|

‌ مذاکرات سازنده با ایران الزام بایدن برای توازن منطقه‌ای ‌

ابراهیم متقی

مهم‌ترین مشکل رؤسای جمهور آمریکا، در چهار دهه گذشته، نادیده‌گرفتن موضوع موازنه قدرت در محیط منطقه‌ای خاورمیانه بوده است. آمریکایی‌ها همواره تلاش کرده‌اند ایران را به «دیگری» سیاست خارجی و امنیتی خود تبددیل کنند. نکته جالب اینجاست که کشورهای عرب منطقه و اسرائیل هم ایران را «دیگری» امنیتی خود می‌دانند و به این ترتیب مثلثی شکل می‌گیرد که موازنه منطقه‌ای را به هم می‌زند. مثلث آمریکا، اسرائیل و کشورهای منطقه‌ای. در بین کشورهای منطقه‌ای، زمانی عراق محور اصلی جدال و رویارویی با ایران بود. عراق خط مقدم ژئوپلیتیکی نبرد فرهنگی و سیاسی و امنیتی با ایران محسوب می‌شد. به‌همین‌دلیل بود که صدام حسین در سال ۱۹۸۰، حمله نظامی به ایران را انجام داد. در فضای بعد از اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، رویکرد جدیدی در تفکر سیاسی و امنیتی آمریکایی‌ها به وجود آمد که براساس آن، کشورهای منطقه‌ای در وضعیت ضعف ساختاری و گسترش تضادهای ساختاری قرار بگیرند.‌ اگر امروز خاورمیانه در فضای بحران قرار دارد، نیمی از آن مبتنی بر ویژگی‌های فضای منطقه‌ای است؛ همان ویژگی‌هایی که کوهن۱ از آن به‌عنوان کمربند شکننده نام می‌برد. ولی نیم دیگر آن مربوط به الگوی رفتار ایالات متحده برای گسترش بحران در محیط منطقه‌ای محسوب می‌شود. آمریکایی‌ها هیچ‌گاه درصدد مدیریت بحران منطقه‌ای نبوده‌اند و عمدتا تلاش کرده‌اند تا الگوی رفتاری خودشان را براساس گسترش بحران و تصاعد بحران شکل بدهند و بر این اساس با ایران برخورد کرده‌اند. درست است که جو بایدن به این موضوع اشاره دارد که من می‌خواهم روابط با ایران را در فضای کاهش تنش قرار دهم؛ اما نکته‌ای که باید به آن اشاره داشت، این است که کاهش تشنج نیازمند موازنه منطقه‌ای است. موازنه منطقه‌ای در شرایطی حاصل می‌شود که ایران بخشی از راه‌حل بحران امنیتی منطقه محسوب شود. وقتی که آمریکا، اسرائیل و جهان عرب، به‌گونه‌ای یک‌صدا تمام تلاش خودشان را برای مقابله و نابودی یک کشور با تاریخ کهن، با ژئوپلیتیک عمق‌‌یافته و با رویکرد امنیت‌محوری که در دوران دفاع مقدس نشان داد، قرار می‌دهند، طبیعی است که ایران، نه‌تنها در این دوران تاریخی، حتی یک ایران ناسیونالیست، یک ایران سکولار و یک ایران پادشاهی هم نمی‌تواند جبهه متحد آمریکا، جهان عرب و اسرائیل را بپذیرد.‌آمریکایی‌ها تلاش دارند فضایی ایجاد کنند که اندیشه امنیت را در ایران حاشیه‌ای کنند. اگر ایران در فضای بحران امنیت در سطوح داخلی و منطقه‌ای قرار بگیرد، به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر، این بحران به حوزه منطقه‌ای گسترش پیدا می‌کند. ایران برای جهان غرب، برای جهان عرب و برای آمریکا، کشور شناخته‌شده‌ای است. جامعه ایرانی به‌هیچ‌وجه سودی و منافعی در ارتباط با برجام نداشت؛ اما خودش را با برجام تطبیق داد. این مسئله نشان می‌دهد که جامعه ایرانی رویکردش در مصالحه‌گرایی قرار دارد. البته نگاه من این است که برجام شکلی از مصالحه نبود و کاملا نامتوازن بود. به‌همین‌دلیل هم از ویژگی تداوم برخوردار نبود. بهره‌گیری از سازوکارهایی که موازنه را علیه ایران به هم بریزد. طبعا چالش‌هایش هم برای ایران خواهد بود و هم برای منطقه و هم برای ایالات متحده.‌ بایدن خودش می‌داند درست است که ترامپ در فضای داخلی آمریکا با سه بحران کرونا، هویت و اقتصادی روبه‌رو بود اما یکی از چالش‌های اصلی ترامپ مربوط به امنیت خاورمیانه‌ای بود. امروز بایدن، تجربه دوران سناتوری‌اش را دارد. تجربه دوران ریاست کمیته روابط خارجی سنا را دارد و تجربه دوران معاونت ریاست‌جمهوری باراک اوباما را هم دارد. جامعه ایرانی هیچ تمایلی به توسعه‌گرایی ندارد، ولی تمایل به توازن دارد و نمی‌تواند بپذیرد که محور تعارض علیه آنها شامل آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای جهان عرب که امروز به رهبری عربستان است، در حوزه امنیت منطقه‌ای و ساختار داخلی، کنش ضدامنیتی انجام می‌‌دهند؛ بنابراین ضرورت موازنه، ایجاب می‌کند که ایالات متحده نه‌تنها به برجام برگردد، بلکه برای ترمیم برجام و به جهت پایداری امنیتی و توازن قدرت منطقه‌ای با ایران وارد رفتار سازنده شود. رفتار سازنده یعنی پذیرش حداقل‌های منافع، هویت و ضرورت‌های امنیت ملی ایران.

۱. سال کوهن، متخصص جغرافیای انسانی در آمریکا

مهم‌ترین مشکل رؤسای جمهور آمریکا، در چهار دهه گذشته، نادیده‌گرفتن موضوع موازنه قدرت در محیط منطقه‌ای خاورمیانه بوده است. آمریکایی‌ها همواره تلاش کرده‌اند ایران را به «دیگری» سیاست خارجی و امنیتی خود تبددیل کنند. نکته جالب اینجاست که کشورهای عرب منطقه و اسرائیل هم ایران را «دیگری» امنیتی خود می‌دانند و به این ترتیب مثلثی شکل می‌گیرد که موازنه منطقه‌ای را به هم می‌زند. مثلث آمریکا، اسرائیل و کشورهای منطقه‌ای. در بین کشورهای منطقه‌ای، زمانی عراق محور اصلی جدال و رویارویی با ایران بود. عراق خط مقدم ژئوپلیتیکی نبرد فرهنگی و سیاسی و امنیتی با ایران محسوب می‌شد. به‌همین‌دلیل بود که صدام حسین در سال ۱۹۸۰، حمله نظامی به ایران را انجام داد. در فضای بعد از اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، رویکرد جدیدی در تفکر سیاسی و امنیتی آمریکایی‌ها به وجود آمد که براساس آن، کشورهای منطقه‌ای در وضعیت ضعف ساختاری و گسترش تضادهای ساختاری قرار بگیرند.‌ اگر امروز خاورمیانه در فضای بحران قرار دارد، نیمی از آن مبتنی بر ویژگی‌های فضای منطقه‌ای است؛ همان ویژگی‌هایی که کوهن۱ از آن به‌عنوان کمربند شکننده نام می‌برد. ولی نیم دیگر آن مربوط به الگوی رفتار ایالات متحده برای گسترش بحران در محیط منطقه‌ای محسوب می‌شود. آمریکایی‌ها هیچ‌گاه درصدد مدیریت بحران منطقه‌ای نبوده‌اند و عمدتا تلاش کرده‌اند تا الگوی رفتاری خودشان را براساس گسترش بحران و تصاعد بحران شکل بدهند و بر این اساس با ایران برخورد کرده‌اند. درست است که جو بایدن به این موضوع اشاره دارد که من می‌خواهم روابط با ایران را در فضای کاهش تنش قرار دهم؛ اما نکته‌ای که باید به آن اشاره داشت، این است که کاهش تشنج نیازمند موازنه منطقه‌ای است. موازنه منطقه‌ای در شرایطی حاصل می‌شود که ایران بخشی از راه‌حل بحران امنیتی منطقه محسوب شود. وقتی که آمریکا، اسرائیل و جهان عرب، به‌گونه‌ای یک‌صدا تمام تلاش خودشان را برای مقابله و نابودی یک کشور با تاریخ کهن، با ژئوپلیتیک عمق‌‌یافته و با رویکرد امنیت‌محوری که در دوران دفاع مقدس نشان داد، قرار می‌دهند، طبیعی است که ایران، نه‌تنها در این دوران تاریخی، حتی یک ایران ناسیونالیست، یک ایران سکولار و یک ایران پادشاهی هم نمی‌تواند جبهه متحد آمریکا، جهان عرب و اسرائیل را بپذیرد.‌آمریکایی‌ها تلاش دارند فضایی ایجاد کنند که اندیشه امنیت را در ایران حاشیه‌ای کنند. اگر ایران در فضای بحران امنیت در سطوح داخلی و منطقه‌ای قرار بگیرد، به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر، این بحران به حوزه منطقه‌ای گسترش پیدا می‌کند. ایران برای جهان غرب، برای جهان عرب و برای آمریکا، کشور شناخته‌شده‌ای است. جامعه ایرانی به‌هیچ‌وجه سودی و منافعی در ارتباط با برجام نداشت؛ اما خودش را با برجام تطبیق داد. این مسئله نشان می‌دهد که جامعه ایرانی رویکردش در مصالحه‌گرایی قرار دارد. البته نگاه من این است که برجام شکلی از مصالحه نبود و کاملا نامتوازن بود. به‌همین‌دلیل هم از ویژگی تداوم برخوردار نبود. بهره‌گیری از سازوکارهایی که موازنه را علیه ایران به هم بریزد. طبعا چالش‌هایش هم برای ایران خواهد بود و هم برای منطقه و هم برای ایالات متحده.‌ بایدن خودش می‌داند درست است که ترامپ در فضای داخلی آمریکا با سه بحران کرونا، هویت و اقتصادی روبه‌رو بود اما یکی از چالش‌های اصلی ترامپ مربوط به امنیت خاورمیانه‌ای بود. امروز بایدن، تجربه دوران سناتوری‌اش را دارد. تجربه دوران ریاست کمیته روابط خارجی سنا را دارد و تجربه دوران معاونت ریاست‌جمهوری باراک اوباما را هم دارد. جامعه ایرانی هیچ تمایلی به توسعه‌گرایی ندارد، ولی تمایل به توازن دارد و نمی‌تواند بپذیرد که محور تعارض علیه آنها شامل آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای جهان عرب که امروز به رهبری عربستان است، در حوزه امنیت منطقه‌ای و ساختار داخلی، کنش ضدامنیتی انجام می‌‌دهند؛ بنابراین ضرورت موازنه، ایجاب می‌کند که ایالات متحده نه‌تنها به برجام برگردد، بلکه برای ترمیم برجام و به جهت پایداری امنیتی و توازن قدرت منطقه‌ای با ایران وارد رفتار سازنده شود. رفتار سازنده یعنی پذیرش حداقل‌های منافع، هویت و ضرورت‌های امنیت ملی ایران.

۱. سال کوهن، متخصص جغرافیای انسانی در آمریکا

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها