|

ساختار قصه‌های شفاهی

شرق: قصه‌های شفاهی قدمتی طولانی دارند و میراث جهان و جوامع کهنی به شمار می‌روند که امروز اثری از آنها باقی نیست؛ اما قصه‌های‌شان باقی مانده است. قصه‌های شفاهی با وجود کثرت‌شان برای قرن‌ها خارج از دامنه بررسی بودند و تحقیق و پژوهش مختص به آثار مکتوب بود؛ اما می‌توان گفت از قرون هجدهم و نوزدهم میلادی به این‌ سو مورد توجه محققان قرار گرفت. ولادیمیر پراپ از‌جمله مهم‌ترین محققانی است که در زمینه ادبیات شفاهی کار کرده است و الگویی که او در ریخت‌شناسی قصه‌های پریان روسی ارائه داده، تأثیر زیادی بر مطالعات بعدی گذاشته است. پیتر جیلت در کتابی با عنوان «ولادیمیر پراپ و قصه شفاهی جهانی» کوشیده تا به کشف حقیقت پنهان در قصه‌ها بپردازد و برای این کار از الگوی پراپ استفاده کرده است. این کتاب با ترجمه پگاه خدیش در نشر علمی و فرهنگی منتشر شده است. پیتر جیلت، محقق و استاد دانشگاه غرب استرالیا است که مطالعات زیادی درباره قصه‌ها و افسانه‌ها داشته است.
آن‌طور که در پیشگفتار کتاب نیز توضیح داده شده،‌ جیلت در این کتاب در جست‌وجوی ساختار قصه شفاهی، به‌ویژه قصه شگفت و همچنین پیوند میان متن و بافت این قصه‌ها، از الگوی پراپ در ریخت‌شناسی قصه‌های پریان روسی استفاده کرده و با تعدیل و دستکاری الگوی او، ساختاری جامع طراحی کرده که به گفته خودش می‌توان تمام قصه‌های شفاهی جهان را با آن مطابقت داد. او برای رسیدن به این هدف، کارکردهای مورد بحث پراپ را به پنج کارکرد کاهش داده است:‌ موقعیت نخستین که متضمن یک خطا یا کمبود است و داستان را به حرکت می‌اندازد، تعامل با یاریگر،‌ تعامل با شاهزاده یا شاهبانو، تعامل با دشمن و در نهایت بازگشت قهرمان. او قصه شگفت را دارای دو ساحت مختلف یا به تعبیر خودش دو جهان می‌داند: جهان معمولی و جهان دیگر. قهرمان قصه به دلیل خطایی که در آغاز قصه رخ می‌دهد، سفرش را از جهان معمولی آغاز می‌کند و به سمت جهان دیگر می‌رود و در آنجا که قلمرو دشمن و موجودات تحت سلطه اوست، ماجراهایی را پشت سر می‌گذارد. جیلت این روند را ادامه می‌دهد و مراحل گوناگون این قصه‌ها را توضیح می‌دهد. او ساختار کلی مد‌‌نظرش را بر روی قصه‌هایی از نقاط مختلف جهان اجرا کرده و به این خاطر است که این الگو را ساختار جهانی قصه شگفت نامیده و معتقد است که تمام قصه‌های جهان بر مبنای این الگو شکل گرفته‌اند.
نویسنده در بخشی از مقدمه‌اش درباره ساختار قصه‌ شفاهی نوشته:‌ «این قصه‌ها به راستی شکل و ساختی مشترک داشتند و لازم بود که این شکل شرح و توضیح داده شود و به عبارت دیگر، یک نظریه متنی لازم بود. نکته دیگر آ‌نکه قصه‌ها معانی و ارتباطاتی با یکدیگر دارند و نکات مهمی درباره جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، می‌گویند. در واقع فراتر از ساختارهای متنی هستند و به‌شدت به بافت و محیط پیرامون هم مرتبط‌اند؛ از‌این‌رو به یک نظریه بافتی نیز احتیاج داشتم. اگر می‌خواستم مسئله را به طور کامل بررسی کنم، ناگزیر بودم که هم به شکل و هم به محتوا بپردازم، البته در ابتدا به صورت دو پدیده کاملا متمایز؛ اما از‌آنجا‌که هر قصه هویتی خاص و یگانه دارد، سرانجام ناچار شدم شکل و بافت را با هم بیامیزم و تنها در این صورت، کارم معنا می‌یافت». او درباره اینکه چرا ساختار پراپ را برای کارش انتخاب کرده، نیز توضیحاتی داده است. او می‌گوید انتخاب ساختار پراپ به‌عنوان پایه و مبنای پژوهشش، فراتر از راحت و ساده‌بودن آن است. او می‌نویسد که «قصه‌های شفاهی در قرون هجدهم و نوزدهم میلادی مورد توجه محققان قرار گرفتند؛ زمانی که تمدن اروپا از نظر شهرنشینی و تجارت و ارتباطات، نسبت به دوران رومی، یعنی زمانی که جوامع کشاورز در خانه و مردمان قبیله‌نشین در خارج از خانه با یکدیگر می‌جنگیدند یا متحد می‌شدند، رشد و گسترش بیشتری یافت. طنز تاریخی روایت‌های شفاهی این است که قصه‌های قدیمی باقی ماندند، ولی جوامعی که این قصه‌ها را ساخته بودند از میان رفتند». جیلت می‌گوید در همین دوران جنبش رمانتیسم نیز شکل گرفت و او آن را واکنشی می‌داند به جهانی سخت مأیوس‌کننده که با پیشرفت‌های علمی قرن هجدهم شکل گرفته بود و در آثار خیالی، راه فراری می‌جست و در قرن نوزدهم رونق فراوان یافت.
به‌ طور خلاصه می‌توان گفت که این کتاب به بررسی و مطالعه قصه‌های شفاهی مربوط است و در پی آن است که نظریه‌ واحد متنی درباره ساختار درونی قصه‌هایی که با جهان جادویی دیگر در ارتباط‌اند، ارائه دهد. نویسنده کتاب برای دست‌یافتن به چنین نظریه‌ای، الگوی پراپ را پایه مطالعات خود قرار داده و تغییراتی در آن به وجود آورده است.

شرق: قصه‌های شفاهی قدمتی طولانی دارند و میراث جهان و جوامع کهنی به شمار می‌روند که امروز اثری از آنها باقی نیست؛ اما قصه‌های‌شان باقی مانده است. قصه‌های شفاهی با وجود کثرت‌شان برای قرن‌ها خارج از دامنه بررسی بودند و تحقیق و پژوهش مختص به آثار مکتوب بود؛ اما می‌توان گفت از قرون هجدهم و نوزدهم میلادی به این‌ سو مورد توجه محققان قرار گرفت. ولادیمیر پراپ از‌جمله مهم‌ترین محققانی است که در زمینه ادبیات شفاهی کار کرده است و الگویی که او در ریخت‌شناسی قصه‌های پریان روسی ارائه داده، تأثیر زیادی بر مطالعات بعدی گذاشته است. پیتر جیلت در کتابی با عنوان «ولادیمیر پراپ و قصه شفاهی جهانی» کوشیده تا به کشف حقیقت پنهان در قصه‌ها بپردازد و برای این کار از الگوی پراپ استفاده کرده است. این کتاب با ترجمه پگاه خدیش در نشر علمی و فرهنگی منتشر شده است. پیتر جیلت، محقق و استاد دانشگاه غرب استرالیا است که مطالعات زیادی درباره قصه‌ها و افسانه‌ها داشته است.
آن‌طور که در پیشگفتار کتاب نیز توضیح داده شده،‌ جیلت در این کتاب در جست‌وجوی ساختار قصه شفاهی، به‌ویژه قصه شگفت و همچنین پیوند میان متن و بافت این قصه‌ها، از الگوی پراپ در ریخت‌شناسی قصه‌های پریان روسی استفاده کرده و با تعدیل و دستکاری الگوی او، ساختاری جامع طراحی کرده که به گفته خودش می‌توان تمام قصه‌های شفاهی جهان را با آن مطابقت داد. او برای رسیدن به این هدف، کارکردهای مورد بحث پراپ را به پنج کارکرد کاهش داده است:‌ موقعیت نخستین که متضمن یک خطا یا کمبود است و داستان را به حرکت می‌اندازد، تعامل با یاریگر،‌ تعامل با شاهزاده یا شاهبانو، تعامل با دشمن و در نهایت بازگشت قهرمان. او قصه شگفت را دارای دو ساحت مختلف یا به تعبیر خودش دو جهان می‌داند: جهان معمولی و جهان دیگر. قهرمان قصه به دلیل خطایی که در آغاز قصه رخ می‌دهد، سفرش را از جهان معمولی آغاز می‌کند و به سمت جهان دیگر می‌رود و در آنجا که قلمرو دشمن و موجودات تحت سلطه اوست، ماجراهایی را پشت سر می‌گذارد. جیلت این روند را ادامه می‌دهد و مراحل گوناگون این قصه‌ها را توضیح می‌دهد. او ساختار کلی مد‌‌نظرش را بر روی قصه‌هایی از نقاط مختلف جهان اجرا کرده و به این خاطر است که این الگو را ساختار جهانی قصه شگفت نامیده و معتقد است که تمام قصه‌های جهان بر مبنای این الگو شکل گرفته‌اند.
نویسنده در بخشی از مقدمه‌اش درباره ساختار قصه‌ شفاهی نوشته:‌ «این قصه‌ها به راستی شکل و ساختی مشترک داشتند و لازم بود که این شکل شرح و توضیح داده شود و به عبارت دیگر، یک نظریه متنی لازم بود. نکته دیگر آ‌نکه قصه‌ها معانی و ارتباطاتی با یکدیگر دارند و نکات مهمی درباره جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، می‌گویند. در واقع فراتر از ساختارهای متنی هستند و به‌شدت به بافت و محیط پیرامون هم مرتبط‌اند؛ از‌این‌رو به یک نظریه بافتی نیز احتیاج داشتم. اگر می‌خواستم مسئله را به طور کامل بررسی کنم، ناگزیر بودم که هم به شکل و هم به محتوا بپردازم، البته در ابتدا به صورت دو پدیده کاملا متمایز؛ اما از‌آنجا‌که هر قصه هویتی خاص و یگانه دارد، سرانجام ناچار شدم شکل و بافت را با هم بیامیزم و تنها در این صورت، کارم معنا می‌یافت». او درباره اینکه چرا ساختار پراپ را برای کارش انتخاب کرده، نیز توضیحاتی داده است. او می‌گوید انتخاب ساختار پراپ به‌عنوان پایه و مبنای پژوهشش، فراتر از راحت و ساده‌بودن آن است. او می‌نویسد که «قصه‌های شفاهی در قرون هجدهم و نوزدهم میلادی مورد توجه محققان قرار گرفتند؛ زمانی که تمدن اروپا از نظر شهرنشینی و تجارت و ارتباطات، نسبت به دوران رومی، یعنی زمانی که جوامع کشاورز در خانه و مردمان قبیله‌نشین در خارج از خانه با یکدیگر می‌جنگیدند یا متحد می‌شدند، رشد و گسترش بیشتری یافت. طنز تاریخی روایت‌های شفاهی این است که قصه‌های قدیمی باقی ماندند، ولی جوامعی که این قصه‌ها را ساخته بودند از میان رفتند». جیلت می‌گوید در همین دوران جنبش رمانتیسم نیز شکل گرفت و او آن را واکنشی می‌داند به جهانی سخت مأیوس‌کننده که با پیشرفت‌های علمی قرن هجدهم شکل گرفته بود و در آثار خیالی، راه فراری می‌جست و در قرن نوزدهم رونق فراوان یافت.
به‌ طور خلاصه می‌توان گفت که این کتاب به بررسی و مطالعه قصه‌های شفاهی مربوط است و در پی آن است که نظریه‌ واحد متنی درباره ساختار درونی قصه‌هایی که با جهان جادویی دیگر در ارتباط‌اند، ارائه دهد. نویسنده کتاب برای دست‌یافتن به چنین نظریه‌ای، الگوی پراپ را پایه مطالعات خود قرار داده و تغییراتی در آن به وجود آورده است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها