|

‌ارزش فراموش‌شده خاك

هوشنگ جزی*

فرسایش خاك را از دو منظر باید مرکز توجه قرار داد. یك منظر خاكی است كه از دست می‌دهیم؛ یعنی به لحاظ فیزیكی، سالانه حجمی از خاك را از دست می‌دهیم كه این مسئله خیلی برای ما اهمیت دارد و بر حیات كشور تأثیرگذار است؛ زیرا اگر ما خاك را از دست بدهیم، هیچ بستری برای تولید و رشد گیاه و بستری نیز برای نگهداری آب ‌‌نداریم، بنابراین هرچقدر باران بیاید، تبدیل به سیل می‌شود.‌منظر دیگری كه باید به بحث فرسایش خاك توجه شود، بحث تنوع زیستی است. خاك به‌عنوان یك عنصر غیر‌زنده در داخل خود عناصر زنده بسیاری زیادی دارد كه كمك می‌كنند امكان تولید محصولات در خاك بیشتر شود. در خاكی كه به لحاظ تنوع زیستی غنی باشد، افزایش بهره‌وری در تولید داریم. غنای خاك كمك می‌كند پوشش گیاهی بهتر و غنی‌تری داشته باشیم. به این ترتیب، بهره‌وری هم بالا می‌رود. بنابراین مسئله فرسایش خاك چه از لحاظ از‌دست‌رفتن تنوع زیستی در خاك و چه به لحاظ از‌دست‌رفتن حجم خاك، اهمیت بسیار بالایی برای ما دارد. وقتی فرسایش خاك اتفاق می‌افتد، ما هم خاك را از دست می‌دهیم و هم تنوع زیستی را؛ اما متأسفانه در كشور ما فقط به حجم از‌دست‌رفته خاك اشاره می‌شود، در‌حالی‌كه بحث حفظ تنوع زیستی اهمیت بسیاری برای ما دارد و باید روی آن بیشتر كار كرده و مطالعاتی داشته باشیم. همچنین باید برای غنی‌شدن خاك برنامه‌ریزی كنیم.‌تنوع زیستی خاك در دنیا مبحث جدیدی است. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد كه حتی اگر خاك داشته باشیم و فرسایش پیدا نكند، اگر غنی‌سازی روی آن انجام نشود و مواد آلی آن افزایش نیابد، محصولی هم تولید نمی‌شود؛ یعنی اگر كربن بیشتری در خاك نداشته باشیم، باز خاك فقیری داریم كه امكان تولید آن بسیار كم است. بنابراین بحث غنی‌سازی خاك موضوع مهمی است كه در كشور باید مرکز توجه قرار گیرد.‌متوسط فرسایش خاك در گذشته بر اساس سند راهبردی خاك كشور 16.4 تن در هكتار در سال اعلام شده بود؛ اما مطالعات جدیدی كه پژوهشكده آبخیزداری و حفاظت خاك انجام داده، نشان می‌دهد میزان فرسایش خاك در ایران 15.4 تن در هكتار و در سال است. برای كنترل فرسایش خاك در ایران، برنامه‌های حفظ و احیای پوشش گیاهی و عملیات آبخیزداری در دستور كار قرار دارد. در كشور 125 میلیون هكتار عرصه فرسایش آبی و نزدیك به 32 میلیون هكتار عرصه بیابانی داریم كه در آنها فرسایش رخ می‌دهد. در جایی مثل هامون كه تالاب خشك شده و از سمت افغانستان ریزگردها به سمت ایران سرازیر می‌شود، فرسایش‌های بادی مشكل‌ساز می‌شود و در جاهایی مانند كارون، سفید‌رود، كرخه و حوضه‌های آبخیز مرتبط با سدهای كشور كه 42 میلیون هكتار وسعت دارند، بحث فرسایش آبی بیشتر از فرسایش بادی مورد توجه قرار می‌گیرد.

بنابراین اهمیت و وضعیت فرسایش بادی و آبی در عرصه‌های مختلف متفاوت است. بر اساس برآوردهایی كه از زیان اقتصادی ناشی از فرسایش خاك در دنیا انجام شده، ارزش اقتصادی هر تن خاك از‌دست‌رفته 28 دلار تعیین شده است. بنابراین اگر میزان فرسایش خاك در ایران را 16 تن در هكتار و در سال در نظر بگیریم؛ یعنی در هر هكتار 448 دلار به دلیل فرسایش خاك از دست می‌دهیم كه در سطح 125 میلیون هكتار عدد بسیار درشتی می‌شود و مفهومش این است كه به‌طور متوسط در كشور سالانه چنین رقمی از دست می‌رود. البته در برخی مناطق و شرایط میزان خسارت ناشی از فرسایش تشدید‌شونده است.
مثلا در سیل خرم‌آباد لرستان، سیلی كه آن همه خاك را به خانه مردم برد، میزان فرسایش بسیار شدید بود یا در دشتیاری سیستان‌و‌بلوچستان كه نزدیك به بیش از 30 هزار هكتار توسعه گرگروها یا فرسایش خندقی را داریم، حجم بسیار زیادی خاك به دریای عمان می‌ریزد كه ارزش اقتصادی آن بسیار زیاد است. ما سالانه میلیون‌ها دلار را بر اثر فرسایش خاك از دست می‌دهیم؛ اما اعتباری كه برای جلوگیری از این روند تخریب پرداخت می‌شود با میزان خساراتی كه به كشور وارد می‌شود، به‌هیچ‌وجه همخوان نیست. یكی از مشكلاتی كه در ارتباط با منابع طبیعی داریم، این است كه یك‌سری اطلاعات و ارزش‌گذاری‌ها در تولید ناخالص ملی وارد نمی‌شود. ارزش خاك و درخت در این محاسبات وارد نمی‌شود. به همین دلیل وقتی می‌خواهند جاده‌ای زده شود یا لوله گازی كشیده شود، ارزان‌ترین مسیر این است كه درخت قطع شده و لوله گاز عبور داده شود یا خاك تخریب و جاده كشیده شود؛ به این خاطر كه قیمت منابع طبیعی كم است و در ارزش ناخالص ملی در نظر گرفته نمی‌شود. اگر قیمت‌گذاری كنیم و ارزش درستی برای منابع طبیعی بگذاریم، وزارت راه وقتی می‌خواهد محاسباتش را برای ساخت جاده انجام دهد، قیمت خاك را باید در نظر بگیرد. آن وقت شاید اجرای پروژه گران در‌بیاید و مجبور شود برای پروژه‌اش راه‌های دیگری پیدا كند. متأسفانه تا‌كنون به ارزش‌گذاری اقتصادی خاك در كشور توجه نشده است.
*مدیرکل دفتر آبخیزداری
و حفاظت خاک سازمان جنگل‌ها

فرسایش خاك را از دو منظر باید مرکز توجه قرار داد. یك منظر خاكی است كه از دست می‌دهیم؛ یعنی به لحاظ فیزیكی، سالانه حجمی از خاك را از دست می‌دهیم كه این مسئله خیلی برای ما اهمیت دارد و بر حیات كشور تأثیرگذار است؛ زیرا اگر ما خاك را از دست بدهیم، هیچ بستری برای تولید و رشد گیاه و بستری نیز برای نگهداری آب ‌‌نداریم، بنابراین هرچقدر باران بیاید، تبدیل به سیل می‌شود.‌منظر دیگری كه باید به بحث فرسایش خاك توجه شود، بحث تنوع زیستی است. خاك به‌عنوان یك عنصر غیر‌زنده در داخل خود عناصر زنده بسیاری زیادی دارد كه كمك می‌كنند امكان تولید محصولات در خاك بیشتر شود. در خاكی كه به لحاظ تنوع زیستی غنی باشد، افزایش بهره‌وری در تولید داریم. غنای خاك كمك می‌كند پوشش گیاهی بهتر و غنی‌تری داشته باشیم. به این ترتیب، بهره‌وری هم بالا می‌رود. بنابراین مسئله فرسایش خاك چه از لحاظ از‌دست‌رفتن تنوع زیستی در خاك و چه به لحاظ از‌دست‌رفتن حجم خاك، اهمیت بسیار بالایی برای ما دارد. وقتی فرسایش خاك اتفاق می‌افتد، ما هم خاك را از دست می‌دهیم و هم تنوع زیستی را؛ اما متأسفانه در كشور ما فقط به حجم از‌دست‌رفته خاك اشاره می‌شود، در‌حالی‌كه بحث حفظ تنوع زیستی اهمیت بسیاری برای ما دارد و باید روی آن بیشتر كار كرده و مطالعاتی داشته باشیم. همچنین باید برای غنی‌شدن خاك برنامه‌ریزی كنیم.‌تنوع زیستی خاك در دنیا مبحث جدیدی است. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد كه حتی اگر خاك داشته باشیم و فرسایش پیدا نكند، اگر غنی‌سازی روی آن انجام نشود و مواد آلی آن افزایش نیابد، محصولی هم تولید نمی‌شود؛ یعنی اگر كربن بیشتری در خاك نداشته باشیم، باز خاك فقیری داریم كه امكان تولید آن بسیار كم است. بنابراین بحث غنی‌سازی خاك موضوع مهمی است كه در كشور باید مرکز توجه قرار گیرد.‌متوسط فرسایش خاك در گذشته بر اساس سند راهبردی خاك كشور 16.4 تن در هكتار در سال اعلام شده بود؛ اما مطالعات جدیدی كه پژوهشكده آبخیزداری و حفاظت خاك انجام داده، نشان می‌دهد میزان فرسایش خاك در ایران 15.4 تن در هكتار و در سال است. برای كنترل فرسایش خاك در ایران، برنامه‌های حفظ و احیای پوشش گیاهی و عملیات آبخیزداری در دستور كار قرار دارد. در كشور 125 میلیون هكتار عرصه فرسایش آبی و نزدیك به 32 میلیون هكتار عرصه بیابانی داریم كه در آنها فرسایش رخ می‌دهد. در جایی مثل هامون كه تالاب خشك شده و از سمت افغانستان ریزگردها به سمت ایران سرازیر می‌شود، فرسایش‌های بادی مشكل‌ساز می‌شود و در جاهایی مانند كارون، سفید‌رود، كرخه و حوضه‌های آبخیز مرتبط با سدهای كشور كه 42 میلیون هكتار وسعت دارند، بحث فرسایش آبی بیشتر از فرسایش بادی مورد توجه قرار می‌گیرد.

بنابراین اهمیت و وضعیت فرسایش بادی و آبی در عرصه‌های مختلف متفاوت است. بر اساس برآوردهایی كه از زیان اقتصادی ناشی از فرسایش خاك در دنیا انجام شده، ارزش اقتصادی هر تن خاك از‌دست‌رفته 28 دلار تعیین شده است. بنابراین اگر میزان فرسایش خاك در ایران را 16 تن در هكتار و در سال در نظر بگیریم؛ یعنی در هر هكتار 448 دلار به دلیل فرسایش خاك از دست می‌دهیم كه در سطح 125 میلیون هكتار عدد بسیار درشتی می‌شود و مفهومش این است كه به‌طور متوسط در كشور سالانه چنین رقمی از دست می‌رود. البته در برخی مناطق و شرایط میزان خسارت ناشی از فرسایش تشدید‌شونده است.
مثلا در سیل خرم‌آباد لرستان، سیلی كه آن همه خاك را به خانه مردم برد، میزان فرسایش بسیار شدید بود یا در دشتیاری سیستان‌و‌بلوچستان كه نزدیك به بیش از 30 هزار هكتار توسعه گرگروها یا فرسایش خندقی را داریم، حجم بسیار زیادی خاك به دریای عمان می‌ریزد كه ارزش اقتصادی آن بسیار زیاد است. ما سالانه میلیون‌ها دلار را بر اثر فرسایش خاك از دست می‌دهیم؛ اما اعتباری كه برای جلوگیری از این روند تخریب پرداخت می‌شود با میزان خساراتی كه به كشور وارد می‌شود، به‌هیچ‌وجه همخوان نیست. یكی از مشكلاتی كه در ارتباط با منابع طبیعی داریم، این است كه یك‌سری اطلاعات و ارزش‌گذاری‌ها در تولید ناخالص ملی وارد نمی‌شود. ارزش خاك و درخت در این محاسبات وارد نمی‌شود. به همین دلیل وقتی می‌خواهند جاده‌ای زده شود یا لوله گازی كشیده شود، ارزان‌ترین مسیر این است كه درخت قطع شده و لوله گاز عبور داده شود یا خاك تخریب و جاده كشیده شود؛ به این خاطر كه قیمت منابع طبیعی كم است و در ارزش ناخالص ملی در نظر گرفته نمی‌شود. اگر قیمت‌گذاری كنیم و ارزش درستی برای منابع طبیعی بگذاریم، وزارت راه وقتی می‌خواهد محاسباتش را برای ساخت جاده انجام دهد، قیمت خاك را باید در نظر بگیرد. آن وقت شاید اجرای پروژه گران در‌بیاید و مجبور شود برای پروژه‌اش راه‌های دیگری پیدا كند. متأسفانه تا‌كنون به ارزش‌گذاری اقتصادی خاك در كشور توجه نشده است.
*مدیرکل دفتر آبخیزداری
و حفاظت خاک سازمان جنگل‌ها

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها