|

کدام ابن‌سینا؟

بابک زمانی-نورولوژیست

این روزها در مباحثاتی که بین دانش طب و شبه‌دانش وجود دارد، مدعیان شبه‌دانش (سنتی، ایرانی، چینی یا هندی فرقی نمی‌کند، از همه دفاع می‌کنند)، بارها از ابن‌سینا مثال و خود را از رهروان او به شمار می‌آورند؛ گویی مخالفان طب سنتی وام‌دار بوعلی‌سینا نیستند یا با او مخالفت می‌کنند. هدف این یادداشت همین مدعاست و می‌خواهد به این موضوع رسیدگی کند که چه کسی مدافع و پیرو راستین ابن‌سیناست؟ باید پرسید هدف از ابن‌سینا کدام ابن‌سیناست؟ بی‌تردید ابن‌سینا یکی از متفکران بسیار تأثیرگذار تمام قرون و اعصار است، نه بر ایران و شرق، بلکه و به‌ویژه بر تمام دنیا! همان‌طور که اسپینوزا بود، اراسموس بود یا همین اواخر اسلر، هاریسون و ادامز در ذات خود بین‌المللی بوده و هستند. اهمیت تاریخی ابن‌سینا در دو‌ ارزش است: اولا دانش طب را در قالب یک طبقه‌بندی منسجمِ دارای الگوریتم به‌اصطلاح «اپروچ» درآورد. خودِ نام قانون به‌ معنای قوانینی مستقل است که برای این دنیا، البته با مشیت پروردگار، وجود دارند. چنین ایده‌ای به ‌خودی ‌خود برای اروپایی که تازه از خواب هزاره بیرون آمده بود، دریچه‌ای انقلابی بر نگاه به جهان در سپیده‌دمان مدرنیته به شمار می‌رفت. در هزاره اول چیزی جز الهیات مسیحی وجود نداشت و آنچه روی زمین یا در تن رخ می‌داد، تنها بازتابی بود از آنچه در آسمان‌ها می‌گذشت. تنها وظیفه بشر آن بود که در برابر مصائبی که مسیح به‌ خاطر او متحمل شد، در برابر مصائب صبور باشد و گناه نکند تا در پایان هزاره مسیح موعود بازگردد و مصائب برطرف شوند. وقتی سال هزار فرا رسید، مسیح نیامد؛ اما به‌ جای او طاعون سیاه از راه رسید و پاپ کلمنت ششم باز هم یهودیان و کولی‌ها و جادوگران را مقصر دانست و به‌ جای برخورد زمینی با طاعون، کوره‌های آدم‌سوزی برای سوزاندن یهودیان و... برپا کرد. بی‌تردید کتابی از شرق با نام «قانون»، شامل طبقه‌بندی جزئی برای بیماری‌ها، به همراه ارزش دومی که برخواهم شمرد، بیشترین تأثیر را بر آغاز روشنگری و مدرنیته گذاشت. ارزش دوم قانون در تکیه بر مشاهده و تجربه است. تبیین جهان آن‌طور که می‌بینیم، نه آن‌طور که کتاب مقدس گفته، چرخش بزرگی در تمدن بشر بوده است. به ‌طور قطع، از روی توصیفات درخشان قانون می‌توان گفت ابن‌سینا بارها و بارها بدن انسان را تشریح کرده است (شکل یک). جایگاه او در این روند مثل گالیله است و‌ جوردانو برونو، منتها نه در نجوم و ریاضی، بلکه در تبیین اندام بدن. و ‌مهم‌تر آنکه همه می‌دانستند در زادگاه ابن‌سینا کسی نه او را سوزانده و نه حتی محاکمه کرده است؛ یعنی آیین مقدسی هست که عقل و تجربه بشر در آن جایگاهی ویژه دارد. و‌ این دو، تقدس و عقل، با هم آشتی‌ناپذیر نیستند. این بود سرآغاز مدرنیته در نزدیک به هزار سال پیش که ایرانیان و مسلمانان، به‌ویژه از طریق ابن‌سینا، در آن نقش مهمی بازی کردند؛ پروژه‌ای که هنوز هم ادامه دارد. از چارچوب کلی کتاب قانون و توصیفات دقیق و آناتومیک آن که بگذریم، مجلدات زیادی از کتاب اختصاص‌ یافته است به مکانیسم‌های بیماری‌ها و درمان‌های خاص در بیماری‌های مختلف و داروهای پیشنهادی برای این درمان‌ها. اینکه تقریبا هیچ‌کدام از این درمان‌ها در‌حال‌حاضر در کار پزشکی هیچ‌گونه جایگاهی ندارند و برخی از آنها بالقوه ممکن است خطرناک باشند، به‌هیچ‌عنوان از ارزش ابن‌سینا نمی‌کاهد؛ اما بی‌تردید آن دو‌ جنبه بسیار مهم تاریخی در بزرگداشت ابن‌سینا را مخفی و از نظرها دور می‌کند. اگر کسی ابن‌سینا را نه به ‌ترتیب گفته‌شده؛ بلکه به‌عنوان طراح فرمول روغن مار معرفی کند (شکل دو) یا تلاش کند از درمان‌های زیر در بیماری‌های مغز و اعصاب استفاده کند (شکل سه)، بی‌تردید جز ستمی مضاعف بر بزرگ‌ترین متفکر تاریخ ما و افتخارات بزرگ فرهنگی ما روا نداشته است. کسی که 30 سال پیش در رشته مغز و اعصاب تخصص گرفته باشد، هم در هرکدام از این موارد درمان‌هایی متفاوت با 30 سال گذشته پیشنهاد می‌کند. اگر امروز او بمیرد و با تبلیغ درمان‌های 30 سال پیش او، حتی با استفاده از تعارفات، او را آدمی متحجر بنمایانند- او که هیچ‌گاه در آموختن تازه‌ها ‌وا نداده بود- آیا به او لطف کرده‌اند یا بر او ستمی روا داشته‌اند؟

