|

‌اثر مالیات بر آرایش جامعه ‌مدنی، دولت و اقتصاد

حمزه نوذری*

بودجه کشور نشان‌دهنده رابطه و تعامل بین دولت (به معنای عام) جامعه مدنی و اقتصاد (بازار) است. بحث نحوه هزینه‌کرد و تأمین بودجه روشن‌کننده بسیاری از موضوعات کلان کشور است. از زمانی‌ که بودجه سال 1400 کشور مطرح شده، رسانه‌ها بیشتر بر نحوه هزینه‌کرد دولت متمرکز شده‌اند و سازمان‌هایی که بودجه می‌گیرند و اهمیت پاسخ‌گویی آنها و دولت به جامعه درباره هزینه‌کرد بودجه؛ اما درباره درآمد دولت بحث مهمی شکل نگرفته است. مسئله مالیات نه‌تنها نشان‌دهنده چگونگی مالیات‌گیری است، بلکه نوع رابطه میان بخش‌های مهم جامعه با یکدیگر را نیز نشان می‌دهد. ارتباط و تعامل بین عرصه جامعه ‌مدنی، اقتصاد و دولت را می‌توان با طرح مسئله مالیات شروع کرد، به‌عبارتی موضوع مالیات نشان می‌دهد که چگونه ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آرایش‌های متعددی پیدا می‌کنند. نیروهای اجتماعی متعدد درون جامعه، چگونگی ارتباط و تعامل جامعه با مسئله مالیات را متأثر می‌‌کند. تعامل پیچیده‌ای بین نیروها و گروه‌های اجتماعی و زمینه‌های نهادی و تاریخی هر جامعه با دولت برای تعیین سیاست‌های مالیاتی برقرار است. به‌عبارتی، کنش و واکنش پیچیده، تعاملی، استراتژیک و دائمی بین نیروها و گروه‌های جامعه‌ مدنی و دولت برای تعیین ساز‌و‌کارهای مالیاتی برقرار است که از مدل دوآلیستی بازارگرایی یا دولت‌گرایی فراتر می‌رود. مالیات ساخت تعاملی و ارتباطی بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد را روشن می‌کند. مالیات نه‌تنها فعالیت‌های اقتصادی را تعیین و محدود می‌کند، بلکه بر نیروها و سازماندهی اجتماعی نیز اثر می‌گذارد و اثر نیز می‌پذیرد. برای فهم موضوعی مانند مالیات متغیرهای متعددی برای تحلیل نیاز است.

سیستم مالیاتی هر کشور نه‌تنها متأثر از ساختار دولت و توانایی آن برای جمع‌آوری مالیات، احزاب سیاسی، نظام انتخاباتی و نظام بازتولید منافع است، بلکه به تعادل بین طبقات و گروه‌های مختلف جامعه‌ مدنی و منافع گروه‌های هم‌سود نیز وابسته است. برای مثال، در زمان بحران‌های مالی و اقتصادی نحوه تعامل و همکاری و فشار طبقات و گروه‌های اجتماعی و ذی‌نفع نوع مداخله دولت را تعیین می‌کند. به ‌عبارتی از آرایشی که بین نیروهای اجتماعی و دولت برقرار می‌شود، نحوه مواجهه با بحران‌های اقتصادی مشخص می‌شود. بر اساس دیدگاه کمپبل، سیستم مالیاتی موفق و کارآمد نتیجه تعامل و ارتباط منسجم، منظم و پویا بین نخبگان دولتی و جامعه است. مطالبه شفافیت هزینه‌کرد و درآمد دولت و تأمین کالاها و خدمات عمومی ارتباط بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد را نشان می‌دهد. ساختار طبقاتی و نحوه تعامل و ارتباط طبقات با نخبگان سیاسی متغیرهای مهم دیگری هستند که نشان‌دهنده رویکرد تعاملی و ارتباطی بین سه عرصه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. سیاست‌های مالیاتی دولت می‌تواند نحوه سازماندهی فعالیت‌های اقتصادی را متأثر کند. معافیت‌های مالیاتی، مشوق‌های مالیاتی و بخشودگی‌ها می‌تواند تسهیل‌کننده نوع خاصی از فعالیت‌های اقتصادی یا مانع برخی دیگر باشند. کمپبل معتقد است نظام‌های مالیاتی هم از تفاوت‌های طبقاتی، رفتار مشارکتی و نحوه فعالیت‌های اقتصادی متأثر می‌شوند و هم بر آنها تأثیر می‌گذارند. نظام مالیاتی تأثیرات وسیعی در حوزه‌هایی مانند خانواده، ازدواج، میزان انحرافات و مهاجرت بر‌جای می‌گذارد. نحوه تنظیم سیاست‌های مالیاتی بر جنبش‌های اجتماعی و تغییرات سیاسی نیز اثرگذار است. نظام مالیاتی و نحوه درآمدزایی و هزینه‌کرد دولت نشان‌دهنده مجموعه‌ای از روابط بین کنشگران، فعالیت‌ها، قواعد و قوانین و زمینه‌های اجتماعی و تاریخی است. نظام مالیاتی و نحوه تأمین مالی و مخارج دولت بر گروه‌های اجتماعی تأثیرگذار است و از آ‌نها تأثیر می‌پذیرد. فرار مالیاتی، بخشودگی‌های نامناسب مالیاتی و وجود سازمان‌هایی که با ندادن مالیات جامعه مدنی را ندید می‌گیرند، نشان‌دهنده آرایش نامناسب دولت (به معنای عام آن) با جامعه مدنی و اقتصاد است.
* استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی

بودجه کشور نشان‌دهنده رابطه و تعامل بین دولت (به معنای عام) جامعه مدنی و اقتصاد (بازار) است. بحث نحوه هزینه‌کرد و تأمین بودجه روشن‌کننده بسیاری از موضوعات کلان کشور است. از زمانی‌ که بودجه سال 1400 کشور مطرح شده، رسانه‌ها بیشتر بر نحوه هزینه‌کرد دولت متمرکز شده‌اند و سازمان‌هایی که بودجه می‌گیرند و اهمیت پاسخ‌گویی آنها و دولت به جامعه درباره هزینه‌کرد بودجه؛ اما درباره درآمد دولت بحث مهمی شکل نگرفته است. مسئله مالیات نه‌تنها نشان‌دهنده چگونگی مالیات‌گیری است، بلکه نوع رابطه میان بخش‌های مهم جامعه با یکدیگر را نیز نشان می‌دهد. ارتباط و تعامل بین عرصه جامعه ‌مدنی، اقتصاد و دولت را می‌توان با طرح مسئله مالیات شروع کرد، به‌عبارتی موضوع مالیات نشان می‌دهد که چگونه ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آرایش‌های متعددی پیدا می‌کنند. نیروهای اجتماعی متعدد درون جامعه، چگونگی ارتباط و تعامل جامعه با مسئله مالیات را متأثر می‌‌کند. تعامل پیچیده‌ای بین نیروها و گروه‌های اجتماعی و زمینه‌های نهادی و تاریخی هر جامعه با دولت برای تعیین سیاست‌های مالیاتی برقرار است. به‌عبارتی، کنش و واکنش پیچیده، تعاملی، استراتژیک و دائمی بین نیروها و گروه‌های جامعه‌ مدنی و دولت برای تعیین ساز‌و‌کارهای مالیاتی برقرار است که از مدل دوآلیستی بازارگرایی یا دولت‌گرایی فراتر می‌رود. مالیات ساخت تعاملی و ارتباطی بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد را روشن می‌کند. مالیات نه‌تنها فعالیت‌های اقتصادی را تعیین و محدود می‌کند، بلکه بر نیروها و سازماندهی اجتماعی نیز اثر می‌گذارد و اثر نیز می‌پذیرد. برای فهم موضوعی مانند مالیات متغیرهای متعددی برای تحلیل نیاز است.

سیستم مالیاتی هر کشور نه‌تنها متأثر از ساختار دولت و توانایی آن برای جمع‌آوری مالیات، احزاب سیاسی، نظام انتخاباتی و نظام بازتولید منافع است، بلکه به تعادل بین طبقات و گروه‌های مختلف جامعه‌ مدنی و منافع گروه‌های هم‌سود نیز وابسته است. برای مثال، در زمان بحران‌های مالی و اقتصادی نحوه تعامل و همکاری و فشار طبقات و گروه‌های اجتماعی و ذی‌نفع نوع مداخله دولت را تعیین می‌کند. به ‌عبارتی از آرایشی که بین نیروهای اجتماعی و دولت برقرار می‌شود، نحوه مواجهه با بحران‌های اقتصادی مشخص می‌شود. بر اساس دیدگاه کمپبل، سیستم مالیاتی موفق و کارآمد نتیجه تعامل و ارتباط منسجم، منظم و پویا بین نخبگان دولتی و جامعه است. مطالبه شفافیت هزینه‌کرد و درآمد دولت و تأمین کالاها و خدمات عمومی ارتباط بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد را نشان می‌دهد. ساختار طبقاتی و نحوه تعامل و ارتباط طبقات با نخبگان سیاسی متغیرهای مهم دیگری هستند که نشان‌دهنده رویکرد تعاملی و ارتباطی بین سه عرصه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. سیاست‌های مالیاتی دولت می‌تواند نحوه سازماندهی فعالیت‌های اقتصادی را متأثر کند. معافیت‌های مالیاتی، مشوق‌های مالیاتی و بخشودگی‌ها می‌تواند تسهیل‌کننده نوع خاصی از فعالیت‌های اقتصادی یا مانع برخی دیگر باشند. کمپبل معتقد است نظام‌های مالیاتی هم از تفاوت‌های طبقاتی، رفتار مشارکتی و نحوه فعالیت‌های اقتصادی متأثر می‌شوند و هم بر آنها تأثیر می‌گذارند. نظام مالیاتی تأثیرات وسیعی در حوزه‌هایی مانند خانواده، ازدواج، میزان انحرافات و مهاجرت بر‌جای می‌گذارد. نحوه تنظیم سیاست‌های مالیاتی بر جنبش‌های اجتماعی و تغییرات سیاسی نیز اثرگذار است. نظام مالیاتی و نحوه درآمدزایی و هزینه‌کرد دولت نشان‌دهنده مجموعه‌ای از روابط بین کنشگران، فعالیت‌ها، قواعد و قوانین و زمینه‌های اجتماعی و تاریخی است. نظام مالیاتی و نحوه تأمین مالی و مخارج دولت بر گروه‌های اجتماعی تأثیرگذار است و از آ‌نها تأثیر می‌پذیرد. فرار مالیاتی، بخشودگی‌های نامناسب مالیاتی و وجود سازمان‌هایی که با ندادن مالیات جامعه مدنی را ندید می‌گیرند، نشان‌دهنده آرایش نامناسب دولت (به معنای عام آن) با جامعه مدنی و اقتصاد است.
* استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها