|

درخواست کمک برای یک زندانی مهریه

شرق: مادری که پسرش به‌دلیل ناتوانی در پرداخت پیش‌قسط مهریه همسر و نفقه فرزندش در زندان به‌سر می‌برد، با ارسال درخواستی به روزنامه «شرق» از مردم کمک خواست و از روزهای سخت زندگی بدون پسرش گفت. پسر این زن که 47‌ساله است، شهریور‌ماه درحالی‌که برای دیدار فرزندش به کلانتری رفته بود، بازداشت شد. مادر داوود درباره وضعیت زندگی پسرش می‌گوید: ما خانواده‌ای هستیم که به لحاظ مالی بسیار فقیریم و در منطقه‌ای فقیرنشین در تهران زندگی می‌کنیم. پسرم همه سال‌های زندگی‌اش را کار کرد تا بتواند کمک‌خرج من و پدرش باشد. او با یک ماشین قسطی مسافرکشی و زندگی ما را تأمین می‌کرد. باید فکری به حال پسرمان می‌کردیم، این‌طور نمی‌شد که همه زندگی‌اش را وقف ما بکند، 40 سالش شده بود و به‌دلیل مشکلات مالی نتوانسته بود ازدواج کند. تا اینکه دختری را به ما معرفی کردند که بعد از مدت‌ها متوجه شدیم افغانستانی است. ما تفاوت فرهنگی بسیاری داشتیم و همین هم علت اصلی اختلاف بین پسرم و عروسم شد. ما خیلی تلاش کردیم که رابطه آنها درست شود اما نشد. آنها بچه‌دار شدند و باز‌هم اختلاف شدید شد. تا اینکه یک روز عروسم بچه را برداشت و رفت و دیگر ما او را ندیدیم. پسرم سرکار بود که وقتی به خانه برگشت، متوجه شد همسرش همه وسایل خانه را هم که بخشی را پسرم خریده بود، با خود برده است.
این زن می‌گوید: در این مدت با اینکه پسرم می‌توانست شکایت کند اما این کار را نکرد تا فرزندش وجه‌المصالحه او و همسرش قرار نگیرد و بچه در سختی و عذاب نباشد. وقتی عروسم مهریه‌اش را اجرا گذاشت، دیگر بچه را به ما نشان نداد. دادگاه حکم داد هفته‌ای یک‌بار بچه با پدرش دیدار کند، اما عروسم بچه را به پسرم نشان نمی‌داد. خانواده عروسم هر‌بار با رفتاری تند پسرم را دور می‌کردند تا اینکه یک روز به پسرم گفتند می‌تواند به کلانتری برود و بچه را تحویل بگیرد، به محض آنکه پسرم به کلانتری رفت، با حکم جلب او را بازداشت کردند.
مادر داوود ادامه می‌دهد: ما روزهای بسیار سختی را می‌گذرانیم. پسرم باید 114 سکه مهریه بدهد. همسرش بچه را از پدر مخفی کرده و کاری کرده که بچه اصلا پدرش را به یاد نمی‌آورد. پسرم در 46‌سالگی به خاطرِ نداری به زندان افتاده است. ما حتی توان پرداخت یک سکه پیش‌قسط را نداریم و حالا وکیل عروسم درخواست کرده حق‌الوکاله او را هم بدهیم. همین بدهی پسرم را به 56 میلیون تومان رسانده است. من و پدرش که سال‌ها بابای مدرسه بود و به بچه‌ها خدمت کرد، حالا در مسیر رفت‌وآمد به زندان سرگردان شده‌ایم و نمی‌توانیم کاری برای پسرمان بکنیم. هیچ نداریم. حتی عروسم وسایل خانه‌ای را که پسرم خریده بود، با خود برد. اگر آنها بود، شاید با فروش وسایل خانه می‌شد بخشی از این بدهی را تهیه کرد. این مادر در ادامه می‌گوید: من زنی هستم که سال‌های آخر عمرم را می‌گذرانم. سال‌ها زحمت کشیدم بچه‌هایم را با آبرو بزرگ کردم و با سیلی صورتم را سرخ کردم. شوهرم نان حلال سر سفره آورد، مال کسی را نخوردیم و با نداشته‌هایمان هم ساختیم؛ اما حالا مستأصل هستم. پسرم به خاطر 56 میلیون تومان زندان است. در روزهای کرونا که همه سعی می‌کنند از خانه خارج نشوند، من و شوهرم مجبوریم مسیر طولانی خانه تا زندان را برویم. چهره پسرمان را که هر‌روز تکیده‌تر و پژمرده‌تر از روز قبل است، ببینیم و آب‌شدن او را در زندان تماشا کنیم. پسر ما مرتکب خلافی نشده، دزدی نکرده، آدم نکشته، پسر ما فقط به‌خاطر فقیربودنمان در زندان است. او پدری است چشم‌به‌راه دختر شیرینش که حالا به‌خاطر رفتارهای مادرش اصلا پدر را به یاد نمی‌آورد. خداوند هیچ پدر و مادری را ناتوان از کمک به فرزند نکند. وقتی خودم را این‌قدر ناتوان در برابر سختی و مشکل پسرم می‌بینم، آرزوی مرگ می‌کنم. ما خانواده آبروداری هستیم. سال‌ها شوهرم در مدرسه جارو کشید، میز و صندلی تمیز کرد تا بچه‌ها در آرامش باشند. او به دانش‌آموزان خدمت کرد و حالا بچه خودمان این‌طور گرفتار شده و حتی نمی‌توانیم نوازشش کنیم. از مردم درخواست دارم منِ مادر را تنها نگذارند. نگذارند پسرم که شرافتمندانه زندگی کرد و به خاطر دخترش کوتاه آمد تا او آسیب نبیند و آرامش داشته باشد، این‌طور عذاب بکشد. من به دست‌های مهربان هم‌وطنانم چشم دارم.
شایان ذکر است درپی اعلام قبلی روزنامه «شرق»‌ تا کنون یک‌میلیون و 600 هزار تومان از مبلغ 56 میلیون تومان جمع‌آوری شده است و این خانواده همچنان چشم‌به‌راه مهربانی هم‌وطنان هستند. خیرانی که می‌خواهند به این خانواده کمک کنند، می‌توانند کمک‌های نقدی خود را به شماره‌کارت 6037997543740311 بانک ملی به نام داوود قندالی واریز کنند. اسناد محکومیت داوود در روزنامه موجود است و افراد ذی‌صلاح نیز ماجرای زندگی او را تأیید کرده‌اند.

شرق: مادری که پسرش به‌دلیل ناتوانی در پرداخت پیش‌قسط مهریه همسر و نفقه فرزندش در زندان به‌سر می‌برد، با ارسال درخواستی به روزنامه «شرق» از مردم کمک خواست و از روزهای سخت زندگی بدون پسرش گفت. پسر این زن که 47‌ساله است، شهریور‌ماه درحالی‌که برای دیدار فرزندش به کلانتری رفته بود، بازداشت شد. مادر داوود درباره وضعیت زندگی پسرش می‌گوید: ما خانواده‌ای هستیم که به لحاظ مالی بسیار فقیریم و در منطقه‌ای فقیرنشین در تهران زندگی می‌کنیم. پسرم همه سال‌های زندگی‌اش را کار کرد تا بتواند کمک‌خرج من و پدرش باشد. او با یک ماشین قسطی مسافرکشی و زندگی ما را تأمین می‌کرد. باید فکری به حال پسرمان می‌کردیم، این‌طور نمی‌شد که همه زندگی‌اش را وقف ما بکند، 40 سالش شده بود و به‌دلیل مشکلات مالی نتوانسته بود ازدواج کند. تا اینکه دختری را به ما معرفی کردند که بعد از مدت‌ها متوجه شدیم افغانستانی است. ما تفاوت فرهنگی بسیاری داشتیم و همین هم علت اصلی اختلاف بین پسرم و عروسم شد. ما خیلی تلاش کردیم که رابطه آنها درست شود اما نشد. آنها بچه‌دار شدند و باز‌هم اختلاف شدید شد. تا اینکه یک روز عروسم بچه را برداشت و رفت و دیگر ما او را ندیدیم. پسرم سرکار بود که وقتی به خانه برگشت، متوجه شد همسرش همه وسایل خانه را هم که بخشی را پسرم خریده بود، با خود برده است.
این زن می‌گوید: در این مدت با اینکه پسرم می‌توانست شکایت کند اما این کار را نکرد تا فرزندش وجه‌المصالحه او و همسرش قرار نگیرد و بچه در سختی و عذاب نباشد. وقتی عروسم مهریه‌اش را اجرا گذاشت، دیگر بچه را به ما نشان نداد. دادگاه حکم داد هفته‌ای یک‌بار بچه با پدرش دیدار کند، اما عروسم بچه را به پسرم نشان نمی‌داد. خانواده عروسم هر‌بار با رفتاری تند پسرم را دور می‌کردند تا اینکه یک روز به پسرم گفتند می‌تواند به کلانتری برود و بچه را تحویل بگیرد، به محض آنکه پسرم به کلانتری رفت، با حکم جلب او را بازداشت کردند.
مادر داوود ادامه می‌دهد: ما روزهای بسیار سختی را می‌گذرانیم. پسرم باید 114 سکه مهریه بدهد. همسرش بچه را از پدر مخفی کرده و کاری کرده که بچه اصلا پدرش را به یاد نمی‌آورد. پسرم در 46‌سالگی به خاطرِ نداری به زندان افتاده است. ما حتی توان پرداخت یک سکه پیش‌قسط را نداریم و حالا وکیل عروسم درخواست کرده حق‌الوکاله او را هم بدهیم. همین بدهی پسرم را به 56 میلیون تومان رسانده است. من و پدرش که سال‌ها بابای مدرسه بود و به بچه‌ها خدمت کرد، حالا در مسیر رفت‌وآمد به زندان سرگردان شده‌ایم و نمی‌توانیم کاری برای پسرمان بکنیم. هیچ نداریم. حتی عروسم وسایل خانه‌ای را که پسرم خریده بود، با خود برد. اگر آنها بود، شاید با فروش وسایل خانه می‌شد بخشی از این بدهی را تهیه کرد. این مادر در ادامه می‌گوید: من زنی هستم که سال‌های آخر عمرم را می‌گذرانم. سال‌ها زحمت کشیدم بچه‌هایم را با آبرو بزرگ کردم و با سیلی صورتم را سرخ کردم. شوهرم نان حلال سر سفره آورد، مال کسی را نخوردیم و با نداشته‌هایمان هم ساختیم؛ اما حالا مستأصل هستم. پسرم به خاطر 56 میلیون تومان زندان است. در روزهای کرونا که همه سعی می‌کنند از خانه خارج نشوند، من و شوهرم مجبوریم مسیر طولانی خانه تا زندان را برویم. چهره پسرمان را که هر‌روز تکیده‌تر و پژمرده‌تر از روز قبل است، ببینیم و آب‌شدن او را در زندان تماشا کنیم. پسر ما مرتکب خلافی نشده، دزدی نکرده، آدم نکشته، پسر ما فقط به‌خاطر فقیربودنمان در زندان است. او پدری است چشم‌به‌راه دختر شیرینش که حالا به‌خاطر رفتارهای مادرش اصلا پدر را به یاد نمی‌آورد. خداوند هیچ پدر و مادری را ناتوان از کمک به فرزند نکند. وقتی خودم را این‌قدر ناتوان در برابر سختی و مشکل پسرم می‌بینم، آرزوی مرگ می‌کنم. ما خانواده آبروداری هستیم. سال‌ها شوهرم در مدرسه جارو کشید، میز و صندلی تمیز کرد تا بچه‌ها در آرامش باشند. او به دانش‌آموزان خدمت کرد و حالا بچه خودمان این‌طور گرفتار شده و حتی نمی‌توانیم نوازشش کنیم. از مردم درخواست دارم منِ مادر را تنها نگذارند. نگذارند پسرم که شرافتمندانه زندگی کرد و به خاطر دخترش کوتاه آمد تا او آسیب نبیند و آرامش داشته باشد، این‌طور عذاب بکشد. من به دست‌های مهربان هم‌وطنانم چشم دارم.
شایان ذکر است درپی اعلام قبلی روزنامه «شرق»‌ تا کنون یک‌میلیون و 600 هزار تومان از مبلغ 56 میلیون تومان جمع‌آوری شده است و این خانواده همچنان چشم‌به‌راه مهربانی هم‌وطنان هستند. خیرانی که می‌خواهند به این خانواده کمک کنند، می‌توانند کمک‌های نقدی خود را به شماره‌کارت 6037997543740311 بانک ملی به نام داوود قندالی واریز کنند. اسناد محکومیت داوود در روزنامه موجود است و افراد ذی‌صلاح نیز ماجرای زندگی او را تأیید کرده‌اند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها