انبانی پر از جادو
اینکه معنای زندگی چیست، از جمله پرسشها و مسائلی است که از گذشته در جوامع انسانی مطرح بوده و نویسندگان و متفکران و هنرمندان مختلف در آثارشان به این مسئله پرداختهاند. این پرسش هنوز هم مطرح است و هر بار که مطرح میشود، سعی میشود از منظری جدید به آن پاسخ داده شود. برونو بتلهایم در کتاب «افسون افسانهها» به همین مسئله پرداخته و از منظری خاص به پرسش معنای زندگی چیست، پاسخ داده است. بتلهایم میگوید در مقام مربی و درمانگر کودکان روانرنجور، به دنبال یافتن معنایی برای زندگی آنان بوده؛ چراکه در عمل دیده که اگر کودک به گونهای پرورش پیدا کند که زندگی برایش معنا داشته باشد، به کمکهای ویژهای نیاز نخواهد داشت. در این مسیر، او با این پرسش مواجه شده که مناسبترین تجربههایی که بتوانند کودک را قادر به یافتن معنایی در زندگی بکنند و به کل زندگی معنای بیشتری ببخشند، کداماند؟ او میگوید در این امر، تأثیر پدر و مادر و دیگرانی که عهدهدار مراقبت از کودک هستند، از همه بیشتر است و پس از آن از «میراث فرهنگی» نام میبرد و میگوید در دوران کودکی، ادبیات بهترین رسانه این میراث فرهنگی است. در این مسیر او به بررسی ادبیات کودکان و آنچه تحت این عنوان منتشر میشود، میپردازد و نتیجه بررسیاش رضایتبخش نیست. بتلهایم در بخشی از مقدمه «افسون افسانهها» درباره ادبیات کودکان نوشته: «برای آنکه داستانی، کودک را حقیقتا جلب کند، باید او را سرگرم کند و کنجکاویاش را برانگیزد؛ اما برای پربارساختن زندگی او باید نیروی تخیلش را به فعالیت وادارد و به وی کمک کند تا فهم خود را گسترش دهد و هیجانهایش را تشخیص دهد؛ با تشویشها و آرزوهایش هماهنگ شود، مشکلاتش را کاملا به وی بشناساند و درهمانحال، برای مسائلی که سردرگمش کردهاند، راهحلهایی ارائه دهد. به اختصار، با همه جنبههای شخصیت کودک، همزمان سروکار داشته باشد، بیآنکه آن را خوار بشمرد و برعکس، موقعیت دشوار کودک را جدی بگیرد و بپذیرد و درعینحال احساس اعتماد به خود و آیندهاش را در او تقویت کند». براساساین بتلهایم میگوید در سراسر ادبیات کودکان، جز در مواردی اندک، هیچ ادبیاتی به اندازه قصههای عامیانه پریان چه برای کودک و چه برای بزرگسال، پربار و رضایتبخش نیست: «درست است که قصههای پریان درباره شرایط خاص زندگی در جامعه انبوه امروز بهظاهر چیز زیادی نمیآموزند -این قصهها خیلی پیشتر از پدیدآمدن این جامعه آفریده شدهاند- اما این داستانها، خیلی بیشتر از انواع دیگر داستانهایی که در حوزه فهم کودک هستند، درباره مشکلات درونی آدمیان و راهحلهای مناسب برای موقعیتهای دشوار آنان، در هر جامعهای که باشند، چیز میآموزند. ازآنجاکه کودک در همه لحظات زندگیاش تحت تأثیر جامعهای قرار دارد که در آن زندگی میکند، بیتردید مقابله با شرایط آن را هم میآموزد، به شرط آنکه استعدادهای نهفته او چنین امکانی را برایش فراهم سازند». بتلهایم معتقد است معنای زندگی برای کودکان از طریق قصههای پریان بهتر از هر چیز دیگری فراهم میشود. او دراینباره جملهای از شیلر نقل میکند که در آن چهره مشهور ادبیات کلاسیک آلمان میگوید: «در قصههای پریانی که در کودکی برایم نقل میشد، معنایی عمیقتر از آن حقیقتی که زندگی میآموزد، وجود دارد». بتلهایم به این ویژگی مهم قصههای پریان اشاره میکند که در قرنها با نقل مکررشان هرچه بیشتر پالوده شدند و بهمرور معناهایی هم آشکار و هم پنهان منتقل کردند و با همه سطوح شخصیت انسان همزمان سخن گفتند. بتلهایم در نقد قصههای رایج کودکان میگوید که ادبیات کودکان عمدتا از مسائل هستی اجتناب میکنند؛ درحالیکه این مسائل برای همه اهمیتی حیاتی دارند. او ادبیات رایج کودکان را داستانهای «بیخطر» مینامد که در آنها نه از مرگ نشانی هست، نه از پیری و نیز نه از آرزوي زندگی جاوید. درست در نقطه مقابل، قصههای پریان کودک را با مقولههای اساسی زندگی بشر رودررو میکنند. بتلهایم میگوید معمولا اغلب قصههای پریان با مرگ پدر یا مادر آغاز میشوند. مرگ پدر و مادر دردآورترین مسائل را در ادامه میآفرینند. به طور خلاصه بتلهایم معتقد است قصه پریان علاوه بر اینکه کودک را سرگرم میکند، باعث میشود که او خودش را بهتر بشناسد و شخصیتش را پرورش دهد. او در «افسون افسانهها» نشان میدهد که داستانهای پریان چگونه با کمک صورتهای خیالی، فرایند رشد سالم انسان را شکل میدهند و چگونه گذراندن مراحل این رشد را برای کودک جالب میسازند: قصههای پریان نهتنها یک شکل ادبی یگانه، بلکه آثار هنری یگانهای نیز هستند که کودک معنایشان را میفهمد و از این لحاظ هیچ شکل هنری دیگری به پای آنها نمیرسد. «افسون افسانهها» پیشتر با ترجمه اختر شریعتزاده منتشر شده بود و بهتازگی چاپ تازهای از آن در نشر هرمس منتشر شده است.
اینکه معنای زندگی چیست، از جمله پرسشها و مسائلی است که از گذشته در جوامع انسانی مطرح بوده و نویسندگان و متفکران و هنرمندان مختلف در آثارشان به این مسئله پرداختهاند. این پرسش هنوز هم مطرح است و هر بار که مطرح میشود، سعی میشود از منظری جدید به آن پاسخ داده شود. برونو بتلهایم در کتاب «افسون افسانهها» به همین مسئله پرداخته و از منظری خاص به پرسش معنای زندگی چیست، پاسخ داده است. بتلهایم میگوید در مقام مربی و درمانگر کودکان روانرنجور، به دنبال یافتن معنایی برای زندگی آنان بوده؛ چراکه در عمل دیده که اگر کودک به گونهای پرورش پیدا کند که زندگی برایش معنا داشته باشد، به کمکهای ویژهای نیاز نخواهد داشت. در این مسیر، او با این پرسش مواجه شده که مناسبترین تجربههایی که بتوانند کودک را قادر به یافتن معنایی در زندگی بکنند و به کل زندگی معنای بیشتری ببخشند، کداماند؟ او میگوید در این امر، تأثیر پدر و مادر و دیگرانی که عهدهدار مراقبت از کودک هستند، از همه بیشتر است و پس از آن از «میراث فرهنگی» نام میبرد و میگوید در دوران کودکی، ادبیات بهترین رسانه این میراث فرهنگی است. در این مسیر او به بررسی ادبیات کودکان و آنچه تحت این عنوان منتشر میشود، میپردازد و نتیجه بررسیاش رضایتبخش نیست. بتلهایم در بخشی از مقدمه «افسون افسانهها» درباره ادبیات کودکان نوشته: «برای آنکه داستانی، کودک را حقیقتا جلب کند، باید او را سرگرم کند و کنجکاویاش را برانگیزد؛ اما برای پربارساختن زندگی او باید نیروی تخیلش را به فعالیت وادارد و به وی کمک کند تا فهم خود را گسترش دهد و هیجانهایش را تشخیص دهد؛ با تشویشها و آرزوهایش هماهنگ شود، مشکلاتش را کاملا به وی بشناساند و درهمانحال، برای مسائلی که سردرگمش کردهاند، راهحلهایی ارائه دهد. به اختصار، با همه جنبههای شخصیت کودک، همزمان سروکار داشته باشد، بیآنکه آن را خوار بشمرد و برعکس، موقعیت دشوار کودک را جدی بگیرد و بپذیرد و درعینحال احساس اعتماد به خود و آیندهاش را در او تقویت کند». براساساین بتلهایم میگوید در سراسر ادبیات کودکان، جز در مواردی اندک، هیچ ادبیاتی به اندازه قصههای عامیانه پریان چه برای کودک و چه برای بزرگسال، پربار و رضایتبخش نیست: «درست است که قصههای پریان درباره شرایط خاص زندگی در جامعه انبوه امروز بهظاهر چیز زیادی نمیآموزند -این قصهها خیلی پیشتر از پدیدآمدن این جامعه آفریده شدهاند- اما این داستانها، خیلی بیشتر از انواع دیگر داستانهایی که در حوزه فهم کودک هستند، درباره مشکلات درونی آدمیان و راهحلهای مناسب برای موقعیتهای دشوار آنان، در هر جامعهای که باشند، چیز میآموزند. ازآنجاکه کودک در همه لحظات زندگیاش تحت تأثیر جامعهای قرار دارد که در آن زندگی میکند، بیتردید مقابله با شرایط آن را هم میآموزد، به شرط آنکه استعدادهای نهفته او چنین امکانی را برایش فراهم سازند». بتلهایم معتقد است معنای زندگی برای کودکان از طریق قصههای پریان بهتر از هر چیز دیگری فراهم میشود. او دراینباره جملهای از شیلر نقل میکند که در آن چهره مشهور ادبیات کلاسیک آلمان میگوید: «در قصههای پریانی که در کودکی برایم نقل میشد، معنایی عمیقتر از آن حقیقتی که زندگی میآموزد، وجود دارد». بتلهایم به این ویژگی مهم قصههای پریان اشاره میکند که در قرنها با نقل مکررشان هرچه بیشتر پالوده شدند و بهمرور معناهایی هم آشکار و هم پنهان منتقل کردند و با همه سطوح شخصیت انسان همزمان سخن گفتند. بتلهایم در نقد قصههای رایج کودکان میگوید که ادبیات کودکان عمدتا از مسائل هستی اجتناب میکنند؛ درحالیکه این مسائل برای همه اهمیتی حیاتی دارند. او ادبیات رایج کودکان را داستانهای «بیخطر» مینامد که در آنها نه از مرگ نشانی هست، نه از پیری و نیز نه از آرزوي زندگی جاوید. درست در نقطه مقابل، قصههای پریان کودک را با مقولههای اساسی زندگی بشر رودررو میکنند. بتلهایم میگوید معمولا اغلب قصههای پریان با مرگ پدر یا مادر آغاز میشوند. مرگ پدر و مادر دردآورترین مسائل را در ادامه میآفرینند. به طور خلاصه بتلهایم معتقد است قصه پریان علاوه بر اینکه کودک را سرگرم میکند، باعث میشود که او خودش را بهتر بشناسد و شخصیتش را پرورش دهد. او در «افسون افسانهها» نشان میدهد که داستانهای پریان چگونه با کمک صورتهای خیالی، فرایند رشد سالم انسان را شکل میدهند و چگونه گذراندن مراحل این رشد را برای کودک جالب میسازند: قصههای پریان نهتنها یک شکل ادبی یگانه، بلکه آثار هنری یگانهای نیز هستند که کودک معنایشان را میفهمد و از این لحاظ هیچ شکل هنری دیگری به پای آنها نمیرسد. «افسون افسانهها» پیشتر با ترجمه اختر شریعتزاده منتشر شده بود و بهتازگی چاپ تازهای از آن در نشر هرمس منتشر شده است.