|

مهاجرت از ایران و مسئله توسعه اقتصادی

فریدون مجلسی

هجدهم دسامبر که ازسوی سازمان ملل متحد به‌عنوان روز جهانی مهاجران شناخته می‌شود، بهانه‌ای است برای نگاه به مسئله مهاجرت. برای درک بهتر مسئله مهاجرت در دنیای امروز شاید بد نباشد که مهاجرت را در بستری تاریخی نگاه کنیم؛ جایی که بعد از کشف آمریکا جریان‌های گسترده مهاجرت به این کشور آغاز شد.

اولین گروهی که به آمریکا مهاجرت کردند، مسافران کشتی میفلاور بودند که در بندر پورتموث پهلو گرفتند و نقطه‌ای تاریخی‌ را در مهاجرت بنا نهادند. مهاجرتی که البته بیشتر از هر وقت دیگر جنبه سیاسی در آمریکا داشت. آنها مخالفان و اپوزیسیون‌هایی بودند که در انگلستان خودشان را تحت ظلم و ستم می‌دیدند و تصمیم گرفتند با این مهاجرت تاریخی سنگ‌بنای مهاجرت‌های گسترده در دنیا را گذاشتند. آنها در مسیر مهاجرت‌شان تا آمریکا بیانیه‌ای هم تنظیم کردند که در آن روابط سیاسی خود با سایر کشورها و مسائل حکومت‌داری را هم عنوان کرده‌ بودند. این مسئله نشان می‌دهد که این کشتی حامل یک گروه نخبه از جامعه بریتانیایی به سمت آمریکا بود. بعدها گروه‌های دیگری هم با مهاجرت به آمریکا به این مهاجران پیوستند. آمریکا هم کشوری با منابع طبیعی گسترده و بسیار غنی بود و هرچه به مدد این مهاجران به سمت تکامل آوازه رفت و شهرت آن در جهان افزایش پیدا می‌کرد، به‌این‌ترتیب مهاجران بیشتری برای رسیدن به آن تحریک و تهییج می‌شدند. به‌ویژه اینکه این آوازه و شهرت ثروت و فرصت در آمریکا موجب شد تا گروه‌هایی از طبقات پایین جامعه هم تلاش کنند تا خودشان را به این کشور برسانند و از‌این‌پس دیگر جریان مهاجرت‌ها به آمریکا فقط سیاسی نبود. بعدها که در آمریکا منابع طلای گسترده‌ای هم پیدا شد، یک جریان گسترده از ماجراجویان راهی آمریکا شدند که حتما به مدد فیلم‌های وسترن زیادی که از آن دوران ساخته شده، در جریان جزئیات آن قرار دارید. نگاهی به همه این جریان‌های مهاجرت در آمریکا نشان می‌دهد که به صورت طبیعی کسانی که در جامعه خودشان از حرمت، احترام، اشتغال و آزادی برخوردار هستند، دلیلی بر مهاجرت نمی‌بینند؛ اما کسانی که به هر دلیل در جامعه خودشان چنین جایگاهی ندارند یا اینکه به دلیل برخی کم‌برخورداری‌ها در طبقات پایین‌تر جامعه قرار دارند، انگیزه و دلیل بیشتری برای دست‌زدن به این مهاجرت‌ها دارند. مهاجرت گسترده ایرلندی‌ها به آمریکا برای مثال در سایه چنین شرایطی رخ داد. کسانی که در بریتانیا از احترام لازم بهره‌مند نبودند و چنان در گروه‌های زیاد به آمریکا مهاجرت کردند که در برخی مناطق آمریکای کاتولیک را به رنگ پروتستان در‌آوردند یا مهاجرت گسترده ایتالیایی‌های جنوب ایتالیا که از فقر زیادی رنج می‌بردند و با مهاجرت‌شان به آمریکا فرهنگ گسترده ایتالیایی را در آمریکا ایجاد کردند. این دست مهاجرت‌های گسترده شاید تا زمان جنگ جهانی دوم ادامه داشت؛ ولی بعد از آن دیگر شاهد چنین سبک مهاجرت‌هایی در دنیا نیستیم. از اینجاست که مهاجرت در دنیا وارد فاز جدیدی می‌شود که شاید به مهاجرت در ایران هم مرتبط است. مهاجرت در ایران شاید به بعد از انقلاب باز‌می‌گردد. بعد از انقلاب یک تحول بزرگ اجتماعی پیش آمد که تأثیر زیادی بر زندگی مردم گذاشت. برای مثال در سال‌های بعد از انقلاب رکودی در کشور حاکم شد که موجب شد بسیاری از کسانی که فکر می‌کنند می‌توانند کار و فعالیت بهتری داشته باشند، از ایران بروند. شبیه این اتفاق را در میان جامعه نخبگان عراقی هم می‌بینید. مردمی که در دوران جنگ‌های عراق با همسایگانش تصمیم گرفتند امنیت و اشتغال با‌ثبات را در جایی خارج از عراق جست‌وجو کنند و دست به مهاجرت زدند. اگرچه موج این مهاجرت‌ها به‌ویژه در میان جامعه نخبگانی برای ایران یک لطمه به حساب می‌آمد؛ ولی از‌آنجایی‌که ممکن است در کشور دیگری به پایگاهی قابل دسترسی برای کشور تبدیل شود، بسیار ارزنده است؛ اما جریان مهاجرت در ایران هم تنها مخصوص گروه‌های نخبگانی نبود. بعد از دوره‌های طولانی با فشارهای اقتصادی مختلف ناشی از التهاب‌ها و همچنین جنگ در ایران آن بخش از مهاجرت که هدف طبقه متوسط بود، هم در ایران به راه افتاد و گروه‌های زیادی از کسانی که زیر بار تورم و شرایط اقتصادی در حال خرد‌شدن بودند، تصمیم گرفتند با مهاجرت از کشور وضعیت بهتری را در جای دیگری جست‌وجو کنند. این مهاجرت با خطراتی مواجه بود. به‌ویژه اینکه آنان که شاید مهارت یا دانش خاصی نداشتند در کشور مقصد به‌راحتی پذیرفته نمی‌شدند و برای همین مجبورند راه‌های خطرناک‌تری را برای مهاجرت انتخاب کنند که بعضی وقت‌ها به تراژدی ختم می‌شود. نکته پایانی اینکه ایران با این حجم بالای منابع و ثروت‌های خدادادی می‌تواند با برنامه‌ریزی درست در استفاده از این منابع مانع از مهاجرت بخش بزرگی از مهاجران ایرانی که بنا به دلایل اقتصادی مهاجرت می‌کنند، هم بشود. نباید فراموش کنیم که توسعه اقتصادی و برنامه‌ریزی برای توسعه اقتصادی منبع همه قدرت‌ها خواهد بود و می‌تواند بسیاری از این دست رویدادها را از بین ببرد.

هجدهم دسامبر که ازسوی سازمان ملل متحد به‌عنوان روز جهانی مهاجران شناخته می‌شود، بهانه‌ای است برای نگاه به مسئله مهاجرت. برای درک بهتر مسئله مهاجرت در دنیای امروز شاید بد نباشد که مهاجرت را در بستری تاریخی نگاه کنیم؛ جایی که بعد از کشف آمریکا جریان‌های گسترده مهاجرت به این کشور آغاز شد.

اولین گروهی که به آمریکا مهاجرت کردند، مسافران کشتی میفلاور بودند که در بندر پورتموث پهلو گرفتند و نقطه‌ای تاریخی‌ را در مهاجرت بنا نهادند. مهاجرتی که البته بیشتر از هر وقت دیگر جنبه سیاسی در آمریکا داشت. آنها مخالفان و اپوزیسیون‌هایی بودند که در انگلستان خودشان را تحت ظلم و ستم می‌دیدند و تصمیم گرفتند با این مهاجرت تاریخی سنگ‌بنای مهاجرت‌های گسترده در دنیا را گذاشتند. آنها در مسیر مهاجرت‌شان تا آمریکا بیانیه‌ای هم تنظیم کردند که در آن روابط سیاسی خود با سایر کشورها و مسائل حکومت‌داری را هم عنوان کرده‌ بودند. این مسئله نشان می‌دهد که این کشتی حامل یک گروه نخبه از جامعه بریتانیایی به سمت آمریکا بود. بعدها گروه‌های دیگری هم با مهاجرت به آمریکا به این مهاجران پیوستند. آمریکا هم کشوری با منابع طبیعی گسترده و بسیار غنی بود و هرچه به مدد این مهاجران به سمت تکامل آوازه رفت و شهرت آن در جهان افزایش پیدا می‌کرد، به‌این‌ترتیب مهاجران بیشتری برای رسیدن به آن تحریک و تهییج می‌شدند. به‌ویژه اینکه این آوازه و شهرت ثروت و فرصت در آمریکا موجب شد تا گروه‌هایی از طبقات پایین جامعه هم تلاش کنند تا خودشان را به این کشور برسانند و از‌این‌پس دیگر جریان مهاجرت‌ها به آمریکا فقط سیاسی نبود. بعدها که در آمریکا منابع طلای گسترده‌ای هم پیدا شد، یک جریان گسترده از ماجراجویان راهی آمریکا شدند که حتما به مدد فیلم‌های وسترن زیادی که از آن دوران ساخته شده، در جریان جزئیات آن قرار دارید. نگاهی به همه این جریان‌های مهاجرت در آمریکا نشان می‌دهد که به صورت طبیعی کسانی که در جامعه خودشان از حرمت، احترام، اشتغال و آزادی برخوردار هستند، دلیلی بر مهاجرت نمی‌بینند؛ اما کسانی که به هر دلیل در جامعه خودشان چنین جایگاهی ندارند یا اینکه به دلیل برخی کم‌برخورداری‌ها در طبقات پایین‌تر جامعه قرار دارند، انگیزه و دلیل بیشتری برای دست‌زدن به این مهاجرت‌ها دارند. مهاجرت گسترده ایرلندی‌ها به آمریکا برای مثال در سایه چنین شرایطی رخ داد. کسانی که در بریتانیا از احترام لازم بهره‌مند نبودند و چنان در گروه‌های زیاد به آمریکا مهاجرت کردند که در برخی مناطق آمریکای کاتولیک را به رنگ پروتستان در‌آوردند یا مهاجرت گسترده ایتالیایی‌های جنوب ایتالیا که از فقر زیادی رنج می‌بردند و با مهاجرت‌شان به آمریکا فرهنگ گسترده ایتالیایی را در آمریکا ایجاد کردند. این دست مهاجرت‌های گسترده شاید تا زمان جنگ جهانی دوم ادامه داشت؛ ولی بعد از آن دیگر شاهد چنین سبک مهاجرت‌هایی در دنیا نیستیم. از اینجاست که مهاجرت در دنیا وارد فاز جدیدی می‌شود که شاید به مهاجرت در ایران هم مرتبط است. مهاجرت در ایران شاید به بعد از انقلاب باز‌می‌گردد. بعد از انقلاب یک تحول بزرگ اجتماعی پیش آمد که تأثیر زیادی بر زندگی مردم گذاشت. برای مثال در سال‌های بعد از انقلاب رکودی در کشور حاکم شد که موجب شد بسیاری از کسانی که فکر می‌کنند می‌توانند کار و فعالیت بهتری داشته باشند، از ایران بروند. شبیه این اتفاق را در میان جامعه نخبگان عراقی هم می‌بینید. مردمی که در دوران جنگ‌های عراق با همسایگانش تصمیم گرفتند امنیت و اشتغال با‌ثبات را در جایی خارج از عراق جست‌وجو کنند و دست به مهاجرت زدند. اگرچه موج این مهاجرت‌ها به‌ویژه در میان جامعه نخبگانی برای ایران یک لطمه به حساب می‌آمد؛ ولی از‌آنجایی‌که ممکن است در کشور دیگری به پایگاهی قابل دسترسی برای کشور تبدیل شود، بسیار ارزنده است؛ اما جریان مهاجرت در ایران هم تنها مخصوص گروه‌های نخبگانی نبود. بعد از دوره‌های طولانی با فشارهای اقتصادی مختلف ناشی از التهاب‌ها و همچنین جنگ در ایران آن بخش از مهاجرت که هدف طبقه متوسط بود، هم در ایران به راه افتاد و گروه‌های زیادی از کسانی که زیر بار تورم و شرایط اقتصادی در حال خرد‌شدن بودند، تصمیم گرفتند با مهاجرت از کشور وضعیت بهتری را در جای دیگری جست‌وجو کنند. این مهاجرت با خطراتی مواجه بود. به‌ویژه اینکه آنان که شاید مهارت یا دانش خاصی نداشتند در کشور مقصد به‌راحتی پذیرفته نمی‌شدند و برای همین مجبورند راه‌های خطرناک‌تری را برای مهاجرت انتخاب کنند که بعضی وقت‌ها به تراژدی ختم می‌شود. نکته پایانی اینکه ایران با این حجم بالای منابع و ثروت‌های خدادادی می‌تواند با برنامه‌ریزی درست در استفاده از این منابع مانع از مهاجرت بخش بزرگی از مهاجران ایرانی که بنا به دلایل اقتصادی مهاجرت می‌کنند، هم بشود. نباید فراموش کنیم که توسعه اقتصادی و برنامه‌ریزی برای توسعه اقتصادی منبع همه قدرت‌ها خواهد بود و می‌تواند بسیاری از این دست رویدادها را از بین ببرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها