|

مسکو و بلندپروازی‌های آنکارا رقابت در سایه دوستی

احمد وخشیته . دانشیار دانشگاه ملی اوراسیا

اگرچه بحران سوریه سبب شد آنکارا در یک عقب‌نشینی تاکتیکی دست دوستی به سوی مسکو دراز کند، اما به نظر می‌رسد این رویکرد، مبتنی بر «بده‌بستان» بود. به دنبال گذار سیاست‌ خارجی آمریکا به شرق آسیا، روسیه به قدرت پررنگ فرامنطقه‌ای در خاورمیانه تبدیل شد و طبیعتا در این میان ترکیه برای کسب منافع حداکثری، بازی برد-بردی را با تأکید بر سیاست خارجی عمل‌گرایانه کرملین در سوریه تعریف کرد. میان سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ همکاری‌های دو کشور در حوزه‌های امنیتی- سیاسی به میزان فرهنگی-اقتصادی گسترش یافت، اما در سال ۲۰۲۰ تعارض‌ها بار دیگر آشکار شد تا این پرسش نیز پررنگ شود که آیا یک کشور عضو ناتو می‌تواند شریک خوبی برای مسکو باشد؟

هم‌زمان با آغاز سال ۲۰۲۰، اختلاف‌ها میان مسکو و آنکارا به موجب موضوع ادلب در سوریه به اوج خود رسید. به نظر می‌رسد که پس از حمله ترکیه به جنگنده سوخو ۳۴ روسیه در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵ که روابط بسیار تاریکی میان دو کشور حکمفرما شد، آنکارا آموخت که چگونه می‌تواند با روسیه وارد بده‌بستان شود تا در فضای یک سیاست‌ خارجی رقابتی، مشارکتی شکل بگیرد (البته حجم بسیار بالای تراز تجاری دو کشور نیز نقش درخور تأملی در ایجاد این هم‌گرایی سیاسی-امنیتی داشت).
در این میان، سیاست خارجی ولادیمیر پوتین و رجب اردوغان، رؤسای جمهور روسیه و تركیه از همسانی و ضدیت‌هایی نیز برخوردار است که این موضوع همان میزان که می‌تواند به همکاری منجر شود، ممکن است به چالش مهمی در روابط دو کشور هم بینجامد. سیاست‌های اعلانی آنکارا نیز همچون مسکو مقارن با سیاست‌های اعمالی است و برآیند این مدل از تصمیم‌گیری به عمل‌گرایی دقیقی در موضوعات منطقه‌ای منجر می‌شود که نقطه اشتراک سیاست خارجی دو کشور است. با وجود این، سیاست خارجی آرمان‌گرایانه اردوغان خلاف رویکرد واقع‌گرایانه کرملین است و همین امر پاشنه آشیل جدی در روابط دو کشور بوده که در سال ۲۰۲۰ سبب شد آنکارا در پرونده ادلب، قره‌باغ و اوکراین مقابل روسیه قرار بگیرد. روسیه که خود را بازیگری فرامنطقه‌ای و ابرقدرت جهانی به همراه چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا در نظام بین‌الملل می‌داند، دنبال آن است که حضور خود را به‌عنوان قدرت برتر فرامنطقه‌ای در خاورمیانه تحکیم کند و در این میان تلاش دارد به واسطه موازنه تهدید میان بازیگران داخلی خاورمیانه، وضعیتی پایدار در این منطقه به دور از تنش حکمفرما شود. در سوی دیگر، ترکیه در بُعد ژئوپلیتیک با ایران آشکارا در رقابت است و در فضای ایدئولوژیک نیز با عربستان سعودی که در نهایت برآیند این رقابت‌ها و تضاد روبنایی با اسرائیل سبب می‌شود که نظم منطقه با چالشی جدی روبه‌رو شود و این درست برخلاف دکترین سیاست خارجی کرملین است. به نظر می‌رسد تجربه سرنگونی هواپیمای روسی، بحران ادلب و حتی رفتارهای قلدرمآبانه ترکیه در بحران قره‌باغ، به اردوغان این اعتماد‌به‌نفس را داده است که در تعامل با روسیه می‌داند که به عبارت عامیانه تا چه میزان باید پیچ را بپیچاند که هم سفت شود (بیشترین منافع را کسب کند) و هم هرز نرود (منجر به تقابل نشود). بااین‌حال ورود ترکیه به موضوع کریمه که خط قرمز روسیه به شمار می‌آید، می‌تواند به اشتباه محاسباتی آنکارا تبدیل شود. اردوغان به خوبی می‌داند که با آمدن جو بایدن، بار دیگر سازمان ناتو قدرت خواهد گرفت و ترکیه نمی‌تواند همچون دوران دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، با زیرکی از رقابت میان روسیه و ائتلاف یوروآتلانتیک بیشترین منافع را منتفع شود. از سوی دیگر، به این موضوع نیز آگاه است که به دنبال روی‌کار‌آمدن دموکرات‌ها، اتحادیه اروپا بار دیگر در پی مهار روسیه برمی‌آید و اگرچه در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، رویکرد انفعالی نسبت به پرونده اوکراین و الحاق کریمه به روسیه وجود داشت، اما اکنون فرصت مناسبی است که از کریمه به‌عنوان برگی برنده استفاده کند تا از حمایت ناتو بهره‌مند شود و جایگاه خود را که به واسطه خرید اس-400 و نزدیکی به روسیه خدشه‌دار شده، احیا کند. از سوی دیگر، می‌پندارد که این موضوع اهرم فشار محکمی بر مسکو است تا بیشترین امتیازها را به دست آورد؛ مانند آنچه در قره‌باغ بهره‌برداری کرد. اما برآیند این رفتار ترکیه سبب شد تا هفته گذشته دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، آشکارا تصریح کند که اختلاف‌هایی جدی بین روسیه و ترکیه در موضوع کریمه ایجاد شده است و اگر‌چه به اهمیت روابط دو کشور اشاره کرد، اما بر اصل عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و احترام به منافع نیز تأکید کرد. پیام این گفته به خوبی مشخص بود؛ روسیه کریمه را به‌عنوان بخشی از کشور خود می‌داند و این موضوع نه‌تنها جایی برای معامله ندارد، بلکه می‌تواند به پاسخی قاطع نیز منجر شود. با وجود این، در جریان ائتلاف ترکیه و اوکراین، عرصه در دریای آزوف برای روسیه دشوار خواهد شد؛ این‌ بار اگر تنش جدیدی از سوی اوکراین همچون سپتامبر ۲۰۱۸ ایجاد شود، به موجب تفاهم‌نامه‌های میان آنکارا- کی‌یف، دیگر اوکراین تنها نخواهد بود و ترکیه به‌عنوان یک عضو ناتو با او همراه است و این همان موضوعی است که می‌تواند فرایند آشتی در رقابت میان مسکو- آنکارا را با چهره‌ای دیگر روبه‌رو کند. ‌

اگرچه بحران سوریه سبب شد آنکارا در یک عقب‌نشینی تاکتیکی دست دوستی به سوی مسکو دراز کند، اما به نظر می‌رسد این رویکرد، مبتنی بر «بده‌بستان» بود. به دنبال گذار سیاست‌ خارجی آمریکا به شرق آسیا، روسیه به قدرت پررنگ فرامنطقه‌ای در خاورمیانه تبدیل شد و طبیعتا در این میان ترکیه برای کسب منافع حداکثری، بازی برد-بردی را با تأکید بر سیاست خارجی عمل‌گرایانه کرملین در سوریه تعریف کرد. میان سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ همکاری‌های دو کشور در حوزه‌های امنیتی- سیاسی به میزان فرهنگی-اقتصادی گسترش یافت، اما در سال ۲۰۲۰ تعارض‌ها بار دیگر آشکار شد تا این پرسش نیز پررنگ شود که آیا یک کشور عضو ناتو می‌تواند شریک خوبی برای مسکو باشد؟

هم‌زمان با آغاز سال ۲۰۲۰، اختلاف‌ها میان مسکو و آنکارا به موجب موضوع ادلب در سوریه به اوج خود رسید. به نظر می‌رسد که پس از حمله ترکیه به جنگنده سوخو ۳۴ روسیه در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵ که روابط بسیار تاریکی میان دو کشور حکمفرما شد، آنکارا آموخت که چگونه می‌تواند با روسیه وارد بده‌بستان شود تا در فضای یک سیاست‌ خارجی رقابتی، مشارکتی شکل بگیرد (البته حجم بسیار بالای تراز تجاری دو کشور نیز نقش درخور تأملی در ایجاد این هم‌گرایی سیاسی-امنیتی داشت).
در این میان، سیاست خارجی ولادیمیر پوتین و رجب اردوغان، رؤسای جمهور روسیه و تركیه از همسانی و ضدیت‌هایی نیز برخوردار است که این موضوع همان میزان که می‌تواند به همکاری منجر شود، ممکن است به چالش مهمی در روابط دو کشور هم بینجامد. سیاست‌های اعلانی آنکارا نیز همچون مسکو مقارن با سیاست‌های اعمالی است و برآیند این مدل از تصمیم‌گیری به عمل‌گرایی دقیقی در موضوعات منطقه‌ای منجر می‌شود که نقطه اشتراک سیاست خارجی دو کشور است. با وجود این، سیاست خارجی آرمان‌گرایانه اردوغان خلاف رویکرد واقع‌گرایانه کرملین است و همین امر پاشنه آشیل جدی در روابط دو کشور بوده که در سال ۲۰۲۰ سبب شد آنکارا در پرونده ادلب، قره‌باغ و اوکراین مقابل روسیه قرار بگیرد. روسیه که خود را بازیگری فرامنطقه‌ای و ابرقدرت جهانی به همراه چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا در نظام بین‌الملل می‌داند، دنبال آن است که حضور خود را به‌عنوان قدرت برتر فرامنطقه‌ای در خاورمیانه تحکیم کند و در این میان تلاش دارد به واسطه موازنه تهدید میان بازیگران داخلی خاورمیانه، وضعیتی پایدار در این منطقه به دور از تنش حکمفرما شود. در سوی دیگر، ترکیه در بُعد ژئوپلیتیک با ایران آشکارا در رقابت است و در فضای ایدئولوژیک نیز با عربستان سعودی که در نهایت برآیند این رقابت‌ها و تضاد روبنایی با اسرائیل سبب می‌شود که نظم منطقه با چالشی جدی روبه‌رو شود و این درست برخلاف دکترین سیاست خارجی کرملین است. به نظر می‌رسد تجربه سرنگونی هواپیمای روسی، بحران ادلب و حتی رفتارهای قلدرمآبانه ترکیه در بحران قره‌باغ، به اردوغان این اعتماد‌به‌نفس را داده است که در تعامل با روسیه می‌داند که به عبارت عامیانه تا چه میزان باید پیچ را بپیچاند که هم سفت شود (بیشترین منافع را کسب کند) و هم هرز نرود (منجر به تقابل نشود). بااین‌حال ورود ترکیه به موضوع کریمه که خط قرمز روسیه به شمار می‌آید، می‌تواند به اشتباه محاسباتی آنکارا تبدیل شود. اردوغان به خوبی می‌داند که با آمدن جو بایدن، بار دیگر سازمان ناتو قدرت خواهد گرفت و ترکیه نمی‌تواند همچون دوران دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، با زیرکی از رقابت میان روسیه و ائتلاف یوروآتلانتیک بیشترین منافع را منتفع شود. از سوی دیگر، به این موضوع نیز آگاه است که به دنبال روی‌کار‌آمدن دموکرات‌ها، اتحادیه اروپا بار دیگر در پی مهار روسیه برمی‌آید و اگرچه در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، رویکرد انفعالی نسبت به پرونده اوکراین و الحاق کریمه به روسیه وجود داشت، اما اکنون فرصت مناسبی است که از کریمه به‌عنوان برگی برنده استفاده کند تا از حمایت ناتو بهره‌مند شود و جایگاه خود را که به واسطه خرید اس-400 و نزدیکی به روسیه خدشه‌دار شده، احیا کند. از سوی دیگر، می‌پندارد که این موضوع اهرم فشار محکمی بر مسکو است تا بیشترین امتیازها را به دست آورد؛ مانند آنچه در قره‌باغ بهره‌برداری کرد. اما برآیند این رفتار ترکیه سبب شد تا هفته گذشته دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، آشکارا تصریح کند که اختلاف‌هایی جدی بین روسیه و ترکیه در موضوع کریمه ایجاد شده است و اگر‌چه به اهمیت روابط دو کشور اشاره کرد، اما بر اصل عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و احترام به منافع نیز تأکید کرد. پیام این گفته به خوبی مشخص بود؛ روسیه کریمه را به‌عنوان بخشی از کشور خود می‌داند و این موضوع نه‌تنها جایی برای معامله ندارد، بلکه می‌تواند به پاسخی قاطع نیز منجر شود. با وجود این، در جریان ائتلاف ترکیه و اوکراین، عرصه در دریای آزوف برای روسیه دشوار خواهد شد؛ این‌ بار اگر تنش جدیدی از سوی اوکراین همچون سپتامبر ۲۰۱۸ ایجاد شود، به موجب تفاهم‌نامه‌های میان آنکارا- کی‌یف، دیگر اوکراین تنها نخواهد بود و ترکیه به‌عنوان یک عضو ناتو با او همراه است و این همان موضوعی است که می‌تواند فرایند آشتی در رقابت میان مسکو- آنکارا را با چهره‌ای دیگر روبه‌رو کند. ‌

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها