|

درباره فلسفه آلن بدیو

کتاب «بدیو، فلسفه‌ای در باب امر نو» اثر اد پلوث به‌تازگی در انتشارات آوند دانش و با ترجمه امیر خراسانی و محمدعلی غزنوی منتشر شده است. این کتاب درآمدی کاربردی است به فلسفه آلن بدیو، فیلسوف معاصر و نام‌آور فرانسوی. فصل نخست بحثی مقدماتی است و نظری می‌افکند به زمینه‌های فلسفی اندیشه بدیو، کنش‌ورزی او و برخی حوادث زندگی‌اش که در رشد و پرورش فلسفه‌اش نقش محوری داشته‌اند. بنا به استدلال نویسنده در این فصل، بدیو در آغاز به تکوین آنچه او مائوئیسم فلسفی می‌خواند، گرایش داشت؛ اما از زمانی به بعد به بسط نظریه‌ای ماتریالیستی در باب سوژه علاقه‌مند شده است. در ابتدا در چارچوب فلسفه‌ای دیالکتیکی در جست‌و‌جوی این نظریه بود و سپس در چارچوب فلسفه یا ملهم از بینش‌های نظریه مجموعه‌ها. کانون توجه فصل 2 برخی از تزهای اصلی هستی و رخداد است. کتاب این نگاه را اشاعه می‌دهد که ریاضیات و به‌ویژه نظریه مجموعه‌ها نوعی هستی‌شناسی است. نویسنده فصل 2 را با پاسخ به این پرسش به پایان می‌برد: از چه رو بدیو از نظریه مجموعه‌ها استفاده می‌کند و آیا واقعا به آن نیازی دارد؟ در فصل 3 درباره دیگر پنداشت‌های برگرفته از نظریه مجموعه‌ها در «هستی و رخداد» سخن می‌گوید. در این فصل برخی ازموضوعات پیچیده‌تری که در هستی و رخداد مطرح شده‌اند، پرداخته می‌شود؛ موضوعاتی نظیر تمایز بین تعلق و شمول، تمایز بین وضعیت و دولت، انواع مختلف بس‌گانه‌ها در یک وضعیت و انگاره مقر رخدادی. همچنین در این فصل به معرفی داعیه‌ای از بدیو پرداخته می‌شود که بنا بر آن، رخدادها بس‌گانه‌هایی‌اند که به‌عنوان عضو، خود را در‌بر می‌گیرند. به نظر می‌رسد این ویژگی مهم‌ترین و در‌عین‌حال پیچیده‌ترین ویژگی رخدادها باشد. فصل 4 به تعدیل‌هایی می‌پردازد که بدیو بر نظریه رخداد در کتاب منطق جهان‌ها اعمال می‌کند. در این کتاب برخی تغییرات اصطلاح‌شناختی وجود دارد؛ هرچند وظیفه کلی منطق جهان‌ها متفاوت با وظیفه هستی و رخداد و البته مکمل آن است. با‌این‌حال پیامدهای آن برای موقعیت رخداد آشکار است. بدیو یقین دارد در منطق جهان‌ها توانسته است نظریه بهتری دراین‌باره مطرح کند؛ زیرا در این کتاب به جای تمرکز بر خصایل درون‌زاد رخداد، بر موقعیت اثرات رخداد در یک وضعیت درنگ می‌کند و صراحتا در‌این‌باره سخن می‌گوید. بر‌اساس نظریه‌ای که در منطق جهان‌ها طرح شده، رخدادها تغییراتی در یک جهان‌اند و از‌این‌رو، مستلزم تغییر در نحوه آرایش پیدایی‌ها در آن جهان نیز هستند. به تعبیر بدیو، این تغییرات به واسطه امر ترافرازنده روی می‌دهد. در این اثر، بدیو روش خود را پدیدارشناسی عینی می‌خواند و نویسنده به این نکته می‌پردازد که چگونه این روش مستلزم نفی ایدئالیسم فلسفی است. این ایدئالیسم در آن واحد بخش مهمی از پادانسان‌باوری نظری اوست.
در فصل 5، پس از آنکه از دیدگاه‌های بدیو درباره بی‌کرانگی و حقیقت شرحی به دست داده می‌شود، درباره مفاهیم هستی و رخداد تأمل می‌شود؛ مفاهیمی دراین‌باره که چگونه ساکنان وضعیت‌های تاریخی رخدادها را سروسامان می‌دهند. مهم‌ترین این مفاهیم انگاره مداخله است؛ اما درباره مسئله نام‌گذاری یک رخداد، موقعیت آن نام در یک وضعیت و نیز تحمیل یک سوژه بحث می‌شود. در فصل 6 تفسیر نویسنده از نظریه سوژه بدیو شرح داده شده است. نظر نویسنده این است که سوژه اصطلاحی است که بدیو آن را برای حضور واقعی تغییر در یک وضعیت یا جهان به کار می‌برد. به جوانب ضد دکارتی و ضد پدیدارشناختی نظریه بدیو نیز پرداخته می‌شود و دراین‌باره که آیا سوژه مد نظر او فعال است یا منفعل، بحث می‌شود. به این نکته نیز پرداخته می‌شود که آیا تنها یک سوژه وجود دارد یا سوژه‌ها بسیارند.
فصل 7 تصویر سوژه را در کار بدیو کامل‌تر می‌کند؛ اما از منظری نسبتا متفاوت یعنی نه با تمرکز بر سوژه و چگونگی آن، بلکه با تمرکز بر اسلوب‌های متفاوت، انحرافات، گرایش‌ها یا اشکالی که سوژه به خود می‌گیرد. دیدگاه‌های بدیو درباره سیاست در فصل 8 بررسی می‌شود. در این فصل بن‌مایه‌های پایدار نوشته‌های او در این زمینه بررسی می‌شود؛ بن‌مایه‌هایی از قبیل حضور اصول کمونیستی یا نامتغیرها در تاریخ و بدگمانی او به سیاست پارلمانی، سیاست حزبی و حتی رأی‌دادن. در این فصل همچنین به این موضوع پرداخته می‌شود که از نظر بدیو چه چیز در مارکس مرده یا زنده است. سرانجام در بخش نتیجه‌گیری به پیوند میان «پادانسان‌باوری نظری بدیو و انسان‌باوری عملی او» پرداخته می‌شود. برخلاف پادانسان‌باوری نظری دهه 1960 که در آلتوسر، فوکو و لاکان دیده می‌شود، بدیو از «مرگ انسان» دم نمی‌زند. به نظر نویسنده کار بدیو متضمن رستاخیز کنایه‌آمیز مفهوم انسان و بازگشتی کنایه‌آمیز به بن‌مایه‌های سنت مذهبی است؛ بن‌مایه‌هایی از قبیل نامیرایی، بی‌کرانگی و وفاداری.

کتاب «بدیو، فلسفه‌ای در باب امر نو» اثر اد پلوث به‌تازگی در انتشارات آوند دانش و با ترجمه امیر خراسانی و محمدعلی غزنوی منتشر شده است. این کتاب درآمدی کاربردی است به فلسفه آلن بدیو، فیلسوف معاصر و نام‌آور فرانسوی. فصل نخست بحثی مقدماتی است و نظری می‌افکند به زمینه‌های فلسفی اندیشه بدیو، کنش‌ورزی او و برخی حوادث زندگی‌اش که در رشد و پرورش فلسفه‌اش نقش محوری داشته‌اند. بنا به استدلال نویسنده در این فصل، بدیو در آغاز به تکوین آنچه او مائوئیسم فلسفی می‌خواند، گرایش داشت؛ اما از زمانی به بعد به بسط نظریه‌ای ماتریالیستی در باب سوژه علاقه‌مند شده است. در ابتدا در چارچوب فلسفه‌ای دیالکتیکی در جست‌و‌جوی این نظریه بود و سپس در چارچوب فلسفه یا ملهم از بینش‌های نظریه مجموعه‌ها. کانون توجه فصل 2 برخی از تزهای اصلی هستی و رخداد است. کتاب این نگاه را اشاعه می‌دهد که ریاضیات و به‌ویژه نظریه مجموعه‌ها نوعی هستی‌شناسی است. نویسنده فصل 2 را با پاسخ به این پرسش به پایان می‌برد: از چه رو بدیو از نظریه مجموعه‌ها استفاده می‌کند و آیا واقعا به آن نیازی دارد؟ در فصل 3 درباره دیگر پنداشت‌های برگرفته از نظریه مجموعه‌ها در «هستی و رخداد» سخن می‌گوید. در این فصل برخی ازموضوعات پیچیده‌تری که در هستی و رخداد مطرح شده‌اند، پرداخته می‌شود؛ موضوعاتی نظیر تمایز بین تعلق و شمول، تمایز بین وضعیت و دولت، انواع مختلف بس‌گانه‌ها در یک وضعیت و انگاره مقر رخدادی. همچنین در این فصل به معرفی داعیه‌ای از بدیو پرداخته می‌شود که بنا بر آن، رخدادها بس‌گانه‌هایی‌اند که به‌عنوان عضو، خود را در‌بر می‌گیرند. به نظر می‌رسد این ویژگی مهم‌ترین و در‌عین‌حال پیچیده‌ترین ویژگی رخدادها باشد. فصل 4 به تعدیل‌هایی می‌پردازد که بدیو بر نظریه رخداد در کتاب منطق جهان‌ها اعمال می‌کند. در این کتاب برخی تغییرات اصطلاح‌شناختی وجود دارد؛ هرچند وظیفه کلی منطق جهان‌ها متفاوت با وظیفه هستی و رخداد و البته مکمل آن است. با‌این‌حال پیامدهای آن برای موقعیت رخداد آشکار است. بدیو یقین دارد در منطق جهان‌ها توانسته است نظریه بهتری دراین‌باره مطرح کند؛ زیرا در این کتاب به جای تمرکز بر خصایل درون‌زاد رخداد، بر موقعیت اثرات رخداد در یک وضعیت درنگ می‌کند و صراحتا در‌این‌باره سخن می‌گوید. بر‌اساس نظریه‌ای که در منطق جهان‌ها طرح شده، رخدادها تغییراتی در یک جهان‌اند و از‌این‌رو، مستلزم تغییر در نحوه آرایش پیدایی‌ها در آن جهان نیز هستند. به تعبیر بدیو، این تغییرات به واسطه امر ترافرازنده روی می‌دهد. در این اثر، بدیو روش خود را پدیدارشناسی عینی می‌خواند و نویسنده به این نکته می‌پردازد که چگونه این روش مستلزم نفی ایدئالیسم فلسفی است. این ایدئالیسم در آن واحد بخش مهمی از پادانسان‌باوری نظری اوست.
در فصل 5، پس از آنکه از دیدگاه‌های بدیو درباره بی‌کرانگی و حقیقت شرحی به دست داده می‌شود، درباره مفاهیم هستی و رخداد تأمل می‌شود؛ مفاهیمی دراین‌باره که چگونه ساکنان وضعیت‌های تاریخی رخدادها را سروسامان می‌دهند. مهم‌ترین این مفاهیم انگاره مداخله است؛ اما درباره مسئله نام‌گذاری یک رخداد، موقعیت آن نام در یک وضعیت و نیز تحمیل یک سوژه بحث می‌شود. در فصل 6 تفسیر نویسنده از نظریه سوژه بدیو شرح داده شده است. نظر نویسنده این است که سوژه اصطلاحی است که بدیو آن را برای حضور واقعی تغییر در یک وضعیت یا جهان به کار می‌برد. به جوانب ضد دکارتی و ضد پدیدارشناختی نظریه بدیو نیز پرداخته می‌شود و دراین‌باره که آیا سوژه مد نظر او فعال است یا منفعل، بحث می‌شود. به این نکته نیز پرداخته می‌شود که آیا تنها یک سوژه وجود دارد یا سوژه‌ها بسیارند.
فصل 7 تصویر سوژه را در کار بدیو کامل‌تر می‌کند؛ اما از منظری نسبتا متفاوت یعنی نه با تمرکز بر سوژه و چگونگی آن، بلکه با تمرکز بر اسلوب‌های متفاوت، انحرافات، گرایش‌ها یا اشکالی که سوژه به خود می‌گیرد. دیدگاه‌های بدیو درباره سیاست در فصل 8 بررسی می‌شود. در این فصل بن‌مایه‌های پایدار نوشته‌های او در این زمینه بررسی می‌شود؛ بن‌مایه‌هایی از قبیل حضور اصول کمونیستی یا نامتغیرها در تاریخ و بدگمانی او به سیاست پارلمانی، سیاست حزبی و حتی رأی‌دادن. در این فصل همچنین به این موضوع پرداخته می‌شود که از نظر بدیو چه چیز در مارکس مرده یا زنده است. سرانجام در بخش نتیجه‌گیری به پیوند میان «پادانسان‌باوری نظری بدیو و انسان‌باوری عملی او» پرداخته می‌شود. برخلاف پادانسان‌باوری نظری دهه 1960 که در آلتوسر، فوکو و لاکان دیده می‌شود، بدیو از «مرگ انسان» دم نمی‌زند. به نظر نویسنده کار بدیو متضمن رستاخیز کنایه‌آمیز مفهوم انسان و بازگشتی کنایه‌آمیز به بن‌مایه‌های سنت مذهبی است؛ بن‌مایه‌هایی از قبیل نامیرایی، بی‌کرانگی و وفاداری.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها