران باشد و نباید جوسازی و فقدان ارتباطات لازم منطقهای، باعث شود آنان همچنان در سودای مقابله و لابیهای پنهان و آشکار در منطقه و خارج از منطقه و بهویژه در آمریکا برای ایرانهراسی و ایرانگریزی ایجاد کنند. مسلما باید فصل جدیدی برای مناسبات دوجانبه منطقهای تعریف کرد که مشخصات و تعاریف روشن از منافع ملی و خصوصیات روابط همسایگی در آن تبیین شده باشد و برای اجرای آن نیز چه بهتر که بتوان از چهرههای آشنا برای منطقه و آشنا در مناسبات دوجانبه در دیپلماسی کشور، به کار گرفته شوند تا در فضایی مبتنی بر مساوات و حقوق همسایگی دست دوستی و همکاری را قبل از آنکه تغییر و تحولی در ساکنان کاخ سفید رخ دهد، دراز کنیم و شرایط را منوط به تحولات خارج از منطقه قرار ندهیم.