|

باید در داخل انسجام داشته باشیم

بهرام امیراحمدیان- ‌‌کارشناس مسائل روسیه و قفقاز

‌حالا آقای ترامپ رفته است و آقای بایدن از دموکرات‌ها سر کار خواهد آمد. اینکه در فضای سیاسی ایران در ارتباط با پیروزی آقای بایدن چه اتفاقی خواهد افتاد، به نظر من این خیلی خوش‌بینانه است که ما فکر کنیم این فرد است که در ایالات متحده آمریکا سیاست خارجی را تدوین می‌کند. طبیعی است که با تغییر رئیس‌جمهور تغییراتی صورت خواهد گرفت، ولی تغییرات بنیادین نخواهد بود. آنچه در دکترین امنیت ملی آمریکا تعریف می‌شود، به جای خودش خواهد بود. کمااینکه آقای بایدن در اولین سخنانش اظهار کرده که ناتو برای ما خیلی اهمیت دارد. مفهوم آن این است که باز هم در عرصه بین‌الملل از نظر نظامی آمریکا با داشتن عضویتی تأثیرگذار و مهم در ناتو و تقویت آن، این برتری را خواهد داشت. بر اساس گفته‌های آقای بایدن، ایالات متحده دوباره به ساختارهای جهانی خواهد برگشت. در بحث تغییرات اقلیمی، به کنفرانس پاریس باز خواهد گشت و در زمینه‌های دیگری مانند سازمان بهداشت جهانی یا یونسکو، تجدید نظر خواهد کرد و دوباره خواهد پیوست. این نشان می‌دهد که از لحاظ ماهوی تغییر رئیس‌جمهور تغییری چندان ایجاد نمی‌کند. ظاهرا در بعضی چیزها تغییراتی ایجاد خواهند کرد ولی ایالات متحده آمریکا کماکان ایالات متحده است. بازیگرانی که در این عرصه با ایالات متحده بازی می‌کنند، آنها هم این بنیان را می‌دانند و این ساختار را قبلا تعریف کرده‌اند. به هر صورت پیروزی آقای بایدن نشان می‌دهد که ترامپ و ترامپیسم جریانی خیلی زودگذر بوده است. مثل جاهای دیگر که پوپولیسمی حاکم شده است، در کشورهای آمریکای لاتین و در اروپا هم چنین چیزی بوده است و در نهایت اینها که رفته‌اند، دیده‌ایم که دوباره منطق عقلانی جایگزین شده است. به نظر من در هر کشور و سیستمی، سرانجام عقلانیت است که حاکم می‌شود. ممکن است تغییرات زودگذری باشد، ولی دوباره به مدار اصلی برمی‌گردند. در خود ایران هم ما شاهد چنین چیزی بودیم. از این منظر، به گمان من فرصتی برای کشورهای دیگر پیش آمده و می‌توانند از این فرصت استفاده کنند. بنابراین به نظر می‌رسد بیش از آنکه منتظر باشیم آمریکا برای ما کاری کند، من فکر می‌کنم در داخل باید بر اساس یک سیاست داخلی منسجم و کاملا هم‌گرایانه پیش برویم. سیاست خارجی ما باید برایند سیاست داخلی ما باشد. در داخل باید اتحاد، همدلی و انسجام ملی به وجود بیاوریم. بی‌کاری، گران‌فروشی، احتکار و اختلاس، رشوه و دزدی همه مسائلی است که در داخل باید بررسی کنیم. اگر ما بتوانیم در داخل سیاستی با انسجام و وحدت ملی به وجود بیاوریم، می‌توانیم در عرصه بین‌الملل هم سیاست خارجی همخوان با این را به‌ وجود بیاوریم. با درنظرگرفتن نفع عامه و تعریف منافع ملی می‌توانیم موفق باشیم. نکته‌ای که همیشه به آن اشاره می‌کنیم این است که بیاییم و برای اولین‌بار تعریف کنیم که منافع ملی ما چیست؟ تهدیدات ما کدام‌اند؟ در داخل چه کسانی می‌توانند امنیت ما را به هم بزنند؟ ما کشوری قدرتمند در منطقه هستیم و امنیت خود را باید نوع دیگری تعریف کنیم؛ به‌عنوان کشوری بزرگ، دارای نیروی نظامی فعال و قدرتمند و با صنایع نظامی. بنابراین امینت ملی ما دیگر با تعریف سنتی قابل تطبیق نیست. با این تعریف و با انسجام ملی می‌توانیم از فضایی که در آمریکا به وجود آمده بهره بگیریم. به نظر من از آن طرف هم ممکن است فضایی باز شود.‌به هر صورت اینکه ما در این شرایط بتوانیم از این مسئله استفاده کنیم، بستگی به خودمان دارد. باید مجلس، دولت، ملت و همه ارکان نظام اندیشه کنند که ما چگونه می‌توانیم در شرایطی که به ما تحمیل شده رفتار کنیم. بله به ما تحمیل شده، ولی ما در داخل چه کردیم؟ به نظر من تمام کشورهایی که توانسته‌اند در عرصه بین‌الملل موفقیت به دست بیاورند، کشورهایی بوده‌اند که در داخل توانسته‌اند سیاست داخلی خودشان را انسجام بخشند. ما سیاست داخلی را چگونه تعریف می‌کنیم؟ خودمان را باید برای انجام وظایفی که بر عهده داریم، مسئول و متعهد بدانیم و به آن عمل کنیم. این نیازمند توسعه اخلاق در جامعه، پیشرفت اخلاقی و مسئولیت‌پذیری است. ایمان، اخلاق، علاقه به کشور، میهن‌پرستی، عرق ملی، همبستگی، انسجام و وحدت ملی را باید توسعه دهیم. اینها شاخص‌هایی است که بدون تقویت آنها نمی‌توانیم پیش برویم. با توسعه این عوامل و قانون‌مداری و تمکین به قانون، سرمایه‌های اجتماعی افزایش یافته و تقویت می‌شود. اینها می‌توانند به ما کمک کنند از این تفرقه و نابسامانی‌هایی که با آنها روبه‌رو هستیم، عبور کنیم. در داخل این عوامل یک سیاست خارجی یکدست به وجود خواهند آورد. دیگر اینکه در سیاست خارجی لازم است ما تک‌صدا باشیم. محیط بین‌الملل پنجره‌ای است که ما به جهان می‌نگریم و جهان به ما. این یک جریان دوسویه است. وقتی جهان به ما نگاه می‌کند، نیازمند یک حرف است که از ایران بیرون برود. اینکه هر کسی، در هر جا که هست، هر‌چه دلش خواست بگوید، نمی‌شود. در داخل سخنگوی دولت داریم و برای خارج سخنگوی وزارت خارجه و خود وزیر امور خارجه. در دیگر کشورها، در عرصه‌های داخلی هر‌یک از این تقسیمات با خودشان حرف می‌زنند نه رو به‌ بیرون. ولی حرف نهایی که نشئت‌گرفته از برایند تمام تفکرات ساختار و دولت جمهوری اسلامی ایران است، سخنگوی دولت است. سخنگوی وزارت خارجه هم برای بیرون از ایران صحبت می‌کند. دیگر بخش‌هایی که در قدرت هستند، می‌توانند هماهنگ کنند و از زبان همین سخنگوها حرف و موضع‌شان گفته شود. در این صورت در محیط بین‌الملل با کشوری مواجه خواهند شد که در آن یکدلی و همدلی بین مردم هست و می‌دانند با چه کسی طرف هستند. می‌دانند اگر عملی صورت گرفت، عکس‌العملش از سمت چه کسی خواهد آمد؛ سخنگوی دولت در داخل و سخنگوی وزارت خارجه یا وزیر خارجه در خارج. آن وقت می‌فهمند که در داخل توانسته‌ایم این انسجام را به وجود بیاوریم. تریبون‌هایی که باز هستند، به‌ویژه ائمه محترم جمعه، صحبتشان می‌تواند ارشادی و در داخل باشد و به سیاست خارجی که می‌رسد، کار با دستگاه دیپلماسی باشد. اینها موقعیت جمهوری اسلامی ایران را در محیط بین‌الملل تقویت می‌کند. این تقویت موقعیت جمهوری اسلامی ایران سبب توجه دیگر سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی و کشورهای دیگر به ما خواهد شد. اینکه به ما وام بدهند یا ندهند، مثل صندوق بین‌المللی پول یا بانک جهانی، بستگی به این دارد که وقتی بررسی می‌کنند در داخل این کشور ساختار قدرت چه وضعیتی دارد و مسئولیت با کدام دستگاه است، چه کسی پاسخ‌گو است که با او بتوانند صحبت کند و تعهد امضا کنند.

بنابراین این یکدلی که عرض کردم و امام راحل هم همواره در قالب «وحدت کلمه» به آن اشاره داشت، نکته‌ای اساسی است که این فرهنگ ایرانی و اسلامی را باید تقویت کنیم تا بتوانیم یکدلی ایجاد کنیم.

‌حالا آقای ترامپ رفته است و آقای بایدن از دموکرات‌ها سر کار خواهد آمد. اینکه در فضای سیاسی ایران در ارتباط با پیروزی آقای بایدن چه اتفاقی خواهد افتاد، به نظر من این خیلی خوش‌بینانه است که ما فکر کنیم این فرد است که در ایالات متحده آمریکا سیاست خارجی را تدوین می‌کند. طبیعی است که با تغییر رئیس‌جمهور تغییراتی صورت خواهد گرفت، ولی تغییرات بنیادین نخواهد بود. آنچه در دکترین امنیت ملی آمریکا تعریف می‌شود، به جای خودش خواهد بود. کمااینکه آقای بایدن در اولین سخنانش اظهار کرده که ناتو برای ما خیلی اهمیت دارد. مفهوم آن این است که باز هم در عرصه بین‌الملل از نظر نظامی آمریکا با داشتن عضویتی تأثیرگذار و مهم در ناتو و تقویت آن، این برتری را خواهد داشت. بر اساس گفته‌های آقای بایدن، ایالات متحده دوباره به ساختارهای جهانی خواهد برگشت. در بحث تغییرات اقلیمی، به کنفرانس پاریس باز خواهد گشت و در زمینه‌های دیگری مانند سازمان بهداشت جهانی یا یونسکو، تجدید نظر خواهد کرد و دوباره خواهد پیوست. این نشان می‌دهد که از لحاظ ماهوی تغییر رئیس‌جمهور تغییری چندان ایجاد نمی‌کند. ظاهرا در بعضی چیزها تغییراتی ایجاد خواهند کرد ولی ایالات متحده آمریکا کماکان ایالات متحده است. بازیگرانی که در این عرصه با ایالات متحده بازی می‌کنند، آنها هم این بنیان را می‌دانند و این ساختار را قبلا تعریف کرده‌اند. به هر صورت پیروزی آقای بایدن نشان می‌دهد که ترامپ و ترامپیسم جریانی خیلی زودگذر بوده است. مثل جاهای دیگر که پوپولیسمی حاکم شده است، در کشورهای آمریکای لاتین و در اروپا هم چنین چیزی بوده است و در نهایت اینها که رفته‌اند، دیده‌ایم که دوباره منطق عقلانی جایگزین شده است. به نظر من در هر کشور و سیستمی، سرانجام عقلانیت است که حاکم می‌شود. ممکن است تغییرات زودگذری باشد، ولی دوباره به مدار اصلی برمی‌گردند. در خود ایران هم ما شاهد چنین چیزی بودیم. از این منظر، به گمان من فرصتی برای کشورهای دیگر پیش آمده و می‌توانند از این فرصت استفاده کنند. بنابراین به نظر می‌رسد بیش از آنکه منتظر باشیم آمریکا برای ما کاری کند، من فکر می‌کنم در داخل باید بر اساس یک سیاست داخلی منسجم و کاملا هم‌گرایانه پیش برویم. سیاست خارجی ما باید برایند سیاست داخلی ما باشد. در داخل باید اتحاد، همدلی و انسجام ملی به وجود بیاوریم. بی‌کاری، گران‌فروشی، احتکار و اختلاس، رشوه و دزدی همه مسائلی است که در داخل باید بررسی کنیم. اگر ما بتوانیم در داخل سیاستی با انسجام و وحدت ملی به وجود بیاوریم، می‌توانیم در عرصه بین‌الملل هم سیاست خارجی همخوان با این را به‌ وجود بیاوریم. با درنظرگرفتن نفع عامه و تعریف منافع ملی می‌توانیم موفق باشیم. نکته‌ای که همیشه به آن اشاره می‌کنیم این است که بیاییم و برای اولین‌بار تعریف کنیم که منافع ملی ما چیست؟ تهدیدات ما کدام‌اند؟ در داخل چه کسانی می‌توانند امنیت ما را به هم بزنند؟ ما کشوری قدرتمند در منطقه هستیم و امنیت خود را باید نوع دیگری تعریف کنیم؛ به‌عنوان کشوری بزرگ، دارای نیروی نظامی فعال و قدرتمند و با صنایع نظامی. بنابراین امینت ملی ما دیگر با تعریف سنتی قابل تطبیق نیست. با این تعریف و با انسجام ملی می‌توانیم از فضایی که در آمریکا به وجود آمده بهره بگیریم. به نظر من از آن طرف هم ممکن است فضایی باز شود.‌به هر صورت اینکه ما در این شرایط بتوانیم از این مسئله استفاده کنیم، بستگی به خودمان دارد. باید مجلس، دولت، ملت و همه ارکان نظام اندیشه کنند که ما چگونه می‌توانیم در شرایطی که به ما تحمیل شده رفتار کنیم. بله به ما تحمیل شده، ولی ما در داخل چه کردیم؟ به نظر من تمام کشورهایی که توانسته‌اند در عرصه بین‌الملل موفقیت به دست بیاورند، کشورهایی بوده‌اند که در داخل توانسته‌اند سیاست داخلی خودشان را انسجام بخشند. ما سیاست داخلی را چگونه تعریف می‌کنیم؟ خودمان را باید برای انجام وظایفی که بر عهده داریم، مسئول و متعهد بدانیم و به آن عمل کنیم. این نیازمند توسعه اخلاق در جامعه، پیشرفت اخلاقی و مسئولیت‌پذیری است. ایمان، اخلاق، علاقه به کشور، میهن‌پرستی، عرق ملی، همبستگی، انسجام و وحدت ملی را باید توسعه دهیم. اینها شاخص‌هایی است که بدون تقویت آنها نمی‌توانیم پیش برویم. با توسعه این عوامل و قانون‌مداری و تمکین به قانون، سرمایه‌های اجتماعی افزایش یافته و تقویت می‌شود. اینها می‌توانند به ما کمک کنند از این تفرقه و نابسامانی‌هایی که با آنها روبه‌رو هستیم، عبور کنیم. در داخل این عوامل یک سیاست خارجی یکدست به وجود خواهند آورد. دیگر اینکه در سیاست خارجی لازم است ما تک‌صدا باشیم. محیط بین‌الملل پنجره‌ای است که ما به جهان می‌نگریم و جهان به ما. این یک جریان دوسویه است. وقتی جهان به ما نگاه می‌کند، نیازمند یک حرف است که از ایران بیرون برود. اینکه هر کسی، در هر جا که هست، هر‌چه دلش خواست بگوید، نمی‌شود. در داخل سخنگوی دولت داریم و برای خارج سخنگوی وزارت خارجه و خود وزیر امور خارجه. در دیگر کشورها، در عرصه‌های داخلی هر‌یک از این تقسیمات با خودشان حرف می‌زنند نه رو به‌ بیرون. ولی حرف نهایی که نشئت‌گرفته از برایند تمام تفکرات ساختار و دولت جمهوری اسلامی ایران است، سخنگوی دولت است. سخنگوی وزارت خارجه هم برای بیرون از ایران صحبت می‌کند. دیگر بخش‌هایی که در قدرت هستند، می‌توانند هماهنگ کنند و از زبان همین سخنگوها حرف و موضع‌شان گفته شود. در این صورت در محیط بین‌الملل با کشوری مواجه خواهند شد که در آن یکدلی و همدلی بین مردم هست و می‌دانند با چه کسی طرف هستند. می‌دانند اگر عملی صورت گرفت، عکس‌العملش از سمت چه کسی خواهد آمد؛ سخنگوی دولت در داخل و سخنگوی وزارت خارجه یا وزیر خارجه در خارج. آن وقت می‌فهمند که در داخل توانسته‌ایم این انسجام را به وجود بیاوریم. تریبون‌هایی که باز هستند، به‌ویژه ائمه محترم جمعه، صحبتشان می‌تواند ارشادی و در داخل باشد و به سیاست خارجی که می‌رسد، کار با دستگاه دیپلماسی باشد. اینها موقعیت جمهوری اسلامی ایران را در محیط بین‌الملل تقویت می‌کند. این تقویت موقعیت جمهوری اسلامی ایران سبب توجه دیگر سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی و کشورهای دیگر به ما خواهد شد. اینکه به ما وام بدهند یا ندهند، مثل صندوق بین‌المللی پول یا بانک جهانی، بستگی به این دارد که وقتی بررسی می‌کنند در داخل این کشور ساختار قدرت چه وضعیتی دارد و مسئولیت با کدام دستگاه است، چه کسی پاسخ‌گو است که با او بتوانند صحبت کند و تعهد امضا کنند.

بنابراین این یکدلی که عرض کردم و امام راحل هم همواره در قالب «وحدت کلمه» به آن اشاره داشت، نکته‌ای اساسی است که این فرهنگ ایرانی و اسلامی را باید تقویت کنیم تا بتوانیم یکدلی ایجاد کنیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها