استانداردهای ملی مدیریت نوآوری
چارچوبهای نوآوری- قسمت دوم
مصطفی بغدادی-دبیر تدوین استانداردهای ملی مدیریت نوآوری
یستم یک چارچوب مشترک برای توسعه و جاریسازی قابلیتهای نوآوری، ارزشیابی عملکرد و دستیابی به دستاوردهای مورد انتظار ارائه میدهد. این عناصر میتوانند به تدریج برای پیادهسازی سیستم مطابق با بافت و شرایط خاص سازمان اتخاذ شوند و البته بدون تردید منافع کامل هنگامی حاصل شود که همه عناصر سیستم مدیریت نوآوری از سوی سازمان به کار گرفته شوند. سازمانها میتوانند مطابق با راهنماییهای این استانداردها و اصول مدیریت نوآوری، سیستمی برای مدیریت نوآوری همراستا با هدف نوآوری خود شامل فرایندها و پشتیبانی مورد نیاز و تعاملات آنها ایجاد کرده و بهطور مداوم آن را بهبود دهند. شکل زیر نمایشی از چارچوب معرفیشده در استانداردهای ملی مدیریت نوآوری است که میتواند از سوی سازمانها به کار گرفته شود. چرخه تشریحشده در چارچوب فوق، بهطور خلاصه به صورت زیر تشریح میشود: الف- ایجاد اهداف و تعیین اقدامات مورد نیاز برای پرداختن به فرصتها و ریسکها؛ ب- پیادهسازی مجموعهای از فرایندهایی مورد نیاز که برای تحقق اهداف نوآوری و نیز پشتیبانی از فرایندها و عملیات نوآوری طرحریزی شدهاند؛ پ- پایش و اندازهگیری نتایج بر اساس اهداف؛ ت- انجام اقدامات برای بهبود مداوم عملکرد سیستم مدیریت نوآوری. اجزا، ساختار و راهنماییهای مندرج در استانداردهای ملی مدیریت نوآوری با درنظرداشتن این اصل بدیهی طرحریزی و ارائه شدهاند که فعالیتهای نوآوری، بهویژه در مراحل آغازین، با درجات بالایی از بیثباتی و عدم قطعیت مواجه هستند. فعالیتهایی که اکتشافی بوده و با جستوجو، آزمایش و یادگیری تعریف و تعیین میشوند و با پیشرفتکردن فرایند و کسب و انباشت دانش، عدم قطعیت آنها کاهش مییابد. بنابراین اقدامات ابتکاری برای نوآوری، مستلزم پذیرش ریسک بوده با علم به اینکه همه اینها نیز لزوما منجر به نوآوری نخواهند شد. در همین راستا و بهمنظور مدیریت بهینه ریسکهای ذکرشده، توصیه اصلی این استانداردها بر بهکارگیری رویکردهای متفاوتی مانند یادگیری، مشارکت یا متنوعسازی پرتفوی فعالیتهای نوآورانه با سطوح متفاوت ریسک است و در نتیجه اتخاذ رویکرد سیستمی برای درک وابستگیهای متقابل و مدیریت عدم قطعیت را ضروری میداند. ابتکارات نوآوری میتوانند از سوی فرایندهایی که در استانداردهای ملی مدیریت نوآوری مورد اشاره قرار میگیرند، پیادهسازی شوند تا سازمانها فرصتها را شناسایی کرده، مفاهیم را ایجاد و صحهگذاری کنند و در نهایت راهحلها را توسعه داده و جاری کنند. سازمانها میتوانند ساختارهای یکپارچه یا جداگانهای بهمنظور پیادهسازی فعالیتهای نوآوری ایجاد کنند. ممکن است این ساختارها به سبکهای راهبری، شایستگیها و فرهنگهای متفاوتی نیاز داشته باشند. استانداردهای ملی مدیریت نوآوری در پی آن هستند که با پیادهسازی سیستمی برای مدیریت نوآوری، سازمانها را برای بهچالشکشیدن وضع موجود و پندارها و ساختارهای سازمانی جاری ترغیب کنند. این کار میتواند به سازمانها کمک کند تا عدم قطعیتها و ریسکها را بهطور اثربخشتری مدیریت کنند.
فرهنگ سازمانی مناسب برای نوآوری
از منظر توسعه و ایجاد فرهنگ سازمانی مبتنی بر نوآوری نیز این استانداردها، فرهنگی را ترویج میکنند که از فعالیتهای نوآوری با هدف امکانپذیرکردن همزیستی خلاقیت و ذهنیت و رفتار عملگرا پشتیبانی کند؛ زیرا هر دو مورد برای نوآوری لازم هستند. سازمانهایی که از فرهنگ پشتیبان فعالیتهای نوآوری برخوردارند، اغلب این ویژگیها را دارند: الف- راهبرانی دارند که در تمامی سطوح تعهد خود را نسبت به فعالیتهای نوآوری ترویج و اثبات میکنند؛ ب- همزیستی و انتقال اثربخش بین فعالیتهای مختلف نوآوری به لحاظ ارزشها، باورها و رفتارها را در سازمان مدیریت میکنند؛ پ- پشتیبان مبتکران، رفتارهای نوآورانه و ابتکارات نوآوری هستند و از این رفتارها قدردانی میکنند؛ ت- مشوقهایی برای موفقیتهای نوآوری در نظر میگیرند (مانند افزایش استقلال بهجای استفاده تنها از انگیزهای بیرونی مانند پاداشهای مالی)؛ ث- از توسعه شایستگیهایی که پشتیبان فعالیتهای نوآوری هستند، حمایت میکنند؛ ج- ساختارهایی برای همکاریهای چندتخصصی ایجاد میکنند. بر همین اساس نیز استانداردهای ملی مدیریت نوآوری لحاظکردن مشخصههای زیر را برای محیط کاری توصیه میکند: بازبودن؛
کنجکاو و متمرکزبودن بر کاربر و مصرفکننده؛ تشویق به ارائه بازخورد و پیشنهادها؛ تشویق به یادگیری، آزمایش، خلاقیت، تغییر و بهچالشکشیدن پنداشتهای فعلی؛ تشویق به ریسکپذیری و یادگیری از شکستها و در عین حال درگیر نگهداشتن افراد؛ شبکهسازی، همکاری و مشارکت بهطور درونسازمانی و برونسازمانی؛ گوناگونی، احترام به افراد، تخصصها و دیدگاههای مختلف در فعالیتهای نوآوری؛ ارزشها، باورها و رفتارهای مشترک؛ ایجاد تعادل در تجزیهوتحلیل و تصمیمگیری مبتنی بر پنداشتها و شواهد.
یستم یک چارچوب مشترک برای توسعه و جاریسازی قابلیتهای نوآوری، ارزشیابی عملکرد و دستیابی به دستاوردهای مورد انتظار ارائه میدهد. این عناصر میتوانند به تدریج برای پیادهسازی سیستم مطابق با بافت و شرایط خاص سازمان اتخاذ شوند و البته بدون تردید منافع کامل هنگامی حاصل شود که همه عناصر سیستم مدیریت نوآوری از سوی سازمان به کار گرفته شوند. سازمانها میتوانند مطابق با راهنماییهای این استانداردها و اصول مدیریت نوآوری، سیستمی برای مدیریت نوآوری همراستا با هدف نوآوری خود شامل فرایندها و پشتیبانی مورد نیاز و تعاملات آنها ایجاد کرده و بهطور مداوم آن را بهبود دهند. شکل زیر نمایشی از چارچوب معرفیشده در استانداردهای ملی مدیریت نوآوری است که میتواند از سوی سازمانها به کار گرفته شود. چرخه تشریحشده در چارچوب فوق، بهطور خلاصه به صورت زیر تشریح میشود: الف- ایجاد اهداف و تعیین اقدامات مورد نیاز برای پرداختن به فرصتها و ریسکها؛ ب- پیادهسازی مجموعهای از فرایندهایی مورد نیاز که برای تحقق اهداف نوآوری و نیز پشتیبانی از فرایندها و عملیات نوآوری طرحریزی شدهاند؛ پ- پایش و اندازهگیری نتایج بر اساس اهداف؛ ت- انجام اقدامات برای بهبود مداوم عملکرد سیستم مدیریت نوآوری. اجزا، ساختار و راهنماییهای مندرج در استانداردهای ملی مدیریت نوآوری با درنظرداشتن این اصل بدیهی طرحریزی و ارائه شدهاند که فعالیتهای نوآوری، بهویژه در مراحل آغازین، با درجات بالایی از بیثباتی و عدم قطعیت مواجه هستند. فعالیتهایی که اکتشافی بوده و با جستوجو، آزمایش و یادگیری تعریف و تعیین میشوند و با پیشرفتکردن فرایند و کسب و انباشت دانش، عدم قطعیت آنها کاهش مییابد. بنابراین اقدامات ابتکاری برای نوآوری، مستلزم پذیرش ریسک بوده با علم به اینکه همه اینها نیز لزوما منجر به نوآوری نخواهند شد. در همین راستا و بهمنظور مدیریت بهینه ریسکهای ذکرشده، توصیه اصلی این استانداردها بر بهکارگیری رویکردهای متفاوتی مانند یادگیری، مشارکت یا متنوعسازی پرتفوی فعالیتهای نوآورانه با سطوح متفاوت ریسک است و در نتیجه اتخاذ رویکرد سیستمی برای درک وابستگیهای متقابل و مدیریت عدم قطعیت را ضروری میداند. ابتکارات نوآوری میتوانند از سوی فرایندهایی که در استانداردهای ملی مدیریت نوآوری مورد اشاره قرار میگیرند، پیادهسازی شوند تا سازمانها فرصتها را شناسایی کرده، مفاهیم را ایجاد و صحهگذاری کنند و در نهایت راهحلها را توسعه داده و جاری کنند. سازمانها میتوانند ساختارهای یکپارچه یا جداگانهای بهمنظور پیادهسازی فعالیتهای نوآوری ایجاد کنند. ممکن است این ساختارها به سبکهای راهبری، شایستگیها و فرهنگهای متفاوتی نیاز داشته باشند. استانداردهای ملی مدیریت نوآوری در پی آن هستند که با پیادهسازی سیستمی برای مدیریت نوآوری، سازمانها را برای بهچالشکشیدن وضع موجود و پندارها و ساختارهای سازمانی جاری ترغیب کنند. این کار میتواند به سازمانها کمک کند تا عدم قطعیتها و ریسکها را بهطور اثربخشتری مدیریت کنند.
فرهنگ سازمانی مناسب برای نوآوری
از منظر توسعه و ایجاد فرهنگ سازمانی مبتنی بر نوآوری نیز این استانداردها، فرهنگی را ترویج میکنند که از فعالیتهای نوآوری با هدف امکانپذیرکردن همزیستی خلاقیت و ذهنیت و رفتار عملگرا پشتیبانی کند؛ زیرا هر دو مورد برای نوآوری لازم هستند. سازمانهایی که از فرهنگ پشتیبان فعالیتهای نوآوری برخوردارند، اغلب این ویژگیها را دارند: الف- راهبرانی دارند که در تمامی سطوح تعهد خود را نسبت به فعالیتهای نوآوری ترویج و اثبات میکنند؛ ب- همزیستی و انتقال اثربخش بین فعالیتهای مختلف نوآوری به لحاظ ارزشها، باورها و رفتارها را در سازمان مدیریت میکنند؛ پ- پشتیبان مبتکران، رفتارهای نوآورانه و ابتکارات نوآوری هستند و از این رفتارها قدردانی میکنند؛ ت- مشوقهایی برای موفقیتهای نوآوری در نظر میگیرند (مانند افزایش استقلال بهجای استفاده تنها از انگیزهای بیرونی مانند پاداشهای مالی)؛ ث- از توسعه شایستگیهایی که پشتیبان فعالیتهای نوآوری هستند، حمایت میکنند؛ ج- ساختارهایی برای همکاریهای چندتخصصی ایجاد میکنند. بر همین اساس نیز استانداردهای ملی مدیریت نوآوری لحاظکردن مشخصههای زیر را برای محیط کاری توصیه میکند: بازبودن؛
کنجکاو و متمرکزبودن بر کاربر و مصرفکننده؛ تشویق به ارائه بازخورد و پیشنهادها؛ تشویق به یادگیری، آزمایش، خلاقیت، تغییر و بهچالشکشیدن پنداشتهای فعلی؛ تشویق به ریسکپذیری و یادگیری از شکستها و در عین حال درگیر نگهداشتن افراد؛ شبکهسازی، همکاری و مشارکت بهطور درونسازمانی و برونسازمانی؛ گوناگونی، احترام به افراد، تخصصها و دیدگاههای مختلف در فعالیتهای نوآوری؛ ارزشها، باورها و رفتارهای مشترک؛ ایجاد تعادل در تجزیهوتحلیل و تصمیمگیری مبتنی بر پنداشتها و شواهد.