آیا به‌راستی می‌دانند دارند تن ابن‌سینا را
در قبر می‌لرزانند؟

این روزها در مباحثاتی که بین دانش طب و شبه‌دانش وجود دارد، مدعیان شبه‌دانش (سنتی، ایرانی، چینی یا هندی فرقی نمی‌کند، از همه دفاع می‌کنند)، بارها از ابن‌سینا مثال و خود را از رهروان او به شمار می‌آورند؛ گویی مخالفان طب سنتی وام‌دار بوعلی‌سینا نیستند یا با او مخالفت می‌کنند. هدف این یادداشت همین مدعاست و می‌خواهد به این موضوع رسیدگی کند که چه کسی مدافع و پیرو راستین ابن‌سیناست؟ باید پرسید هدف از ابن‌سینا کدام ابن‌سیناست؟ بی‌تردید ابن‌سینا یکی از متفکران بسیار تأثیرگذار تمام قرون و اعصار است، نه بر ایران و شرق، بلکه و به‌ویژه بر تمام دنیا! همان‌طور که اسپینوزا بود، اراسموس بود یا همین اواخر اسلر، هاریسون و ادامز در ذات خود بین‌المللی بوده و هستند. اهمیت تاریخی ابن‌سینا در دو‌ ارزش است: اولا دانش طب را در قالب یک طبقه‌بندی منسجمِ دارای الگوریتم به‌اصطلاح «اپروچ» درآورد. خودِ نام قانون به‌ معنای قوانینی مستقل است که برای این دنیا، البته با مشیت پروردگار، وجود دارند. چنین ایده‌ای به ‌خودی ‌خود برای اروپایی که تازه از خواب هزاره بیرون آمده بود، دریچه‌ای انقلابی بر نگاه به جهان در سپیده‌دمان مدرنیته به شمار می‌رفت. در هزاره اول چیزی جز الهیات مسیحی وجود نداشت و آنچه روی زمین یا در تن رخ می‌داد، تنها بازتابی بود از آنچه در آسمان‌ها می‌گذشت. تنها وظیفه بشر آن بود که در برابر مصائبی که مسیح به‌ خاطر او متحمل شد، در برابر مصائب صبور باشد و گناه نکند تا در پایان هزاره مسیح موعود بازگردد و مصائب برطرف شوند. وقتی سال هزار فرا رسید، مسیح نیامد؛ اما به‌ جای او طاعون سیاه از راه رسید و پاپ کلمنت ششم باز هم یهودیان و کولی‌ها و جادوگران را مقصر دانست و به‌ جای برخورد زمینی با طاعون، کوره‌های آدم‌سوزی برای سوزاندن یهودیان و... برپا کرد. بی‌تردید کتابی از شرق با نام «قانون»، شامل طبقه‌بندی جزئی برای بیماری‌ها، به همراه ارزش دومی که برخواهم شمرد، بیشترین تأثیر را بر آغاز روشنگری و مدرنیته گذاشت. ارزش دوم قانون در تکیه بر مشاهده و تجربه است. تبیین جهان آن‌طور که می‌بینیم، نه آن‌طور که کتاب مقدس گفته، چرخش بزرگی در تمدن بشر بوده است. به ‌طور قطع، از روی توصیفات درخشان قانون می‌توان گفت ابن‌سینا بارها و بارها بدن انسان را تشریح کرده است (شکل یک). جایگاه او در این روند مثل گالیله است و‌ جوردانو برونو، منتها نه در نجوم و ریاضی، بلکه در تبیین اندام بدن. و ‌مهم‌تر آنکه همه می‌دانستند در زادگاه ابن‌سینا کسی نه او را سوزانده و نه حتی محاکمه کرده است؛ یعنی آیین مقدسی هست که عقل و تجربه بشر در آن جایگاهی ویژه دارد. و‌ این دو، تقدس و عقل، با هم آشتی‌ناپذیر نیستند. این بود سرآغاز مدرنیته در نزدیک به هزار سال پیش که ایرانیان و مسلمانان، به‌ویژه از طریق ابن‌سینا، در آن نقش مهمی بازی کردند؛ پروژه‌ای که هنوز هم ادامه دارد. از چارچوب کلی کتاب قانون و توصیفات دقیق و آناتومیک آن که بگذریم، مجلدات زیادی از کتاب اختصاص‌ یافته است به مکانیسم‌های بیماری‌ها و درمان‌های خاص در بیماری‌های مختلف و داروهای پیشنهادی برای این درمان‌ها. اینکه تقریبا هیچ‌کدام از این درمان‌ها در‌حال‌حاضر در کار پزشکی هیچ‌گونه جایگاهی ندارند و برخی از آنها بالقوه ممکن است خطرناک باشند، به‌هیچ‌عنوان از ارزش ابن‌سینا نمی‌کاهد؛ اما بی‌تردید آن دو‌ جنبه بسیار مهم تاریخی در بزرگداشت ابن‌سینا را مخفی و از نظرها دور می‌کند. اگر کسی ابن‌سینا را نه به ‌ترتیب گفته‌شده؛ بلکه به‌عنوان طراح فرمول روغن مار معرفی کند (شکل دو) یا تلاش کند از درمان‌های زیر در بیماری‌های مغز و اعصاب استفاده کند (شکل سه)، بی‌تردید جز ستمی مضاعف بر بزرگ‌ترین متفکر تاریخ ما و افتخارات بزرگ فرهنگی ما روا نداشته است. کسی که 30 سال پیش در رشته مغز و اعصاب تخصص گرفته باشد، هم در هرکدام از این موارد درمان‌هایی متفاوت با 30 سال گذشته پیشنهاد می‌کند. اگر امروز او بمیرد و با تبلیغ درمان‌های 30 سال پیش او، حتی با استفاده از تعارفات، او را آدمی متحجر بنمایانند- او که هیچ‌گاه در آموختن تازه‌ها ‌وا نداده بود- آیا به او لطف کرده‌اند یا بر او ستمی روا داشته‌اند؟

آیا به‌راستی می‌دانند دارند تن ابن‌سینا را
در قبر می‌لرزانند؟

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها